eitaa logo
ظهور نزدیک است
1.7هزار دنبال‌کننده
60.9هزار عکس
62.4هزار ویدیو
1.3هزار فایل
گلچینی از بهترین مطالب #مهدوی #ولایی #شهدایی #سیاسی #معنوی #معرفتی #تربیتی کانال شهدایی ما👈 @ba_shaheidan کانال قصه های شهداء 👈 @Ghesehaye_shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
برنزِ حبیبی نقره شد 🔹پرستو حبیبی، ملی‌پوش پارادوومیدانی ایران که دیروز صاحب مدال برنزِ پرتاب کلاب در پاراالمپیک پاریس شده بود، پس‌از اعتراض به عملکرد ورزشکار لهستانی، صاحب مدال نقره شد. 🔸️پیش‌از این، ظفر ذاکر هم در پرتاب وزنه پس‌از اعتراض مسئولان ایران رتبهٔ چهارم خود را با مدال نقره و کسب مقام نایب‌قهرمانی عوض کرده بود.
📢 هر روز بخوانیم 🔹 امروز؛ صفحه صد و چهل و هشت قرآن کریم سوره مبارکه الأنعام ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. 💻 Farsi.Khamenei.ir
Quran-page-148.mp3
2.21M
📢 هر روز بخوانیم 🔹 صفحه صد و چهل و هشت قرآن کریم، سوره مبارکه الأنعام با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید. ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید 💻 Farsi.Khamenei.ir
اے ڪه گفتے "عشــق" را درمان بہ هجران میڪند .. ڪاش میگفتے ڪه "هجران" را چہ درمان میڪند؟ 📎پ ن: بر بالین و ، موقعیت گردان کمیل، منطقه شاخ شمیران عراق ۳۰ آبان ماه ۶۳ پس از شهادت محسن علیزاده و غلامحسین لطفی ۱۰ روز بعد شهید پهلوانی به آنها پیوست... روحشان شاد🌷 ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ گنجینه‌ای از مطالب ناب مهدوی ولایی شهدایی معرفتی و نهج البلاغه به کانال بپیوندید👇 @zohoore_ghaem @ba_Shaheidan
حالا دیگر کربلا رفتن راحت شده 🔺ولی یک زمانی کار زبده‌ترین نیروهای اطلاعات برون مرزی بود. 🔺شهیدان عبدالمحمد سالمی و سید ناصر سیدنور دو عنصر اطلاعات برون مرزی سری‌ترین قرارگاه جنگ یعنی نصرت، با پیچیده ترین ترفندهای اطلاعاتی و با کمک مجاهدین عراقی بعد از چهار پنج شبانه روز پارو زدن در آبهای هور، به عمق خاک عراق نفوذ کردند. و تا کربلا هم می‌رسند و شناسایی می‌کنند. 🔺در تصاویر با پوشش عراقی و در دست داشتن مدارک جعلی ارتش بعث و استخبارات توانستند اطلاعات مهمی را کسب کنند. 🌹 جا دارد در زیارت هایمان یادی از این شهدا کنیم که امنیت و آرامش و عزت را به ارمغان آوردند. 🌷 شادی روحشان صلوات ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
21.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣شهید محسن زیارتی ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
❣کلام شهید: «نماز اول وقت را رها نکنید.» ✳️ ایشان قبل از انقلاب هرجایی که بودند و اذان می‌شنیدند، خودشان اذان می‌گفتند و همان‌جا نماز می‌خواندند. ✳️بعضی از وقت‌ها در مراسمات عروسی که تازه در تالارها انجام می‌شد، آقا سید می‌دانست که نباید آنجا برود، ولی برای اینکه جو را عوض کند، ✳️ آنجا می‌رفت و با صدای بسیار زیبایشان شروع می‌کردند، اذان گفتن و جو را عوض می‌کردند و آن‌قدر این اذان زیبا بود که همه لذت می‌بردند و گوش می دادند ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
❣ یک روز مادر گفت برو مدرسه محمدعلی ببین چیکار دارن؟ رفتم مدرسه. مدیر گفت بنا به شکایت معلم ها تصمیم به اخراج برادر شما گرفته شده! گفتم چرا, برادر من که بسیار منظبط و درس خوان است. مدیر گفت: برادر شما کلاس دینی را بهم می زند! گفتم صدایش بزنید تا از خودش بپرسم. امد. سر به زیر و محجوب گوشه ای ایستاد. گفتم چی شده محمد علی؟ چیزی نگفت. اصرار کردم. سرش را بالا اورد, بدون ترس یا ذره ای لرز از مدیر گفت:معلم دینی به جای اینکه از دین بگوید اراجیف تحویل بچه های مردم می دهد و از دستگاه سلطنت تعریف و تمجید می کند, من هم جوابش را داد. با وساطت من اخراج نشد. اما خودش دل از مدرسه کند و رفته مدرسه حکیم. چهار سال تمام با اینکه پانزده شانزده سال بیشتر نداشت در حال مبارزه با رژیم شاهنشاهی بود, این اواخر هفته ای دو شب بیشتر در خانه نبود و بقیه شب ها در مسجد بود یا در خیابان در مبارزه... 🌷 ۱۸ سالش بود اما شده بود مربی نظامی و در پادگان باجگاه اموزش می داد. چیزی از اعزام هایش نمی گفت که کی می رود, زنگ می زد می گفت من کردستانم یا خوزستان, سه بار هم مجروح شد اما باز خبری به ما نداد. یکبار به مرخصی امده بود, خبر شهادت دوستش حسن پاکیاری را دادم. بغض کرد, رویش را از من به سمت دیوار چرخواند و شروع کرد به اشک ریختن. کمی که ارام شد گفت:سفره ای پهن شده, هر کس سعادت داشته باشد پای این سفره می نشیند, و روزی که این سفره جمع شود خیلی ها حسرت می خورند! 🌷عروسی برادرش بود, ده روزی مرخصی گرفت و از پادگان آموزشی امد شیراز. خیلی زحمت کشید. عروسی چهارشنبه شب بود, بعد از مراسم غیبش زد.وقتی برگشت از خوشحالی چشمانش برق می زد. گفتم کجا بودی؟ چیزی نگفت. کمی ساکت ماند و گفت: برادرم صاحب پسری می شود, اسمش را بگذارید محسن! صبح پنج شنبه بود. رفت بیرون و برگشت. گفت ان پیراهنی که برایم کنار گذاشته اید را برایم بیاورید. یک پیراهن سوغاتی داشت که برایش بزرگ بود, گذاشته بودم برای زمانی که اندازه اش شود, اوردم, پوشید اندازه اش شده بود! شروع کرد به بستن ساکش. گفتم کجا؟ گفت ابادان! گفتم به این زودی داری می ری؟ خندید و گفت نگران نباش مادر, شنبه برمی گردم! وقت رفتن خیلی خوشحال بود, انگار می خواست بال در بیاورد و به اسمان پر بکشد. (صبح جمعه رسیده بود ابادان. مستقیم رفته بود حمام و غسل شهادت گرفته بود. بچه ها در حال حفر کانال برای پدافند بودند, رفته بود کمک. چون محمدعلی مسؤل اموزش تاکتیک بود, اکثرا او را می شناختند. مانعش شده بودند, اصرار کرده بود که من هم باید کمک کنم. تا بعد از ظهر کانال حفر می کرد. غروب خمپاره ای کنار کانال نشست و منفجر شد, ترکشی از ان به پیشانی محمدعلی خورد. او را به بیمارستان رساندند اما دیر شده بود) صبح شنبه بود که برگشت شیراز. لبخند زیبایی روی لبش بود, بوی عطر یاس می داد پیکرش. طنین صلوات مردم تمامی نداشت. کنار پیکرش هیچ کس بی تاب تر از شهید حاج شیرعلی سلطانی نبود, برایش نوحه می خواند و اشک می ریخت... 🌾🌷🌾🌷🌾 هدیه به شهید محمدعلی دعایی صلوات,,شهدای فارس ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem