eitaa logo
•●♡زیباݓریݩ؏ـشـــق♡●•
55 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
285 ویدیو
17 فایل
️یاصاحب الزمان عج دلم از فرط گنه سنگ شده کاری کن ک نفس های تو در سنگ اثر خواهد کرد(:♥️! کپی آزاداگه همی الان به یاد آقا ی صلوات بفرستی هم که دمت گرم =)🐣🌱 ارتباط با ادمین @montazerzhor84 📬لینک ناشناسمونه👇 https://abzarek.ir/service-p/msg/936995
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام علیکم🌱 میتونین به کانالشون سر بزنین👇 @kafe_iran @zibatarin_Eshgh_2🖤
بِسمِ اللهِ الرَحمنِ الرَحیم💚 📒 30 💢صلوات برای خواندن هر قسمت از رمان ضروری‌ست!😌 برای چند لحظه واقعا بریدم: - خدایا، بهم رحم کن. حالا جوابش رو چی بدم؟!😩 توی این دو سال، دکتر دایسون جزء معدود افرادی بود که توی اون شرایط سخت ازم حمایت می کرد. از طرفی هم، ارشد من و رئیس تیم جراحی عمومی بیمارستان بود و پاسخم، می تونست من رو در بدترین شرایط قابل تصور قرار بده!🙄😓 - دکتر حسینی! مطمئن باشید پیشنهاد من و پاسخ شما، کوچک ترین ارتباطی به مسائل کاری نخواهد داشت. پیشنهادم صرفا به عنوان یک مرده، نه رئیس تیم جراحی!! چند لحظه مکث کردم تا ذهنم کمی آروم تر بشه: - دکتر دایسون، من برای شما به عنوان یه جراح حاذق و رئیس تیم جراحی، احترام زیادی قائلم، علی الخصوص که بیان کردید این پیشنهاد، خارج از مسائل و روابط کاریه.. اما این رو در نظر داشته باشید که من یه مسلمانم و روابطی که اینجا وجود داره، بین ما تعریفی نداره. اینجا ممکنه دو نفر با هم دوست بشن و سال ها زیر یه سقف زندگی کنن،حتی بچه دار بشن و این رفتارها هم طبیعی باشه.. ولی بین مردم من، نه!! ما برای خانواده حرمت قائلیم و نسبت بهم احساس مسئولیت می کنیم. با کمال احترامی که برای شما قائلم، پاسخ من منفیه!🙂 این رو گفتم و سریع از اونجا دور شدم. در حالی که ته دلم از صمیم قلب به خدا التماس می کردم یه بلای جدید سرم نیاد.. روزهای اولی که درخواستش رو رد کرده بودم. دلخوریش از من واضح بود. سعی می کرد رفتارش رو کنترل کنه و عادی به نظر برسه.. مشخص بود تلاش می کنه باهام مواجه نشه. توی جلسات تیم جراحی هم، نگاهش از روی من می پرید و من رو خطاب قرار نمی داد!!🤯 اما همین باعث شد، احترام بیشتری براش قائل بشم. حقیقتا کار و زندگی شخصیش از هم جدا بود.. سه، چهار ماه به همین منوال گذشت. توی سالن استراحت پزشکان نشسته بودم که از در اومد تو. بدون مقدمه و در حالی که اصلا انتظارش رو نداشتم، یهو نشست کنارم.. - پس شما چطور با هم آشنا می شید؟! اگر دو نفر با هم ارتباط نداشته باشن، چطور می تونن همدیگه رو بشناسن و بفهمن به درد هم می خورن یا نه؟!🙄 همه زیرچشمی به ما نگاه می کردن. با دیدن رفتار ناگهانی دایسون، شوک و تعجب توی صورت شون موج می زد. هنوز توی شوک بود اما آرامشم رو حفظ کردم: دکتر دایسون! واقعا این ارتباطات به خاطر شناخت پیش از ازدواجه؟! اگر اینطوره چرا آمار خیانت اینجا، اینقدر بالاست؟! یا اینکه حتی بعد از بچه دار شدن، به زندگی شون به همین سبک ادامه میدن و وقتی یه مرد بعد از سال ها زندگی از اون زن خواستگاری می کنه، اون زن از خوشحالی بالا و پایین می پره و میگن این حقیقتا عشقه؟! یعنی تا قبل از اون عشق نبوده؟! یا بوده اما حقیقی نبوده؟!😫 خیلی عادی از جا بلند شدم و وسایلم رو جمع کردم. خیلی عمیق توی فکر فرو رفته بود. منم بی سر و صدا و خیلی آروم در حال فرار و ترک موقعیت بودم. در سالن رو باز کردم و رفتم بیرون. در حالی که با تمام وجود به خدا التماس می کردم که بحث همون جا تموم بشه توی اون فشار کاری...😑 که یهو از پشت سر، صدام کرد.. 🎤|به روایت همسر و دختر شهید ✏️|به قلم شهید طاها ایمانی @zibatarin_Eshgh_2🖤
بِسمِ اللهِ الرَحمنِ الرَحیم💚 📒|رمان 31 💢صلوات برای خواندن رمان ضروریست!😌 دنبالم، توی راهروی بیمارستان، راه افتاد. می خواستم گریه کنم. چشم هام مملو از التماس بود. تو رو خدا دیگه نیا.. که صدام کرد: - دکتر حسینی!! دکتر حسینی! پیشنهاد شما برای آشنایی بیشتر چیه؟!🙂 ایستادم و چند لحظه مکث کردم: - من چطور آدمی هستم؟! جا خورد: - شما شخصیت من رو چطور معرفی می کنید؟! با تمام خصوصیات مثبت و منفی.. معلوم بود متوجه منظورم شده: - پس علائق تون چی؟! - مثلا اینکه رنگ مورد علاقه ام چیه؟! یا چه غذایی رو دوست دارم؟! و ... واقعا به نظرتون اینها خیلی مهمه؟!🧐 مثلا اگر دو نفر از رنگ ها یا غذای متفاوتی خوششون بیاد نمی تونن با هم زندگی کنن؟! چند لحظه مکث کردم: -طبیعتا اگر اخلاقی نباشه و خودخواهی غلبه کنه ممکنه نتونن، در کنار اخلاق، بقیه اش هم به شخصیت و روحیه است. اینکه موقع ناراحتی یا خوشحالی یا تحت فشار آدم ها چه کار می کنن یا چه واکنشی دارن..🙃 اما این بحث ها و حرف ها تمومی نداشت. بدون توجه به واکنش دیگران، مدام میومد سراغم و حرف می زد! با اون فشار و حجم کار این فشار و حرف های جدید واقعا سخت بود. دیگه حتی یه لحظه آرامش یا زمانی برای نفس کشیدن، نداشتم!! دفعه آخر که اومد با ناراحتی بهش گفتم: - دکتر دایسون، میشه دیگه در مورد این مسائل صحبت نکنیم؟! و حرف ها صرفا کاری باشه؟! خنده اش محو شد، چند لحظه بهم نگاه کرد: خنده اش محو شد: - یعنی شما از من بدتون میاد خانم حسینی؟! چند لحظه مکث کردم. گفتن چنین حرف هایی برام سخت بود اما حالا: - صادقانه، من اصلا به شما فکر نمی کنم! نه به شما، که به هیچ شخص دیگه ای هم فکر نمی کنم. نه فکر می کنم، نه.. بقیه حرفم رو خوردم و ادامه ندادم. دوباره لبخند زد: - شخص دیگه که خیلی خوبه. اما نمی تونید واقعا به من فکر کنید؟! خسته و کلافه، تمام وجودم پر از التماس شده بود: - نه نمی تونم دکتر دایسون، نه وقتش رو دارم، نه چند لحظه مکث کردم... بدتر از همه شما دارید من رو انگشت نما و سوژه حرف دیگران می کنید.. - ولی اصلا به شما نمیاد با فکر و حرف دیگران در مورد خودتون توجه کنید. یهو زد زیر خنده. اینقدر شناخت از شما کافیه؟! حالا می تونید بهم فکر کنید؟! - انسان یه موجود اجتماعیه دکتر. من تا جایی حرف دیگران برام مهم نیست که مطمئن باشم کاری که می کنم درسته. حتی اگر شما از من یه شناخت نسبی داشته باشید. من ندارم!! بیمارستان تمام فضای زندگی من رو پر کرده. وقتی برای فکر کردن به شما و خوصیات شما ندارم. حتی اگر هم داشته باشم.. من یه مسلمانم!! و تا جایی که یادم میاد، شما یه دفعه گفتیداز نظر شما، خدا، قیامت و روح وجود نداره..🤨 در رو بستم.. - خواهش می کنم تمومش کنید!! و از اتاق رفتم بیرون! 🎤|به روایت همسر و دختر شهید ✏️|به قلم شهید طاها ایمانی @zibatarin_Eshgh_2🖤
دو قسمت بعدی خدمت شما رفقای گل🙂😎🌼
Rain.mp3
6.58M
گاهی برای خودت پزشک باش!🙂 هر شش ساعت یکبار، کمی قرصِ خنده تجویز‌ کن! حتما که نباید مدرک و مطب داشته باشی!🙄 خودت با خطِ خوش نسخه‌ای بنویس روحت را درمان کن و بی‌بهانه‌ بخند🙂♥️ @zibatarin_Eshgh_2🖤
🙂♥️🎧...
این روزها انتظار را به سرنوشتمان گره زده‌اند.. نه پایمان به اربعین می‌رسد و نه دستمان به ضریح شما...🙂💔 انگار تمام عالم یک‌جا به غیبت رفته است! شهادت امام رضا "ع" تسلیت باد!🖤 @zibatarin_Eshgh_2🖤
🔹در روایت ها اومده که.. اگه حاجتی داشتین امام رضا رو به دونفر قسم بدین: یکی به پسرشون امام جواد"ع" و یکی هم به مادر بزرگوارشون حضرت فاطمه"ص"🙂💔 @zibatarin_Eshgh_2🖤
4_5780683559853360507.mp3
8.89M
🔊 | ۲۳ ▪️منتظر مجازات سخت تر در قیامت بودیم! ▪️شکل های ترسناکی به سمت ما می‌آمدند که تجسم گناهان ما بودند!😫 ✖️یکی از مسئولان معروف کشور در جهنم برزخی و در حال عذاب بود!😱 🎤| توسط حجت الاسلام امینی خواه @zibatarin_Eshgh_2🖤
رسیدیم به قسمت بعدی مجموعه‌ی آن سوی مرگ😍☝️✨ 👌
Mahmood Karimi Shah Panaham Bede.mp3
3.6M
مداحی🖤✨ شاه پناهم بده!! خسته راه امدم... غرق گناه امدم(:🙂💔 🎤|حاج محمود کریمی @zibatarin_Eshgh_2🖤
التماس دعا💚
شبتون خوش🖤✨
بِسمِ الرَبِ الرِضا..🖤
سلام مولای غریبم🖐💔 مرا ببخش! اگر گاهی طاقتم تمام می شود.. و با دهانی بسته به لهجه ی اشك ها صدایت می كنم(:🙂💔 @zibatarin_Eshgh_2🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تقویم روز☝️✨
🙂🎧 یادتون نره عهدتونو با آقا😌🌱
زمانی که.. روز خود را با یک قلب سپاسگزار آغاز می کنی!🙂 اتفاقات خوب رخ می دهند..😌💛 روز بخیر رفقا😎🦋 🙂🥤 @zibatarin_Eshgh_2🖤
همه دانند که ایران سر و سامان دارد.. تکیه بر پرچم شاه خراسان دارد😌😍♥️ @zibatarin_Eshgh_2🖤
♪❤︎گـــرشارضـــایی❤︎♪ دریا دریا من با تموم دردا ارزو میکنم کاشکی دوباره فردا عشقمو ببینم کنار موجا... 🦋🌊 (سُـ🥇ـلطآن صِـ🎻ـدآ آقایِ عِـ❤️ـشقْ) هوادار صدایی به وسعت دریا💕🌊 https://eitaa.com/joinchat/1874723004C4ad705392a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در روز شهادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، ثامن الحجج حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام در حریم مطهر این امام بزرگوار دعا گوی همه شما عزیزان بودم🖤 (ع)🖤 یا آجرک الله... 🥀 🖤 @zibatarin_Eshgh_2 🖤