eitaa logo
خیریه ضیوف الزینب "س"
272 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
14 فایل
بر آنیم تا دست هایی را بگیریم که خیلی وقت است ، رها شده:) با ما همراه باشید تا در هدیه دادن حال خوب ، شریک باشید.🌿💚 کپی مطالب آزاد 💠💠💠
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
✔️جدول نهایی مراسم (استغاثه به امام زمان علیه‌السلام) در سراسر کشور بمنظور تعجیل در امر فرج / جمعه ۲۸ دی ماه پایگاه مرکزی (استغاثه) : 📍 تهران/ بهشت زهرا/ گلزار شهدا/ قطعه ۴۰ شهدای گمنام( فانوس) | ساعت ۱۵:۰۰ • سخنران : استاد حیدری کاشانی • با نوای : حاج حسین خلجی • و شعرخوانی: محمدعلی بیابانی 📍 نزدیک‌ترین موقعیت مکانی برگزاری مراسم استغاثه به محل سکونت خود را در جداول بالا و یا سایت استغاثه جستجو کنید: 👇 🌐 esteghase.com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 نقل داستانی زیبا توسط آیت‌الله‌ خوشوقت(ره) در آخرین شب قدر عمر مبارکشان: 📌 دادن و کردن بزرگترین عامل دفع بلاست....
رسول اکرم (ص)می فرمایند : به راستی بنده پاره نانی صدقه می دهد ان پاره نان نزد خدا بزرگ میشود تا مانند کوه احد شود. الفصاحه ص ۲۸۵ نان به اطلاع همشهریان ارجمند میرساند فردا سه شنبه  بعداز ظهر به مناسبت  روز پدر و به نیابت شادی روح پدر و مادر اقای عباس جهانیان نان سنگک صلواتی در نانوایی مهدی ملکی جنب مدرسه ابتدایی پخت و توزیع می گردد. جهت شادی روح تمامی اموات بویژه اموات بانیان این امر  فاتحه مع الصلوات.
رسول اکرم (ص)می فرمایند : به راستی بنده پاره نانی صدقه می دهد ان پاره نان نزد خدا بزرگ میشود تا مانند کوه احد شود. الفصاحه ص ۲۸۵ نان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ دود مشکوک 🔸 قسمت دوم👇 🔻آوا باورش نمی‌شد که سیگاری که این همه عاشقش بود، بتونه اینقدر بد باشه! اون از سام پرسید: «پس چرا همه سیگار می‌کشن؟ مگه اونا هم نمی‌خوان سالم بمونن؟» 🔺سام با لبخندی تلخ جواب داد: «آوا جون، اینجاست که قضیه جالب میشه. شرکت‌های سیگاری خیلی زرنگن. اونا با تبلیغات قشنگ و بازیگرای معروف، همه رو فریب میدن. اونا میگن سیگار کشیدن خیلی باحاله و باعث میشه آدم جذاب و باکلاس بشه. حتی یه عده دکتر هم پیدا شدن که میگن سیگار ضرر نداره!» 🔻آوا دهنش از تعجب وا موند. اون فکر نمی‌کرد شرکت‌ها بتونن اینقدر دروغگو باشن. سام ادامه داد: «اونا به خصوص روی دخترها کار می‌کنن. میگن سیگار کشیدن باعث میشه دخترها لاغرتر و جذاب‌تر به نظر بیان. تازه، سیگار کشیدن یه جور مبارزه با قوانینه، یه نشونه از استقلال و آزادی!» 🔺آوا سرش رو به نشونه‌ی تأسف تکون داد. اون متوجه شد که چقدر فریب تبلیغات رو خورده. حالا دیگه به سیگار مثل قبل نگاه نمی‌کرد. 🔻آوا و سام تصمیم گرفتن که بیشتر در مورد این موضوع تحقیق کنن. اونا به کتابخونه رفتن و کلی کتاب و مقاله درباره سیگار خوندن. هرچی بیشتر می‌خوندن، بیشتر متوجه می‌شدن که چه فاجعه‌ای در حال اتفاق افتادنه. 🔺یه روز، آوا و سام به طور اتفاقی به یه سند محرمانه دست پیدا کردن. این سند نشون می‌داد که یکی از بزرگترین شرکت‌های سیگاری، سال‌ها پیش می‌دونسته که سیگار باعث سرطان میشه، اما این موضوع رو از مردم پنهان کرده بوده. 🔻آوا و سام از این کشف خیلی شوکه شدن. اونا فهمیدن که چقدر بزرگا می‌تونن دروغگو باشن و به خاطر پول، سلامتی مردم رو به خطر بندازن. 🔺آوا دیگه نمی‌تونست ساکت بمونه. اون می‌خواست همه رو از این موضوع آگاه کنه. اون و سام تصمیم گرفتن که یه کمپین بزرگ راه بندازن و به مردم بگن که سیگار کشیدن چقدر خطرناکه. 🔻اما اونا می‌دونستن که این کار آسون نیست. شرکت‌های سیگاری خیلی قدرتمند بودن و هر کاری می‌کردن تا از افشای حقیقت جلوگیری کنن. آوا و سام می‌دونستن که یه مبارزه سخت در انتظارشونه، اما اونا امیدوار بودن که بتونن دنیا رو تغییر بدن. 🔺و اینجاست که ماجرای آوا و سام وارد مرحله‌ی جدیدی میشه... ادامه دارد... 📚 ======================= ⚠️ این داستان، برگرفته از کتاب «ناگفته‌های صورتی» اثر است که می‌توانید برای دریافت آن به اینجا مراجعه کنید. 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @‌soada_ir
⭕️ دود مشکوک 🔸 قسمت سوم👇 🔻آوا و سام حالا دیگه مثل یه تیم جنگی شده بودن. اونا با هم یه وبسایت درست کردن و توش همه اطلاعاتی رو که جمع کرده بودن منتشر کردن. اونا به مدرسه‌ها رفتن و برای دانش‌آموزا سخنرانی کردن. حتی تو خیابونا هم ایستادن و به مردم برگه‌های اطلاع‌رسانی دادن. 🔺اما شرکت‌های سیگاری ساکت نموندن. اونا یه لشکر وکیل و تبلیغ‌چی داشتن که شب و روز کار می‌کردن تا آوا و سام رو ساکت کنن. اونا تو روزنامه‌ها و تلویزیون‌ها به آوا و سام تهمت می‌زدن و می‌گفتن که اونا دیوونه هستن و دارن دروغ میگن. 🔻یه روز، وقتی آوا داشت از مدرسه برمی‌گشت، یه عده آدم ناشناس بهش نزدیک شدن و تهدیدش کردن. اونا به آوا گفتن که اگه به کارش ادامه بده، بلایی سرش میارن. آوا خیلی ترسیده بود، اما تسلیم نشد. اون به سام زنگ زد و همه چیز رو بهش گفت. 🔺سام هم خیلی عصبانی و نگران شده بود. اون فهمید که مبارزه‌شون خیلی سخت‌تر از چیزی که فکر می‌کردن میشه. اما اونا به هم قول دادن که تسلیم نشن. 🔻آوا و سام تصمیم گرفتن که یه تجمع بزرگ برگزار کنن. اونا از همه دوستاشون و آشناهاشون خواستن که بهشون کمک کنن. اون‌ها پوسترهای رنگی و پرچم‌های بزرگ درست کردن و تو خیابون اصلی شهر جمع شدن. 🔺پلیس اومد تا تجمع رو متفرق کنه، اما مردم به حرفشون گوش نکردن. اونا شعار می‌دادن: «نه به سیگار، آره به زندگی!» 🔻شرکت‌های سیگاری خیلی ترسیده بودن. اونا فهمیدن که دیگه نمی‌تونن مردم رو فریب بدن. اونا مجبور شدن که یه کمی عقب‌نشینی کنن. 🔺اما مبارزه هنوز تموم نشده بود. آوا و سام می‌دونستن که این تازه شروع یه جنگ بزرگه. 🔻و اینجاست که ماجرای آوا و سام وارد مرحله‌ی جدیدی میشه... ادامه دارد... 📚 ======================= ⚠️ این داستان، برگرفته از کتاب «ناگفته‌های صورتی» اثر است که می‌توانید برای دریافت آن به اینجا مراجعه کنید. 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @‌soada_ir
⭕️ دود مشکوک 🔸 قسمت چهارم👇 🔻تجمع بزرگ آوا و سام، توجه رسانه‌های سراسری رو جلب کرد. خبر مبارزه‌ی این دو جوان با شرکت‌های سیگاری تو همه جا پخش شد. مردم از همه جای کشور بهشون پیام حمایت می‌فرستادن. حتی بعضی از سیاستمدارها هم ازشون حمایت کردن. 🔺شرکت‌های سیگاری دیگه نمی‌تونستن این همه فشار رو تحمل کنن. سهام‌شون تو بورس افتاد و مشتری‌هاشون کم شدن. اونا مجبور شدن که یه کنفرانس خبری برگزار کنن و از مردم عذرخواهی کنن. 🔻تو این کنفرانس، شرکت‌های سیگاری قول دادن که دیگه تبلیغات گمراه کننده نکنن و به تحقیقات درباره خطرات سیگار کمک کنن. همچنین، اونا قرار شد بخشی از سودشون رو به سازمان‌های مبارزه با سرطان اهدا کنن. 🔺آوا و سام از این پیروزی خیلی خوشحال بودن. اما اونا می‌دونستن که مبارزه‌شون هنوز تموم نشده. اونا می‌خواستن قوانینی تصویب بشه که تبلیغات سیگار رو ممنوع کنه و سن قانونی برای خرید سیگار رو افزایش بده. 🔻آوا و سام با کمک وکیل‌هاشون، لایحه‌ای رو به مجلس ارائه دادن. این لایحه با استقبال زیادی روبرو شد و بعد از چند ماه بحث و جدل، بالاخره تصویب شد. 🔺با تصویب این قانون، مبارزه آوا و سام به نتیجه رسید. اونا موفق شدن که دنیایی رو که توش زندگی می‌کردن، کمی بهتر کنن. 🔻آوا و سام به قهرمان‌های ملی تبدیل شدن. اونا جوایزی رو از سازمان‌های مختلف دریافت کردن و به عنوان الگو برای جوانان معرفی شدن. 🔺اما آوا و سام به همین راضی نبودن. اونا می‌خواستن که به مبارزه‌شون ادامه بدن. اونا می‌خواستن به کشورهای دیگه برن و به مردم اونجا هم کمک کنن تا از شر سیگار خلاص بشن. 🔻آوا و سام فهمیدن که مبارزه برای یک دنیای بهتر، هیچ وقت تموم نمیشه. اما اونا مطمئن بودن که با همدیگه می‌تونن به این هدف بزرگ دست پیدا کنن. 🔺و اینجاست که ماجرای آوا و سام به پایان می‌رسد، اما داستان مبارزه با سیگار همچنان ادامه دارد... پایان 📚 ======================= ⚠️ این داستان، برگرفته از کتاب «ناگفته‌های صورتی» اثر است که می‌توانید برای دریافت آن به اینجا مراجعه کنید. 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @‌soada_ir