eitaa logo
˼ رف‍یق چادرۍ !' ˹
3.5هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
374 ویدیو
155 فایل
⸤ بسم‌رب‌الشھداء🌿'! ⸣ • . "هل‌من‌ناصرینصرنـے❔" 🌱|مـےشنوۍرفیـق؟! امام‌زمـ؏ـانمون‌یـٰارمۍطلبـد♥️!(: ــــــ ـ🌼. اِرتباط، @Katrin_a ˘˘ شروط: @Shartha ! • . - اللھم‌عجل‌لولیک‌الفرج(꧇︕
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
{…💙…} سفرہ هفٺ سیݩ ممبر عزیزموݩ😍🌱 انشاالله ساݪ خوب و پر از خیر و برڪٺ براے همموݩ باشـه...♥️ سیݩ هشتمـ رو هم رعایٺ ڪردن😍🌹 ممݩوݩیمـ ازشوݩ😊☘ 😘🌿♥️🍃 {@zfzfzf
بسمـ رب الڪاظمـ♥️
عیدتۅݩ مبروڪ🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من چندمین نفرم که سال رو بهتون تبریک میگم ؟ 🙃🎈
سردارم جمعه باشد عید باشد تولدتان باشد ، شما نباشید ؟؟🥀 پس ای کاش این ها خواب هم باشد🍃 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
🍃💔 کاش این جمعه تو آغاز بهارم باشے🙃🙂 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
مداحی آنلاین - آغاز این سال است با «موسی بن جعفر» - میثم مطیعی.mp3
4.97M
⏯مداحی جدید حاج به مناسبت روز شهادت حضرت موسی بن جعفر (ع) و تحویل سال ۱۳۹۹ 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
چون حکمت انتظارمان امّید است هر ساله نگاهمان به یک خورشید است تکرار شعار سال بی حکمت نیست... پیروزی ما در جهش تولید است... ⚙☄ ۹۹ 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
˼ رف‍یق چادرۍ !' ˹
♥️🍃♥️🍃 #عـطـر_یـاس #قـسـمت_دهم اقاسیدبهم گفت مطمئنیدشما؟!کارسختی هستا . توچشماش نگاه کردم و باحر
💚🍃💚🍃 که دیدم همون انگشتری که زهرا خریده بود تو دستشه😢 . نمیدونم چرا ولی بغضم گرفته بود😢 . من اولش فقط دوست داشتم با اقا سید کل کل کنم ولی چرا الان ناراحتم؟! . نکنه جدی جدی عاشقش شدم؟!😞 . تا آخر جلسه چیزی نفهمیدم و فقط تو فکر بودم . میگفتم شاید این انگشتره شبیهشه . ولی نه..جعبه انگشتر هم گوشه ی میز کنار سر رسیدش بود😔 . بعد جلسه با سمانه رفتیم برای آخرین زیارت . دلم خیلییی شکسته بود😔 . وقتی وارد صحن شدم و چشمم به گنبد خورد اشکهام همینطوری بی اختیار میومد. . به سمانه گفتم من باید برم جلو و زیارت کنم😣 . سمانه گفت خیلی شلوغه ها ریحانه 😯 . گفتم نه من حتما باید برم و ازش جدا شدم و وقتی وارد محوطه ضریح شدم احساس کردم یه دقیقه راه باز شد و تونستم جلو برم.فقط گریه میکردم. چیزی برای دعا یادم نمیومد اون لحظه .فقط میگفتم کمکم کن. . وقتی وارد صحن انقلاب شدیم سمانه گفت وایسا زیارت وداع بخونیم . تا اسم وداع اومد باز بی اختیار بغضم گرفت😢 . یعنی دیگه امروز همه چیز تمومه 😔 . دیگه نمیتونیم شبها تو حرم بمونیم 😕 . سریع گفتم من میخوام بعدش باز دو رکعت نماز بخونم😕 . -باشه ریحانه جان☺️ . مهرم رو گذاشتم و اینبار گفتم نماز حاجت میخوانم قربتا الی الله . اینبار دیگه نه فکر آقا سید بودم نه هیچکس دیگه...فقط به حال بد خودم فکر میکردم😔 . بعد نماز تو سجده با خدا حرف زدم و بازم بی اختیار گریه ام گرفت و اولین بار معنی سبک شدن تو نماز رو فهمیدم. . . بعد نماز تو راه برگشت به حسینیه بودیم که پرسیدم: . -سمانه؟!😕 . -جانم؟!☺️ . -میخواستم بپرسم این اقا سید و زهرا باهم نسبتی هم دارن؟!😯 . ادامه دارد ... 🍃 😍🌿♥️ {@zfzfzf