eitaa logo
🍃زُهَیرا🍃
3.1هزار دنبال‌کننده
800 عکس
110 ویدیو
272 فایل
💠در زُهیرا سعی داریم #والپیپر و تصاویر زمینه زیبا و منحصر به فرد رو نشر بدیم 💠هزینه استفاده از تصاویر و مطالب این صفحه (بدون حذف لوگو)، دعای خیر شما برای ماست :) ارتباط با ما: @adminra 🔗زهیرا در شبکه‌های اجتماعی: https://zil.ink/zuhayra
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ◾️ان‌شاالله از امشب تا روز عاشورا تلاش می‌کنیم هر شب یک روضه مختصر اینجا داشته باشیم. ▪️با ارسال این روضه‌های کوتاه به دیگران در ثواب عزاداریشان شریک شوید. ▪️التماس دعا
﷽ 🌄 🏴شب دوم: ورود به کربلا ●اینجا که آمدیم غم و غصه پا گرفت ●دلشوره ای عجیب وجود مرا گرفت ◇پس آنگاه که سحر شد امام حسین (ع) از مکه به سمت عراق حرکت کرد. ◇ این خبر که به ابن حنفیه رسید، آمد و زمام شتری را که امام سوار آن بود گرفت و گفت: ◇برادر! مگر به من وعده ندادید که درباره آنچه از شما خواستم (پیشنهاد رفتن به یمن)، فکر کنید؟ ◇فرمود: چرا. گفت: پس چه چیزی سبب شد که با عجله خارج شوید؟ ◇فرمود: بعد از آنکه از تو جدا شدم رسول خدا نزد من آمد و گفت: ای حسین! حرکت کن! خدا خواسته است تو را کشته ببیند. ◇محمد حنفیه گفت: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ؛ پس مقصود تو از به همراه بردن این بانوان چیست در حالی که با این وضع خارج می‌شوی؟ ◇فرمود: رسول خدا (ص) به من گفت: خدا خواسته است آنان را اسیر ببیند. ◇این را گفت و با محمد بن حنفیه خداحافظی کرد و رفت. ◇این خانواده همان خانواده‌ای بودند که بعد از اینکه پیامبر اکرم(ص) آن‌ها را زیر کساء جمع کردند، درباره‌شان فرمودند: ◇اللَّهُمَّ إِنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَیْتِی وَ لُحْمَتِی یُؤْلِمُنِی مَا یُؤْلِمُهُمْ وَ یَجْرَحُنِی مَا یَجْرَحُهُم ◇پروردگارا! ایشان اهل‌بیت من و پاره‌های تن من هستند، آنچه که آنها را غمگین و مجروح کند، مرا غمگین و مجروح می‌کند. 🏴صلی الله علیک یا اباعبدالله سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🍃 زُهَیرا👈@zuhayra
﷽ 🌄 ◇چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی ◇به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🍃 زُهَیرا👈@zuhayra
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 🌄 🏴شب سوم: حضرت رقیه(س) ◇شب ِسوم شب ِسختی‌ست خدا رحم کند ◇روضه امشب نَمی‌از روضه‌ی زهرا دارد ! 🏴 روضه امشب کوتاه است ... دل ها بسوزد برای آن طفلی که در خرابه وقتی با سر پدر مواجه شد با تعجب پرسید: ◇ما هذا الرأس ؟ این سر کیست ◇ز خانه‌ها همه بوی طعام می‌آمد ◇ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم 💔 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🍃 زُهَیرا👈@zuhayra
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 🌄 •─────•❁•─────•ا عمریست که این خانه عزادار حسین است ... •─────•❁•─────•ا 🔅اللّهُمَّ عجِّل لِولیِّكَ الفَرَج ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🍃 زُهَیرا👈@zuhayra
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ 🌄 🏴شب چهارم: حر بن ریاحی ◇میخواست که او برهنه‌پا برگردد ◇شرمنده، شکسته، بی‌صدا برگردد ◇یک شب ز سپاه کوفیان مهلت خواست ◇تا حرّ به بهشت کربلا برگردد 🖋محمدفخارزاده ◇ حر ریاحی رضوان الله علیه به امام حسین (ع) عرضه داشت: من توبه‌کننده به سوی خدا هستم. آیا راه بازگشتی برای من هست؟! ◇امام حسین علیه السلام فرمودند: بله خداوند تو را می‌بخشد. ◇ آقای من! حسین جان، هَلْ تَرَى لِی مِنْ تَوْبَةٍ؟ آیا برای من هم راه بازگشتی هست؟🥀 ◇ حسین جان، إِنَّ الله یُحِبُّ التَّوَّابین؛ آیا تو نیز بعد از توبه مرا دوست داری؟🖤 کی شود حر شوم و توبه مردانه کنم😭 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🍃 زُهَیرا👈@zuhayra
﷽ 🌄 در نامت حلاوتی است و در تکرار نامت حلاوتی دیگر •─────•❁•─────•ا صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ •─────•❁•─────•ا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🍃 زُهَیرا👈@zuhayra
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 🌄 💠صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🍃 زُهَیرا👈@zuhayra
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 🌄 🏴شب سوم: عبدالله بن الحسن ◇از میان خیمه تا گودال … با سر آمده ◇این برادر زاده که جای برادر آمده ◇کیست این آزاده که پرواز دارد می کند ◇کیست این آزاده … انگار از قفس در آمده ◇هر طریقی بوده از عمه جدا گردیده و ◇از پس چشمان خیس خواهرت برآمده ◇با نوای لا افارق با نگاهی اشکبار ◇تا میان معرکه با حال مضطر آمده ◇خون ابراهیم در رگهاش جاری گشته است ◇مثل اسماعیل اگر تا زیر خنجر آمده ◇مثل سقای حرم ، با بوسه ی شمشیرها ◇دستش آویزان شده … از جای خود درآمده ◇آه … خنجر پشت خنجر … در میان قتلگاه ◇تا که تیری آمده ، یک تیر دیگر آمده ◇او به روی سینه ی معشوق مأوا کرده و ◇صبر تیر حرمله انگار که سر آمده ◇حق الطاف عمو را خوب جبران کرده است ◇این برادرزاده که جای برادر آمده🖤 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🍃 زُهَیرا👈@zuhayra
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 🌄 🏴شب ششم: قاسم بن الحسن ◇پدرم کرده وصیت که به قربانگاه عشق جان ناقابل خود را به فدای تو کنم... ◇ حضرت قاسم(ع) دست و پاهای عمو را می‌بوسید و اجازه جهاد می‌خواست ولی امام امتناع می‌کرد و اجازه نمی‌داد. ◇این نوجوان مدتی این کار را انجام داد و اصرار کرد تا اینکه در نهایت امام(ع) به او اجازه داد. برای ما معلوم نیست که چگونه سیدالشهدا(ع) در نهایت راضی شد تا به قاسم‌بن‌الحسن(ع) اذن جهاد بدهد و نمی‌دانیم که این نوجوان هنگام التماس برای اذن جهاد، چه سخن‌هایی به عمویش گفته است. ◇اما این نکته را از حضرت قاسم(ع) می‌آموزیم که برای تقرب به محضر امام(ع) و جانفشانی در راه او ماییم که باید اصرار و التماس کنیم. ◇ قاسم از خیمه خارج شد درحالیکه اشک‌هایش بر گونه‌هایش جاری بود. ◇در بین میدان فریاد می‌زد ◇این عموی من حسین(ع) است که مثل اسیری دربند، بین مردمی گرفتارشده است که خدا کند از آب باران ننوشند.😭 🖤این پسر زینت بابای کریم‌اش حسن است.. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🍃 زُهَیرا👈@zuhayra
﷽ 🌄 🏴 شب هفتم: علی اصغر ◇شش ماه مرا "علی" صدا زد بابا ◇مادر تو بگو، علی به میدان نرود؟ ◇امام حسین(ع)در دعای عرفه فرمود: خدایا! مرا آن‌طور خاشع قرار بده، که گویا تو را میبینم و در عاشورا گفته خویش را در عمل اثبات کرد؛ ◇ وقتی علی اصغرش را پرپر کردند، خون گلوی شیرخواره‌اش را با دست به آسمان می‌پاشید و می‌گفت: ◇«تحمل آنچه برایم اتفاق افتاده، آسان است، زیرا خدا میبیند» ◇گویا ابی عبدالله این خون را برای نشان دادن به خدا به سمت آسمان می‌پاشد؛ ◇انگار می‌خواهد بگوید خدایا این خون برای توست. ◇سلام بر عبدالله بن الحسین علیه السلام، کودک شیرخواره‌ای که تیر خورد و به شهادت رسید. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🍃 زُهَیرا👈 @zuhayra
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 🌄 🏴 *وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِی السَّمواتِ عَلی جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ* و مرد خون به آسمان پاشید و از آن روز ابرهای غروب، همه پنبه‌هایی است که فلک بر حلقوم پسر گذاشت و خون بند نیامد که نیامد.. 🏴صلی الله علیک یا اباعبدالله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🍃 زُهَیرا👈 @zuhayra
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 🌄 🏴شب هشتم: علی اکبر ◇علی الدنیا بعدک العفا ... ◇در مسیر کربلا در منزل ثعلبیه حضرت سیدالشهداء علیه السلام هنگام ظهر خواب دید که هاتفی میگوید: شما با سرعت می‌روید و مرگ با شتاب شما را سوي بهشت می‌برد. ◇حضرت علی اکبر علیه السالم ، از پدر پرسیدند؟ پدر جان آیا ما بر حق نیستیم؟ ◇ابی عبدالله علیه السلام پاسخ دادند: بلی پسرم، ◇علی اکبر علیه السلام فرمود: حالا که برحق هستیم دیگر از شهادت باك نداریم. ◇امام حسین علیه السلام فرمودند: پسرم! خداوند به تو جزا بدهد؛بهترین جزایی که فرزندي از پدرش میبرد. ◇وقتی در مسیر حق باشی دیگر از هیچ چیز نمی‌ترسی و حتی مرگ جلودارت نخواهد بود. ◇حسین علیه السلام آمد تا اینکه او را پیدا کرد و صورتش را روي صورت فرزندش گذاشت و فرمود: خدا لعنت کند گروهی را که تو را کشتند. ◇جوانان بنی هاشم بیایید ◇علی را بر در خیمه رسانید🖤 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🍃 زُهَیرا👈 @zuhayra
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا