#حرفقشنگ
خدایا بـہ تو پناه مےآوریم،
ازطوفان حرص
و تندی و شدت خشم
و چیرگے حسد
و ناتوانے صبر
و ناسـازگارے اخلاق
خدایا یـارمان باش
#حرفقشنگ
هر کسی عشق را با زبان خود بیان میکند...
دارکوب،میکوبد
نقاش ، میکِشد
قناری ، میخواند
دیکتاتور ، میکُشد
آهو ، می دوَد
نویسنده ، مینویسد
و اما خدا ؛ میبخشد..
#حرفقشنگ
وقتی از اینکه آنچه را می خواستی بدست نیاوردی افسرده ای
فقط محکم بنشین و شاد باش
خداوند در فکر دادن چیز بهتری به تو می باشد . . .
.
#تلنگر❌💡
🔻ﻣﻮﺑﺎﯾﻞاﺯسبڪترینﭼﯿﺰﻫﺎئیہﮐﻪ📱
ﺩࢪﺩﻧﯿﺎﺣﻤﻞمیشہ🌍
🔹ﻭﻟﯽﺍﺯسنگینترینﭼﯿﺰﻫﺎئیهکهﺩࢪآﺧﺮﺕباید✨ بخاطرنحوہاستفادہاشپاسخگوباشیم❗️
🔸مواظبباشیماینموبایلماࢪا☔️
جهنمےنڪند
#حرفقشنگ
بهترین دوست، خداست، او آن قدر خوب است که اگر یک گل به او تقدیم کنید
دسته گلی تقدیم تان می کند و خوب تر از آن است که
اگر دسته گلی به آب دادیم، دسته گل هایش را پس بگیرد . . .
#حرفقشنگ
گنجشک کنج آشیانه اش نشسته بود
خدا گفت: چیزی بگو
گنجشک گفت: خسته ام
خدا گفت: از چه ؟
گنجشک گفت: تنهایی، بی همدمی. کسی تا به خاطرش بپری، بخوانی، او را داشته باشی.
خدا گفت: مگر مرا نداری ؟
#حرفقشنگ
در اوج دلتنگی و دل شکستگی همیشه گوش شنوا منتظر شنیدن غصه های توست ارام غصه هایت رابگو بغض های کهنه و شکسته ات رادرحضورش بشکن و از جاری شدن اشک های بی بهانه ات نترس.
#حرفقشنگ
خود را ارزان نفروشیم
درفروشگاه بزرگ هستی روی قلب انسان نوشته اند
قیمت = خدا
#حرفقشنگ
من محتاج باران رحمت توام
خدایا هرچه مهر داری بر ما ببار ...
#داستانمذهبی
حضرت امام حسن عسگری علیه السلام از طرف حکومت عباسی به دست مأموری سپرده شده بود.
او از حکومت عباسی اجازه داشت امام را میان درندگان بیندازد.
همسرش به او گفت:« تقوای خداوند را پیشه کن. تو متوجه نیستی چه کسی در منزل توست؟»
آن گاه عبادت، پاکی و نیکوکاری امام را به شوهرش یادآور شد و گفت:« من برای تو می ترسم. میترسم حق او را رعایت نکنی و گرفتار عذاب بشوی.»
اما مرد زیر بار نرفت و امام حسن عسگری علیه السلام را میان درندگان انداخت. هیچ کس تردیدی نداشت که درندگان، امام را طعمه خود خواهند کرد. اما وقتی پس از مدتی برای تماشا آمدند، دیدند امام حسن عسگری علیه السلام ایستاده و در حال نماز است، و درندگان نیز دور او را گرفته اند.
با دیدن این منظره، امام را از میان درندگان خارج کردند.
#داستانمذهبی
نقل کردهاند که: شخصی از اهل تفکّر و مراقبه در گوشهای از صحن حضرت رضا علیه السّلام نشسته و در دریائی از تفکّر فرو رفته بود، یکمرتبه حالی به او دست داد و صورت ملکوتی افرادی را که در صحن مطهّر بودند مشاهده کرد؛ دید خیلی عجیب و غریب است.
صورتهای مختلف زننده و ناراحت کننده از اقسام صور حیوانات، و بعضی از آنها صورتهائی بود که از صورت چند حیوان حکایت میکرد. درست مردم را تماشا کرد؛ در بین این جمعیّت کسی نیست که صورتش سیمای انسان باشد، مگر یک نفر سلمانی که در گوشۀ صحن کیف خود را باز کرده و مشغول اصلاح و تراشیدن سر کسی است؛ دید فقط او به شکل و صورت انسان است.
از بین جمعیّت با عجله خود را به او که نزدیک در صحن بود رسانید و سلام کرد و گفت: آقا میدانید چه خبر است؟
سلمانی خندید و گفت: آقا تعجّب مکن، آئینه را بگیر و خودت را نگاه کن!
خودش را در آئینه نگاه کرد؛ دید صورت خود او هم به شکل حیوانی است؛ عصبانی شده آئینه را بر زمین زد.
سلمانی گفت: آقا برو خودت را اصلاح کن، آئینه که گناهی ندارد.
#داستانمذهبی
حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) در فرمایشات خود درباره کرامات برخی از علما و بزرگان و نقل چند حکایت درباره آن میفرمایند: استادى براى شاگردش که مىخواست از روى آب عبور کند، چیزى نوشت و شاگرد با آن نوشته از آب عبور مى کرد، یک وقت به نظرش رسید که نوشته را باز کند و ببیند که این طلسم چیست که به او داده و به همراه دارد، باز کرد، دید «بسم اللّه » است، بعد از آن دیگر نتوانست از روى آب عبور کند!
مرحوم وحید بهبهانى در سن نود و هشت سالگى ـ زمانى که نسیان بر ایشان عارض شده بود و در منزل به تدریس شرح لمعه مشغول بود و به عده خاص و اندکى اجازه مىداد که به محضرشان بروند و در درس شرکت کنند ـ روزى به یکى از شاگردان اشاره کرد که بماند.
وقتى همه رفتند، به او فرمود: فلان جا زیر فرش پول وجود دارد، آن را بردار و برو غسل جنابت کن. و بعد از این، با حالت جنابت در مجلس درس حاضر مشو!
چنین کراماتى را از سایر علما هم نقل کرده اند، ولى ما مىگوییم: مستحبات و کرامات اگر نشد، طورى نیست؛ ولى باید مواظب باشیم، با ضعف ایمانى که ما داریم، آن چه را نباید بکنیم، نکنیم!
#حرفقشنگ
زخمهای دلت را فقط به خدا بسپار
خودش بهترین مرهم ها را دارد
باور کن ..
آرام آرام همه چیز
خوب می شـود
#حرفقشنگ
خدا آن حس زیبائیست که در تاریکی صحرا زمانی که هراس مرگ، آرامشت را میدزدد. یکی آهسته میگوید:«کنارت هستم ای تنها» و دل آرام میگیرد.
#حرفقشنگ
وقتی خدا از پشت دستهایش را روی چشمانم گذاشت؛ از لای انگشتانش آنقدر محو دیدن دنیا شدم که فراموش کردم او منتظر است تا نامش را صدا کنم.
گاهـی یک تلنگرمیتواندهمینباشد..
که شھیدیبگوید:
ما ازحلالش گذشتیم شما ازحـرامش
نمیتوانیدبگذرید؟💔
میگن هروقت سیلی خوردی بگو یا زهــــرا
هر وقت دستت رو بستن بگو یا علی
هروقت تنها و بی یاور شدی بگو یا حسن
هروقت تشنه شوی بگو یاحسین
هروقت شرمنده شدی بگو یا اباالفضل
اما....
•
•
هروقت سیلی خوردی،دستت رو بستن،تنها و بی یاور شدی،تشنه شدی،شرمنده شدی بگو:
امان از دل زینب
#تــلنگــر💥
میگفت↓
میدونی ڪِی
ازچشمِ خدا میوفتی؟!
زمانی ڪه آقا امام زمان❗️
سرشوبندازه پایینو
ازگناهڪردنتو خجالت بڪشه
ولی تـوانگار نـه انگار..!
رفیق✨
نزارڪارت بـه اونجاها برسـه!!!
#شهیدمحمدحسینمحمدخانے
#سرباز_امام_زمان
#مثل_حاج_قاسم
ترک: نمازصبح، نورصورت را ازبین میبرد.
ترک: نمازظهر، برکت رزق را ازبین میبرد.
ترک: نمازعصر، طاقت بدن را ازبین میبرد.
ترک: نمازمغرب، فایدهِ فرزند را ازبین میبرد.
ترک: نمازعشا، آرامشخواب را ازبین میبرد. ...
شاید اگرجوک میبودخیلی خوب پخشمی شد.
امابه نیت دعوت به نماز به چند نفر بفرستید.
پخش این پیام صدقه جاریه است.
••
تـو دنیـا بھ هیچڪس تڪیھ نڪن ؛
تجربھ نشون داده همھ پشـت آدمـو خالۍ میڪنن، الّا خود خدا ..!
#بی_حجاب_های_امل😏😏😏
"اُمُّــلِ واقــعــی کــیــه ؟"😶
مطلبے کہ امروز گذاشتم
گفتہ هاے یہ دختر چادرے و محجّبہ ست
کہ همیشہ مورد بے احترامے خانواده
و دوستاے بے حجابش قرار میگرفت😔
اون دختر میگہ مثل همیشہ آمادهء شنیدن🙁
متلک هاے ضدّ حجاب و ضدّ چادر بودم
وارد دانشگاه شدم 👩🏻🎓
چند تا دختر عیّاش کنارِ
چند تا پسرِ عیّاش تر نشستہ بودن
خیلے وضع بدے داشتن😒
نمے دونم چطورے از درب دانشگاه
وارد محیط دانشگاه شده بودن !😖
منو کہ دیدن موضوع حرفاشون عوض شد
بہ من گفتم اُمُّل اُمُّل😔😔
بعد زدن زیر خنده
خیلے ناراحت شدم
میخواستم مثل همیشہ بهشون اعتنایے نکنم
اما نتونستم...!
رفتم جلوشون گفتم کے اُمُّله‼️‼️
من یا شما؟
یکے از این دخترا کہ مانتوش تازه مد شده بود
با عشوه و ادا گفت : 🙂
وااا
معلومہ دیگہ اُمُّل تویے با این چادر مشکیت...!😕
بعد زدن زیر خنده و چند تا از این پسرا براش دست زدن 😒
گفتم دختر خوشگل من!
اُمُّل بہ چے میگید؟
گفت بہ آدماے قدیمے
بہ جوونایے کہ عین مادربزرگا میگردن!!
بہ شما چادرے هاے صورت گرفتہ میگیم اُمُّل !
گفتم پس اُمُّل به قدیمے ها میگید؟😏😂
با خنده و به صورت هماهنگ همگے گفتند : بعـلہ
گفتم 1434 قدیمے تره یا 1500 سال؟
پسره با عشوه گفت: وا مگہ ریاضی رو پاس نکردے؟
1500 سال قدیمے تره دیگہ!
با لبخند گفتم پس شما اُمُّلید دیگہ..!
گفتند : اِ وا چرا ما؟ 🙁
گفتم شما میگید قدیمے ها اُمُّل هستند
حضرت محمّد 1434 سال پیش مبعوث شد
لزوم چادر و حجاب رو بعد از بعثت اعلام کرد
امّا قبل از بعثتِ حضرت محمّد (ص)
عرب هاے جاهل بے حجاب بودن😏
یعنے حدود 1500 سال پیش
حالا بگید شما اُمُّل هستید یا ما؟!
"اَ
🔻نمـــازت اگه نماز باشه؛
دستات برای گرفتن دستان دیگران، باز میشن!
🔻نمازت اگه نماز باشه،
توی قلبت برای همه آدمهای زمین، جا باز میشه!
👈راستی؛
نمازهامون نمازند؟!...
🌿|⇦#بدون_تعارف "
🌿|⇦#چله_خودسازی "
•🖇•