- در حوالی ِاو !:)
_
خبرت هست که بی روی ِتو آرامم نیست؟
طاقت ِبار ِفراق این همه ایامم نیست؟
- در حوالی ِاو !:)
حسین جان چقدر اسم ِقشنگت گریه داره :)! . .
دل ِمن گرفته کاش یکم بارون بباره
که بارون فقط اسم تورو یادم میاره
حسینجان چقدر اسم ِقشنگت گریه داره :)! . .
میگم امام رضا؛
خوش بهحال اونی
که همین الان
دور از چشم آدم ها
یه جایی تو حرمت
خوابش برده(((:
- در حوالی ِاو !:)
جای ِدیگه سفرهی دل ِمن پهن نمیشه؛ واسه من حتی بهشت مثل این صحن نمیشه!
فقط...تا از دست نرفته ام،
مرا در آغوش بکِش...
مثل نوری که به سوی ابدیت جاری ست؛
قصه ای با تو شد آغاز که پایان نگرفت...