eitaa logo
˼ رف‍یق چادرۍ !' ˹
3.5هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
374 ویدیو
155 فایل
⸤ بسم‌رب‌الشھداء🌿'! ⸣ • . "هل‌من‌ناصرینصرنـے❔" 🌱|مـےشنوۍرفیـق؟! امام‌زمـ؏ـانمون‌یـٰارمۍطلبـد♥️!(: ــــــ ـ🌼. اِرتباط، @Katrin_a ˘˘ شروط: @Shartha ! • . - اللھم‌عجل‌لولیک‌الفرج(꧇︕
مشاهده در ایتا
دانلود
🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷 🍷🍷🍷🍷🍷🍷 🍷🍷🍷🍷 🍷🍷 ♦️♦️ خاطرات سفیر 24 ♦️♦️ 🔸🔸 مارمولک پخته یا حلزون برشته 🔸🔸 🔹🔹 قسمت اول 🔹🔹: استادم از دو سه روز قبل گفته بود که قراره بریم لول (LAVAL)؛ شهری که نصفه دوم لابراتور اونجاست. روز همه انسمی های پاریس دعوت بودن لابراتوار ما. اومده بودم که هم لابراتوار ما که تازه انسم شده رسمی بشه، هم با دانشجوهاش آشنا بشن، هم دانشجوهای ما با اونا آشنا بشن، هم ناهار توی یه رستوران هشل هفت مهمون همدیگه باشیم، و هم کلی «هم» های دیگه.😌 اما ... من که باهاشون آشنا بودم! نبودم؟ خانوم استاد بوشغد (Bouchard) محترم رو که یادتون هست؛ همون که هیچ خوش نداشت من با اون حجابم دانشجوی انسم باشم، به این دلیل که غیر ممکن بود! 😒و استاد اوسط (Aoussat) عزیز که متقاعد شده بود من دانشجوی انسم نباشم، به خصوص که با آقایون دست هم نمی دم. و وای وای ... اه اه ... دختره ی مسلمون! ... همشون توی اون روز پر شکوه حضور به هم رسوندن و تصور کنید که چقدر لذت میبردن از اینکه یک محجبه دست نده در جمع مهربون و صمیمی انسم حضور داشته باشه!😏 روز موعود توی لول بودم. چقدر خانم استاد بوشغد سختش بود طفلی!😁 شما هم اگه بودید پدرتون در می‌ اومد؛ اون هم وقتی مجبور باشید ۷ ساعت تمام نشون بدید اصلا متوجه حضور تنها محجبه جمع نشدید ... کسی که دست بر قضا دور میز کنار شما هم نشسته😆 و از بدشانسی شما خودکارتون، که همه حواستون به شعر و به همین دلیل طرف رو نمیبینید، میوفته توی بغل طرف! و شما نهایتاً مجبورید به طرز یهویی(!) 😂 متوجه حضورش بشید؛ اون هم وقتی بهتون لبخند میزنه و خودکارتون رو میده دستتون! _ سلام خانوم بوشغد. _ اوه ... سلام ... شمایید؟ (!)😳 عجب! برای من مثل این بود که یه مادر بعد از به دنیا آوردن بچه ش بگه:« اوه ... من بچه داشتم؟!»😂 ناهار مهمون لابراتور بودیم؛ اون هم توی رستوران چینیا! بوی مارمولک پخته فضای رستوران رو گرفته بود. پروفسور غیشیغ توضیح داد که همه رستوران های اطراف رزرو بوده‌ان و من از این فرصت استفاده کردم تا ما با غذاهای چینی آشنا بشیم. من نمیفهمم آخه «موش برشته» هم آشنا شدن داره؟😒 باز هم از سر اتفاق سر میز ناهار نشستم روبروی خانوم بوشغد. یکی از دخترای انسم پاریس سمت راستم بود. اسمش سلین (Celine) بود؛ فوق العاده مهربون و خوش اخلاق.☺️ گفت:« ببخشید، چقدر این مانتوی شما قشنگه! این لباس محلی شماست؟» _ نه، این یکی از پوشش های رسمی کشور منه؛ برای وقتی که یه خانوم میخواد از محیط خونه بیرون بره. این نقوش هم نقوش سنتی ایرانه.😌 _ شما ایرانی هستید؟! _ بله. _ واااااااای .... چه جالب! 😍 سر صحبت باز شد درباره همه چی و خیلی زود رسید به غذاهای چینی. گارسون یه خانوم چینی بود با یه پیشبند قرمز که روش یه اژدهای زرد رنگ بود. اومد جلو و نفری یک منوی غذا داد دستمون. جلوی حق غذا همه مواد به کار رفته نوشته شده بود. وسط اسمای عجیب غریب، دنبال کلمه آشنا میگشتم که بشه خورد و نمرد.😐 از سلین پرسیدم:« تو میخوای چی سفارش بدی؟» _ فکر کنم صدف بخورم. خیلی خوشمزه است! البته به کیفیت صدف و نوع پختش هم بستگی داره ها. راستی، شما تو ایران صدف می پزید؟ _ نه. _ خب، تو اگه نمی خوای صدف بخوری، خرچنگ هم خوشمزه ست! سرم رو کردم تو منو، بلکه چیزی پیدا کنم اما فایده نداشت.😟😔 ادامه دارد.... 🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷 🍷🍷🍷🍷🍷🍷 🍷🍷🍷🍷 🍷🍷 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf ميخاے از اولش بخونے؟🙃🎈↓ 🌿{https://eitaa.com/zfzfzf/7054
🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷 🍷🍷🍷🍷🍷🍷 🍷🍷🍷🍷 🍷🍷 ♦️♦️ خاطرات سفیر 25 ♦️♦️ 🔸🔸 مارمولک پخته یا حلزون برشته 🔸🔸 🔹🔹 قسمت دوم 🔹🔹: سرم رو کردم توی منو، بلکه چیزی پیدا کنم، اما فایده نداشت.😩 ای بابا.... معقول ترین غذاش (حلزون سبزیجات) بود که هیچ تناسبی با عقل ایرانی نداره. ناچار قید غذا رو زدم و رفتم سراغ سوپ ها. یکی یکی خوندم ببینم توی هر کدوم چی پیدا میشه. غالبشون یا گوشت پرنده داشت یا چرنده، جز یکی! به سلین گفتم: «ببخشید، این کلمه‌ای که نوشته چیه؟ گوشته؟» _نه....یعنی اره...تقریبا گوشته. پرسیدم که گوشت چیه و براش توضیح دادم که من چی رو میتونم بخورم و چی رو نمیتونم. با توضیحات سلین دستگیرم شد که دریاییه و چیزیه شبیه میگو؛ اما از خاندان صدف و اینا هم نیست. سفارش غذا رو دادم؛ یه سوپ و یه سالاد. سفارش بقیه چی بود؟ یه پیش غذا و یه پرس غذای حسابی و سالاد. پیش دستی کردم و برای سلین، که یکم از نوع سفارش من متعجب شده بود، از عشق وافرم به سوپ و سوپی جات تعریف کردم تا قبل از اینکه سوالی بپرسه جوابش رو گرفته باشه.😆 _نه بابا!...جدی جدی این قدر سوپ دوست داری؟ _اره، خیلی زیاد. سوپ باشه، حالا از هرنوعی بود بود.ایران هم که بودم همین طور بودم. مهمونی هم که می رفتیم ترجیح می دادم به جای هر غذایی فقط سوپ بخورم. در واقع، بهتره بگم نمی تونم سوپ نخورم.😆 _چقدر جالب! چشمتون روز بد نبینه!😱 کاسه سوپ رو که گذاشتن جلوم، چشمام گرد شد.😳 اون قدر ازش فاصله گرفتم و چسبیدم به صندلی که نزدیک بود صندلی چپ شه. توی دلم بد و بیراه بود که نثار طباخی چینی می‌شد.🤬 نامردا! حالا چون من حلزون و گوشت و صدف نمیخوردم، باید سوپ ملخ بهم میدادی؟🤯 از کجا مطمئن می شدم که ملخه پخته و یهو پر نمیزنه بیاد روی سر و صورتم؟! همه تخیلم به کمکم اومده بود تا هر چه بیشتر حالم از غذا به هم بخوره.🤢 ای بابا... باید چه کار می کردم؟ تصمیمم رو گرفتم. با خودم گفتم:« فقط سالاد می‌خورم و تو یه فرصت مناسب، که جماعت مشغول لمبوندن و حرف زدن ان، سوپ رو با ملخ هاش تحویل یکی از این گارسونا می دم.» شروع کردم به خوردن سالاد کاهو که دو تا برگ کلم و پنیر هم کنارش بود. سلین گفت:« ا ... پس چرا سوپ نمی خوری؟» گفتم:« خب، خیلی گشنه ام نیست یکیش رو بیشتر نمیتونم بخورم. ترجیح‌میدم سالاد بخورم. درسته که سوپ فوق العاده است اما سبزیجات خیلی برای سلامتی بهتره!»😉 من از سرگشنگی و بی غذایی کاهو میخوردم و اطرافیان در وصف فواید رژیم و غذاهای گیاهی حرف می‌زدن و هی من رو تشویق می کردن و می ستودن! به‌به و چه‌چه بود که به هوا بلند بود و من سر تکون می دادم که تشویق دوستان بی جواب نمونده باشه. غذای بقیه و کاهوی من که تموم شد، نوبت دسر شد. توی منوی دسر ها دنبال یه دسر بزرگ و حجیم میگشتم؛ بلکه به زور و ضرب دسر یکمی سیرشم. همه سفارشامون رو دادیم. هنوز آخرین جملات حضار در تحسین رژیم من تموم نشده بود که گارسون، جلوی چشم اون جماعت رژیم پرست، یه ظرف بزرگ بستنی گذاشت جلوی من؛ چهار پنج تا گلوله خوشگل بستنی با شکلات و خامه و توت فرنگی و یه مشت فشفشه و جنگولک روش!🍧🍨 با چنان عشقی به ظرف بستنی نگاه می کردم که جرات سوال کردن برای هیچکس نموند. 😍ته دلم با بستنیا دردو دل میکردم و از جفای روزگار میگفتم و اینکه اون روز چقدر گشنه مونده ام و اون بستنی ها مثل نوریه در تاریکی معده!😂 اونقدر انگیزه داشتم که بدون توجه به نظر اطرافیان باقاشقم تا ته بستنیا رو بخورم.😋 صدا از کسی در نمی اومد. شاید هم همه مشغول حرف زدن بودن. اصلاً توی اون لحظه برام فرقی نمی کرد. اگه کسی هم چیزی می گفت، من نمی شنیدم؛ چه در تحسین رژیم غذایی چه در نکوهش رژیم غذایی. همیشه معتقد بودم نباید برای حرف مردم اهمیت قائل شد!😂 پایان 🍹 🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷 🍷🍷🍷🍷🍷🍷 🍷🍷🍷🍷 🍷🍷 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf ميخاے از اولش بخونے؟🙃🎈↓ 🌿{https://eitaa.com/zfzfzf/7054
❣خدایـــ💓ــا❗️ امسال ماہ رمضون ☀️ ☀️ لدفن🙏 حواست بہ 💕 آبجے چـادریــ💓ـــا 💕 باشہ 🔆 هواشونو خیلے داشتہ باش 🔆 🍃🌸🍃〰〰 🌺 〰〰🍃🌸🍃 💕🌱•|『 @zfzfzf... |•💕🌱 ♥️ ⇢♥️⃟◍ 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
@Eashg313_bot(3).attheme
124.9K
💕 🌙 🌿 ☁️! . [استفاده به براۍ حضرٺ عشق] . . 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
1_56094246.attheme
9K
تم روز 👀 💕 🌙 🌿 ☁️! . [استفاده به براۍ حضرٺ عشق] . . 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
ღツ جانِ ‌بی‌جمال ‌جانان‌ میل‌ جَھان‌ ندارد؛ هَرڪس ‌ڪه ‌این‌ ندارد، حَقا ڪه‌آن ‌ندارد..♥‌.• ♡『☕️🍩』♡ 💕🌱•|『 @zfzfzf... |•💕🌱 ♥️ ⇢♥️⃟◍ 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
•{ 🌙 •{ 🌱 •{ 🌸 •{♥️ 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
√•ツツ•√ 🍃 رمضان یعنے ... ماهے که در آن با هر نفس کشیدنت، میتوانے دنیا را به خوشبختے نزدیکـ ‌تر کنے!!! پس حتے برای نفس‌هایت هم نیت کن ... ☺️✋ 💜 💕🌱•|『 @zfzfzf... |•💕🌱 ♥️ ⇢♥️⃟◍ 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
پخش‌زنده از کربلامعلی‌بین‌الحرمین حوالی ساعت ۲۲:۰۰ به ‌وقت ایران و ۲۰:۳۰ به ‌وقت | شب‌ های ماه مبارک اینستاگرام ‌برنامه مخاطب‌خاص ... https://instagram.com/_u/MokhatabTV3 ... 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf