eitaa logo
ظهور نزدیک است
1.7هزار دنبال‌کننده
56.7هزار عکس
58.1هزار ویدیو
1.2هزار فایل
گلچینی از بهترین مطالب #مهدوی #ولایی #شهدایی #سیاسی #معنوی #معرفتی #تربیتی کانال شهدایی ما👈 @ba_shaheidan ارتباط با خادم 👈 @mohebolMahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
سئوالی ساده دارم از حضورت … من آیا زنده ام وقت ظهورت … اگر که آمدی من رفته بودم … اسیر سال و ماه و هفته بودم … دعایم کن دوباره جان بگیرم … بیایم در رکاب تو بمیرم... 🌼🕊@nahjol_balagheh
💠تقواى الهى پيشه كنيد; تقواى كسى كه براى اطاعت خدا دامن به كمر زده در حالى كه خود را از جدا ساخته و سخت مى كوشد و با بصيرت در راه خدا با چابكى گام بر مى دارد و از ترس اعمالِ خود، به سرعت پيش مى رود و در بازگشت به پناهگاه اصلى و به سرانجام زندگى و عاقبت كار مى انديشد» 📘 ۲۱۰ @nahjol_balagheh
بسم الله الرحمن الرحيم ✳️ قسمت سوم از شش قسمت عبارت زیر 🔹 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، 1️⃣ وَ مَتِّعْنِى بِالاقْتِصَادِ، ⃣2️⃣ وَ اجْعَلْنِى مِنْ أَهْلِ السَّدَادِ، 3️⃣ وَ مِنْ أَدِلَّةِ الرَّشَادِ، 4️⃣ وَ مِنْ صَالِحِ الْعِبَادِ، 5️⃣ وَ ارْزُقْنِى فَوْزَ الْمَعَادِ، 6️⃣ وَ سلامَةَ الْمِرْصَادِ🔹
امام سجاد عليه ‏السلام عرض مى‏كند: و من ادله الرشاد بار الها! مرا از دلايل رشاد و هدايت قرار ده.
«رشيد» يكى از اسماء حضرت بارى تعالى است، آن اسم در بعضى دعاها، از آن جمله دعاى «»، در رديف ساير اسماء الهى ذكر شده است. اللهم انى اسالك باسمك يا معين يا امين يا مبين يا متين يا مكين يا رشيد يا حميد يا مجيد يا شديد يا شهيد.
فى اسماء الله تعالى الرشيد. هو الذى ارشد الخلق الى مصالحهم اى هداهم و دلهم عليها. «الرشيد» در اسماء حضرت بارى تعالى است. او خداوند است كه ارشاد مى‏كند مردم را به آنچه مصلحت آنهاست، يعنى هدايت كننده و دلالت كننده‏ى آنان است به خير و صلاحشان.
مرا از راهنمایان رشد قرار ده. «رشد»وراهنمای آن بودن،آنقدر اهمیت دارد که اولین راهنمای رشد،خود خداوند متعال است«انا هدیناه السبیل» خداوند یک حقیقت مجرد است قابل دسترسی نیست.برای درک این حقیقت مجردمحض،جلوه ای از خود یعنی پیامبر و اهل بیت صلوات الله علیهم را برای هدایت،در زمین قرار داده است«یزکیهم و یعلمهم الکتاب....» در این فراز امام علیه السلام می فرمایند...واجعلنی من ادلة الرشاد...به زبان ساده یعنی من عمله تو باشم. حال اینکه چگونه انسان به رشد می رسد درفراز بعد اشاره می شود.
دعوت مردم به خداوند و ارشاد و هدايت آنان به صراط مستقيم، امرى است بس گرانقدر و مهم. قرآن شريف در اين باره فرموده: و من احسن قولا ممن دعا الى الله. سخن كدام انسان بهتر و نيكوتر از كلام كسى است كه خلق را به خالق دعوت مى‏كند و با گفته‏هاى خود، بذر ايمان در قلوبشان مى‏افشاند.
وظيفه‏ى مقدس دعوت مردم به خداوند و ارشاد و هدايت آنان به صراط مستقيم در درجه‏ ى اول به عهده ‏ى رسول اكرم (ص) و جانشينان بر حق او محول است. كسى كه در اين راه قدم برمى‏دارد، در واقع، خط مشى رسول اكرم (ص) و ائمه‏ى معصومين عليهم‏السلام را مى‏پيمايد و اين كار بزرگ، هدايت يافته را از گمراهى و ضلالت مى‏رهاند، مايه‏ى نجات و سعادتش مى‏گردد، و هدايت كننده را نيز در پيشگاه الهى سربلند مى‏كند و از پاداش او برخوردارش مى‏سازد، به شرط آنكه هدايت و ارشاد واجد تمام شرايط لازم باشد
اولين شرط راهنمايى و هدايت مردم اين است كه ارشاد كننده بايد به موضوع دعوت خود عالم و آگاه باشد و از روى بينش سخن بگويد. قل هذه سبيلى ادعو الى الله على بصيره انا و من اتبعنى. پيمبر گرامى! بگو اين است راه من: مردم را به سوى خدا مى‏خوانم، با بينش و بصيرت، و پيروان من نيز دعوتشان به سوى خداوند، آگاهانه و بابصيرت است. از جمله ‏ى حقوقى كه خداوند بر مردم دارد، اين است كه از روى علم و آگاهى سخن بگويند و آنجا كه علم ندارند، لب فروبندند و از سخن گفتن بازايستند. زراره مى‏گويد: از امام باقر (ع) پرسيدم، حق خداوند بر بندگان چيست؟ در جواب فرمود: آن را كه مى‏دانند بگويند و در چيزى كه اطلاع ندارند و نمى‏دانند، توقف نمايند. قرآن : و لا تقف ما ليس لك به علم، ان السمع و البصر و الفواد كل اولئك كان عنه مسوولا. هرگز از پى آنچه علم و اطمينان ندارى مرو و ناآگاه قدم برندار كه گوش و چشم و دل آدمى در پيشگاه الهى مواخذ و مسئول‏اند. امام سجاد (ع) فرموده است: مجاز نيستى هر چه را كه بخواهى بگويى، چه رسول گرامى اسلام فرموده است: مشمول رحمت الهى باد آن كس كه سخن خوب بگويد و سود برد يا سكوت كند و سالم بماند.
يكى ديگر از شرايط ارشادكننده اين است كه خود به گفته‏هاى هدايت‏بخش و سعادت آفرين خويش مومن و معتقد باشد و از عمق دل سخن بگويد. قرآن: آمن الرسول بما انزل اليه من ربه. پيمبر گرامى ايمان دارد به تمام آنچه از طرف خداوند بر وى نازل شده است. از اين رو پیامبر براى ايمان آوردن مردم، علاقه‏ ى بسيار شديد داشت و تمام همتش در اين راه مصروف مى‏گرديد و مى‏خواست جامعه را به خداوند، مومن و متوجه نمايد.
بعضى افراد از نظر علمى و استعداد فطرى لايق و قوى هستند. مسائل مشكل دينى را با منطقى مستدل حل مى‏كنند و طالبان ارشاد را آنطور كه بايد قانع مى‏نمايند، ولى انگيزه‏ى آنان در اين بحثها اعلاى حق و دعوت به خداى يگانه نيست، بلكه مى‏خواهند خود را بنمايانند، رياكارى كنند، معلومات خويش را به رخ اين و آن بكشند، به هوى و تمنيات نفسانى جامه‏ى تحقق بپوشانند و غريزه‏ى تفوق طلبى و برترى‏جويى خويش را اقناع نمايند. اينان مصداق حديثى هستند كه از حضرت مسيح (ع) نقل شده است: بحق اقول لكم، لا تكونوا كالمنخل يخرج الدقيق الطيب و يمسك النخاله. كذلك انتم، تخرجون الحكمه من افواهكم و يبقى الغل فى صدوركم. از روى حق به شما مى‏گويم، همانند الك آردبيز نباشيد كه آرد خوب و خالص را از خود بيرون مى‏دهد و سبوس را نگاه مى‏دارد. شما نيز مطالب حكيمانه را از دهان بيرون مى‏دهيد و در دلتان انديشه‏هاى مضر باقى مى‏ماند. خطر اين قبيل افراد موقعى آشكار مى‏گردد كه ناباورى درونشان به طور ناآگاه و به صورت سخن بيخودى، همانند جرقه‏اى از زير خاكستر بيرون جهد و ارشاد شدگان به ناباورى و بى‏ايمانى آنان واقف گردند.
يكى ديگر از شرايط ارشادكننده اين است كه خود عمل كند آنچه را كه به طالبان هدايت و ارشاد دستور عمل مى‏دهد. زيرا عمل كردن ارشادكننده مايه‏ى اطمينان درونى كسانى است كه مى‏خواهند راه هدايت و سعادت را بيابند و ارشاد شوند. عن على عليه‏السلام قال: علموا الناس الخير بغير السنتكم و كونوا دعاه القوم بفعلكم و الزموا الصدق و الورع. على (ع) فرموده: خير و خوبى را به مردم بياموزيد با غير زبان، و دعوتتان به وسيله‏ى عمل باشد و هرگز از راستى و تقوى جدا نشويد. كبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون. كسى كه چيزى بگويد و بر طبق آن عمل نكند با اين كار ناروا بشدت خويشتن را مورد بغض الهى قرار مى‏دهد.
يكى از علل تاثير و نفوذ عميق اولياى گرامى اسلام در قلوب مومنين واقعى اين بود كه خودشان در انجام وظايف دينى پيشقدم بودند و به همه‏ى دستورهايى كه به مردم مى‏دادند، عمل مى‏نمودند. على (ع) فرمود: قسم به خدا كه هيچ وقت شما را به طاعتى ترغيب ننمودم، مگر آنكه پيش از شما به آن سبقت جستم، و از هيچ گناهى نهيتان ننمودم، جز آنكه خود قبل از شما، از آن اجتناب داشتم. ارشاد و هدايت چنين انسانى بزرگ كه مجرى اوامر و نواهى بارى تعالى است، در قلوب شنوندگان جاى مى‏گيرد، در ضميرشان اثر مى‏گذارد و آنان را به راه سعادت سوق مى‏دهد.
اگر عالم دينى به وظايف خويش عمل نكند و دانسته‏هاى خود را به كار نبندد، سخن او در ضمير مردم نفوذ نمى‏كند و اثر ارشادى به جاى نمى‏گذارد. امام صادق (ع) فرمود: وقتى عالم به علم خود عمل نكند، موعظه‏ى او از دلها مى‏لغزد و نفوذ نمى‏نمايد، همانطور كه باران از روى سنگهاى سخت مى‏لغزد و فرو نمى‏رود. حضرت مسيح (ع) فرمود: از روى حق به شما مى‏گويم، مردم در امر حكمت و علم دو گروه‏اند، يك گروه حكمت را با زبان تحكيم مى‏كنند و با عمل بد خويش تضييع مى‏نمايند، و گروه دگر حكمت را با زبان محكم مى‏كنند و با عمل آن را تصديق مى‏نمايند، و بين اين دو گروه فاصله بسيار است. خوشا به حال علماى با عمل، واى بر علماى با زبان.
عالمى كه حكمت را به زبان مى‏گويد ولى عملش برخلاف گفته‏ى اوست، در صورتى كه رفتارش در دنيا آشكار گردد و مردم به كارهاى غيرمشروعى كه مرتكب مى‏شود واقف گردند، اگر تمام ارزش اجتماعى خود را از دست ندهد، لااقل به نسبت آشكار شدن رفتار گناه آلودى كه دارد، قدر و منزلتش كاهش مى‏يابد، و اگر در دنيا گناهانش آنقدر پنهانى انجام شود كه دگران آگاه نگردند، در روز حساب كه روز آشكار شدن پنهانهاست، رسوا مى‏شود و گرفتار عذاب روحى و جسمى خواهد شد. حضرت صادق (ع) از رسول اكرم (ص) حديث نموده كه فرموده است: شديدترين پشيمانى و افسوس براى كسى است كه بنده‏اى را به خداوند دعوت نموده و او دعوت را پذيرا شده و اوامر الهى را به كار بسته و خداوند او را در بهشت جاى داده و دعوت‏كننده را جهنمى نموده، براى آنكه اوامر خداوند را در مقام عمل ترك گفته و از هواى نفس خويش پيروى نموده است.
ارشاد و هدايت مردم به خداوند عبادتى است بسيار بزرگ و پرارج، كسى كه به اين عمل گرانقدر مبادرت مى‏نمايد، قدم به جاى قدم انبيا مى‏گذارد و از رفتار آنان تبعيت مى‏نمايد. با اين عمل، مشمول رحمت الهى مى‏شود و از پاداش او برخوردار مى‏گردد. ارشادكنندگان به طور عادى با زبان و عمل و گاه با قلم، افراد را هدايت و ارشاد مى‏نمايند و حضرت على بن الحسين عليهماالسلام نيز مانند آباء گراميش، همواره اين وظيفه‏ى مقدس را انجام داده است. اما امام سجاد (ع) در این جمله‏ از دعا ، توفيق ارشاد را به وسيع ترين معنى از پيشگاه خداوند خواسته، عرض مى‏كند: و من ادله الرشاد. بار الها! مرا از دلايل رشاد قرار ده. گويى مى‏خواهد بگويد: نه فقط زبانم در گفتار و اعمالم در رفتار و قلمم در كتابت از ادله‏ى رشاد باشد، بلكه با لطف و رحمت خويش مرا به گونه ‏اى قرار ده كه تمام وجودم در همه‏ى احوال، راهنماى حق و فضيلت و از دلايل رشاد باشد.
و الأدلّة: جمع دليل، و هو فعيل من دلّه على الطريق: إذا هداه إليه و أرشده له. و الرشاد و الرشد بالضمّ و الرشد بالتحريك: الهدى، و الاستقامة، و الصواب. و لمّا كانت الأمور المعقولة لا يهتدى لطريق الحقّ منها إلاّ باستاذ مرشد يهدي المسترشد إليها و يعرّفه رشادها، و كان العارفون باللّه هم أدلّة هذه الطريق و المرشدين إليها، سأل عليه السّلام أن يجعله منهم. ( رياض السالكين في شرح صحيفة سيد الساجدين، ج‏3، ص: 390)
تمام حركات على بن الحسين عليه السلام در ساكت ماندن و سخن گفتن، توجه نمودن و بى‏اعتنايى كردن، شناخته شدن يا ناشناخته ماندن، و ديگر احوالى از اين قبيل، وسيله‏ ى راهنمايى و هدايت طالبان ارشاد بود: *كان بالمدينه رجل بطال يضحك الناس منه. فقال قد اعيانى هذا الرجل ان اضحكه، يعنى على بن الحسين عليهماالسلام. قال فمر على و خلفه موليان له. قال: فجاء الرجل حتى انتزع رداءه من رقبته صلوات الله و سلامه عليه، ثم مضى. فلم يلتفت اليه على عليه‏السلام، فاتبعوه و اخذوا الرداء منه فجاءوا به فطرحوه عليه. فقال لهم: من هذا؟ قالوا: هذا رجل بطال يضحك اهل المدينه. قال قولوا له: ان لله يوما يخسر فيه المبطلون. در مدينه مردى بود كه بطالش مى‏خواندند و مردم از حركات وى مى‏خنديدند. موقعى گفت: اين مرد، يعنى امام سجاد (ع)، از اينكه او را بخندانم، عاجزم نموده است. روزى امام در رهگذر عبور مى‏نمود و دو نفر از مواليش همراه حضرت بودند. مرد بطال رسيد و عبا را از دوش حضرت برداشت و برد. امام عليه‏السلام كمترين اعتنايى نفرمود و همچنان به راه رفتن ادامه داد. آن دو نفر كه با حضرت بودند رفتند و عبا را گرفتند، برگشتند و به دوش حضرت افكندند. در اين موقع امام (ع) پرسيد: اين كه بود؟ گفتند مردى است بطال كه مردم از حركاتش مى‏خندند. فرمود به او بگوييد: براى خداوند روزى است كه اهل باطل در آن روز زيانكار خواهند بود.
*عن ابيعبدالله عليه‏السلام قال: كان على بن الحسين عليهماالسلام لا يسافر الا مع رفقه لايعرفونه و يشترط عليهم ان يكون من خدم الرفقه فيما يحتاجون اليه. فسافر مره مع قوم فرآه رجل فعرفه. فقال لهم: اتدرون من هذا؟ قالوا لا. قال هذا على بن الحسين عليهماالسلام. فوثبوا فقبلوا يده و رجله و قالوا يابن رسول‏الله! اردت ان تصلينا نار جهنم، لو بدرت منا اليك يد او لسان اماكنا قد هلكنا آخر الدهر، فما الذى يحملك على هذا. فقال: انى كنت قد سافرت مره مع قوم يعرفوننى فاعطونى برسول‏الله صلى الله عليه و آله ما لا استحق به، فانى اخاف ان تعطونى مثل ذلك فصار كتمان امرى احب الى. امام صادق (ع) فرمود: روش حضرت زين‏العابدين (ع) اين بود كه مسافرت نمى‏نمود، مگر با همسفرهايى كه او را نشناسند و شرط مى‏نمود كه در احتياجاتشان خدمتگزار آنان باشد. در يكى از مواقع، با جمعى سفر نمود. مردى حضرت را ديد و شناخت. به همسفرهاى امام (ع) گفت: آيا اين آقا را مى‏شناسيد؟ گفتند: نه. گفت: اين على بن الحسين (ع) است. به پاخاستند و دست و زانوى آن حضرت را بوسيدند. عرض كردند: يا ابن رسول‏الله! آيا مى‏خواستى ما جهنمى شويم؟ اگر از ناحيه‏ى ما با دست و زبان اسائه‏ى ادبى به شما مى‏شد، مگر نه اين بود كه تا آخر عمر هلاك بوديم. در اين كار چه انگيزه‏اى داشتيد. حضرت فرمود: يك بار مسافرت نمودم با كسانى كه مرا مى‏شناختند، به احترام رسول اكرم (ص) بيش از استحقاقم مورد عنايت قرارم دادند. خائف بودم شما هم آنچنان عمل كنيد.
26 ❇️ با ستمكاران به وقت مرگ احتجاج مى‏كنند و ستمگران در اين احتجاج و گفتگو محكوم مى‏شوند: إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فيهَا فَأُولئِكَ مَأْوَاهُمْ جهنّم وَسَاءَتْ مَصِيراً» «نساء 97» قطعاً كسانى كه [با ترك هجرت از ديار كفر، و ماندن زير سلطه كافران و مشركان‏] بر خويش ستم كردند [هنگامى كه‏] فرشتگانْ آنان را قبض روح مى‏كنند، به آنان مى‏گويند: [از نظر دين‏دارى و زندگى‏] در چه حالى بوديد؟ مى‏گويند: ما در زمين، مستضعف بوديم. فرشتگان مى‏گويند: آيا زمين خدا وسيع و پهناور نبود تا در آن [از محيط شرك به ديار ايمان‏] مهاجرت كنيد؟! پس جايگاهشان دوزخ است و آن بد بازگشت گاهى است. الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِن سُوءٍ بَلَى‏ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنتُم تَعْمَلُونَ* فَادْخُلُوا أَبْوَابَ جهنّم خَالِدِينَ فِيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرينَ» «نحل 28» همانان كه فرشتگان جانشان را در حالى كه ستمكار بر خود بوده‏اند، مى‏گيرند؛ پس [در آن موقعيت‏] از در تسليم در آيند [و گويند:] ما هيچ كار بدى انجام نمى‏داديم. [به آنان گويند: يقيناً انجام مى‏داديد] ومسلماً خدا به آنچه همواره انجام مى‏داديد، داناست.* بنابراين از درهاى دوزخ وارد شويد در حالى كه در آن جاودانه‏ايد؛ و بد جايى است جايگاه مستكبران. 👈ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏ 7 ، ص: 151 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
ENF_Makaremolakhlagh62_(rahnamaian_be_hedaiat)_lobolmizan[H].mp3
7.59M
🙏 صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ... وَ اجْعَلْنِى مِنْ من ادله الرشاد 🔊 شرح صوتی استاد تحت عنوان راهنمایان به هدایت و استقامت - جلسه 62 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
📚 «احضاریه» https://taaghche.com/book/40302 ✍️ علی موذنی (بر اساس سفر نویسنده به کربلا و شرکتش در ) رمانی جذاب که با آن علاوه با سفر به و شرکت در پیاده روی آن ، یک دور مصائب علیه السلام و حضرت زهرا و حضرت زینب علیهما السلام را مرور کرده و بر آنها اشک خواهید ریخت (انشاالله) 👈شما میتوانید آن را قانونی از دریافت کنید علیه السلام ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2