-حاج احمد متوسلیان میگن که :
[برای آنچہ که به آن اعتقاد دارید ایستادگی کنید]
" حتی اگر بهای آن تنها ایستادن است "
-
هدایت شده از Hadise
سلام وقت تون به خیر
برادر زاده استاد صمدی آملی فوت کردند امشب شب اول قبر اش هست براتون مقدور هست ذکر صلوات و سوره قدر امشب براش نماز اول قبر بخوانید
مرحوم شریفه غلامی ممنونم 😭🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•﷽•
بھ عشقِ تو دچار شدم🍹
#کربلایۍ_محمد_ابراهیمۍ🎧
#جمعھهاۍ_مھدوۍ💥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-
-
بسمہٺعالے
سلامعلیڪمخدمتتمامیبزرگواران
آغازامامتمنجیبشریت،برهمگیمبارک(:
خیلیمزاحمتوننمیشم!
عرضمبهخدمتتونعزیزانمحفلیراهـ انداختیمکهدراینشبمبــارکختمصلواتیبرایعزیــزدل، منجیعــالم، حضرتمهــدی(ع)برگزارکنیم
اگرتمایلبههــمراهیمادارینلطـف کنیدهرمقدارکهدرتوانتونهستصــلوات
بفرستیدومقدارشروبهمن بگید . . .🌿
@fadaeie_velayat77
بیایدبرایلحظهایهمکهشدهـ دلاماممهــــدیجانمونروشادکنیمـ
التماسدعاۍفراوان
-یاعلی💚🌿'
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•
.
چشم و دل ،
دانے چہ خواهند این حوالے؟
بودنت را ، دیدنت را،
قانعام ، حتے ڪمی...!🙃
5.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- حَمود -:
- گاه تنها یک نفر هم یار دین باشد بس است ..
* یک نفر بانوى سرشار از یقین باشد، بس است ..
- اسباب زحمتِ تو شده این گدا، ولی !💔
هرگز مباد از سر خود وا کنی مرا...(:
#مهدیجان
خواستـم بگویـم چرا نیـامدی؟؟؟
دیـدم حـق داری....
تعطیل تر ازجمـعه
خود ما هستیم💔
#اللهمعجللویکالفرج
#روایت_عشق
#امام_زمان
روایتی شنیدنی✍
مادر شهید:
خوابش را دیدم به او گفتم: آقا رضا رفتی و من را تنها گذاشتی بی وفا منم ببر💔
گفت: مامان مگه دست منه؟
گفتم: اره، من می دونم دستِ توست دستت بازه
ما (مادر، فرزند) خیلی با هم شوخی می کردیم به شوخی دست هایش را باز کرد گفت بیا دستم بازه چی کار می تونم بکنم وقتی دستش را باز کرد حضرت عزرائیل آمد من به او گفتم دیدی دستت بازه، آقا آمد
فاصله بین من و اقا رضا یک متر نمی شد رفتم کنارش ایستادم، فرض کنید رفتم آن دنیا
گفت: از کدام کانال ببرمتان بالا؟!
من با یک غرور خاصی گفتم: من را از کانال خانم فاطمه زهرا(س) ببرید بالا
یک صدایی از آسمان آمد که از این کانال نمی توانی عبور کنی
از کانال یوسف زلیخا باید عبور کنی (لازم به ذکر است آن زمان پیکر شهید به وطن بازنگشته بود و گمنام بودند مادر گمگشته داشتند) با یک چیز بلوری من و آقا رضا رفتیم بالا در مکانی مسطح ایستادیم
حالا آقا رضا در هر خانه را باز می کند و برای من دنبال خانه می گردد.