#سفر_کربلا
هرکه دار هوس کرببلا بسم الله
هر که دارد به سرش شور دعا بسم الله
🌺 سلام به همه اعضای محترم🌺
🙏 همه شما بزرگواران می دونید که ما هدفی جز زمینه سازی و دعا فروان برای تعجیل ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نداریم
و سعی داریم از هر فرصتی برای این امر مهم استفاده کنیم و با لطف شما قدمی به سوی ظهور برداریم
🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔹🔹
لذا بمناسبت فرا رسیدن «مهمترین شب های سال یعنی شبهای قدر» تصمیم گرفتیم با جمعی قریب به ۱٫۰۰۰ نفر از دوستان مهدوی راهی کربلا بشیم
شب قدر یعنی:
شب کلید خوردن سرنوشت جهان
شبی که در آن تقدیر یک سال نوشته میشود✍
شبی که در آن هر خیر یا شری رقم میخورد
پس بیاییم در این شب طلایی
برای بهترین سرنوشت و بهترین خیر که همان ظهور امام زمان هست دست به دعا برداریم
و در زیر قبه امام حسین علیهالسلام که دعا مستجابه ؛ همه با هم فروان دعا کنیم و با گریه و تضرع از خدای مهربان فرج امام زمان علیه السلام رو بسیار درخواست کنیم🤲🤲🤲🤲🤲
امیدست خداوند به مقام سید الشهدا علیه السلام و حرمت زائرین کربلا دعاهای ما رو قبول و اجابت فرماید
🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹
الحمدالله با رایزنی های انجام شده، با کمترین مخارج هزینه سفر کربلا بسیار کاهش یافته و کل مبلغ سفر از قم ۳٫۵۰۰٫۰۰۰ تومان هست
📆 تاریخ حرکت از شهر قم مسجد جمکران👇
🔹جمعه ظهر ۱۸ فروردین(۱۶ رمضان)
الی ۳۰ فروردین(۲۸ رمضان)
۱۱ روز در کربلا
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
نکته مهم:
زائر روز یازدهم میتواند با هزینه خودش به کاظمین و سامرا برود یا در کربلا بماند و روزه را بگیرد
روز دوازهم حرکت به سمت نجف با دو ساعت زیارت و سپس حرکت به سمت مرز مهران
🔸 هزینه سفر ۳٫۵۰۰٫۰۰۰ تومان
از طریق لینک زیر ثبت نام بفرمایید👇
https://survey.porsline.ir/s/vXh3clh
https://survey.porsline.ir/s/vXh3clh
https://survey.porsline.ir/s/vXh3clh
🔹🔸🔹🔸🔹🔸
دست به دست هم با دعای فروان در شبهای قدر امام زمان علیه السلام را یاری کنیم
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
لطفا بعد از اینکه ثبتنام کردید مبلغ ۳٫۵۰۰٫۰۰۰ به شماره کارت زیر به نام کانون فرهنگی حضرت مهدی واریز بفرمایید
5029087001440554
5029087001440554👆با دستتون روی شماره کارت بزنید کپی میشه 🔸رسید انتقال وجه به همراه نام و نام خانوادگی و شماره تماس تون رو به شماره زیر در ایتا ارسال بفرمایید👇 ☎️ ۰۹۹۰۵۵۷۰۲۱۳ 🌐 eitaa.com/hamian_313 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ شماره تماس راهنما👇 👤 آقای سید علیرضا هاشمی ☎️
09914426972👆روی شماره تماس کلیک کنید تا کپی بشه ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ یادمون نره: بهترین زمان دعا = شبهای قدر بهترین مکان دعا = کربلا بهترین دعا = اللهم عجل لولیک الفرج🤲 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🌐 کانال خادمان مجازی 👇 https://eitaa.com/joinchat/1723334719C00bdc13985
Panahian-Clip-YekMajooneVize - 128k.mp3
2.77M
✅🌼🌿این معجون ویژه را در شب های ماه رمضان تجربه کنید!
🎙#استاد_پناهیان
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما هرچه خوب و بد، به درِخانهی توییم
از نوکران مُنتظر آقا تو را ســلام
🌸 صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
#ماه_رمضان
#امام_زمان
#سهشنبه_مهدوی
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
🌺😝🌺 روز سیزدهم ماه رمضان، روز هلاکت حجّاج بن یوسف ثقفی، مبارک باد
از همه شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام تقاضا می شود، پس از خواندن متن زیر، به نیابت از مولایمان، حضرت صاحب الزّمان علیه السلام، حجّاج را لعنت کنیم.
مسعودی در «التنبیه و الإشراف»، مرگ حجّاج را در ماه رمضان سال 95 هجری می داند. (التنبيه و الإشراف ،ص296)
به نقل از مرحوم محدّث قمی در «وقایع الایام»، در روز سیزدهم ماه رمضان، حجاج بن یوسف ثقفی به هلاکت رسیده است. (وقایع الایام ، ص32)
پنجمین خلیفه بنی امیه، عبدالملک بن مروان(۲۶-۸۶هجری) خونخوارترین خلیفه اموی بود. وقتیکه عبدالله بن زبیر حاضر به بیعت با عبدالملک بن مروان نشد، عبدالملک فرمان کشتن او را داد، ولی وی برای نجات جان خود به خانه کعبه پناه برد و در آنجا بست نشست. با اطلاع بر این موضوع، عبدالملک، حجاج ابن یوسف ثقفی والی بصره را برگزید و از او خواست که به هر صورت که مقتضی بداند عبدالله را بکشد و سرش را برای او به شام بفرستد و برای انجام این مأموریت سپاه کارآمدی را نیز در اختیار او قرار داد. با دریافت این فرمان حجّاج مردم بصره را برای برگزاری نماز جمعه به مسجد بزرگ شهر فرا خواند، و در خطبه نماز، گفت: دانسته باشید که خلیفه، سفاک ترین والی خودش را برای انجام ماموریتی بزرگ برگزیده است و این برگزیده او منم. هم اکنون میان شما سرهای بسیاری را می بینم که آماده بریده شدنند، اگر نخواهید از جمله آنها باشید، باید بی چون و چرا آماده همکاری با سپاه خلیفه باشید و در غیاب من نیز هوس سرکشی نکنید. چند روز بعد عازم مکه شد و خانه کعبه را به محاصره گرفت، و آن را به منجنیق بست تا سپاهیانش وارد شوند. چند روزِ تمام، دیوار کعبه با منجنیق کوبیده شد تا سرانجام حصار شکست و سپاهیان حجّاج وارد آن شدند و عبدالله بن زبیر را در آنجا سر بریدند؛ و در آنجا تمامی خدّام مسجدالحرام را کشتند و حجرالاسود معروف را چهار پاره کردند و مسجدالحرام را آتش زدند. سپس دامنه کشتارها را به داخل شهر کشاندند و درهای خانه قریشیان را سوزاندند و نقاب از صورت زنان قریش کشیدند و به آنان تجاوز کردند و هرچه را که آنان داشتند به غارت گرفتند؛ و چون کار مکه به پایان رسید به مدینه تاختند و همه غارتگری ها و آتش افروزی ها و کشتارها را در آنجا تکرار کردند. به پاداش این خدمتگزاری، عبدالملک حکومت مکه و مدینه و طائف را به حجّاج داد و عراق را نیز که در آن شورش برخاسته بود، ضمیمه قلمرو حکومتی او کرد.
حجاج به دستور عبدالملک بن مروان، برای ایجاد خفقان و ساکت کردن معترضان، همراه چند جلاد وارد کوفه شد مستقیماً به مسجد شهر رفت و مردم را دعوت کرد و به آنها گفت:
«ای مردم! نه به کودکانتان رحم میکنم و نه به پیرانتان! بیگناهانتان را به جای گناهکار مواخذه خواهم کرد وکافی است به کسی ظنین شوم. تحویل جلادانش خواهم داد، همه اینها از اختیارات من است و هر چه من مصلحت بدانم عین شرع است.»
حجاج به کوچکترین ظنّ و تهمتی، شیعیان را بازداشت میکرد. وی، پیرمرد و بچه و بزرگ و کوچک را به اتهام شیعه بودن میکشت. به فرموده حضرت باقر علیه السلام، در عصر حجاج اگر به کسی کافر و زندیق میگفتند ، بیشتر راضی بود تا اینکه به او شیعه بگویند. در لیست افراد فراوانی که در حکومت حجاج، بی گناه کشته شدند، قنبر، غلام امیرالمؤمنین علیه السلام، کمیل بن زیاد و سعید بن جبیر به چشم میخورد.
حجاج این موارد را از فضائل خود بر می شمرد:
«در مجالس ما هیچگاه از عثمان بدگویی نشده است.
هفتاد نفر از بستگان ما در جنگ صفین به نفع معاویه کشته شدند؛
از طائفه ما هیچکس با زنی که دوستدار علی باشد، ازدواج نکرده است؛
زنان ما نذر کردند اگر حسین علیه السلام کشته شود ده شتر بکشند؛
هر کس از خاندان ما نام علی را بشنود به او و حسن و حسین و مادرشان نیز بد میگوید.»
حجاج پس از عمری جنایت در ۵۴ سالگی مبتلا به دل درد شدیدی شد و پس از پانزده روز دست و پنجه نرم کردن با بیماری و مبتلا شدن به مرض لرزه و سردی اندام _ که هر چه آتش در اطرافش برمی افروختند باز گرم نمی شد - سرانجام به هلاکت رسید. او را در «واسط» (میان راه بصره و کوفه) دفن کردند و بر قبرش آب بستند و آن را از چشم دشمنانش مخفی کردند تا کسی جای قبر او را نداند و نبش قبر نکند. ولید، پسر عبدالملک بن مروان، برایش مجلس عزا به پا کرد.
حجاج ۱۲۰ هزار نفر را در بیرون از میدان جنگ قتل عام کرد. وقتى وی به درک واصل شد، پنجاه هزار مرد و سى هزار زن در زندان او بودند، زندان او سقف نداشت و چيزى نبود كه زندانیان را از گرما و سرما محفوظ دارد. به آن زندانیان، آب آلوده به خاكستر مي دادند. خوراک زندانیان نانی بود از جو که با خاکستر و نمک مخلوط بود و پس از مدت کوتاهی، هر زندانی که از آن می خورد رنگ چهرهاش سیاه می شد.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سالجدیدهدوبارههمهمیخوانبرنسفر✈️...
منمدلمشکستهومیخوامبرمحرمحرم💔!
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
💢 دعای مجیر در ایام البیض رمضان
__ هر کس دعای مجیر را در «ایام البیض» ماه رمضان ( سیزدهم و چهارهم و پانزدهم ) این ماه بخواند گناهانش هر چند به عدد دانههاى باران و برگهاى درختان و ریگهاى بیابان باشد! آمرزیده میشود.
__ با این وجود خواندن آن براى شفاى بیمار، اداى دین، بى نیازى، توانگرى، رفع غم و اندوه سودمند است.
📚 مفاتیح الجنان/اعمال ماه رمضان
🛑منور شدن خانه های روستای دره نی از توابع شهرستان باغملک با تلاوت قرآن در ماه مبارک رمضان
#ارسالی از اعضای محترم کانال
#مهدویت_در_قرآن
🔴 بعضی آیات مهدویت جزء سیزدهم
1️⃣ یوسف: 88 👈آیه جهت توسل به امام زمان علیه السلام
2⃣یوسف:110👈🏻ظهور بعداز ناامیدی
3⃣ رعد: 7 👈🏻 هادی زمان
4⃣ رعد: 13 👈🏻 تغییرات سریع در مردم در نزدیکی ظهور
5⃣ رعد: 29 👈🏻 فضیلت منتظران
6⃣ ابراهیم: 5 👈🏻 ایامالله: یومالظهور، یومالکره، یومالقیامه - اعتقاد به مهدی (ع) مصداق ایمان به غیب
7⃣ ابراهیم:28 👈🏻 پیامبر (ص) و ائمه (ع) نعمتهای خداوند هستند
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
26.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 هر روز یک آیه راجع به امام عصر(عج)
🔵 جزء سیزدهم
🌕 علاقه پیامبر صلوات الله به پیروان حضرت مهدی ارواحنا فداه در زمان غیبت
#آیات_مهدوی
#رمضان_مهدوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 تفسیر آیات مهدوی (۱۳)
🌕 سوره حج آیه ۴۱
♦️موضوع: وظایف منتظران
🔵 ویژه ماه مبارک رمضان
🎙 #استاد_اباذری
#رمضان_مهدوی
#تفسیر_آیات_مهدوی
♨️شیطانی ترین جمله ی منتظران ظهور
🔸منتظران ظهور حضرت حجت (عجل الله فرجه) طبق فرمایش معصومان باید، در دعاهایشان آرزوی های بزرگ داشته باشند.
🔸منتظر واقعی با دیگران چه فرقی میکند؟ مرد امام زمانی با انسانهای معمولی چه تفاوتی دارد؟
🔸انتظار به ما افق میدهد. افق ما در زندگی چیست؟ ۱۰ یا ۲۰ سال دیگر میخواهیم کجا باشیم؟ با چه افقی فرزندمان را بزرگ میکنیم؟ امام عصر برای همه ما افق ایجاد کرده است.
🔸بزرگان ما گفتند، وقتی دست به دعا برداریم، نگوییم خدایا من میخواهم کفش جفت کن حکومت امام زمان (عج) باشم.
🔸باید بگوییم «و تجعلنا فیها من الدعاة الی طاعتک، و القادة الی سبیلک» یعنی من میخواهم در حکومت جهانی حضرت مهدی دعوت گر بشوم؛ حتی بیش از این، میخواهم،رهبر شوم.
🔸نگو من بی سوادم؛ نگو من کم سوادم؛ نگو من روستایی هستم؛ نگو من به جایی نرسیدم؛ بگو من میتوانم در حکومت میلیاردی حضرت مهدی (عج) رهبر باشم.
🔸 تا به حال اینگونه فکر کردی؟ شیطانیترین جمله مهدوی این است که بگوییم خاک بر سر من؛ من کجا و امام زمان (عج) کجا؟
🔸 این جمله شیطانی است. شیطان میخواهد در ذهن تو بیندازد که تو کجا، سعادت و بهشت کجا؛ تو نمیتوانی، حالا که نمیتوانی، بیا بنده شیطان شو. تو که نمیتوانی، قاطی بچه مثبتها شوی، بیا در جمع ما شیطانی ها.
🔸در این زمان باید بگویی میتوانم. اگر نمیتوانستی، در حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) رهبر شوی، حضرت مهدی (عج) در شبهای ماه رمضان این دعا را به ما یاد نمی دادند.
✍استاد کفیل
#وظایف_منتظران
#انتظار_حقیقی
#امام_زمان
🌼📣امام مهدی منتظر ماست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پست هر شب تکرار می شود ❤
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع) و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه*
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد. ♥️
@zoohoornazdike
دهباشی دعای فرج.mp3
4.99M
📿 دعای فرج (الهی عظم البلاء)
🔺️با نوای مهدی #دهباشی
👌بخوان دعای فرج دعا اثر دارد
👌 دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
❓آیا #امام_زمان به تمام نقاط جهان سر میزنند؟
🔰امام زمان، از آن جهت که مظهر علم غیب خداوند است، از همهجا و همه چیز اطلاع دارد؛ به عبارت دیگر امام زمان هرگاه بخواهد همه چیز نزد او حاضر است و به تمام موضوعات خارجی اطلاع داشته و از آنها آگاهی دارد.[۱]
💢از طرفی دیگر، گاهی حضرت، مطابق مصالح خاص و یا عام، از طرف خداوند متعال مأمور به ملاقات، دستگیری و رفع گرفتاریها میشوند؛
👈گاهی احساس میکنند که باید فلان مکان و نزد فلان شخص رفته و گرفتاری او را برطرف سازند؛ گاهی در فلان سرزمین حاضر شده تا از اهالی آن دفع بلا گردد و یا شخصی توجیه شده و هدایت شود.
📌ازاینرو حضرت هر مکان و زمانی را که مصلحت ببینند خود را در آنجا حاضر میکنند.
📚پینوشتها
[1]. کافی، ج۱، ص 260.
✌در آسـتانہے ظــهور✌
#گامهای_عاشقی💗 قسمت 98 سوار ماشین شدیم امیر هم قبل از اینکه حرکت کنه ،ساندویجش و خورد و کلی تشکر
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#گامهای_عاشقی💗
قسمت99
بعد از مدتی امیر و سارا با ۴ تا بستی تو دستشون اومدن سمت ما
امیر: تمام شد حرفاتون ،یا بازم میخواین حرف بزنین ؟
هاشمی: نمیدونم ،اینو باید از خواهرتون بپرسین ...
امیر : ولا خیلی سخت میگیریناا،منو سارا فقط نیم ساعت صحبت کردیم تازه از این نیم ساعت یه ربعش فقط داشتیم همو نگاه میکردیم و میخندیدیم ،اون یه ربع دیگه هم فقط در حال احوالپرسی کردن بودیم ...
با شنیدن حرف امیر همه زدیم زیر خنده
بستنی و از دست امیر گرفتم شروع کردم به خوردن
همه نگاهم میکردن
سارا: وااا آیه همه منتظر جواب تو هستیمااا
لبخندی زدمو بلند شدم به امیر نگاه کردم : اگه میشه بریم خونه...
امیر: هیچی،باز بدبخت شدم ،امشب باید گوشیمو خاموش کنم از هاشمی خداحافظی کردیم و سوار ماشین شدیمو حرکت کردیم
سمت خونه وارد حیاط که شدیم بوی خورشت قرمه سبزی مامان کل حیاط پیچیده بود
وارد خونه شدیم
مامان از آشپز خونه اومد بیرون همونجور که لبخند میزد گفت: سلام بچه ها خسته نباشین
سارا پرید تو بغل مامان ،صورتشو بوسید: خیلی ممنونم مامان جون
- مامان مهمان داریم؟
مامان : اره عمو اینا رو دعوت کردم امشب بیان
چیزی نگفتم و رفتم سمت اتاقم که مامان گفت: بی بی هم میاد با شنیدن این حرف خوشحال شدم وگفتم آخ جون غروب با شنیدن صدای زنگ آیفون از اتاق پریدم بیرون
- مامان کیه؟
مامان: بی بی
- واییی که چقدر دلم براش تنگ شده بود
تن تن در ورودی و باز کردم از پله ها یکی دوتا رفتم توی حیاط امیر و بی بی وارد حیاط شدن
از خوشحالی دیدن بی بی جیغ کشیدم و پریدم توی بغلش بی بی هم مثل همیشه شروع کرد به نوازش کردن موهامو و قربون صدقه ام رفت.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#گامهای_عاشقی💗
قسمت100
اینقدر سرگرم صحبتهای بی بی شدم که نفهمیدم کی شب شد
با سر و صداهای مامان ،از جام بلند شدمو رفتم توی اتاقم لباسمو پوشیدم و چادر رنگیمو برداشتم که در اتاق باز شد امیر داخل شد
امیر: آیه جان آخر نگفتی نظرت چیه درباره سید
- امیر ،خودش گفت یه فرصت بهم بده ،منم میخوام این فرصت و بهش بدم
امیر:باشه ،پس امشب با بابا صحبت میکنم ببینم چی میگه
- باشه
صدای زنگ در و که شنیدم چادرمو روی سرم گذاشتم و رفتم سمت پذیرایی
در باز شد و عمو و معصومه و زن عمو و وارد خونه شدن بعد از احوالپرسی رفتم سمت آشپز خونه که چند دقیقه بعد امیرو زهرا هم وارد خونه شدن رفتم سمت زهرا و بغلش کردم: خیلی خوش اومدی زهرا جون ...
زهرا: خیلی ممنون،شرمنده مزاحمتون شدیم
- این چه حرفیه خیلی خوشحال شدم دوباره میبینمت
یه سلام آروم هم به رضا کردم و دوباره رفتم داخل آشپز خونه سارا ،سینی چایی رو برداشت و رفت سمت پذیرایی منم شیرینی و شکلات و برداشتم و همراهش رفتم شیرینی و شکلات و گذاشتم روی میز که امیر بلند شدو به همه تعارف کرد شب خوبی بود ،بعد شام با سارا و معصومه و زهرا رفتیم توی اتاق من ..
کلی حرف زدیمو خندیدیم
حالم خیلی بهتر شده بود ولی علت این حال خوب و نمیدونستم چیه. ..
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#گامهای_عاشقی💗
قسمت101
صبح امیر با بابا صحبت کرد
قرار شد یه صیغه دوماهه بین منو هاشمی خونده بشه تا بیشتر با هم صحبت کنیم که اینجوری گناه هم نباشه
دو روز بعد به همراه سارا و امیر
،هاشمی هم به همراه خواهرش
باهم رفتیم آزمایشگاه
بعد از آزمایش دادن ،امیر گفت ناهار و بریم یه جایی بخوریم تا جواب آزمایش آماده شه
استرس و تو چهره هاشمی میدیدم
دل تو دلش نبود
امیرم کلی سر به سرش میزاشت
ولی من اصلا هیچ حسی نداشتم
بعد از خوردن ناهار دوباره رفتیم سمت آزمایشگاه امیر میخواست بره جواب و بگیره که هاشمی نزاشت چون از شوخی های امیر خبر داشت
میگفت: تا امیر بگه جواب و جونم به لبم میاد
بعد از چند دقیقه با چهره ی خندون از آزمایشگاه بیرون اومد
که متوجه شدیم جواب مثبته
خرید خاصی نکردیم ،فقط یه مانتو شلوار کتی سفید برای محضر خریدم
هاشمی هم یه دست کت و شلوار
حتی حلقه هم نخریدیم ،قرار شد خرید حلقه رو بزاریم واسه عقد ،واسه همین یه حلقه نشون برای من خریدن قرار شد صبح بریم محضر تا صیغه عقدمون جاری بشه تا صبح از استرس کاری که میخواستم انجام بدم نخوابیدم هی میگفتم نکنه دارم اشتباه میکنم،یعنی خوشبخت میشم ،یعنی دوباره عاشق میشم
اینقدر فکر و خیال کردم که خوابم برد
صبح با صدای سارا و مامان و امیر بیدار شدم
یعنی هر ده دقیقه یه بار یکی وارد اتاق میشد و صدام میزد که بلند شووو دیر شد....
#گامهای_عاشقی💗
قسمت102
بلاخره با کلی کلنجار رفتن با خودم بلند شدم
و از اتاق رفتم بیرون
که دیدم سارا آماده شده روی مبل نشسته
- مگه ساعت چنده؟
سارا: ۸
- وااا پس چرا اینقدر زود آماده شدی
سارا: نمیدونم اینقدر استرس دارم گفتم زود آماده شم شاید استرسم کم شه
خندیدمو رفتم سمت آشپز خونه
مشغول صبحانه خوردن شدم
با اومدن مامان از جام پریدمو راهی حمام شدم تا باز شروع نکنه به جیغ و داد کردن
بعد از حمام
سارا موهامو سشوار کشید
لباسمو پوشیدم
چادر مشکی مو سرم کردم
رفتم بیرون
همه توی حیاط منتظرم بودن
از جا کفشی کفش مجلسیمو برداشتم و پوشیدم
رفتم داخل حیاط بابا و مامان زودتر رفته بودن که اول برن دنبال بی بی بعد برن محضر
منم همراه سارا و امیر رفتیم سمت محضر
توی محضر فقط خانواده من بودن با خانواده هاشمی وقتی وارد محضر شدم اول رفتم با همه احوال پرسی کردم بعد رفتم سمت هاشمی که با دیدنم از جاش بلند شد و یه دسته گل توی دستش بود و گرفت سمت من
هاشمی: سلام ،بفرمایید
- سلام ،خیلی ممنونم
بعد نشستیم روی صندلی
بعد از چند دقیقه مادر هاشمی( ریحانه خانم) اومد سمتم
توی دستش یه چادر رنگی بود...
ریحانه خانم: آیه جان ،چادرت و عوض کن ،خوب نیست با چادر مشکی بشینی کنار سفره عقد
بلند شدمو رفتم یه گوشه چادرمو عوض کردم و دوباره برگشتم کنار هاشمی نشستم
هاشمی توی دستش قرآن بود و داشت قرآن میخوند،از شدت لرزش دستاش فهمیدم که خیلی استرس داره بعد از چند دقیقه عاقد شروع کردن به خوندن صیغه عقدمون،با بله گفتن من هاشمی یه نفس عمیقی کشید
بعد از بله گفتن هاشمی همه شروع کردن به صلوات فرستادن مادر هاشمی هم اومد کنارمون حلقه انگشتر نشون رو به دستم زد...
enc_16805547116803561398802.mp3
3.48M
🔊🔉نواهنگ فوقالعاده محشر
بسیار عالی و فوقالعاده زیبای تمنا
باصدای مجتبی رمضانی
🎼من که از تو نا امید نمیشم
میدونم که باز هوامو داری
ممنونم که میشنوی صدامو
ممنونم بهم محل میذاری
#⃣مناجات عاشقانه
#ماه_خدا
#بحق_الحسین_الهی_العفو
✨✨✨✨
🍃🍃🍃🍃