سایه الهی!
سرورم!
🔻میپرسند مگر دنیا پر از ظلم و جور نیست، پس چرا شما تشریف نمیآورید؟!
و کسی نیست به آن ها بگوید که خدای متعال از روز اوّل با مردمان عهد کرده که برای شما باشند نه شما برای آنان. و شما خود فرمودید که جهت یاد آوری این تعهّد و تکلیف با همین عنوان به شما عرض سلام و ادب شود: ِ
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَه
سلام و سلامتی و تسلیم از ما بر شما که همان عهدالاهی هستید که خدای متعال از ما پیمان بر آن گرفته و تأکید بر آن فرموده است. (زیارت ال یس)
ولی ما «سُرنا را از سر گشادش زدیم»؛ شمارا برای خود خواسته و می خواهیم و میخواهیم اگر شما تشریف آوردید مشکل ما مردمان را حل کنید و حالا کسی نمی گوید که اگر شما تشریف بیاورید، این مردم با چنین تلقّی پای شما نخواهند ایستاد و گوش بفرمان شما نخواهند بود.
آنان شما را برای خود و برآورده شدن امیال خود می خواهند، نه خود را برای شما و میل شما.
آنان همین رفتار را در زیارت های خود نیز دارند؛به زیارت مشاهد مشرّفه، مشرّف می شوند و گمان دارند باید خواسته های خود را از آقا بگیرند و هر چه لازم دارند از او بخواهند؛ ولی نمیگویند:
«آقا! خدای متعال هر چه به ما داده به طفیل شما و صدقه سر شما و به وسیله ی شما به ما داده. شکر خدای متعال و تشکّر از شما. و العفو العفو که در مقابل این همه احسان، ما به جز قصور و تقصیر در حقّ شما کاری نکردیم.»
البته مانعی ندارد که خادم نیازهای خود را از صاحب و سرور خود تقاضا کند، ولی مودّبانه نیست که خادم بدون باور داشتن خادم بودن خود و انجام خدمت، فقط ابراز ما یحتاج خود به آقا کرده و اصرار در برآورده شدن آن ها داشته باشد. تلقّی او از آن سرور، چنین باشد که ما باید زندگی خود را بکنیم، بدون آن که کاری به ایشان داشته باشیم ولی هر وقت گرفتار شدیم به سراغ ایشان بیاییم اگر چه ایشان به لطف و کرم و رأفت خود هیچ سائلی را از درِ خود نا امید بر نگرداند.
تأخیر در ظهور اگر فقط یک علّت داشته باشد آن هم سستی ما در امر امامت وجود مبارک امام زمان علیه السّلام است.
از القاب مبارک آن حضرت «غریب» است و به فرمایش امیرالمومنین صلوات الله علیه:
▫️الْغَرِيبُ مَنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ حَبِيب
▫️غریب کسی است که دوست واقعی ندارد (تحف العقول: ٨٤)
این فرمایش در واقع حکایت حال ما با وجود مبارک امام زمان علیه السّلام است.
سیّدنا العفو العفو
→ @zohur_media
🌹آیتالله بهجت(ره):
دعای تعجیل فرج دوای دردهای ماست، در روایت است که: در آخرالزمان همه هلاک میشوند، «إِلا مَنْ دَعا بَالْفَرَجِ؛ مگر کسانی که برای [ تعجیل] فرج دعا کنند».
📚در محضر بهجت، ج١، ص٣۶٣
→ @zohur_media
📜نامه امام زمان(عج)به شیخ مفید:
✍اللهم عجل لولیک الفرج میشد زودتر از این ها هم اتفاق بیفتد...میشد زودتر بیایند به پیشم فقط کافی بود که پای قرارهایشان بمانند و دلشان با هم یکی شوند؛
👈اگر میبینی این همه تاخیر افتاده و من حبس شده ام دلیلش خود آنها هستند کارهایی که میکنند خبرش میرسد کارهایی که توقعش را از آنها ندارم.
📚بحارالانوار،ج۵۳،ص۱۷۷
╭─┅═ঊঈ💐ঊঈ═┅─╮
→ @zohur_media
╰─┅═ঊঈ💐ঊঈ═┅─
🌹سلام حضرت آفتاب، مهدی جان
در دل های غم گرفته ی ما ، در عمق جان های خسته و عطشناکمان ، در ژرفای سرد ناامیدی ها ... ایمان به آمدنتان ، همچون چشمه ی زلال و گرمی ، زنده مان می دارد ...
همچون سپیده که در ظلمانی ترین نقطه ی شب ، تاریکی را می شکافد و نور را بر چهرهی جهان می پاشد ، پس از این روزهای بی خورشید و دهشت بار ، صبح روشن ظهور شما طلوع خواهد کرد ...
به همین زودی.... به همین نزدیکی....
→ @zohur_media
🔹🔹 مفضل بن عمر گويد:
🔹 از امام صادق علیه السلام شنيدم که ميفرمود:
فرياد نکنيد، بخدا سوگند امام شما سالياني از روزگار غيبت کند و حتما مورد آزمايش واقع شويد تا به نهايتي که بگويند: او مرده يا هلاک شده...
و چشمان مومنان بر او بگريد و واژگون شوند همچنان که کشتي در امواج دريا واژگون شود و تنها کسي نجات يابد که خداوند از او ميثاق گرفته و در قلبش ايمان نقش کرده و او را به روحي از جانب خود تاييد کرده باشد و دوازده پرچم مُشتَبَه (شبيه به هم) که هيچ يک از ديگري باز شناخته نشود،
🔹 راوي گويد من گريستم.
آنگاه فرمود: اي اباعبدالله چرا گريه ميکني؟
گفتم چگونه نَگِريَم در حالي که شما ميگوئيد: دوازده پرچم مشتبه که هيچ يک از ديگري باز شناخته نشود، پس ما چه کنيم؟
راوي گويد: امام به پرتو آفتاب که به داخل ايوان تابيده بود نگريست و فرمود:
اي اباعبدالله! آيا اين #آفتاب را مي بيني؟ گفتم آري، فرمود: به خدا سوگند امر ما از اين آفتاب روشن تر است.
📚کمال الدين وتمام النعمه، ج۲، ص۲۴
→ @zohur_media
✍گفتن اين حرفها براي من خير مادي ندارد. نگفتنش هم ضرّ و شرّي ندارد. امّا والله العليّ العظيم، دوستتان دارم و از راه دوستي، آن چه را كه فهميده ام، به شما مي گويم.
✨آیا مي خواهيد به امام زمان علیه السلام راه پيدا كنيد؟ آیا مي خواهيد بالاخره طوري شود كه گوشه ابرويي به جانب شما هم كج بشود و گوشه چشمي در خواب يا بيداري، به جانب شما توجّه بشود؟ مي خواهيد؟
«تمام اعمال مستحبّی خود را به نيابت امام زمان علیه السلام انجام دهيد.» عيادت مريض مي روی، به نيابت حضرت برو؛ فرض كن حضرت 10 تومان به تو داده اند و گفته اند: «كربلايي محمد تقي! از جانب من برو احوال فلاني را بپرس». عيادت مريض به نيابت حضرت برو. ميخواهي به قم، به زيارت حضرت معصومه علیهاالسلام بروي، به نيابت حضرت برو؛ فرض كن حضرت 50 تومان دادهاند و فرموده اند بگير و سر قبر عمهام برو و به نيابت من، زيارت كن.
اين كار، بين شما و او يك پيوندی پیدا می شود. خوشا به حال آن كسي كه پيوندش با شجره ملكوتي امام زمان علیه السلام بگيرد.قَسَم به خود امام زمان علیه السلام، سرِّ مستترِ درگوشيِ، همين است كه به شما گفتم! رمزي بزرگ را من فاش كردم و گفتم!
حالا ديگر خودت مرد ميداني! بيا و عمل كن؛ عمل كن. ديگر عملش با خودت است. «حلواي تن تناني است؛ تا نخوري، نداني است.» بايد به ميدان عمل بيايي.
📚سخنرانی یکی از نیک بختان راه یافته به محضر امام زمان اروحناه فداه _مسجد سیّد اصفهان، 1392 قمری، شب29 ماه رمضان
→ @zohur_media
شدیم ما عاشق دیدار رویت
بگو تا کی رسیم ما بر سبویت
ز هجرانت همه تاریم و دل خون
کدام جمعه رسیم آخر به کویت
بده عزمی به این دل های عاشق
که هر روزی شده در جستجویت
ببین دنیا سراسر ظلم و جورست
و شیعه با دعا امد به سویت
بکن تعجیل در امر ظهورت
که امید بسته ایم بر خُلق و خویت
نه دیگر طاقتی ست بر درد دوری
ز جوری که بدیدیم از عدویت
به نادم قدرتی مانند حرّ ده
که با خیل گناه امد به سویت
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
السلام علیک یا بقیه الله✋❤️
→ @zohur_media
امام زمان و ظهور
📚سرگذشت ارواح در عالم برزخ( قسمت ۱۶) ذوب شدن گناه همان طور که مسیر را میپیمودیم، جریان ناراحتی
📚سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۱۷)
نزاع مجرمان
حرفهايم که تمام شد خودم را به نيک نزديک کردم و گفتم: زود برويم تا دوباره وبال گردنمان نشدهاند.
نيک گفت: اگر تمايل داري مشاجره و نزاعشان را با يکديگر بشنوي، پس خوب دقت کن.
وقتي گوش سپردم صداي آنها را در دل تاريکي شنيدم که چند تن از آنها خطاب به گروهي ديگر ميگفتند: اگر شما نبوديد ما مؤمن ميشديم و حالا از نور و روشنايي ايمان برخوردار بوديم.
آنها هم در جواب گفتند: مگر ما راه را براي شما بستيم؟ ميخواستيد ايمان بياوريد.
ناگهان صداي رهبرشان بلند شد که ميگفت: مگر نميبينيد من هم مثل شما گرفتارم؟ چگونه توان آن را دارم که شما را نجات دهم؟
وقتي حرف رهبرشان به اينجا رسيد، پيروانش مأيوسانه لب به نفرين گشودند و گفتند:
خدايا ما گناهي نداريم زيرا در دنيا او ما را رهبر و راهنما بود، پس عذابش را دوچندان کن.
هنوز مشاجره مجرمان به پايان نرسيده بود که نيک مرا به خود آورد و گفت: حرکت کن، دعوايشان پاياني ندارد. آنها در جهنم نيز هميشه⚔ با يکديگر نزاع خواهند داشت.
پس از برداشتن چند قدم ناگهان صداي دلخراشي به گوش رسيد، علت را از نيک جويا شدم، گفت: صداي يکي از مجرمان بود که سرانجام در يکي از چاههاي عميق سقوط کرد...
سرعت عبور
مقداري که جلوتر رفتيم چندين نور ضعيف و متوسط توجه مرا به خوب جلب کرد.
حدس زدم گروهي همانند ما در پرتو نور ايمانشان در حرکتند. چيزي نگذشت که به شخصي رسيديم که در پرتو نوري از نورهاي ضعيف، آهسته، قدم برمي داشت.
سلام کردم و جوياي حال او شدم. گفت: خسته شدم، با اينکه مدتهاست در اين غار راه ميپيمايم، ولي هنوز در ابتداي راهم.
گفتم: اينها به سبب ضعف ايمان توست! او نيز حرفم را تاييد کرد و در حاليکه همچنان آهسته ره ميپيمود، آهي از سينه برکشيد و گفت: افسوس... افسوس...
هنوز چند قدم از آن شخص دور نشده بوديم که فريادش بلند شد، خواستم برگردم اما نيک بلافاصله گفت: عجله کرد و چون نور ايمانش بسيار ضعيف بود در يکي از چالهها فرو غلطيد.
گفتم: آخر چه ميشود؟ نيک ايستاد و گفت: هيچ نيکش او را نجات خواهد داد اما بسيار دير به مقصد خواهد رسيد.
وقتي حرف نيک به اينجا رسيد در يک لحظه چنان نوري بدرخشيد که چشمانمان را به خود خيره کرد.
وقتي آن نور 💫تابنده ناپديد شد با تعجب بسيار از نيک پرسيدم: چه بود؟ چه اتفاقي افتاد؟
نيک آهي کشيد و گفت: يکي از علماي دين بود که در پرتو نور ايمانش با سرعت زياد اين مسير تاريک را پيمود.
من نيز از حسرت آهي برکشيدم و گفتم: خوشا به حال او، عجب نور و سرعتي داشت. در دلم غمي غريب ريشه دوانيد و سر بر زانوي غم گذاشتم و شرمگينانه گفتم: از اينکه حاصل آن همه تلاش ساليان عمرم چنين نوري است افسوس ميخورم.
از درون خويش فرياد برکشيدم: خدايا اي آگاه به احوال زندگان و مردگان، مرا درياب و نورم را قوي ترگردان تا از اين مسير دشوار بسي آسانتر عبور کنم.
مدتي در اين حال گريستم تا اينکه احساس کردم غار روشنتر شده است، وقتي سر از زانو برداشتم نيک را نوراني تو از قبل ديدم. از جا برخاستم و با تعجب به طرفش رفتم و پرسيدم: چقدر نوراني شدي؟
گفت: خداوند از منبع رحمت رحماني خويش مقداري نور ايمان به تو افزود که بي شک اجابت دعاهاي دنيايي توست که بارها رحمت الهي را براي سفر آخرت درخواست کرده بودي.
آنگاه ادامه داد:
براي عبور از اين برهوت پر خطر، هيچ کس نميتواند تنها به عمل نيک خود اتکا کند، چرا که در کنار عمل، رحمت خدا هم لازم است که شامل حالش گردد...
با آن که خسته بودم اما به عشق وادي السلام سر از پا نميشناختم به نيک گفتم: چقدر گذرگاه اين غار طولاني است؟!
نيک همانطور که با سرعت گام برمي داشت جواب داد: اگر در مقابل گردباد شهوات مقاومت ميکردي مسير کوتاهتري نصيبت ميشد...
✍ادامه دارد..
→ @zohur_media
📚 #شناخت_امام_زمان ۱
ضرورت شناخت امام زمان چیست؟
برای پاسخ، لازم است ابتدا به ۱۱ دلیل برای اهمیت شناخت امام زمان بپردازیم
1️⃣ دلیل اول : علت خلقت انسان است
امام حسین در جمع اصحاب فرمودند:
ای مردم، خداوند بندگان را نیافرید مگر برای اینکه او را بشناسند؛ هنگامیکه او را شناختند عبادتش کنند؛ وقتی او را عبادت کردند به برکت این عبادت، از عبادت غیر او بی نیاز شوند.
مردی پرسید: شناخت خدا چیست؟ حضرت فرمودند: این است که اهل هر زمانی، امامی را که باید از او فرمان ببرند، بشناسند.
📚 بحارالانوار، ج۲۳ ص۸۳
📌 نتیجه :
شناخت خدا = شناخت امام زمان
→ @zohur_media
14.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
سلام بر تو ای اباعبدالله و بر جانهایی که به درگاهت فرود آمدند، از جانب من سلام خدا بر تو باد همیشه تا هستم و تا شب و روز باقی است و خدا زیارت شما آخرین زیارت از سوی من قرار ندهد، سلام بر حسین و بر علی بن الحسین و فرزندان حسین و یاران حسین
#شب_زیارتی
التماس دعا🙏🏼
→ @zohur_media
439782462(5).mp3
2.82M
🔊 #کلیپ_صوتی
🎬 موضوع:
«آیا رضایت #امام_زمان علیه السلام برایمان مهم است؟!»
👤 #استاد_معاونیان
╔═🌎🌙══════╗
@zohur_media
╚══════🌎🌙═╝
سلام حضرت منجی ، مهدی جان
ما تشنکامان باران ظهور ، عمری است دست دعا به آسمان اجابت داریم .
عمری است که چز به دیدارتان نیاندیشیده ایم ، جز فراقتان، غمی به دل راه نداده ایم ؛ جز بوییدن عطر زهرایی اتان ، حسرتی در دل نداشته ایم ...
ما عمری است از غم هجرانتان سوخته ایم ...
بیایید و آرام کنید این آتش جان سوز را ای مهربان ترین پدر ...
→ @zohur_media
امام زمان و ظهور
📚سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۱۷) نزاع مجرمان حرفهايم که تمام شد خودم را به نيک نزديک کردم
📚سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۱۸)
جاده های انحرافی
سرانجام از آن تاریکی وحشتناک عبور کردیم و وارد بیابانی بی انتها شدیم . هنوز چند قدمی از غار دور نشده بودیم که نیک ایستاد و گفت:ببین دوست من از اینجا به بعد پیمودن این راه با خطرات بیشتری همراه هست. هرکس در دنیا به نحوی دچار انحراف شده در اینجا نیز گرفتار می شود.
سپس به جاده ی روبه رو اشاره کرد و گفت:این راه مستقیما به وادی السلام میرسد. اما باید مواظب بود چون مسیرهای انحرافی زیادی در پیش رو است
چرا که جاده های راست و چپ گمراه کننده و راه اصلی راه وسط است.
زیر لب زمزمه کردم: الهی اهدنا الصراط المستقیم...
آنگاه از من خواست که پشت سرش حرکت کنم.همه ی کسانی که از غار عبور کرده بودند با نیکهای بزرگ و کوچک خود و با سرعتهای متفاوت جاده را میپیمودند.
پس از مدتی راهپیمایی به یک دوراهی رسیدیم.نیک به سمت چپ اشاره کرد و گفت:
این جاده ی حسادت🔥 و سرکشی است.هرکس وارد این راه شود سر از جاده ی شرک در می آورد که در نهایت به وادی العذاب منتهی میشود.
در همین حال شخصی را دیدیم که وارد آن جاده شد. لحظاتی به او نگاه کردم و ناراحت شدم که پس از عبور از این همه سختی مسیر انحرافی را در نهایت برگزید ...
از صمیم دل ارزو کردم که پشیمان شود و برگردد. هنوز این خاطره از ذهنم پاک نشده بود که با صحنه ی دیگری مواجه شدم.
شخصی را دیدم با قیافه ی کوچک که ترسان و لرزان از کنار جاده حرکت میکرد.نیک نگاهی به من کرد و گفت: پایت را روی سر این شخص بگذار و رد شو.
با تعجب پرسیدم:چرا؟ نیک گفت: اینها افرادی هستند که در دنیا متکبر و خودخواه بودند. در اینجا قیافه هایشان کوچک میشود تا مردم آنها را لگدمال کنند.
وقتی تکبر این جور افراد را به یاد آوردم عصبانی شدم با لگدی ان شخص را روی زمین انداختم و بر صورتش پا نهادم و راهم را ادامه دادم.
چیزی نگذشت که به یک سه راهی رسیدیم. نیک ایستاد و گفت: مستقیم به راه خویش ادامه بده و به سمت راست و چپ توجه نکن.
زیرا جاده سمت راست مخصوص کسانی است که سخن چین بودند و با نیش زبان خود مردم را آزار ئ اذیت میکردند. در این مسیر گزندگان خطرناکی کمین کرده اند که این عابران را میگزند.
در همین حال شخصی به آن جاده قدم نهاد و چیزی نگذشت که از لابلای خاک چندین مار بزرگ🐍 و وحشتناک خود را به او رساندند و نیشهای وحشتناک خود را در بدن او فرو کردند...
شخص در حالیکه از درد ناله و فریاد میکرد روی خاک افتاد...
بخاطر دلخراش بودن صحنه رویم را به سمت چپ برگرداندم اما از دیدن شخصی که با شکم بسیار بزرگش قادر به راه رفتن نبود و مرتب زمین میخورد تعجب کردم.
چیزی نگذشت که بخاطر نداشتن تعادل به سمت جاده ی چپ کشیده شد و در آن مسیر افتان و خیزان به راه خود ادامه داد.
از نیک پرسیدم چه شد؟ گفت این جاده ی مخصوص رباخواران است که به سخت ترین عذاب الهی گرفتارند...
داغ کردن
به تپه ای رسیدیم. تعدادی از ماموران را دیدم که روی جاده ایستادند و چند نفر را متوقف کرده اند.در کنار ماموران شعله های آتش🔥 زبانه می کشید.
از ترس و وحشت خودم را به نیک رساندم و مانع از حرکت او شدم.
نیک لبخندی زد و با مهربانی دستی به روی سرم کشید و گفت:نترس با تو کاری ندارند. اینها در کمین افراد خاصی هستند.در همین لحظه صدای جیغ و فریادی بلند شد .
وقتی نگاه کردم دیدم یک نفر ایستاده و از پیشانی اش دود و آتش بلند است. سکه ی🕳 گداخته شده ای به پیشانیش چسبانده بودند. در همین حال ماموران سکه ی دیگری برداشتند و اینبار به پهلوی او چسباندند.
صدای ناله و فریادهای دلخراشش تمام دشت را پرکرده بود..
با حیرت به نیک نگاه کردم و او گفت:سزای او همین است. اینها سکه هایی است که در دنیا ذخیره و انبار کرده بود و با وجود محرومان و فقیران بسیاری که بودند هیچی به آنها نمیداد و حقشان را ادا نمیکرد.
نیک این را گفت و به سمت پایین تپه حرکت کرد. من هم با ترس و وحشت پشت سرش به راه افتادم .
هنگامی که به ماموران قدرتمند رسیدیم و انها کاری به ما نداشتند و راه را برای عبور ما باز کردند نفس راحتی کشیدم..
✍ادامه دارد...
→ @zohur_media
🔴کنترل زبان و خشم،
اولین شرط رسیدن به درجات معنوی
آیت الله فاطمی نیا:
تا خودت پاکیزه نباشی، پاکیزه بهت نمی دهند. ظرفی که برای آب خوردن انتخاب می کنی باید پاک باشد. اگر من ظرف باطنم آلوده باشد، این توقع درستی نیست که از خدا پاکیزه بخواهم.
حالا چه کار کنیم در قدم اول باطنمان پاک شود؟ با خودت قرار بگذار به کسی پرخاش نکنی. ما زیارت می رویم، نماز جماعت می خوانیم، ماه رمضان روزه می گیریم، پس چه می شود که توفیق نداریم و پیشرفت نمی کنیم؟ وقتی بررسی کنیم می بینیم ریشه تمام مشکلات زبان است. با حرف کسی را می زنیم یا غضب و پرخاش می کنیم.
آیت الله بهاءالدینی می فرمودند: پرخاش برکات زندگی را می برد. کسی به خواجه نصیر نامه نوشته بود. اول نامه خطاب به خواجه نصیر گفته بود: ایها الکلب، یا ایها الکلب ابن کلب (ای سگ، یا ای سگ فرزند سگ) فلان مسأله علمی چه طور است؟
خواجه نصیر هم در جواب نوشته بود كه جواب مساله این است و در آخر نامه نوشت: اما صحبت تو درباره سگ؛ سگ حیوانی است که چهاردست و پا راه می رود و بدنش از پشم پوشیده است. من دوپا هستم و آن طور نیستم و... والسلام. تمام! نه پرخاشی نه غضبی! ما بودیم حداقل می نوشتیم خودتی! پس باید اول باطنمان پاکیزه شود تا رشد کنیم..
╭─┅═ঊঈ💐ঊঈ═┅─╮
→ @zohur_media
╰─┅═ঊঈ💐ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 وضعیت #قران در آخرالزمان
→ @zohur_media
🌍 آخرالزمان؛ واپسین دوران جهان
آخرالزمان کلمه ای عربی، به معنای دوره پایانی جهان است که در همه ادیان الهی به آن اشاره شده است. جریان مهدویت و آخرالزمان، دو موضوع به هم وابسته هستند. بنابراین در ابتدا باید معانیِ آخرالزمان در روایات را بررسی کنیم:
معنای عام: در این معنا، آخرالزمان از بعثت پیامبر خاتم و پا به عرصهی وجود گذاشتنِ کامل ترین دین آغاز می شود و ما امّت آخرالزمان به معنای عام هستیم.
معنای خاص: در این معنا، آخرالزمان از شهادت امام حسن عسکری و همراه با آغاز امامت امام زمان آغاز می شود. تمام کسانی که بعد از شهادت امام یازدهم به دنیا آمده اند، مردم آخرالزمان به معنای خاص هستند. بر اساس روایات، به تمام مردم آخرالزمان به معنای خاص، اجازه داده شده است که با کسب آمادگی، ظهور را رقم بزنند.
معنای خاص الخاص: در این معنا، آخرالزمان دوره ایست که شرایط و علائم ظهور بسیار پررنگ می شود و مردم می توانند با زمینه سازی برای ظهور، این امر را رقم بزنند.
در مبحث آخرالزمان، در ابتدا به علائم و شرایط آخرالزمان در کتب ادیان مختلف، سپس به طور ویژه، به علائم و شرایط آخرالزمان در اسلام و روایات اسلامی و در پایان، به مبحث آخرالزمان در غرب و شرق خواهیم پرداخت.
→ @zohur_media
🔴 فاطمه و شناخت امام زمان
🔹 امام، خلیفة الله است و مردم در انتخاب امام هیچ نقشی ندارند.و شرط امامت، حاکمیت و خلافت ظاهری نیست
🔹 امام باب مبتلای تمام بشریت است چه غریب در مدینه، چه در زندان بنی عباس و چه در غیبت باشد..
🔹 حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) زمانی تحریف در معنای خلافت را دید، انتخاب سخن بر سکوت داشت
🔹 انتخاب امام نور بر امام نار داشت
حضرت، مضطر به امامش بود و با تمام وجود این اضطرار در رفتارش نمایانگر بود.
اما متأسفانه ما، زندگی خود را بدون امام پیش میبریم و حتی برخی افراد میگویند که چه نیازی به امام دارند
🔹 در حالی که اولین مسأله، معرفت به امام و فهم واقعی نقش و جایگاه امامت است.
🔺 باید به پاسخ این سوالات برسیم که امامت چیست، ونقش امام در زندگی ما و همچنین رابطه آن حضرت با ما در عالم هستی چگونه است؟
🔹 آری ما میتوانیم مانند اهل مدینه در غفلت از حجت خدا زندگی خود را سپری کنیم، اما چیزی عاید ما نمیشود و با حسرت و دست خالی از این دنیا خواهیم رفت...
🔹 فریاد حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) این است که امام زمان خود را بشناس و دست خود را از دست ولی زمان خارج نکن تا به گرفتاری و بدبختی دچار نشوی.
→ @zohur_media
سلام مولای ما ، مهدی جان
سرانجام این آدینه های چشم براه با شمیم نرگس زارهای معطر ، بهاری می شود و شاخه های خزان زده ی انتظار با نسیم نفس های شما پر از شکوفه های صورتی دیدار می گردد.
سرانجام این کوچه های چشم براه ، صدای گام های حیدری شما را در پیچ غم گرفته شان خواهند شنید و از هر خشت مرده ی آن هزار شاخه شمعدانی خواهد رویید .
سرانجام بازخواهید آمد و بر چهرهی شب زده و سرد دنیا آفتاب امید ، سنجاق خواهید کرد ...
یکی از همین روزهای نزدیک ...
→ @zohur_media
امام زمان و ظهور
📚سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۱۸) جاده های انحرافی سرانجام از آن تاریکی وحشتناک عبور کردیم و
📚سرگذشت ارواح در عالم برزخ (قسمت 19)
قطعه آتش
☑️چند قدمی که از ماموران دور شدیم،به پشت سرم نگاهی کردم و در کمال حیرت ماموران را دیدم که چهار دست و پای شخصی را گرفته بودند و به زور قطعه ای از آتش🔥 به او میخوراندند.
با دیدن این صحنه از ناراحتی بر جای ایستادم،صحنه بسیار زجر دهنده و ناله های او جانسوز بود...سپس رهایش کردن و او در حالیکه از درون میسوخت مسیر جاده را افتان و خیزان ادامه داد.
در یک لحظه دست نیک را روی شانه ام احساس کردم،نگاهی به او انداختم و گفتم :چه شده بود؟
نیک جواب داد:
افرادی که مال مردم را به ناحق تصاحب میکنند گرفتار این ماموران میشوند و اینها موظفند قطعه ی گداخته شده آهن را به آنها بخورانند.
نیک سپس ادامه داد: البته اینها در گذرگاه حق الناس متوقف خواهند شد....
پس از شنیدن حرفهای نیک مقداری دلم آرام گرفت و سپس با نیک از آنجا دور شدیم.
رفتیم تا به شخصی رسیدیم که دستانش را جلو گرفته و با احتیاط قدمهای کوتاه برمیداشت..
نیک به او اشاره کرد و گفت : این شخص از وقتی از غار بیرون آمده کور شده. آنگاه به یک جاده انحرافی اشاره کرد و گفت:این جاده دنیا پرستان است که او به زودی وارد آن میشود.
پرسیدم چرا؟ گفت چون دنیا را به آخرت و دنیا پرستان را به مومنین ترجیح میداده است.. این افراد بزرگترین ضرر و زیان را برای خود خریده اند ...
دوباره به راه افتادیم. راه مستقیم را به خوبی طی کردیم. گاهی از کسی جلو میزدیم و گاهی دیگران از ما سبقت میگرفتند.. در مسیر خود آدمهای گوناگونی میدیدیم.
آدمهایی که دو زبان داشتند که از دهانشان بیرون زده بود و اتش از آنها زبانه میکشید و میسوزاندشان که به گفته ی نیک اینها دورو و منافق صفت بودند.
همچنین افرادی که اعمال منافی عفت و لذتهای نامشروع را مرتکب شده بودند را در حالی مشاهده کردیم که لگامی از آتش بر دهان آنها زده شده بود و میسوختند.
اما از همه زجرآورتر جاده انحرافی زنان بود. این مسیر به بیابانی ختم میشد که زنان بسیاری در آن عذاب میشدند.
عده ای به موهایشان آویزان شده بودند که نتیجه نشان دادن موها به نامحرم بود.
گروهی دیگر از زنان زیر فشار ماموران مشغول خوردن گوشت بدن خود بودند چون اینها در دنیا خود را برای نامحرمان زینت کرده بودند و باعث از هم پاشیدن زندگی های بسیاری شده بودند.
برخی نیز سرشان به شکل خوک و بدنشان به شکل الاغ بود چرا که در دنیا به سخن چینی عادت داشتند.
آنچه شگفتی مرا در تمام این صحنه ها بر انگیخته بود این بود که نیک های آنان همگی صدها متر دورتر بودند و از هدایت و کمک به صاحب خود عاجز بودند...
گذرگاه مرصاد
براحتی مسافت زیادی را پیمودیم تا به یک گردنه رسیدیم. در پشت تپه سرو صداهای زیادی می آمد . وقتی به بالای تپه رسیدیم از آنچه دیدم بسیار متعجب شدم و ترس و اضطراب وجودم را فرا گرفت.
جاده و بیابانهای اطراف آن پر بود از ماموران الهی و اشخاصی که گیر افتاده بودند.
هرکس قصد عبور از جاده را داشت شدیدا کنترل میشد.
آهسته به نیک گفتم : اینجا چه خبر است؟
نیک گفت: اینجا گذرگاه مرصاد است.
گفتم: گذرگاه مرصاد چیست؟
گفت: محل رسیدگی به حق الناس...اینجا اگر کوچکترین حقی از مردم بر گردنت باشد ازکشتن انسان گرفته تا سیلی و بدهکاری،همه ی اینها باعث گرفتاری تو می شود...
بار دیگر بیابان را زیر نظر گرفتم.گروهی در حالیکه زانوی غم بغل گرفته بودند روی زمین نشسته بودند و به واسطه ی سنگینی زنجیری که بر گردن آنها بود قدرت حرکت نداشتند.
عده ای هم پایشان زنجیر شده بود و قدرت حرکت نداشتند.
عده ای نیز بلاتکلیف در بیابان میچرخیدند و حق عبور از جاده را نداشتند.
هراز گاهی صدای ماموران بلند میشد: فلان کس آزاد شد، میتواند برود. آن شخص از شنیدن نامش بسیار خوشحال میشد و بعد از مدتها گرفتاری عبور میکرد.
نیک صورتش را سمت من چرخاند و گفت برویم.
با ترس و دلهره گفتم نمیشود از راه دیگری برویم؟
نیک گفت : هیچ راه فراری نیست همه جا توسط ماموران به دقت کنترل میشود زیرا حق مردم قابل بخشش نیست و خداوند از حق مردم نمیگذرد...
✍ادامه دارد..
→ @zohur_media
روایـت اسـت کـه:
✍هـر زمـان جـوانـی دعـای فـرج ِ مـهـدی (عـج) را زمـزمـه کـند..هـمزمان امـام زمـان (عج) دسـتهـای مـبـارکـشـان را بـه سـوی آسـمـان بـلـنـد مـی کـنـند و بــرای ِ آن جـوان دعـا مـیـفـرمـایند...چـه خـوش سـعـادتـند کـسـانـی کـه حـداقـل روزی یـک بـار دعـای ِ فـرج را زمـزمه می کـنند...
پی نوشت:
امام زمان ارواحنا فداه فرمودند:
اَكثِـر و الـدُّعا بِتَعْجيل الْفَـرَج فـانَّ ذلك فَـرَجَكُـم
براى تعجيل فرج زياد دعا كنيد,زيرا همين دعا كردن,فرج و گشايش شماست.
📚کمال الدین ۴۸۵
→ @zohur_media
#یوم_الحسرت
از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند:
روز حسرت، کدام روز است که خدا
می فرماید: بترسان ایشان را از روز
حسرت؟
حضرت جواب دادند:
آن روز قیامت است که حتی نیکوکاران
هم حسرت می خوردند که چرا بیشتر
نیکی نکردند.
پرسیدند: آیا کسی هست که در آن روز
حسرت نداشته باشد؟
حضرت فرمودند:
آری،کسی که در این دنیا مدام بر رسول
خدا صلوات فرستاده باشد.
→ @zohur_media
📚 #شناخت_امام_زمان ۲
جوابی هوشمندانه و معنا دار
2️⃣ دلیل دومِ ضرورت شناخت امام زمان:
««« " نشانه ایمان است " »»»
ابان بن تغلب می گوید: از امام صادق پرسیدم: اگر کسی تمام امامان را بشناسد ولی امام زمانش را نشناسد، آیا مؤمن است؟ حضرت فرمودند: خیر. دوباره پرسیدم: آیا مسلمان هست؟
حضرت در پاسخ فرمودند : ""بله""
📚 کمال الدین و تمام النعمه
🔺نتیجه ای مهم :
« هر مسلمانی، مومن نیست »
→ @zohur_media
🔴🔵 سبک زندگی زنان منتظر
🔺 مرحوم آيت الله سيد محمدباقر مجتهد سیستانی (ره) پدر آيت الله سيد علی سیستانی تصميم می گيرد برای تشرّف به محضر امام زمان (عج) چهل جمعه در مساجد شهر مشهد زيارت عاشورا بخواند.
🔺 در یکی از جمعه های آخر، نوری را از خانه ای نزديک به مسجد مشاهده می کند. به سوی خانه می رود می بيند حضرت ولی عصر امام زمان (ع) در یکی از اتاق های آن خانه تشريف دارند و در ميان اتاق جنازه ای قرار دارد که پارچه ای سفيد روی آن کشيده شده است.
🔺 ايشان می گويد هنگامی که وارد شدم اشک مي ريختم سلام کردم، حضرت به من فرمود: «چرا اين گونه به دنبال من می گردی و اين رنج ها را متحمّل می شوی؟!
مثل اين باشيد- اشاره به آن جنازه کردند- تا من به دنبال شما بيايم!»
🔺 بعد فرمودند: «اين بانویی است که در دوره کشف حجاب- در زمان رضا خان پهلوی- هفت سال از خانه بيرون نيامد تا چشم نامحرم به او نيفتد.»
📚 شیفتگان حضرت مهدی (عج)،ج۳،ص۱۵۸
→ @zohur_media
🔴 توسل به امام زمان در سختی ها
🔹 مرحوم علامه مجلسی نقل میکند: فردی به نام "ابوالوفای شیرازی" در زمان حکومت ابی علی الیاس زندانی و تهدید به قتل شد. ایشان متوسل به حضرات اهل بیت میشود. شب در عالم رؤیا، پیامبر اکرم را زیارت میکند.حضرت میفرمایند:
🔺 اگر کارد به استخوان رسید و شمشیر به گردنت رسید، یوسف زهرای اطهر، فرزندم را صدا بزن و بگو:
🌹 "یا مولای یا صاحبَ الزَّمان اَنا مُستَغیثٌ بکَ"
"الغَوثَ اَدرِکنی".
(ای مولای من ؛من به تو پناهنده شدم. به فریادم برس؛ یا غوث حقیقی؛ به فریادم برس...).
🔸 ابوالوفا میگوید: من این جملات را در عالم رؤیا گفتم و از خواب پریدم. یک وقت دیدم مامورین ابی علی الیاس آمدند و ما را پیش او بردند. وی گفت: به چه کسی متوسل شدی؟ گفتم: "به منجی عالم بشریت, به فریاد درماندگان و بیچارگان"
🔹 سپس معلوم شد در خواب به ابی علی الیاس گفته بودند: "اگر دوست ما را رها نکنی نابودت می کنیم و حکومتت را بهم می ریزیم...". بعد مبلغی پول و هدایا به ابوالوفا داد و آزادش کرد.
📚 بحارالانوار جلد۵۳ ص۶۷۸
→ @zohur_media
💚🌹💚
باران هر لحظہ
بہ یاد #چشمهایت مےبارد
خورشید در آرزوے روے #تو
طلوع مےڪند
و دریا با #رویاے نورانےِ
نوازش تو موج مےزند
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
سلام بر تنها گل نرگس
→ @zohur_media
🔹#غیبت حضرت مهدی علیهالسلام تا چه زمانی طول خواهد کشید؟
✍در مورد زمان دقیق پایان غیبت حضرت مهدی علیهالسلام و وقت ظهور ایشان، کسی اطلاعی ندارد و اگر کسی مدعی تعیین وقت ظهور و پایان غیبت بشود، دروغگو است؛ زیرا موضوع پایان غیبت حضرت و اعلام ظهور، فقط به اراده الهی بستگی دارد و خود حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف هم منتظر دستور و فرمان ظهور از سوی خداوند است.
به همین دلیل نه تنها در روایات، زمانی برای ظهور تعیین نشده، بلکه تعیین کنندگان نیز به شدت دروغگو خوانده شدهاند. فردی به نام مهزم از امام صادق علیهالسلام پرسید: «فدایت شوم! ظهور قائم آل محمد صلیالله علیه و آله و سلم و تشکیل دولت حق به درازا کشید؛ پس چه وقت روی می دهد؟» حضرت پاسخ دادند: «تعیین کنندگان وقت ظهور دروغ می گویند، تعجیل کنندگان هلاک می شوند، و تسلیم شوندگان نجات مییابند و به سوی ما باز میگردند.»*1
تعیین وقت نکردن از سوی معصومان علیهمالسلام و تکذیب وقت گذاران، با توجه به اسرار و حکمتهایی است که در نامعلوم بودن آن نهفته است. یکی از آن حکمتها، جلوگیری از سوء استفاده اشخاص ناپاک از این قضیه است.
البته سخن از نزدیک شدن به عصر ظهور، چنان که در روایات نشانههای ظهور مطرح شده، با این مطلب منافات ندارد؛ زیرا آن چه در روایات ممنوع و تکذیب شده، اظهار نظر قطعی در مورد ظهور از نظر سال و ماه و روز است، نه نزدیک دانستن ظهور.
🔰 البته ظهور امام مهدی عجلالله تعالی فرجه الشریف شرایطی دارد. در زمانی که این #شرایط محقق شود، ظهور نیز تحقق مییابد. مهم ترین این شرایط و زمینه ها، فراهم شدن یاوران مخلص و توانمند و آمادگی جهانی برای پذیرش رهبر معصوم است.
📚1. کافی، ج١، ص٣۶٨ ،ح١
→ @zohur_media