#سلام_امام_زمانم_🌷🤚🏻*
بیــا عــدالت مطلق مسیــر مےخواهــد
سپــاهِ منتظـــرانــت، امیــر مےخواهــد
زمیــن و ڪل زمــان را بیا و زیبا ڪــن
حڪومتِ علــوے را دوباره برپــا ڪــن
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶
🌺#داستان_ظهور🌺
✨بهشت روی زمین✨
◀️اکنون میخواهم از چگونگی زندگی در روزگار ظهور سخن بگویم، آیا موافق هستید؟
◀️شما عالم زیبای ظهور را این گونه مییابید:
☘همه خوبیها در این زمان میباشد.
☘همه اهل آسمانها و تمام مردم زمین در شادی و نشاط هستند؛ زیرا حکومت عدل برقرار شده است.
☘از ظلم و ستم هیچ خبری نیست.
☘فقر از میان رفته است به طوری که مردم، فقیری را نمی یابند تا به او صدقه بدهند.
☘همه مردم به جای عشق به دنیا، عاشق عبادت هستند و کمال خویش را در عبادت و بندگی خدا جستجو میکنند و هرگز گناه نمی کنند.
☘فرشتگان همواره بر انسانها سلام میکنند؛ با آنها معاشرت دارند و در
مجالس آنها شرکت میکنند.
☘آری قلب مردم آن قدر پاک شده است که میتوانند فرشتگان را ببینند.
☘خداوند دست رحمت خویش را بر سر مردمان میکشد و عقل همه انسانها کامل میشود.
☘علم و دانش رشد زیادی پیدا کرده است به طوری که دانش بشر، بیش از ده برابر شده است.
☘خداوند قوای بینایی و شنوایی مردم را زیاد میکند تا آنجا که مردم بدون هیچ گونه وسیله ای، در هر کجای دنیا که باشند میتوانند امام را ببینند و کلام او را بشنوند.
☘افرادی که دوست دارند خدمت امام برسند به وسیله فرشتگان به کوفه برده میشوند و سپس به وطن خود بازگردانده میشوند.
☘مؤمن آنقدر مقام پیدا کرده است که امام، هر مؤمنی را به عنوان نماینده خود در میان صد هزار فرشته قرار میدهد.
☘در هیچ جای دنیا، شخص بیماری دیده نمی شود و همه در سلامت کامل زندگی میکنند.
☘هیچ اختلافی در سرتاسر دنیا به چشم نمی خورد و مردم از هر قبیله و قومی که باشند در صلح و صفا با هم زندگی میکنند.
☘هیچ کس با دیگری دشمنی ندارد و مردم به هم حسادت نمی ورزند و همه با هم صمیمی هستند.
☘در این زمان، دیگر دوستیها راستین است و برای همین به امر امام دوست از دوست خود ارث میبرد.
☘تمام جهان از امنیّت کامل برخوردار شده است به طوری که حیوانات وحشی هم، دیگر به انسانها آزار نمی رسانند و حتّی گرگ هم به گوسفند حمله نمی کند.
☘باران رحمت الهی زیاد میبارد و سرتاسر دنیا، سرسبز و خرّم است.
☘این همان ظهور زیبایی است که همه انبیاء و اولیای الهی، منتظر آن بودند.
ظهوری که آرزوی دل همه انسانها بوده است...
✍مهدی خدامیان ارانی
#حکومت_مهدوی
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
4_5873139469703450493.mp3
12.26M
عاشق نشدم لایق دیدار تو باشم
من با همه بودم ولی با تو ننشستم
#سیدنریمانی
https://eitaa.com/zohormahdi1402
19.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸حکایت شنیدنی از شفا یافتن محیی الدین اربلی به دست #امام_زمان عجل الله فرجه...
حجت الاسلام عالی
👌بسیار زیباست
👈حتما ببینید
#امام_زمان
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺تا روزی که خالصانه داری برای #امام_زمان عجل الله فرجه کار میکنی عزتمند خواهی شد...
#استاد_رائفی_پور
#امام_زمان
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
مولای مهربان من ♥️
▫️حال و روزم خرابتر از آنی است که بشود توصیفش کرد؛ ولی در دل این خرابیها با همۀ وجود احساس میکنم بسته به رشتهای هستم که مرا نگه داشته و نمیگذارد سقوط کنم.
▪️آن رشته، ریسمان عنایت توست. نگاه لطف تو اگر نبود، تا به حال بارها از هستی ساقط شده بودم و تا وقتی که هست، دلم آرام است؛
▫️ ولی همیشه دلنگران روزی هستم که از روزی نگاه لطف تو محروم شوم. مرا لحظهای محروم نکن از نگاه خویش!
وقتت بخیر مهربان من!
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
https://eitaa.com/zohormahdi1402
📘#حکایت_و_پند
🔹مردی در نیمههای شب دلش گرفت و از نداری گریه کرد. دفتر و قلم به دست گرفت و شمع را روشن و برای خدا نامهای نوشت.
🔸نوشت به نام خدا نامهای بخدا. ازفلانی. خدایا در بازار یک باب مغازه میخواهم یک باب خانه در بالا شهر و یک زن خوب و زیبای مؤمن و پولدار و یک باغ بزرگ در فلان جا.
🔹دوستش که این نامه را دید گفت: «دیوانه! این نامه را به خدا نوشتی چگونه به خدا میخواهی برسانی؟» گفت: «خدا آدرس دارد و آدرسش مسجد است.» نامه را برد و در لای جدار چوبی مسجد گذاشت و گفت خدایا با توکل بر تو نوشتم نامهات را بردار!! نامه را رها کرد و برگشت.
🔸صبح روز بعد پادشاه به شکار میرفت که تندباد عظیمی برخاست طوری که بیابان را گرد و خاک گرفت و شاه در میان گرد و خاک گم شد. ملازمان شاه گفتند: «اعلیحضرت! برگردیم شکار امروز ممکن نیست. شاه هم برگشت.
🔹چون به منزل رسید میان جلیقه خود کاغذی دید و باز کرد و دید همان نامه مرد فقیر است که باد آن را در آسمان رها و در لباس شاه فرود آورده بود. شاه نامه را خواند و اشک ریخت. گفت بروید این مرد را بیاورید.
🔸رفتند کاتب نامه را آوردند. کاتب در حالی که از استرس میترسید، تبسم شاه را دید اندکی آرام شد. شاه پرسید: «این نامه توست؟» فقیر گفت: «بلی ولی من به شاه ننوشتهام به خدایم نوشتهام.» شاه گفت: «خدایت حکمتی داشته که در آغوش من رهایش کرده و مرا مأمور کرده تا تمام خواستههایت را به جای آورم.»
🔹شاه وزرا و تجار و بازاریان را جمع کرد و هرچه در نامه بود بجا آورد. در پایان فقیر گفت: «شکر خدا.» شاه گفت: «من دادم شکر خدا میکنی؟» فقیر گفت: «اگر خدا نمیخواست تو یک دینار هم به کسی نمیدادی؛ اگر اهل بخششی به دیگرانی بده که نامه نداشتند »
#پندانه
✍️ فاصله بین مشکل و راهحل آن
🔹روزی دو مرد جوان نزد استادی آمدند و از او پرسیدند:
فاصله بین دچار یک مشكلشدن تا یافتن راهحل برای آن مشكل چقدر است؟
🔸استاد اندكی تامل كرد و گفت:
فاصله مشكل یک فرد و راه نجات او از آن مشكل برای هر شخصی بهاندازه فاصله زانوی او تا زمین است.
🔹آن دو مرد جوان گیج و آشفته از پیش او آمدند و در بیرون مدرسه باهم به بحثوجدل پرداختند.
🔸اولی گفت:
من مطمئنم منظور استاد معرفت این بوده كه باید بهجای روی زمین نشستن، از جا برخاست و شخصا برای مشكل راهحل پیدا كرد. با یکجانشینی و زانوی غم درآغوشگرفتن هیچ مشكلی حل نمیشود.
🔹دومی كمی فكر كرد و گفت:
اما اندرزهای پیرانِ معرفت معمولا بار معنایی عمیقتری دارند و به این راحتی قابل بیان نیستند.
🔸آنچه تو میگویی هزاران سال است كه بر زبان همه جاری است و همه آن را میدانند. استاد منظور دیگری داشت.
🔹آن دو تصمیم گرفتند نزد استاد بازگردند و از خود او معنای جملهاش را بپرسند.
🔸استاد با دیدن مجدد دو جوان لبخندی زد و گفت:
وقتی یک انسان دچار مشكل میشود باید ابتدا خود را به نقطه صفر برساند.
🔹نقطه صفر وقتی است كه انسان مقابل خالق هستی زانو میزند و از او مدد میجوید.
🔸بعد از این نقطه صفر است كه فرد میتواند برپاخیزد و با اعتماد به همراهی خالقش دست به عمل زند. بدون این اعتماد و توكل برای هیچ مشكلی راهحلی پیدا نخواهد شد.
🔹باز هم میگویم فاصله بین مشكلی كه یک انسان دارد با راه چاره او، فاصله بین زانوی او و زمینی است كه بر آن ایستاده است.
https://eitaa.com/zohormahdi1402
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🪐 اولین چیزی که چشم ما بعد از مرگ میبینه، عامل یه حسرت بزرگ میتونه باشه!
🌿🌿
قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_صالح علیه السلام قسمت_دوم
🔹ناسپاسی قوم ثمود و تکرار تاریخ «۱»🔹
قوم عاد به سبب گناهان خود، منقرض شدند و خدا سرزمین و املاک شان را به قوم ثمود ارزانی داشت.
قوم ثمود در سرزمین عاد جانشین ایشان شدند و این سرزمین را بیش از پیشینیان آباد ساختند. قنات ها حفر کردند، باغ و بستان هایی بوجود آوردند، کاخ هایی محکم و باشکوه بنا نمودند و در میان کوهها خانه هایی از سنگ تراشیدند، تا از حوادث روزگار و مصایب آن در امان باشند.
قوم ثمود نیز مانند قوم عاد در خوشگذرانی و وسعت ناز و نعمت بسر می بردند ولی شکر خدا را به جا نمی آوردند و فضل او را سپاسگزار نبودند، بلکه به ستمگری و عصیان خود افزودند، روز به روز از حق فاصله می گرفتند و به کبر و غرور خویش می افزودند. ایشان نیز پرستش خدای یکتا را کنار گذاشته به عبادت بت ها پرداختند.
برای خدا شریک ساختند و از دستورات او سرپیچی کردند، با این تصور که در این نعمت فراوان جاویدان خواهند بود، و این خوشگذرانی ابدی است.
خدا صالح علیه السّلام را که از جهت نسب بر همه آنان برتر و از جهت حلم بهتر و از جهت عقل برگزیده تر از ایشان بود، بر آنان مبعوث کرد.
صالح ع قوم خود را به توحید و به عبادت خدای یکتا دعوت کرد و در جهت ارشاد آنان چنین خاطر نشان کرد:
خدای یکتا شما را از خاک خلق کرده و بوسیله شما زمین را آباد ساخته است و شما را روی زمین جای داده و نماینده خویش ساخته است و آشکار و نهان نعمتهای خود را بر شما جاری کرده است.
سپس آنان را دعوت کرد که بت پرستی را کنار بگذارند و خدای یکتا را ستایش کنند، زیرا بت مالک نفع و ضرری نیست و شما در هر چیز محتاج به خدای یکتا هستید.
صالح علیه السّلام ارتباط خویشاوندی و قرابت خود را با آنان، خاطرنشان کرد و گفت:
شما، قوم و فرزندان قبیله من هستید و من خیر و مصلحت شما را می خواهم و نیت سوئی در دل ندارم، سپس صالح از آنان خواست از خدا طلب آمرزش کنند و از گناهانی که مرتکب شده اند توبه کنند، زیرا خدا به آن کس که او را بخواند نزدیک است و درخواست سائلین را پاسخ میدهد و هرکس به سوی او بازگردد اجابتش می کند و توبه او را می پذیرد.
ناسپاسی_قوم_ثمود_و_تکرار_تاریخ
منبع📚: کتاب قصه های قرآن؛
👹 حضور شیطان در لحظه مرگ 👹
🔸بر اساس برخی روایات، هنگام مرگ شیطان با فرزندان و یاران خود بر بالین انسان حاضر میشوند تا او را وسوسه کنند و در دینش به شک اندازند و او را به کفر بکشانند.
🍀اما اگر فرد از مومنان حقیقی باشد، شیطان نمیتواند بر او غالب شود و دین و ایمانش را بگیرد؛ لذا به سلامت و همراه دین و ایمان کامل خود از دنیا میرود .
#صبحتبخیرمولایمن
🏝یا صاحبالزّمان!
میگوییم سلامتی و شفا
ولی شما معنی کنید فرج و گشایشتان!
میگوییم دارایی و وسعتِ رزق،
امّا مولای غریب،
منظورمان ظهور و فرمانرواییِ شماست!
اگر خانواده و زندگیِ خوب میخواهیم، در حقیقت دلِ غمگینمان بهانهی شما را میگیرد ای مهربان پدر!
#امام_زمان !
ما را عفو کنید،
که عمریست نیازِ حقیقیمان را نفهمیدیم!
بر ما ببخشید که دینمان را
مثل دنیامان به بازی گرفتهایم!
ببخشید که خودمان را اسیرِ حاجاتِ بیپایانمان کردیم و شما را این گونه به استیصال کشاندهایم!
شرمندهی شماییم
یا صاحبالزّمان!🏝
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🔴 ۱۲بهمن سالروز ورود امام خمینی (ره)به میهن اسلامی ایران وآغاز دهه مبارک فجر برفجرآفرینان مبارک باد
https://eitaa.com/zohormahdi1402
بسمالله الرحمن الرحیم
#دنیا_و_آخرت
🛑🛑🛑
#امیرالمومنین_
#حضرت_علی_جان
( علیهالسلام ) فرمودند :
✅➖ همانا دنیا و آخرت دو دشمن ناسازگار و دو راه مختلف هستند؛ پس کسی که دنیا را دوست بدارد و آن را پیروی کند، به آخرت کینه کرده و با آن دشمنی کند.
🛑🛑🛑
✅دنیا و آخرت مانند مشرق و مغرب هستند، هر کسی به هر کدام نزدیک شود از دیگری دور خواهد شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ | #استاد_شجاعی
✘ مطمئناً و یقیناً
اگر فقط همین یه کار رو همه انجام بدیم تا ظهور هیچ فاصلهای نداریم.
https://eitaa.com/zohormahdi1402
✨﷽✨
🌼کرامت مومن در هنگام مرگ
✍رسول اکرم(ص) فرمود: هنگامی که خداوند از بنده اش راضی شد، به عزرائیل می فرماید: از جانب من نزد فلانی برو و روح او را برای من بیاور تا آنچه که از اعمال انجام داده کافی است، من او را امتحان نمودم، او را در جایگاه ارجمندی که مورد علاقه من است یافتم.
عزرائیل همراه پانصد فرشته که با آنها شاخه های گل و دسته های ریشه دار گل زعفران است، از بارگاه الهی به زمین نزول می کنند و نزد آن بنده صالح. می آیند و هر کدام از آن فرشتگان او را به چیزی بشارت می دهند که دیگری به چیز دیگر بشارت می دهد. در آن هنگام فرشتگان با شاخه های گل و دسته های زعفران که در دست دارند برای خروج روح او، از دو طرف در دو صف طولانی می ایستند (تا جلال و شکوه، از روح آن بنده صالح استقبال کنند).
هنگامی که ابلیس که رئیس شیطان ها است، آن منظره را می بیند، دو دستش را بر سر نهاده و فریاد و نعره می کشد!. پیروان او وقتی او را این گونه وحشتزده می نگرند، می پرسند: ای بزرگ ما! مگر چه حادثه ای رخ داده است؟ که چنان بر افروخته شده ای؟.
ابلیس می گوید: مگر نمی بینی که این بنده خدا تا چه اندازه مورد کرامت و احترام واقع شده است، شما در مورد گمراه کردن او کجا بودید؟ آنها می گویند: «جهدنا به فلم یطعنا»: ما کوشش خود را در مورد گمراه کردن او کردیم، ولی او از ما اطاعت نکرد.
🌿🌿
قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: حضرت_صالح علیه السلام قسمت_سوم
🔹ناسپاسی قوم ثمود و تکرار تاریخ «۲»🔹
صالح علیه السّلام سخنان خود را به صراحت بیان کرد ولی گوش قوم بر این بیانات بسته بود و دلهای آنان در پرده و حجاب نخوت قرار گرفته بود و چشمهایشان در رؤیت آیات خدا ناتوان شده بود، لذا رسالت صالح را منکر شدند، دعوت او را به باد تمسخر گرفتند و رسالت او را از حق به دور و بعید شمردند.
سپس او را سرزنش کردند و گفتند:
صالحی که از عقل سرشار و رأیی صائب برخوردار است غیر ممکن است که این دعوت و کلمات نوظهور از او صادر شده باشد!
مخالفین صالح او را مخاطب قرار داده گفتند:
ای صالح ما پیش از این تو را روشنفکر و صاحب نظر میدانستیم، آثار خیر از سیمای تو هویدا و علائم رشد اجتماعی و فکری در تو نمودار بود. ما تو را برای مقابله با حوادث احتمالی روز مبادا ذخیره می دانستیم تا ظلمت این حوادث با نور عقل تو روشن و مشکلات ما با رأی صحیح تو مرتفع شود.
ولی افسوس که اکنون به هذیان گویی افتاده ای و حرفهای بیهوده می زنی!
این چه کاری است که ما را به آن می خوانی؟ راستی آیا ما را از عبادت خدایان پدران خود منع می کنی و انتظار داری عقایدی را که با آن بزرگ شده ایم و در تمسک به آن بار آمده ایم کنار بگذاریم.
خلاصه ما در گفتار و دعوت تو تردید داریم و به تو اطمینان نداریم. ما خدایان پدران خویش را بخاطر تو رها نمی کنیم و هرگز متمایل به هوس و کج روی تو نمی شویم.
صالح قوم را از مخالفت با خویش برحذر داشت و رسالت خود را در میان آنان آشکار ساخت، نعمتهایی را که خدا برای آنان جاری ساخته به خاطرشان آورد و سپس آنان را از عذاب و غضب خدا بیم داد و برای رفع هرگونه شبهه به ایشان گفت:
من در دعوت خود نفعی برای خود در نظر نگرفته ام و انتظار سودی ندارم، عاشق ریاست بر شما نیستم، مزدی برای رسالت خود از شما نمی خواهم و پاداش پند و اندرز خود را مطالبه نمی کنم. مزد من به عهده پروردگار جهانیان است.
ناسپاسی_قوم_ثمود_و_تکرار_تاریخ
منبع📚: کتاب قصه های قرآن؛
حضرت امام صادق (عليه السلام) فرمودند:
« إِذَا بَعَثَ اللَّهُ الْمُؤْمِنَ مِنْ قَبْرِهِ خَرَجَ مَعَهُ مِثَالٌ یقْدُمُ أَمَامَهُ کلَّمَا رَأَى الْمُؤْمِنُ هَوْلًا مِنْ أَهْوَالِ یوْمِ الْقِیامَةِ قَالَ لَهُ الْمِثَالُ: لَا تَفْزَعْ وَ لَا تَحْزَنْ وَ أَبْشِرْ بِالسُّرُورِ وَ الْکرَامَةِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّى یقِفَ بَینَ یدَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَیحَاسِبُهُ حِسَاباً یسِیراً وَ یأْمُرُ بِهِ إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمِثَالُ أَمَامَهُ فَیقُولُ لَهُ الْمُؤْمِنُ: یرْحَمُک اللَّهُ نِعْمَ الْخَارِجُ خَرَجْتَ مَعِی مِنْ قَبْرِی وَ مَا زِلْتَ تُبَشِّرُنِی بِالسُّرُورِ وَ الْکرَامَةِ مِنَ اللَّهِ حَتَّى رَأَیتُ ذَلِک فَیقُولُ: مَنْ أَنْتَ؟ فَیقُولُ: أَنَا السُّرُورُ الَّذِی کنْتَ أَدْخَلْتَ عَلَى أَخِیک الْمُؤْمِنِ فِی الدُّنْیا خَلَقَنِی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهُ لِأُبَشِّرَک »
وقتی خداوند، مؤمن را از قبرش [در روز قیامت] بر میانگیزاند، همراه او [شخص] مثالی خارج میشود که پیشاپیش وی حرکت میکند و هرگاه مؤمن هولی از اهوال قیامت را ببیند (و آن هول سبب هراس او شود)، آن مثال به وی میگوید: نگران و محزون مباش، تو را از جانب خداوند بشارت باد به کرامت و خوشحالی. تا اینکه در برابر خداوند جلیل ایستاده و حقتعالی از او حسابی آسان کشیده و او را به بهشت امر میکند؛
در حالیکه [شخص] مثالی در جلو او [در حال حرکت] است. مؤمن به او میگوید: خداوند، تو را رحمت کند. چه خوب با من از قبرم خارج شدی و دائماً مرا به شادی و کرامت از ناحیه خداوند بشارت دادی تا اینکه آن را دیدم. پس مؤمن میگوید: تو کیستی؟ آن مثال میگوید: من همان شادی و سروری هستم که تو آن را بر قلب برادر مؤمنت در دنیا داخل کردی. خداوند جلیل مرا از آن سرور خلق کرده است تا تو را خوشحال کنم
https://eitaa.com/zohormahdi1402