حتی نمیفهمم موضوعش سر چیه🤣🤣🤣🤣

چهره‌های ذوق زده‌تون موقع دیدن کیک، خیلی دوست داشتنی بود. آرزو کردنتون و فوت کردنِ شمع، خیلی دوست داشتنی بود. اشک های یگانه و دستای یوکی که جلوی دهنش قرار گرفته بودن، خیلی دوست داشتنی بود. خنده های از ته دلتون وقتی سوار ماشین برقی شدیم، خیلی دوست داشتنی بود. دیدن خوشحالی‌ِ دیشبتون، جزو قشنگ ترین خاطراتیه که قراره توی ذهنم نقش ببنده. تولدِ هیجده سالگیتون مبارک:)

مون... پایه ترین آدمی که دیدم! خیلی مهربون و خوش‌قلب و مشتی و ستون و پرطرفدار و گانگ بود :»»» از اون آدمایی که چه دلت بخاد چه نخاد ، شخصیتِ قشنگشون حل میشه میره تو قلبت🤌🏻 اتفاقاً مون تو اون اکیپی که اونجا جمع شده بودیم خیلی بیشتر حواسش به همه بود! و با همه گرم میگرفت و صحبت میکرد و خیلی این خونگرم بودن و برونگرایی زیادش برام قشنگ بود ! خیلی صمیمی بود طوری که من اصلا احساس نکردم فقط نزدیک یه ماهه که مون رو می‌شناسم ؛ انگار رفیقِ چندین و چندساله بودیم 🫂 خیلی تکیه‌گاه بود مثل یه پدر ! 🤌🏻 واقعاً وایبِ پدر ها رو میداد 🤌🏻 خلاصه که شخصیت قشنگش باعث شد خیلی خوش بگذره و واقعاً لحظه شماری میکنم برای دورهمی های بیشتر در آینده💙

من الان ذوق کردم، کی پاسخگوعه؟ 🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂🙂

اینکه همه به طرز عجیبی میگن وایب پدر میدی:

من الان باید چی بگم؟ واقعا نمیدونم چی بگم جز اینکه خداروشکر کنم با همچین ادمی اشنا شدم. واقعا ممنونم ازت واقعا ممنونم

و میدونی قشنگ تر از همه‌ی اینا چی بود؟ قلبِ مهربون و لطفِ غیرِ قابلِ وصفِ تو که باعث ثبت شدنِ این خاطرات شد! خیلی خیلییی ازت ممنونم بخاطر این سورپرایزِ قشنگت💚

بابااااا😭😭😭😭😭 خوشحالم. جدا خوشحالم.

بیصبرانه منتظر ولاگی‌ام که یگانه از دیروزمون ساخته.

- دلنشین ترین روز از مردادماهِ زیبای من:) با فرح‌بخش ترین اکیپ:))