سه تا دانشجو بودیم توی دانشگاهی در یکی از شهرهای کوچک☺ قرار گذاشتیم همخونه بشیم.
خونه های اجاره ای کم بودند و اغلب قیمتشون بالا .
می خواستیم به دانشگاه نزدیک باشیم قیمت شم به بودجه مون برسه.تا اینکه خونه ی پیر زنی را نشانمان دادند . نزدیک دانشگاه ،تمیزو از هر لحاظ عالی. فقط مونده بود اجاره بها!!!😅
گفتند این پیرزن اول می خواد با شما صحبت کنه، رفتیم خونه ش و شرایط مون رو گفتیم
پیرزن قبول کرد اجاره را طبق بودجه مون بدیم
که خیلی عالی بود .😉
فقط یه شرط داشت که همه مونو شوکه کرد
اون گفت که هرشب باید یکی از شماها برای نماز منو به مسجد ببره در ضمن تا وقتی که اینجایید باید نمازاتون رو بخونید.
واقعا عجب شرطی !!!!!
همه مون مونده بودیم چه کنیم ؟ من پسری بودم که همیشه دوستامو که نماز می خوندن مسخره می کردم . دوتا دوست دیگه م ندیده بودم نماز بخونن .اما شرایط خونه هم خیلی عالی بود.
پس از کمی مشورت قبول کردیم.
پیرزن گفت یه ترم اینجا باشین اگه شرطو اجرا کردین می تونین تا فارغ التحصیلی همینجا بمونین .
خلاصه وسایل خونه مونو بردیم خونه ی پیرزن.
شب اول قرار شد یکی از دوستام پیرزنه رو ببره تا مسجد که جنب خونه بود.
پاشد رفت و همراهیش کرد.نیم ساعت بعد اومد و گفت مجبور شدم برم مسجد نماز جماعت شرکت کنم.
همه مون خندیدیم.
شب بعد من رفتم .
با اینکه برام سخت بود رفتم صف آخر ایستادم و تا جایی که بلد بودم نماز جماعتو خوندم.
برگشتنی پیرزن گفت شرط که یادتون نرفته ؟
من صبحها ندیدم برای نماز بیدار شید !
به دوستام گفتم از فردا ساعت مونو کوک کردیم ، صبح زود بیدار شدیم چراغو روشن کردیم و خوابیدیم.
شب ، بعد از مسجد ، پیرزن یک قابلمه غذای خوشمزه که درست کرده بود برامون آورد.
واقعا عالی بود بعد چند روز غذای عالی.
کم کم هر سه شب یکیمون میرفتیم نماز جماعت ،
برامون جالب بود.
بعد یک ماه که صبح پامیشدیم و چراغو روشن می کردیم ، کم کم وسوسه شدم نماز صبح بخونم .
من که بیدار می شدم شروع کردم به نماز صبح خوندن. بعد چند روز دوتا دوست دیگه هم نماز صبح خودشونو می خوندند.
واقعا لذت بخش بود .لذتی که تا حالا تجربه نکرده بودم.
تا آخر ترم هر سه تا با پیرزن به مسجد میرفتیم نماز جماعت .خودمم باورم نمی شد.
نماز خون شده بودم😅
اصلا اون خونه حال و هوای خاصی داشت.هرسه تامون تغییر کرده بودیم.بعضی وقتا هم پیرزن از یکی مون خواهش می کرد یه سوره کوچک قرآن را بامعنی براش بخونیم.
تازه با قرآن و معانی اون آشنا می شدم.
چقدر عالی بود.
بعد از چهار سال تازه فهمیدیم پیرزن تموم اون سوره ها را حفظ بوده ، پیرزن ساده ای در یک شهر کوچک فقط با عملش و رفتارش همه مونو تغییر داده بود.
خدای بزرگ چقدر سپاسگزارم که چنین فردی را سر راهم گذاشتی
🍃
*خداجو با خداگو فرق دارد*
*حقیقت با هیاهو فرق دارد*
*خداگو حاجی مردم فریب است*
*خداجو مومن حسرت نصیب است*
*خداجو را هوای سیم و زر نیست*
*بجز فکر خدا،فکر دگر نیست*
راستی چقدرشیوه امربه معروف مهمه👏🏻👏🏻👏🏻
••{🌸🍋}••
•---•---•---•
"🚎|【 ❀ @zhfyni ❀】⇢ رفیـــق چـادرے
اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل لِوَلیِّڪ الفَرَج🤲🏻
#تنیــن_بانــــو♡
#انگیزشی
هیچ کس مسئول زندگی «تو»نیست...
خودت باید تلاش کنی.
هیچ شکستی وجود ندارد..
یا یاد می گیریم یاپیروز میشویم 😌😉
••{🌸🍋}••
•---•---•---•
"🚎|【 ❀ @zhfyni ❀】⇢ رفیـــق چـادرے
اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل لِوَلیِّڪ الفَرَج🤲🏻
#تنیــن_بانــــو♡
اگه لازمه استراحت کن...
اگه لازمه گریه کن...
اگه لازمه فریاد بزن...
اما #هرگز جا نزن!!!
#انگیزشی
••{🌸🍋}••
•---•---•---•
"🚎|【 ❀ @zhfyni ❀】⇢ رفیـــق چـادرے
اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل لِوَلیِّڪ الفَرَج🤲🏻
#تنیــن_بانــــو♡
#انگیزشی
می خواهی به هدفت برسی؟
بسم الله...شروع کن، #جا_نزن و تا آخرش برو..🚶🏻♀️
یادت باشه فقط خودت میتوانی جلوی خودت را بگیری...
••{🌸🍋}••
•---•---•---•
"🚎|【 ❀ @zhfyni ❀】⇢ رفیـــق چـادرے
اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل لِوَلیِّڪ الفَرَج🤲🏻
#تنیــن_بانــــو♡
#تلنگر😍
قشنگه🙃 حتماا بخونید🍃
یه موتور گازے داشت 🏍
که هرروز صبح و عصر سوارش میشد
و باش میومد مدرسه و برمیگشت .
یه روز عصر ...
که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت❗️
رسید به چراغ قرمز .🚦
ترمز زد و ایستاد ‼️
یه نگاه به دور و برش کرد 👀
و موتور رو زد رو جک
و رفت بالای موتور و فریاد زد :🗣
الله اکبر و الله اکــــبر ...✌️
نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب .😳
اشهد ان لا اله الا الله ...👌
هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید 😂
و متلک مینداخت😒
و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد 😳
که این مجید چش شُدِه⁉️
قاطی کرده چرا⁉️
خلاصه چراغ سبز شد🍃
و ماشینا راه افتادن🚗🚙
و رفتن .
آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟
چطور شد یهو؟؟!! حالتون خُب بود که؟!!
مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت👀
و گفت : "مگه متوجه نشدید ؟ 😏
پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود
که عروس توش بی حجاب نشسته بود 😖
و آدمای دورش نگاهش میکردن .😒
من دیدم تو روز روشن ☀️
جلو چشم امام زمان داره گناه میشه ❌.
به خودم گفتم چکار کنم
که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه .
دیدم این بهترین کاره !"👌
همین‼️✌️
🎌برگےازخاطراتشهیدمجیدزین
شهدا شرمنده ایم😔
••{🌸🍋}••
•---•---•---•
"🚎|【 ❀ @zhfyni ❀】⇢ رفیـــق چـادرے
اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل لِوَلیِّڪ الفَرَج🤲🏻
#تنیــن_بانــــو♡
#انگیزشی
اولین گام موفقیت #باور است...
خودت را در جایی که چند سال دیگرمی خواهی باشی، تصور کن...🤩
حالا با تمام وجودت حرکت کن...✌️😍
••{🌸🍋}••
•---•---•---•
"🚎|【 ❀ @zhfyni ❀】⇢ رفیـــق چـادرے
اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل لِوَلیِّڪ الفَرَج🤲🏻
#تنیــن_بانــــو♡
#انگیزشی
خوابیدن تا لنگ ظهر
۴-۵ ساعت گوشی و اینترنت
روزی چند ساعت تلویزیون
باور کن با اینا نمیشه...
اگه واقعا رتبه میخوای
"تغییر کن"
وگرنه یجورایی مجبوری جایگاه الانتو بپذیری...😕😬
#کنکوریها
••{🌸🍋}••
•---•---•---•
"🚎|【 ❀ @zhfyni ❀】⇢ رفیـــق چـادرے
اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل لِوَلیِّڪ الفَرَج🤲🏻
#تنیــن_بانــــو♡
چادرم
سنگرم در جبهه هاست🙃🙂🦋
••{🌸🍋}••
•---•---•---•
"🚎|【 ❀ @zhfyni ❀】⇢ رفیـــق چـادرے
اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل لِوَلیِّڪ الفَرَج🤲🏻
#تنیــن_بانــــو♡
باخودت تکرار کن
نگران هیچ چیزنیستم
چون میدانم
وباوردارم⚜
به زودی زود
روزهای خوب
خواهندآمد
چون خدا
دعوت کرده مرابه #صبر
فَصبِراِنَّ وعداللهِ حَق
وعده داده مرا
به روزهای شیرین🥰
پس از #سختی
فَاِنَّ مَعَ العُسرِ یُسری♥️
#صبر
#انگیزشی
••{🌸🍋}••
•---•---•---•
"🚎|【 ❀ @zhfyni ❀】⇢ رفیـــق چـادرے
اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل لِوَلیِّڪ الفَرَج🤲🏻
#تنیــن_بانــــو♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استو♥️ری
••{🌸🍋}••
•---•---•---•
"🚎|【 ❀ @zhfyni ❀】⇢ رفیـــق چـادرے
اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل لِوَلیِّڪ الفَرَج🤲🏻
#تنیــن_بانــــو♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منم
باید برم...🥀
••{🌸🍋}••
•---•---•---•
"🚎|【 ❀ @zhfyni ❀】⇢ رفیـــق چـادرے
اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل لِوَلیِّڪ الفَرَج🤲🏻
#تنیــن_بانــــو♡
شهید احمد مشلب🦋🌸
••{🌸🍋}••
•---•---•---•
"🚎|【 ❀ @zhfyni ❀】⇢ رفیـــق چـادرے
اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل لِوَلیِّڪ الفَرَج🤲🏻
#تنیــن_بانــــو♡