eitaa logo
"مـنـتـظـراט ظـهور³¹³"🇵🇸
413 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
77 فایل
✾﷽✾ بـسـم الرب الـذی خلق مهدی (عج) . _ ڪپۍ؟ باذکر صلوات برای ظهور(!🦋 . شروع نوکریمون:¹⁴⁰²/³/²⁵ . پایان:ـشـهاבَت🌸 . اگر اشتباهی دیدید بزارید به پای خودمون نه✨ دینمون! . کاش میان این هیاهو صدایی بیاید: «اَلا یا اَهلَ العالَم، أنا المَهدی...📿
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی‌میرفتیم‌هیئت حمید محکم ‌سینہ‌میزد! بهش‌گفتم‌حمید: ‌چراانقد‌محکم‌سینہ‌میزنۍ؟ میگفت‌: برای‌امام‌حسین‌'ع'محکم‌سینہ‌میزنم تا هیچوقت‌سینم‌نسوزه:) شهید‌‌کہ‌شد‌؛‌پیکرشو‌تومعراج‌شهدا دیدم... همجاش‌سوختہ‌بود‌جز‌سینہ‌ای‌کہ‌برا‌ امام‌حسین‌ ″ع″ باعشق سینہ‌‌میزد..(: 🌱
و سلام بر او که می گفت: «یقین دارم چشمی که به نگاهِ حرام عادت کند خیلی چیزها را از دست میدهد چشم گناهکار لایق شهادت نمیشود» • شهید هادی ذوالفقاری🕊• ...
میگفت : میترسم از روزی که گناه کردن برای جامعه عادی شود....! حمید سیاهکالی مرادی
اینجوریہ‌دیگہ کِہ‌میگَـن: 'الرّفیق‌،ثُم‌ّالطّریق' حواسِتـون‌بـٰاشِہ‌ چِہ‌ڪَسۍرو بَراۍرِفـٰاقت‌اِنتخـٰاب‌مۍڪنید.. بہ‌نظرم‌خیلی‌میتونہ مؤثّرباشہ‌تو رسوندنت بہ‌خدا یا نرسوندنت‌بہ‌خدا أَللّٰھُمّ‌الرزُقنااَزاین‌رفاقتـٰا‌
گمنآمےتَنھـــــآبرا؎شُھـــᰔــداءنیستْ۔۔! مےتَوانےشَھیـــــدنبآشے۔۔۔ وسَربـــــآزِ؛ ﴿حَضـــــرَت‌زَهـــــراۜ۔۔𑁍﴾بٰاشے۔۔۔ أمّاشَرط‌دارد۔۔۔! فَقـــــط‌بَرا؎خُــ✿ـــدا۔۔؛ «ڪٰارڪُنےنہ‌ریــّـــآ۔۔𔘓»
میگن‌چرا‌میخواۍ‌شهید‌شۍ؟! میگہ‌دیدید‌وقتۍ‌یہ‌معلم‌رو‌دوست‌دارۍ خودتو‌میڪشۍ‌تو‌کلاسش‌نمره‌²⁰بگیرۍ ولبخندرضایتش‌دلت‌روآب‌ڪنہ؟! منم دلم‌برالبخندخدام‌تنگ‌شدھ(: میخوام‌شاگرد‌اول‌ڪلاسش‌بشم
میگن‌چرا‌میخواۍ‌شهید‌شۍ؟! میگہ‌دیدید‌وقتۍ‌یہ‌معلم‌رو‌دوست‌دارۍ خودتو‌میڪشۍ‌تو‌کلاسش‌نمره‌²⁰بگیرۍ ولبخندرضایتش‌دلت‌روآب‌ڪنہ؟! منم دلم‌برالبخندخدام‌تنگ‌شدھ(: میخوام‌شاگرد‌اول‌ڪلاسش‌بشم
چَـشم‌هـٰای‌یڪ‌شـھید حَتـۍازپشـت‌ِقآبِ‌شـیشِـھ‌ای؛ خیـره‌خـیره‌دنبـٰآل‌ِتـوسـت ڪھ‌بـھ‌گنـٰآه‌آلـوده‌نشوی..:) بـھ‌چَـشم‌هآیـشآن‌قَسـم، تورامۍبینـند...! ‌
هَمیشھ‌ماندن‌دَلیل‌عاشق‌بودن‌نِیست شھدارَفتنـد‌ڪھ‌ثابِت‌ڪُنَندعاشقند(:
هَمیشھ‌ماندن‌دَلیل‌عاشق‌بودن‌نِیست شھدارَفتنـد‌ڪھ‌ثابِت‌ڪُنَندعاشقند(:
گویند چرا دل به شهیدان بستی؟ -والله که من ندادم، آنها بردند...:)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°{🙂🕊}° 🌸 حاج قاسم یادم داد 1:20 بشه ساعت عاشقی...↴‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
_میگفت.. رفیق حواست به جوونیت باشه نکنه پات بلغزه، که قراره با این پاها تو گردان صاحب الزمان (عج) باشی.. 🌱 شهید حمید سیاهکالی مرادی 💚
دوستان حتما بخونید خییلی قشنگه ✨ سلام من جوانی بودم که سال‌ها با رفتارم دل امام زمانم رو به درد آوردم😔و خیری برای خانواده‌ام نداشتم همش با رفقای ناباب و اینترنت و ... شب تا صبح بیدار و صبح تا بعدازظهر خواب زمانی که فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی اومد منم از این باتلاق انحراف و بدبختی بی‌نصیب نماندم و اگر قرار باشد فردای قیامت موبایل بر اعمالم شهادت دهد حتی جهنم راهم نمی‌دهند😞 تا یه روز تو یکی از گروه‌های چت یه آقایی پست‌های مذهبی میذاشت، مطالبش برام جالب بودند🤗 رفتم توی اون و مثل همیشه فضولیم گل کرد و عکس پروفایلشو بزرگ کردم😐 دیدم که غرق در خون، بدون دست و پا، با سری خورد شده از ترکش، افتاده بر خاک، کنار او عکس دوبچه بود که حدس زدم باید بچه‌های او باشند😟 و زیر آن عکس یه جمله‌ای نوشته شده بود: "می‌روم تا جوان ما نرود"✋🏼💔 ناخودآگاه اشکم سرازیر شد😭😭دلم شکست باورم نمی‌شد دارم گریه می‌کنم اونم من، کسی که غرق در گناه و شهواته، منه بی‌حیا و بی‌غیرت، منه چشم چرون هوس باز😔😔 از اون به بعد از اینترنت و بدحجابی و فضای مجازی و گناه و رفقای نابابم شدم😠 دلم به هیچ کاری نمیرفت حتی موبایلم و دست نمی‌گرفتم🙂 تصمیم گرفتم برای اولین بار برم اولین نماز عمرمو خوندم با اینکه غلط خوندم ولی احساس آرامش معنوی خاصی می‌کردم، آرامشی که سال‌ها دنبالش بودم ولی هیچ جا نیافتم حتی در شبکه‌های اجتماعی✋🏼💔 از امام جماعت خواستم کمکم کنه ایشان هم مثل یه پدر مهربان همه چیز به من یاد می‌داد😇 نماز خوندن، قرآن، احکام، زندگی امامان و... کتاب می‌خرید و به من هدیه میداد، منو در فعالیت‌های بسیج و مراسمات شرکت میداد✌️ توی محله معروف شدم و احترام ویژه‌ای کسب کردم توسط یکی از دوستان به حرم حضرت معصومه برای معرفی شدم نزدیکای امام حسین، یکی از خادمین که پیر بود به من گفت: دلم میخواد برم کربلا ولی نمی‌تونم، میشه شما به نیابت از من بری؟ پول و خرج سفر و حق الزحمه شما رو هم میدم، زبونم قفل شده بود! من و کربلا؟ زیارت امام حسین؟💔 اشکم سرازیر شد😭 قبول کردم و باحال عجیبی رفتم🕊 هنوز باورم نشده که اومدم 🕌💔 پس از برگشت تصمیم گرفتم برم که با مخالفت‌های فامیل و دوستان مواجه شدم، اما پدرم با اینکه از دین خیلی دور بود و حتی نماز و روزه نمی‌گرفت قبول کرد✋🏼 حوزه قبول شدم و با کتاب‌های دینی انس گرفتم👌 در کنار درسم گاهی تبلیغ دین و احکام خدارو می‌کردم و حتی سراغ دوستان قدیمی ناباب رفتم که خدا روشکر توانستم رفیقام و با خدا آشتی بدم😍✋🏼 یه روز اومدم خونه دیدم پدر و مادرم دارن گریه میکنن😭منم گریه‌ام گرفت، تابحال ندیده بودم بابام گریه کنه! گفتم بابا چی شده؟ گفت پسرم ازت ممنونم گفتم برای چی؟ گفت: من و مامانت یه خواب مشترک دیدیم😔 تو رو می‌دیدیم با مرکبی از نور می‌بردن بهشت و ما رو می‌بردن و هر چه به تو اصرار می‌کردن که وارد بهشت بشی قبول نمیکردی و میگفتی اول باید پدر و مادرم برن بهشت بعد من✋🏼 👈یه آقای نورانی✨آمد و بهت گفت: آقا سعید! همین جا بهشون نماز یاد بده بعد با هم برین 🌸 و تو همونجا داشتی به ما نماز یاد میدادی😔 پسرم تو خیلی تغییر کردی دیگه نیستی همه دوستت دارن❤️تو الان آبروی مایی ولی ما برات مایه ننگیم میشه خواهش کنم هر چی یاد گرفتی به ما هم یاد بدی منم نماز و قرآن یادشون دادم و بعد از آن خواب، پدر و مادرم نمازخوان و مقید به دین شدند💔😍 چند ماه بعد با دختری عقد کردم💍 یه روز توی خونشون دیدم که خیلی برام بود گریه‌ام گرفت😔 نتونستم جلوی خودم رو بگیرم صدای گریه‌هام بلند و بلندتر شد😭😭 👈این همون عکسی بود که تو بود👉 خانمم تعجب کرد و گفت: سعیدجان چیزی شده؟ مگه صاحب این عکس و میشناسی؟😊 و من همه ماجرا رو براش تعریف کردم😔✋🏼 خودش و حتی مادرش هم گریه کردند😭😭😭 خانمم گفت: میدونی این عکس کیه؟ گفتم: نه گفت: این 😊 منم مات و مبهوت، دیوانه‌وار فقط گریه می‌کردم مگه میشه؟😳😭😭 آره شهیدی که منو هدایت کرد، آدمم کرد، آخر به عقد💍من درآورد💔😔 چند ماه بعد با چند تا از دوستانم برای اسم نوشتیم تابستون که شد و حوزه‌ها تعطیل شدند ما هم رفتیم خانمم باردار بود و با گریه گفت: وقتی نه حقوق میدن نه پول میدن نه خدماتی، پس چرا میخوای بری؟ همان جمله شهید یادم اومد و گفتم: میرم تا جوانان ایران نرود
یادی کنیم از شهید سلیمانی💔
-میدونی شرط تحول چیه؟! 'شرط تحول شناخت خداست!🫴🏻 'وقتی خدا رو بشناسی... 'عاشقش میشی🌱 'وقتی عاشقش باشی... 'گناه نمیکنی🕊 'و وقتی گناه نکنی... 'امتحان میشی؛) [ اگه قبول شدی، شهید میشی!❤️‍🩹🫠]
•●🔗❁♥️●• ‼️ _ يه‌مذهبی.. _ باید‌بدونه‌که‌رفیق‌شهید‌داشتن _فقط‌واسه‌خوشگلی‌پروفایل‌نیس! _باید‌یاد‌بگیره‌حرف‌شهید‌رو _تو‌زندگیش‌پیاده‌کنه، _وگرنه‌از‌رفاقت _چیزی‌نفهمیده .‌ . !💔
_تو بگو نماز ؛ من میگم خارج از گود این دنیا . من می‌نویسم ذکر صلوات ؛ تو بخون رمزِ شبِ ورود به بهشت .
•●🔗❁♥️●• ‼️ _ يه‌مذهبی.. _ باید‌بدونه‌که‌رفیق‌شهید‌داشتن _فقط‌واسه‌خوشگلی‌پروفایل‌نیس! _باید‌یاد‌بگیره‌حرف‌شهید‌رو _تو‌زندگیش‌پیاده‌کنه، _وگرنه‌از‌رفاقت _چیزی‌نفهمیده .‌ . !💔
•●🔗❁♥️●• ‼️ _ يه‌مذهبی.. _ باید‌بدونه‌که‌رفیق‌شهید‌داشتن _فقط‌واسه‌خوشگلی‌پروفایل‌نیس! _باید‌یاد‌بگیره‌حرف‌شهید‌رو _تو‌زندگیش‌پیاده‌کنه، _وگرنه‌از‌رفاقت _چیزی‌نفهمیده .‌ . !💔
••پرسیدم: فائزه چطور دختری بود؟👀 کمی برایم تعریف کرد و در نهایت گفت: «اهل رعایت بود. همه جوره اهل رعایت بود!» ❤️🌿 دوباره مطمئن‌تر شدم: شهادت‌اتفاقی‌نیست»».
جوری زندگی کن که وقتی صبح پاهات زمین و لمس میکنه؛ شیطان بگه : اوه باز این بیدار شد!!!! شهید عماد مغنیه
میگفت: چشمی که به نگاه حرام عادت کنه لایق شهادت نمیشه !!! 🌱