eitaa logo
ذُوالّفَقارِ سِیِّد عَلًی💔
166 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
72 فایل
ایݩجـاسربازۍدر رڪاب‌آقاروٺمریݧ مےڪݩیم✌🏻 پاٺوق‌عاشقـٰاۍ‌حاج قاسمッ شرایط تب♥ https://eitaa.com/joinchat/1755906139C60435d31ee ッرفیق ب گوشیمდ https://eitaa.com/joinchat/1748828251C89d6ed222b انتقادات وپیشنهادات: https://harfeto.timefriend.net/16081016251053
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀سلام ، شهادت حضرت امام علی النقی الهادی❤️ علیه السلام را تسلیت عرض می نمایم . 😥 مختصری از زندگی امام هادی علیه السلام: ▪️لقب ایشان را هادی، نقی، مرتضی ذکر کرده اند. ▪️کنیه ایشان ابوالحسن ثالث است. ▪️زاد روز:۱۵ ذی الحجه سال  ٢١٢  قمری ▪️زادگاه:صریا(مدینه) ▪️مدت امامت:۳۴ سال(از۲۲۰ تا ۲۵۴) ♦️شهادت:۳ رجب در سال۲۵۴ ه.قمری ▪️مدفن:سامراء(عراق) ▪️طول عمر : ۴۲ سال ▪️پدر ایشان امام جواد(علیه السلام) است. ▪️مادر ایشان سمانه مغربیه است. 🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️ ▪️امام هادی(ع) بعد از شهادت پدر بزرگوارشان در سال ۸۳۵ هجری همچون ایشان در سن هفت یا هشت سالگی عهده دار امامت شیعیان شد. اما گروه اندکی از شیعیان ابتدا به امامت برادر بزرگترش، موسی معتقد شدند، اما وقتی موسی خود را از آنها جدا کرد، به سمت امام هادی(ع) تغییر جهت دادند. ▪️بیشتر سال‌های دوره امامت آن حضرت(ع) در سامرا، تحت نظارت مستقیم حاکمان وقت سپری شد. ▪️امام هادی(ع) در مدت امامت خود با چند تن از خلفای عباسی معاصر بود که به ترتیب زمان عبارتند از : ۱)معتصم، برادر مأمون(۲۱۸-۲۲۷) ۲)واثق، پسر معتصم(۲۲۷-۲۳۲) ۳)متوکل، برادر واثق(۲۳۲-۲۴۸) ۴)منتصر، پسر متوکل(۶ ماه) ۵)مستعین، پسر عموی منتصر (۲۴۸-۲۵۲) ۶)معتز، پسر دیگر متوکل (۲۵۲-۲۵۵) ▪️زیارت جامعه کبیره که در بردارنده مضامین اعتقادی شیعیان و به عقیده برخی، یک دوره فشرده امام شناسی است، از امام هادی(ع) به یادگار مانده است. ▪️از شاگردان و یاران معروف ایشان ،می توان از حضرت عبدالعظیم حسنی و عثمان بن سعید(یکی از نواب اربعه) نام برد. از آنجا که کنیه امام کاظم(ع) و امام رضا(ع)، نیز ابوالحسن بود، برای اجتناب از اشتباه، عنوان «ابوالحسن اول» به امام کاظم(ع)،و «ابوالحسن ثانی» به امام رضا(ع) و «ابوالحسن ثالث» به امام هادی(ع) اختصاص یافته است. ▪️جعفر (مدّعی امامت و معروف به جعفر کذاب) فرزند ایشان است. ♦️اسرانجام مام هادی(ع) در زمان معتز، پسر متوکل عباسی، مسموم و به شهادت رسید و در خانه خود در سامرا به خاک سپرده شد. ___________ 📚منبع: کتاب سیره پیشوایان استاد پیشوایی، ص۷۴۵
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥لحظاتی منتشرنشده از آخرین غبارروبی حاج قاسم سلیمانی در حرم امام هادی (ع) حاجی نیستی دلمون برات تنگ شده😭💔💔💔💔💔 کاش بودی😭 j๑ïท↬ @zolfaghar_seiad_Ali⇜❥
🌺 مَجــــازی، مُجــــــازیم⁉️ خودش چادریه ها. اومده توی گروه مختلط❗️☹️ پروفایلـشم یه عکس عاشقانه چادری گذاشته❗️ چنان توی جمـع گروه های مجازی گرد و خاک میکنـه که بیا و ببین❗️😏 کلا یادش مـیره نامحـرم، مجازی و غیر مجازی نـداره همه جا خدا هست. ناز و ادا و خنده و استیکر و چاکریم و مخلصیم، هم که بماند‼️ "حجــــاب"، با حیا و عفت معنا میـشه. حتی در محیــط مجـآزے!!!! j๑ïท↬ @zolfaghar_seiad_Ali⇜❥
خدا با اون عظمتش می گه: _اَنَا جلیسُ، مَن جالَسَنِی من همنشین اون کسی هستم که با من بشینه ! انگار خدا داره دنبال یه رفیقِ ناب می گرده؛ یا رفیقَ من لا رفیقَ له ! چقدر من حقیر رو تحویل می گیری؟ .. j๑ïท↬ @zolfaghar_seiad_Ali⇜❥
تصویری از کارت ملی و شناسنامه شهید حاج قاسم سلیمانی @zolfaghar_seiad_Ali
دنبال یه کانال مذهبی هستی دنبال مداحی هستی هیچ جارو پیدا نکردی عیب نداره بیا اینجا پر مداحی از تمام مداحان ایران اگه خواستی بجوین ولی اگه مسلمونی لف نده https://eitaa.com/joinchat/2486108261C0aea39a05c
گوزنی بر لب آب چشمه ای رفت تا آب بنوشد. عکس خود را در اب دید، پاهایش در نظرش باریک و اندکی کوتاه جلوه کرد. غمگین شد اما شاخ های بلند و قشنگش را که دید شادمان و مغرور شد در همین حین چند شکارچی قصد او کردند. گوزن به سوی مرغزار گریخت و چون چالاک میدوید، صیادان به او نرسیدند اما وقتی به جنگل رسید، شاخ هایش به شاخه درخت گیر کردو نمیتوانست به تندی بگریزد. صیادان که همچنان به دنبالش بودند سر رسیدند و او را گرفتند. گوزن چون گرفتار شد با خود گفت: دریغ پاهایم که ازان ها ناخشنود بودم نجاتم دادند،اما شاخ هایم که به زیبایی آن ها می بالیدم گرفتارم کردند! چه بسا گاهی از چیزهایی که از آنها گله مندیم و ناشکر پله ی صعودمان باشد و چیزهایی که در رابطه با آنها مغروریم مایه ی سقوطمان باشد.. j๑ïท↬ @zolfaghar_seiad_Ali⇜❥
📚 می گویند: مسجدی می ساختند، بهلول سر رسید و پرسید: چه می کنید؟گفتند: مسجد می سازیم.گفت: برای چه؟ پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا. بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجد بهلول» شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد.سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول». ناراحت شدند؛ بهلول را پیدا کردند و به باد کتک گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می کنی؟ بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم؟ فرضا مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد رامـ ساخته ام، خدا که اشتباه نمی کند . j๑ïท↬ @zolfaghar_seiad_Ali⇜❥