eitaa logo
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
3.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
سلام به کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند خوش آمدید. مطالب کانال صرفا جهت اطلاع واستفاده شما عزیزان می باشد. تبلیغ کسب و کار کانال و گروه ----------------------------------------------------- آیدی مدیر @hosyn405
مشاهده در ایتا
دانلود
✅فواید و نوازش فرزندان مادر،نصف ی تنه ی روانی کودک و پدر نصفه دیگر تنه روانی کودک است هرگاه، به هر دلیلی،همسرتان را در حضور فرزندتان تخریب میکنید بدگویی میکنید، درد دل میکنید، مقابل فرزندتان به او پرخاش می کنید. به او نسبتهای ناشایست میدهید، نیمی از تنه روانی فرزندتان را از بین میبرید و آسیب مستقیم و غیر قابل ترمیم به فرزندتان میزنید. 1) بوسیدن فرزند پرخاشگری او را کاهش می دهد. 2)بوسیدن فرزند انرژی های اضافی او را تخلیه می کند. 3)بوسیدن فرزند باعث می شود رابطه عاطفی و روانی بین فرزند و والدین تقویت شود. 4)بوسیدن فرزند باعث می شود که کودک در کنار والدین احساس امنیت بیشتری بکند. 5)بوسیدن فرزند اشتهای روانی و غذایی او را افزایش می دهد. 6)بوسیدن فرزند یک نوع تن آرامی را برای او فراهم می کند. 👌 هنگام بوسیدن فرزند می توان سفارش های لازم تربیتی و آموزشی را به او گوشزد کرد کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
☝️☝️☝️☝️☝️☝️ ‍ ♦️دلایل دوستی با موجود خیالی 🔴دوست خیالی کودک شما می تواند کسی باشد که: 💠💠به حرف های کودک گوش می دهد و او را تایید می کند. 💠💠همبازی او می شود. 💠💠می تواند کارهایی انجام دهد که کودک قادر به انجام آن ها نیست. 💠💠به طور خاص تنها متعلق به کودک است. 💠💠قضاوت نمی کند و کودک را مقصر اشتباهات نمی داند. 💠💠دوستان خیالی به کودک امکان ساخت دنیایی را می دهند که در آن می توانند همه چیز داشته باشند. در واقع دوستان خیالی باعث لذت بردن بیشتر کودک از داستان ها و بازی ها می گردند. هیچ دلیلی وجود ندارد که کودکانی که دوستان خیالی دارند فاقد مهارت های اجتماعی و یا مشکلات عاطفی هستند. حتی برخی تحقیقات نشان می دهند این کودکان بیشتر اجتماعی و کمتر خجالتی می شوند. کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
چطور فرزندمان را شاد تربیت كنیم؟ با او حرف بزنید اصلا فكر نكنید بچه‌ها ذهن‌شان كاملا خالی است و دغدغه‌ای ندارند. كودكان ممكن است دغدغه سرماخوردگی عروسك‌شان، ترس از تركیدن بادكنك‌، خراب شدن كفش جدید تا نگرانی از مرگ مادر بزرگ را با خود یدك بكشند اما چیزی نگویند. بنابراین در طول روز، حتما سعی كنید با آنها وارد صحبت شوید. به حرف‌های‌شان گوش بدهید و آنها را از دغدغه‌های بزرگ و كوچك‌شان رها كنید. کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
تنبیه راه خلاصی از رفتار منفی کودک نیست. برای ازبین‌بردن رفتارهای مشکل‌دار در بچه‌ها تنبیه درواقع وقت تلف‌کردن است. تنبیه روشی برای مجازات کودکی است که مرتکب خطا شده است. تنبیه اغلب حاصل احساس سرخوردگی وناامیدی والدین است و برای کودک حامل این پیام است که «من بد هستم.» تنبیه معمولا نشان دهنده این است که والدین عاجزانه در تلاش برای تسلط بر موقعیت هستند و درصددند به کودک ثابت کنند که «من مسئول هستم چه تو بپسندی چه نپسندی». بنابراین این گونه والدین اغلب کودکان خود را تنبیه می‌کنند. هنگامی که کودکان می‌پرسند که چرا اجازه ندارند کاری را انجام دهند اغلب به آن‌ها پاسخ داده می‌شود: «چون من گفتم!» این چنین رفتاری اغلب این پیام را به کودک انتقال می‌دهد که نظر او به هیچ وجه اهمیتی ندارد و او قادر به تصمیم گیری برای خود نیست. کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
اگر اهل هستيد، آيا ميدانيد چرا تنبيه ميكنيد؟ تنبيه ميكنم چون: - عصباني ميشوم و دست خودم نيست. اين نوع والدين از فرزندانشان به عنوان كيسه بوكس استفاده ميكنند. آنها از همسر خود، مشكلات زندگي خود، بي خوابي و خستگي، مشكلات مالي ، اضطراب يا افسردگي در رنجند و با تنبيه فرزندشان به ارامش موقتي و بعد احساس گناه و پشيماني ميرسند. اما فردا روز از نو روزي از نو! اگر جزو‌ این دسته والدین هستید باید ریشه های مشکلات زندگی خود را پیدا و حل کنید قبل از اینکه آسیب جدی و غیر قابل جبران به فرزندتان بزنید. تنبيه ميكنم چون: - بچه بايد تنبيه بشه وگرنه لوس ميشه، مگه ما با تنبيه بزرگ شديم چي شد؟ اين افراد در كودكي به دليل تنبيهات بسيار اسيب خورده اند و كودك را يك موجود ناتوان ميبينند كه بايد زير فشار محكم شوند. توانایی همدلي در اين افراد به دليل سختگيري والدين شكل نگرفته و نمیتوانند خود را جای کودکشان بگذارند و احساسات او را درک کنند. این افراد با تمرین میتوانند همدلی را بیاموزند. کافی است از خود سوال کنند اگر من جای فرزندم بودم الان چه احساسی داشتم و از پدر و مادرم چه میخواستم؟ ✅ اگر تنبيه كنم مطمئنم زمان تنبيه عصباني نيستم، به فرزندم كار خوب را اموخته ام، مطمئنم در حد توان اوست، مطمئنم روش تنبيهي اسيب زننده نيست و منصفانه است، از داد فرياد تحقير تهديد ناسزا و برخورد فيزيكي يا ايجاد ترس و وحشت استفاده نميكنم، زمان تنبيه محكم و ارام و صبور مهربانم و حرمت و شخصيت فرزندم را از بين نميبرم: اين افراد هدفشان اموزش و پرورش فرزندشان است. به كودك به عنوان يك انسان احترام ميگذارند و برايش حرمت قايلند. تمايلي ندارند با خرد كردن فرزندشان او را مجبور كنند مطابق ميل آنها رفتار كند يا از آنها اطاعت كند. كودك و توانايي هاي او را ميشناسند، توانايي درك احساسات فرد متقابل و همدلي را دارند. فكر ميكنيد جزو كدام دسته اييد؟ و دوست داريد جزو كدام دسته باشيد؟ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
  ‌ 💕💕 🚫ما به اشتباه تصور مي كنيم كه: كودك و نوجواني كه تكاليفش را خوب انجام مي دهد ، نمره هاي خوبي مي گيرد ، موسيقي را خوب مي نوازد ، زبان خارجي را در حد تسلط مي داند و خلاصه ، قهرمان قهرمانان است ، بهترين فرزند است و تربيتش كامل و بي نقص . غافل از اين كه ، آيا اين كودكان ، در زندگي و آرامش درون هم موفق اند؟؟؟؟؟ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
درد‌دل‌اعضا خیانت بزرگ https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae توی خانواده‌ی فقیر بزرگ‌شدم. پدرم گارگر بود.‌ فقر باعث نشده بود تا از هم دور باشیم.‌ با همون غذای فقیرانه ای که داشتیم شب دور هم میخندیدیم.‌ تا یه روز که یکی از پولدارترین پسر های روستامون اومد خواستگاریم. خیلی خوشحال شوم. با خودم گفتم من هم زندگی پولداری رو به خودم میبینم. ولی شب خواستگاری فقط خودش اومد و پدرش. مادرو خواهراش نیومده بودن. بابا خیلی مظلوم بود گفت عیب نداره ولی برادرام ناراحت بودن. توی خونمون طوری نبود که دختر مثل دخترای دیگه خودش حرف بزنه. بگه میخوام یا نه. نه جرات میکردم بگم نه. نه این اجازه رو بهم میدادن. بابام باهاشون حرف زد و همشون تصمیم گرفتن که من زش بشم.‌ به ظاهر نشون نمیدادم ولی خوشحال بودم مراسم بله برون و شیرینی خورون هم مادر و خواهراش نیومدن. چون تک پسر بود جای تعجب داشت. بالاخره روز عقد شدن و من برای اولین بار مادر و خواهراش رو دیدم. فقط برای نرفتن آبروشون اومده بودن. برعکس حرف پدرشوهرم که هر بار میگفت کار داشتن نیومدن اونا منو نمیخواستن. هیچ کدوم بهم نگاه نمیکردن. اما شوهرم خیلی دوستم داشت. زمان ما با زن ها برخورد خوبی نداشتن. اصلا زن رو آدم حساب نمیکردن.‌ ولی شوهرم خیلی مهربون بود. با همه فرق داشت. اون زمان هیچ کس نظر زنو نمی پرسیدن ولی شوهرم همیشه می پرسید. زندگیمون خیلی خوب بود. تمام کم و کسری هام جبران شد. شش ماه زندگی عالی و بدون غصه. طبقه‌ی بالای خونه‌ی پدرشوهرم میشستیم. انقدر منو دوست داشت که بی من غذا نمیخورد. یه روز یه مهمونی دعوتمون کردن.از پایین شنیدم‌ مادرشوهرم گفت حق نداری زنتو بیاری. شوهرمم گفت زنم نیاد منم نمیام. مادرش شروع کرد به جیغ جیغ که تو زنت رو به من ترجیح میدی. شوهرمم اومد بالا. از پایین هنوز صدای جیغ‌جیغ میاومد. دیگه مادرش حرف نمیزد و خواهراش جیغ میکشیدن. ترسیده بودم ولی شوهرم بهم آرامش میداد. یه دفعه در اتاق به ضرب باز شد. خواهر شوهرم گفت مادرشون مرده. اول فکر کردم‌دروغ میگه وقتی رفتیم‌پایین متوجه شدیم از شدت ناراحتی اینکه شوهرم منو میخواست سکته کرده و مرده بعد ختم خواهراش پاشونو کردن تو یه کفش که باید زنتو طلاق بدی. شوهرم گفت شرایط خونه‌شون خرابِه پس بهتره برم‌خونه‌ی بابام. دو هفته خونه‌ی بابام بودم که بهم خبر دادن تمام حق و حقوقمو داده و طلاقم‌ داده. اصلا باورم نمیشد.‌ ما زندگی خوبی داشتیم توی روستا وقتی یکی رو طلاق بدن خیلی بده.‌ خیلی دوست داشتم‌ برم‌شوهرم رو بببنم. ببینم چرا طلاقم‌داده.‌چون ما هیچ مشکلی نداشتیم.‌اما بهم این اجازه رو نمیدادن.‌ یه روز خاله‌م اومد خونمون. دید من خیلی بی قرارم گفت بشین برات تعریف کنم. گفت شوهرت قبل تو یکی رو دوست داشته مادرش باهاش مخالف بوده گفته حق نداری اونو بگیری. پدرش برای اینکه نجاتش بده میاد خاستگاری تو مادرش بازم مخالفت میکنه. ولی بهش اهمیت نمیدن. حالا که مادرش مرده و خانواده‌ش گیر دادن که تو رو طلاق بده طلاقت داده رفته همونو که اول دوستش داشته گرفته. حرف های خاله بیشتر حالم رو خراب کرد.‌ توی اون شش ماه ما هیچ مشکلی نداشتیم‌ حتی یک بار هم با ناراحتی باهام حرف نزد.‌ افسرده گوشه‌ی خونه مونده بودم. خواهر کوچیکم عروس خاله‌م شده بود.‌ اونم کنار خاله‌م نشسته بود و به حال من گریه میکرد. بعد از تموم شدن عده‌م خاله‌م اومد خونمون.‌گفت اومده خاستگاری من برای پسر بزرگش.‌ شرایط ازدواج نداشتم ولی برای اینکه خودمو نجات بدم قبول کردم. و عقد پسرخاله‌م شدم همش حواسم پیش شوهر سابقم بود. اما پسرخاله‌مم برام کم‌نمیذاشت. همونجور مهربون بود و دوستم داشت. شش سال باهاش زندگی کردم و خدا یه پسر بهمون داده بود. پسرم۵ سالش بود و زندگیمون خیلی اروم بود.‌ تا‌ اینکه متوجه شدم خواهرم با شوهرش که برادر شوهر منم بود به اختلاف خوردن. اختلافشون بالا گرفت و مجبور به طلاق شدن. تو خونمون نشسته بودم یه دفعه برادرام زدن در خونه رو شکستن اومدن تو خونه‌. گفتن آبجی کوچیکه رو طلاق دادن تو هم باید طلاق بگیری گفتم من بچه دارم زندگیمو دوست دارم طلاق نمیخوام.‌اما مثل همیشه حرف من براشون مهم نبود. به زور منو بردن خونه‌ی بابام برای اینکه از دستشون فرار کنم و برم پیش بچه‌م رفتم رو پشت بوم تا پشت بوم به پشت بوم برگردم‌ خونه‌م. ولی فهمیدن و دنبالم کردن. از بالا پریدم پایین که دستشون بهم نرسه ولی پام‌شکست و افتادم زیر دستشون. با پای شکسته تو خونه‌ی بابام بودم که خبر اوردن طلاقت رو گرفتیم. زندگی برام‌سخت و سخت تر میشد.‌ اینبار فرق داشت‌ پاره‌ی جگرم پیشم نبود.‌ بچه‌م رو نمیذاشتن ببینم. از همه بدتر که هر دو بار بی دلیل طلاقم دادن.‌ نزدیک یک سال گذشته بود و من بچه‌م رو ندیده بودم. حالم خیلی خراب بود.‌اجازه‌هم نمیدادن از خونه برم‌بیرون. گذشت تا یه روز یکی از اهالی روستامون
که فامیلمون هم بود فوت کرد.‌ خانواده‌م دیگه مجبور شدن بزارن من هم برم امام زاده برای تشییع جنازش. افسرده و بی حال گوشه ای ایستادم و به جمعیت نگاه کردم که شوهرمو دیدم. دست بچه‌م رو گرفته بود و اصلا متوجه من نبود.‌ اطرافو نگاه کردم.‌مطمعن شدم برادرام حواسشون به من نیست. رفتم جلو بعد یک سال پسرمو دیدم. دستشو از دست باباش کشید و اومد تو بغلم.‌اولین بار بود که از صدای جیغ و گریه ی خانواده‌ی متوفی خوشحال بودم. چون نمیذاشت صدای جیغ و گریه ی من و پسرم به گوش بقیه برسه. پسرم رو به خودم فشار میدادم و بو میکردم. انگار قرار نبود دیگه از هم جدا بشیم. متوجه چشمهای اشکی شوهرم شدم. پسرم رو بغل کردم و روبروش ایستادم. گفتم‌من دوستت دارم ولی نمیذارن برگردم پیشت. تو رو خدا بزار بچه پیش من بمونه. یه دفعه بازوم رو گرفت و شروع کرد به تند راه رفتن. نمیدونستم کجا میبرم ولی دوست داشتم باهاش برم.‌از امامزاده که بیرون رفتیم گفت بیا بریم محضر نه تو نیاز به اجازه‌ی اونا داری نه من. بیا بریم عقد کنیم با هم زندگی کنیم از خدام بود باهاش برم. همه تو ختم بودن و هیچ‌کس حواسش نبود رفتم شناسنامم رو برداشتم و رفتیم محضر عقد کردیم و برگشتم خونه‌ی خودم.‌ هیچ کس نمیدونست من کجام و همه دنبالم میگشتن. چون حال روحی خوبی نداشتم فکر میکردن من گم شدم. به شوهرم گفتم به هیچ کس نگو من اینجام نمیخوام بدونن. چون میان دنبالم گفت اینبار مگه از روی جنازه‌ی من رد بشن. یک هفته بود سر زندگیم بودم که برادرام اومدن جلوی خونمون... شروع کردن به در زدن.‌ یه جوری که انگار قراره در از جا کنده بشه. هر کاری کردم شوهرم در رو باز نکنه گوش نکرد. یه چوب بزرگ برداشت رفت جلو در. گفت چتونه. حلال خدا رو حروم میکنید. برید بزارید با زن و بچم زندگی کنم. گفتن کدوم زن تو طلاقش دادی. گفت طلاق ندادم به زور گرفتین. دوباره عقدش کردم. برید از زندگی من دست بردارید. برادرام حرفاشو قبول نکردن. اومد شناسنامه ها رو برد نشونشون داد. با کلی سر و صدا بالاخره رفتن. زندگی من رنگ ارامش گرفت. اما همیشه توی ترسم که نکنه دوباره جدا بشیم. ۲۰ سال گذشت.‌ خدا تقاص من رو از خانواده‌ی شوهر سابقم گرفت. همونا که به خاطر مادرشون باعث شدن در اوج خوشی من رو طلاق بدن خواهر بزرگش پسرش رفت خارج از کشور دیگه برنگشت. خبری هم ازش نیست. دوستاش گفتن مُرده ولی هیچی معلوم نیست‌‌. خواهر شوهر وسطی ام پسرش یه ماشین سنگین خرید تو ترکیه باهاش کار میکرد یه روز ارازل اوباش تو ترکیه دوره‌اش میکنن و بی خودی میکشنش. شوهرش ناراحتی قلبی داشت و بعد اینکه پسرش مرد دیگه داروهاشو نخورد و یک‌ هفته‌ی بعدش مرد خواهر شوهر کوچیکم دخترش ازدواج کرد ولی دوسال نشده طلاقش دادن. بار دوم خودش رفت بی اطلاع خانواده‌ش ازدواج کرد ولی مرده ولش کرد. چهارسال درگیر بود تا تونست غیابی طلاقشو بگیره. دوباره زن یه پیرمرد شد اینبار صیغه شد و ازش بچه دار شد. اونم بعد یه مدتی رفت. دیگه قید شوهر کردنو زد و داره دخترشو بزرگ میکنه. اما شوهر سابقم. ۴ تا بچه داره. دو تا دختر دو تا پسر. دختراش خوشبختن. اما پسراش. یکیشون معتاد شده و یکیشون هر چی زن میگیره بعد یه مدت طلاق میخوان. همه‌شون میدونن آه روز های جوونی من دنبالشونه ولی تا الان هیچ کس برای حلالیت گرفتن از من نیومده. دنیا دار مکافاتِ. خیلی زودتر از اینا منتظر بودم جوابشونو بده اما خدا خیلی صبوره. من به مشکلات اونا راضی نیستم ولی خدا جای حق نشسته هر کی رو اذیت کنی بدون که بالاخره به خودت برمیگرده. پایان به خدا اعتماد کن کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
🔶پیامبراکرم صلی الله علیه وآله: ♻️بهترین زنان شما زنی است که برای شوهرش آرایش و خودنمایی کند،اما خود را از نامحرم بپوشاند. . ❤️اگر مي‌خواهيد هميشه براي همسر خود عزيز بمانيد اين نكات را فراموش نكنيد: ❤️از او به خاطر كارهايي كه مي‌كند قدرداني كنيد، چون حتي اگر همسرتان فقط خانه‌دار باشد، كار مهم و سختي انجام مي‌دهد آن هم بدون تعطيلي و وقفه. تنها با قدرداني شماست كه خستگي از تنش در مي‌آيد. ❤️از نظر مالي به او اهميت بدهيد و هميشه مبلغي را براي خود او در نظر بگيريد. ❤️گاهي به او نيز مرخصي دهيد و كارهاي خانه را خودتان انجام دهيد. ❤️اين كار 2 حسن دارد؛ اول اينكه همسرتان استراحت مي‌كند و دوم اين‌كه شما مي‌فهميد همسرتان روزانه چه كارهايي در خانه انجام مي‌دهد و قدر يكديگر را بيشتر مي‌دانيد. ❤️هرگز داد نكشيد و تحقير نكنيد. مهرباني و نرم سخن گفتن آنچنان در دل زنان نفوذ مي‌كند كه تاثيرش هزاران برابر فرياد كشيدن است و برعكس، داد و فرياد و تحقيركردن، آنچنان شما را از چشم همسرتان مي‌اندازد كه اگر بدانيد ديگر داد نمي‌كشيد. ♥️🍃🍃♥️💫 🍀 ♥️ سه اختلال روانی که سم زندگی زناشویی هستند! 1⃣ نارسیسیزم (خودشیفتگی) 📎می خوام برای من باشه..می خوام تنهایی منو پر کنه... می خوام رفتارش درست بشه...چرا اونی نمیشه که من می خوام... چرا مثل من فکر نمیکنه. 2⃣ مازوخیسم (آزارپذیری) 📎اذيتم میکنه، چون دوستم داره... نميتونم ولش کنم، آخه دوسش دارم... بدون اون با تنهایی چه کار کنم... حرفهای مردم چی میشه ....!!! 3⃣ پارانویا (بدگمانی) 📎بهش اعتماد ندارم... حتما داره بهم خیانت میکنه... گوشیشو باید چک کنم.. لباساشو چک کنم بهتره... تعقیبش کنم، ببینم با کی قرار عاشقانه گذاشته. عامل ویران‌کننده روابط همسران! 🔸 یکی از مهم‌ترین منابع استرس‌زا در روابط بیشتر زوج‌ها، روابطی است که خارج از آن دو نفر است. والدینتان، خواهر و برادرهایتان و دوستانتان را دست‌کم نگیرید؛ اما باید بدانید که وقتی به همسرتان "بله" گفته‌اید، یعنی او را به همه آدم‌های دیگر ترجیح داده‌اید. ‼️ خیلی از ازدواج‌ها فقط به خاطر همین ضعف در اولویت‌دهی دچار مشکل می‌شوند. هر کس آن‌ها را به سمتی می‌کشد، بدون اینکه این دو به سمت همدیگر کشیده شوند. ✅ در ازدواج‌های سالم، زوج‌ها یاد می‌گیرند که همدیگر را به هر کس و هر چیز دیگر مقدم بدانند. *🌼 حضرت زهرا سلام الله عليها:* *آن لحظه ای که زن در خانه خود می ماند و به امور زندگی و تربیت فرزند می پردازد، به خدا نزديک تر است.* 📗 بحار الانوار، ج۴۳ ص۹۲ *تربیت فرزند* *هرگز به کودک نگویید منم با تو قهرم !❌* *ازدستت ناراحتم، دوستت ندارم، حوصله ات را ندارم،خسته ام کردی چون در روح و روان اش تاثیر میگذارد و کودک دچار نا امنی و اضطراب می‌شود.* *🔰فرزند پروری *💞مادران بخوانن* *⚜️ کودک کمرو!* *✍مادرانی که مرتب درباره گفته ها و نظرات دیگران راجع به کودکشون صحبت می کنند👇🏻* *⚠️ممکنه ترس از ابراز وجود رو تو دل فرزند شون به وجود بیارن.** *‼️ این کودکان تصور می کنند که مدام زیر ذره بین هستند.* *و هر حرفی بزنه و هر کاری که انجام بده ، با دقت و موشکافانه تجزیه و تحلیل میشه.* *⛔️ و به این ترتیب ترجیح میده که هیچ صحبتی نکنه.* *❌حواسمون باشه : توجه بیش از اندازه باعث میشه که کودک کمرو بشه.* ❤️تعریف از زن های دیگه ممنوع❤️ 🔴هیچوقت و هرگز جلوی همسرتون از خانم، دوست یا آشناتون تعریف نکنید ! واااای فلانی چقد خوشگله چه رقصی میکنه ! خیلی خوش تیپه خیللللی باحاله و ... 🔴این کارتون هم باعث میشه همسرتون نسبت به اون فرد حساس شه هم باعث میشه وجهه شما تحت تاثیر قرار بگیره اصلا درست نیست جلوی همسرتون از کس دیگه ای تعریف کنید ‏،البته به همین میزان بدی گفتن و تخریب دیگران هم درست نیست ! 🔴اصلا سعی کنید با همسرتون درباره خودتون حرف بزنیدفقط چه خوبی بگید چه بدی روی افکار همسرتون تاثیر میذاره 🔴خوبی گفتن اگر از یه زن باشه شوهرتونو نسبت به اون علاقمند میکنه اگه از یه مرد باشه شوهرتونو نسبت به اون متنفر میکنه و رفتار شوهرتون با شما هم تغییر می کنه. ─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─ برای استحکام روابط زناشویی به چند نکته توجه کنید: ♨️به ظاهرتان رسیدگی کنید، فکر نکنید وقتی در یک خانه زندگی می‌کنید دیگر مهم نیست چگونه به نظر برسید. جاذبه ظاهری‌تان را حفظ کنید. ♨️معطر بودن می‌تواند در روابط زن و شوهر معجزه کند. همیشه خوشبو باشید و اگر از سر کار می‌آیید یا آشپزی کرده‌اید، با​ دوش‌گرفتن و تعویض لباس خود را برای دیدار با همسرتان آماده کنید. بوی قرمه‌سبزی اشتها‌برانگیز است، اما این بو روی لباس همسر می‌تواند خیلی دفع‌کننده باشد. معطر بودن فقط استفاده از عطر نیست. ♨️ مسواک زدن و دهان خوشبو داشتن را جدی بگیرید.
♨️شما و همسرتان، نزدیک‌ترین رابطه را با هم دارید. گاهی شوخی‌های کلامی و حتی پیامک‌هایی که شیطنت‌آمیز است می‌تواند به استحکام رابطه‌تان کمک کند. ♨️ چند وقت یکبار یک شب رویایی برای خود بسازید. می‌توانند بچه‌ها گاهی منزل پدربزرگ و مادربزرگ بمانند و شما یک خانه دو نفره را تجربه کنید. کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g