میرم پیوی یوکی تا بهم مشاوره بده مود یوکی: تصور کن باب اسفنجی ای.

جامعه الزهرا تنها جاییه که تموم مسئولینش به دلم نشستن؛ حتی مدیرش [تا الان]

https://eitaa.com/nashriye_57/4820 بهترین دوستمم ازم استفاده ابزاری میکنه🥀

جای عجیبیه بار اول یه گروه سرود اومد از هند و پاکستان بار دوم یه گروه سرود از اندونزی و مالزی الانم یه کاناداییِ شیعه اومده داره باهامون صحبت میکنه:)

خب، با گوشای خودم شنیدم که این خانوم کانادایی گفت این تصویری که از کانادا توی رسانه‌ها دیده میشه و خیلی کول و خفنه، یه بخش کوچیکی از کاناداست و کانادا اون بهشتی که نشونمون میدن نیست میگه حتی پول میدن به کسانی که کشورهای غربی رو خفن جلوه بده کسی که اصالتا اونجاییه اینو میگه، آره داداش دنیا چیزی نیست که تو گوشیت میبینی.

و اینم گفت که هدف اونجا، به فراموشی سپردن خداست اونجا مغزتو میشورن تا خدا رو کنار بذاری و ایشون هم چون دنبال خدا بوده، اون رو تو جامعه الزهرا جستجو کرده

خب اولین حرکت سممون رو با دوستان گرامی زدیم اونم اینکه از سالن غذاخوری اومدیم بیرون و کل محوطه رو دور زدیم ولی نفهمیدیم آخر سر کجا باید بریم تا برسیم به خوابگاه 😂😂😂😂 چقدر درندشتههههه

تا همین الان داشتیم با مربی صحبت میکردیم و برامون سرگرمیای روانشناسی میذاشت و اصلا حس خستگی نمیکنم

آرامگاه شهدای گمنام توی جامعه الزهرا-

وقتی سرم خیلی درد میکنه:

مودم هر لحظه و هرثانیه:

من بعد از یک روز زندگی تو قم:

اوه چه چیز جالبی گفتن فردا روز بدون موبایله و امروز باید همه پیامامونو بدیم که فردا ازمون تحویل بگیرن🙂😂😂😂😂

میخوان صبح ببرنمون ورزش بعدشم گوشیامونو بگیرن ممبرای قشنگم خوبی بدی دیدید حلال کنید تا شب🥀

سلام میکنم از حیاط جامعه الزهرا🤙 پ.ن: بعلت پاره ای از مشکلات همینقدر بیشتر نمیشه گرفت

امروز بدون گوشی بود، ولی فوق العاده گذشت به طرز خیلی عجیبی فوق العاده گذشت و قشنگ تر از اون این بود که تدی اومد دیدنم و بهم سر زد:))))

اینم بگم امروز مصاحبه کردم بنظر خودم خوب نبود ولی انشاالله قبول میشم بهرحال، هر حقیقتی پرسیدن گفتم.

وضعیت-

كچل‌ها سرشونو با شامپو بدن میشورن يا شامپو سر؟

در مسیر حرم حضرت معصومه، نایب الزیاره ام♡.

وقتی یوکی و آماریس برا بار اول همو دیدن>>>>>>>

_

دوسه روزی هست که با بچه‌های خوابگاه، داریم روی یک پروژه گروهی کار میکنیم و بچه‌ها بالاخره تونستن تا پاسی از شب تکمیلش کنن🙂 و امروز ساعت هشت، ارائه‌ی اون پروژه با منه.

فکر میکنم باید توی یه سالن همایش، جلوی داوران و تمام اعضای دوره اجرا کنم خیلی باحاله:)))))

فقط خداکنه استرسی نشم.

راستی نگفتم؛ دیشب که رفتیم حرم، ملاندا اومد دیدنم.. حس خوبی داشت چون دلم خیلی واسش تنگ شده بود ملاندا واقعا شخصیت گوگولی و نرمی داره

با تاخیر شروع میشه مراسم استرس مرا از هم درید😄

در انتظار نوبتِ گروهمون برای ارائه...

ده دقیقه دیگه روی سن خواهم رفت و حرکات تاریخی‌ای خواهم زد🥀