#از_او_بگوئیم
💢دیشب به سفارش خانومم رفتم توی یک شیرینی فروشی خوب، توی دور و زمونه الان هر فروشگاهی اسمش خارجی تر باشه تو ذهن بعضی ها باکلاس تره.
💢 اسم این شیرینی فروشی “نورالقائم” بود. شاید ما توجه نکنیم. اما اسم ها خیلی اثر دارند.
💢بعضی از اسم ها بار تبلیغی دارند. خیلی حس خوبی داشتم توی این قنادی.
💢با خودم گفتم چکار کنم که صاحب قنادی تشویق بشه و در ضمن نامی از امام زمان علیه السلام هم برده باشم.
💢 توی صف صندوق وقتی نوبت من شد در حال کارت کشیدن گفتم: “درود بر شما. عجب اسم قشنگی برای قنادی خودتون انتخاب کردید”
💢پاسخ داد: بله. اسم امام زمان علیه السلام خیلی قشنگه.
💢از قنادی که می اومدم بیرون با خودم فکر کردم چه راحت میشه بعضی وقت ها از امام زمان علیه السلام صحبت کرد.
#امام_زمان
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
#از_او_بگوئیم
💢پسرک چوب خط را برداشت.
محکم بر دیوار می کشید
و اشک هایش را با سر آستینش پاک می کرد.
💢گاهی لگدی به دیوار می کوبید
و محکم بر دیوار خطوط سر در گم را می کشید
و با لج بسیار گچ را پرتاب کرد.
💢باز گوشه ای نشست سرش را روی زانو گذاشت و از ته دل گریست.
او می دانست یتیم است.
می دانست پناهش را از دست داده است.
همه فریادهایش را بر سر روزگار می کشید و گله می کرد.
🔶ولی من سالهاست که از معرفت امامم دور مانده ام ولی بر سر غفلتم فریاد نزدم.
🔸من خودم، خودم را یتیم کردم،
ولی نبودن پدرم را احساس هم نکردم..
🔸تا شاید این روزها، که تلنگرش،
مرا از خواب بیدار کرد.
🔸دیگر نمی خواهم،
نمی خواهم از پدرم دور باشم.
🔸پدری که مرا می بیند...
و نگاهش هر لحظه بر روی سر من است.
🔸دیگر نمی خواهم خودم،
خودم را یتیم کرده باشم...
#امام_زمان
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان