#قضاوتت_می_کنند_آنانی_که قاضی نیستند،
حکم می دهند آنهایی که حاکم نیستند.
زندگی ات را پیش بینی می کنند،
در حالیکه پیشگو نیستند!
از احساست می گویند،کسانی که
احساس را نمی فهمند، تحقیرت می کنند،
آنانی که خود حقیرند، به بازی ات می گیرند،
افرادی که خود بازیچه اند
از صداقت حرف می زنند کسانی که صادق نیستند.
و من می نویسم در حالی که نویسنده جاي که نخوانده معنایت می کنند
ندیده ترسیمت می کنند،
و نشنیده آهنگت را می نوازند...!
#وقتی_که_امام_گواهی_نامه_حاج_قاسم_را_امضا_کرد
اواخر سال ۵۶ برای گرفتن گواهینامهٔ رانندگی به مرکز راهنمایی و رانندگی کرمان مراجعه کردم. افسری بود بهنام آذرینسب، گفت: «بیا تو. اتفاقاً گواهینامهات را خمینی امضا کرده، آماده است تحویل بگیری.» من از طعنهٔ او خیلی متوجه چیزی نشدم. مرا به داخل اطاقی هدایت کردند. دو نفر درجهدارِ دیگر هم وارد شدند و شروع به دادنِ فحشهای رکیک کردند.
من در محاصرهٔ آنها قرار داشتم و هیچ راه گریزی نبود. با سیلی و لگد و ناسزای غیرقابل بیان میگفتند: «تو شبها میروی دیوارنویسی میکنی؟!» آنقدر مرا زدند که بیحال روی زمین افتادم. از بینی و صورتم خون جاری بود. یکی از آنها با پوتین روی شکمم ایستاد و آنچنان ضربهای به شکمم زد که احساس کردم همهٔ اَحشای درونم نابود شد.
بهرغم ورزشکاربودن و تمرینات سختی که در ورزشِ کاراته و زورخانه میکردم، توانم تمام [شد] و بیهوش شدم.
وقتی به هوش آمدم، درب اطاق بسته بود و من محبوس در آن بودم. چون محلّ [ادارهٔ] آگاهی و راهنماییرانندگی در یک مکان و در مقابل هتلی بود که در آن، سابق کار میکردم، آنها مرا بهنام شاگرد حاجمحمد میشناختند. یکی از درجهدارها به حاجمحمد و حاجیکارنما که لوازمیدکیفروشی داشت، خبر داد.
از داخل اطاق صدای حاجمحمد و حاجیکارنما را میشنیدم که به افسرِ آگاهی میگفتند: «این یک کارگر ساده و بدبخت است. اصلاً این چیزها را نمیداند!» و چند توهین هم به من کردند: «فرض کنید غلط کرده باشد و از روی نفهمی است!» با هر ترفندی بود، بعدِ نصف روز، قبل از اینکه مرا تحویل ساواک بدهند، از آگاهی خارج کردند.
با بدنی کاملاً لهشده دستهایم را گرفتند تا توانستم از خیابان عبور کنم. مرا به هتل نزد حاجمحمد بردند. شربت آوردند. کمی حالم بهتر شد. حاجمحمد مرا بوسید. مرا با کلمهٔ «پسرم» صدا کرد. خیلی درِگوشی به من گفت: «اگر بار دیگر گیرِ اینها بیفتی، به تو رحم نخواهند کرد.»
سه روز از شدّت درد نمیتوانستم تکان بخورم؛ اما انرژی جدیدی در خود احساس میکردم. ترس از کتکخوردن و شکنجه فروریخته بود. فکر میکردم هرچه باید بشود، شد! انگار این حادثه بهنحوی در من اثر کرد که با هر ضربه و لگدی کلمهٔ «خمینی» در عمق وجود من حک میشد.
پ.ن: برشی از کتاب "از چیزی نمیترسیدم" خاطرات خودنوشت سردار دل ها
#مثبت_فکر_کردن_را_هر_روز_تمرین کنید....
اگر بدبین هستید و افکاری منفی دارید،
توقع نداشته باشید که در عرض یک شب، به یک فرد مثبتنگر و خوشبین تبدیل شوید.
اما با تمرین کردن، گفتوگوی ذهنی شما کمکم مثبت میشود و از حالت خودانتقادی بیرون میآید و خودپذیری جای آن را میگیرد و همینطور نسبت به جهان اطرافتان کمتر دیدگاهی بدبینانه خواهید داشت
و زیباتر به نظر خواهد آمد.
تمرین تفکر مثبت، دید بهتری به شما میبخشد.
وقتی حالت ذهنی مثبت باشد قادرید از پس هر مسئلهای هرچهقدر هم استرسزا و ناراحتکننده باشد به نحو مؤثری برآئید.
این توانائی (مثبتنگری) به سلامت جسم شما کمک میکند و درهای جدیدی را به رویتان میگشاید.
تمرین روزانه را به یاد داشته باشید.
🌸🌸🌸 انرژی مثبت🌸🌸🌸
#سلام_امام_زمانم
🌾#مهدی_جان
سلام به ٺـ✨ـو اےگل 🌼نرگـس!
سلام به ٺــو ڪہ در سيم خاردار
گناهانماݩن 🚫اسيرے.
🌾ما را #ببخش!
ڪہ حتي بہ اندازهۍ#نجاٺ دادڹ گلے 🌸از مياݩ سيـم خاردارها تلاش نکرده ايم.چہ برسـد بہ #تلاش براےرهايۍ
شما از زنداڹ غيبــت.
#صبحتون_مهدوی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
#بهترین_کلامها_در_مورد_امام_زمان_عجل_الله
@zohornzdikhst
14.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫 امام باقر علیهالسلام؛
اگر من قیام مردم مشرق را درک میکردم؛
خود را برای صاحب این امر حفظ مینمودم.
ـ منظور از این روایت امام باقر 'ع' چیست؟
ـ آیا فتنهها قیام مردم شرق را، از حرکت بسمت ظهور، منحرف نمیکنند؟
#حقایق_انقلاب
استاد_شجاعی
@zohornzdikhst
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چگونه قران در محشر شفاعت میکند؟☝☝☝
7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دکتر طبرسی:
🔹واکسن ایرانی کوویران بالاتر از استانداردهای جهانی است
🔹انتظار این حد از اثربخشی را از واکسن ایرانی نداشتیم
#واکسن_میسازیم
🌷 #امام_خمینی (ره):
☘ #انقلاب_اسلامی مردم ایران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری #حضرت_حجت ارواحنا فداه است.
کارگاه انصاف_12.mp3
10.54M
#کارگاه_انصاف ۱۲
▪️کسانی میتوانند خود را به زیور #انصاف ، آذین ببندند که؛ #مهربان اَند.
- آنان که میتوانند دیگران را بدون توقع، دوست بدارند، و بی منت به آنان مهرورزی کنند؛
برای دریافت صفت انصاف، آمادهترند!
#استاد_شجاعی 🎤