eitaa logo
🏴زیباترین عشق🏴
13 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
269 ویدیو
13 فایل
️یاصاحب الزمان"عج".. دلم از فرط گنه سنگ شده کاری کن ک نفس های تو در سنگ اثر خواهد کرد..!♥️ تبادل👈 @aliparast84 لینک ناشناسمون👇🙂 https://harfeto.timefriend.net/16289395687490
مشاهده در ایتا
دانلود
هر ڪے با خدا رفیق میشه... اهل بلا میشه😃 هر ڪی هم اهل بلا بشه.. اهل ڪربلا میشه😍✨ @zibatarin_Eshgh
حلقوم­­ها را می­توان برید... اما فریاد ها را هرگز! فریادی که از حلقومِ بریده بر می­آید جاودانه می­ماند:)💔 #شهیدانه #شهید_مرتضی_آوینی @zibatarin_Eshgh
پروردگارا رفتن در دست توست.. من نمی دانم چه موقع خواهم رفت🙁 ولی می دانم كه از تو باید بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار دهی😍 و آن قدر با دشمنان قسم خورده دینت بجنگم تا به فیض شهادت برسم🙃🥀 #شهیدانه #شهید_صیاد_شیرازی @zibatarin_Eshgh
در قسمتی از ارتفاع، فقط یک راه برای عبور بود!🙁 محمود کاوه را بردم همان جا.. گفتم: دیشب تیربار چی دشمن، مسلسلش را روی همین نقطه قفل کرده بود،هیچ کس نتونست از این جا رد بشه!😰 گفت: بریم جلوتر ببینیم چه کاری می تونیم انجام بدیم!💪 رفتیم تا نزدیک سنگر تیربارچی! محمود دور و بر سنگر را خوب نگاه کرد.آهسته گفتم:" اول باید این تیربار را خفه کنیم، بعد نیروها را از دو طرف آرایش داده و بزنیم به خط!😍 جور خاصی پرسید:" دیگه چه کاری باید بکنیم!🤔 گفتم:"چیز دیگه ای به ذهنم نمی رسه!🙄 گفت: یک کار دیگه هم باید انجام داد!🙂 گفتم: چه کاری؟🤔 با حالِ عجیبی جواب داد:توسل.. اگه توسل نکنیم، به هیچ جا نمی رسیم!🥀 @zibatarin_Eshgh
 مواظب باشید که در صحنه‏ ی امتحان الهی مردود نشوید🙂 و شرمسار در قیامت نباشید..💔 و پاسخ ندهید که چرا مقدمه‏ ی ظهورِ حجت خدا را فراهم نکردید؟😞  #شهیدانه #شهید_محمد_حسین_فاضلی @zibatrin_Eshgh  
شب قبل از شهادتش تو مقر نشسته بودیم!🙂 صحبت از شهادت بود😍 یهو حاج عبدالله گفت : من اگه شهید شدم..منو با همین لباس نظامیم خاک کنین!😃 بچه ها زدن زیر خنده و شروع کردن به تیکه انداختن..🙄 حالا تو شهید شو..!😂 شهیدم بشی تهران بفرستنت باید کفن بشی..! سعی میکنیم لباس نظامیت رو بزاریم تو قبر!😁 تو خط مقدم بودیم که خبر شهادت حاج عبدالله رو شنیدیم😞 محاصره شده بودن..امکان برگشتشون هم نبود😩 شهید شد و پیکرش هم موند روی دست دشمن.. سر از تنش جدا کرده بودن و عکس هاش رو هم گذاشته بودن تو اینترنت! بحث تبادل اجساد رو مطرح کرده بودیم که تکفیری ها گفته بودن خاکش کردیم.. چون پیکر سر نداره دیگه قابل شناسایی نیست..با همون لباس نظامیش خاکش کرده بودن😍 حاج عبدالله به آرزوش رسید! @zibatarin_Eshgh
شب عروسیمون در اون گیرودار پذیرایی از مهمون ها به من گفت:بیا نماز جماعت بخونیم🙂 گفتم «نه.. الان درست نیست، آخه مردم چی می‌گن؟😐 گفتچی می‌خوان بگن؟🙄 گفتم می‌خندن به ما!😩 گفت: به این چیزا اصلاً اهمیت نده! اذان که گفته شد، بلند شد تا نماز بخونه.. دید همه نشستن و کسی از جا بلند نمی‌شه!🙁 از همه مهمان‌ها خواست که آماده بشن برای نماز جماعت..همه هاج و واج به هم نگاه می‌کردن😖 نماز جماعت در مجلس عروسی؟ عجیب بود اصلا سابقه نداشت! کم‌کم همه آماده نماز شدند. گفتند:به شرط این‌که خود داماد امام جماعت بشه😁 با اصرار همه..نماز جماعت را به امامت سید مسعود خوندیم.. نمازی که هیچ وقت از حافظه‌مون پاک نمی‌شه😍 @zibatarin_Eshgh
ماه رمضان سال 66 بود😍 در منطقه عملیاتی غرب کشور بودیم! هوا بارانی بود و تمام اطراف چادر، در اثر بارش باران گل آلود بود بطوری که راه رفتن بسیار مشکل بود و با هر گامی ، گلهای زیادتری به کفشها می چسبید😩 ما هر روز صبح وقتی که از خواب بیدار می شدیم متوجه می شدیم کلیه ظروف غذای سحر شسته شده.. اطراف چادرها تمیز شده و حتی توالت صحرایی کاملاً پاکیزه است😳 ا ین موضوع همه را به تعجب وا می داشت..که چه کسی این کارها را انجام می دهد؟؟!🤔 نهایتاً یک شب نخوابیدم تا متوجه شدم چه کسی این خدمت را به رزمندگان انجام می دهد..بعد از صرف سحرو اقامه ی نماز صبح وقتی که همه بخواب رفتند😴.. دیدم که روحانی گردان از خواب بیدار شد و به انجام کارهای فوق پرداخت🙂 اینگونه بود که خادم بچه های گردان شناسایی شد😁 وقتی متوجه شد که موضوع لو رفته گفت : من خاک پای رزمندگان اسلام هستم:))💔 @zibatarin_Eshgh
پدرش اجازه نمي‌داد بره جبهه!😖 يك روز آمد و گفت: پدر جان! مي‌خواهيم با چند تا از بچه‌ها برويم ديدن يك مجروح جنگي! پدرش خيلي خوشحال شد. سيصد تومان هم داد تا چيزي بخرند و ببرند!😍 چند روزي از او خبري نبود... تا اين‌كه زنگ زد و گفت من جبهه‌ام🙂 پدرش گفت: مگر نگفتي مي‌روي به يك مجروح سر بزني؟🙁 گفت: «چرا..ولي آن مجروح آمده بود جبهه!😁 پدرش فقط پشت تلفن گريه كرد!💔 @zibatarin_Eshgh
  یکی از دوستان شهید عباس بابایی میگه : بعضی وقت ها عباس همراه با شام نوشابه می خورد..اما نه نوشابه هایی مثل پپسی که در آن زمان موجود بود🙁 چند بار به او گفتم که برای من پپسی بگیره ولی دوباره می دیدم که نوشابه ی دیگه ای میخره..😐 یک بار به او اعتراض کردم که چرا پپسی نمی خری؟😩 آرام و متین گفت: -حالا نمی شود شما نوشابه ی دیگری بخورید؟ گفتم : خب عباس جان آخه برای چی؟؟! سرانجام با اصرار من آهسته گفت: کارخانه پپسی متعلق به اسرائیلی هاست! به همین خاطر مراجع تقلید مصرف آن را تحریم کرده اند!🙂 به او خیره شدم و فهمیدم که او تا چه حد از شعور سیاسی بالایی برخورداره و در دل به او آفرین گفتم🙃 @zibatarin_Eshgh
همسر شهید میثمی میگه : بعد از نماز صبح زیارت حضرت زهرا(س) خوند..پرسیدم: مگه شهادت حضرت زهراست؟؟!🙁 گفت: نزدیکه! وقتی خواست بره پسرم حسین کوچیکم گریه کرد. بردش بیرون و چیزی براش خرید و آرومش کرد!💔 گریم گرفت.. گفتم: تا کی ما باید این وضع را داشته باشیم؟😭 گفت: تا حالا صبر کردی..باز هم صبر کن درست می شه!🙃 حضرت زهرا(س)روخیلی دوست داشت😍 روضه اش را هم دوست داشت! روضه او را که می خواندند به سومین زهرا علیهاالسلام که می رسید، دیگه نمیتونست ادامه بده😞 ترکش که خورد بردنش بیمارستان.. زنده ماند تا روز شهادت حضرت زهرا و در روز شهادت مادرش به شهادت رسید🙂✨ @zibatarin_Eshgh
: گیرتوگناهات‌نیست..! گیرتو‌کارای‌خوبیه‌ڪه‌انجام‌میدی .. ولی‌نمیگی‌خدایابه‌خاطرتو .. ـ یعنی : خدایافقط‌تو‌ببین‌حتی‌ملائکه‌هم‌نه!💌 🌱 @zibatarin_Eshgh