eitaa logo
در حرم یار
1.6هزار دنبال‌کننده
719 عکس
35 ویدیو
3 فایل
کلاس مباحث آیت الله محمدشجاعی(ره) و گزیده ای از نکته های بزرگان اخلاق و عرفان اسلامی از لسان استاد سیدعربی نشر و نسخه برداری از مطالب با ذکر کانال و منبع آن بلامانع است آدمین : @DarharameyarAdmin «تبادل و تبلیغ نداریم»
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام علیکم به اطلاع برادران و خواهران می‌رساند امروز جمعه مورخ پنجم اردیبهشت ماه جلسات حدیث خوانی رأس ساعت ۱۸ برقرار خواهد بود ان شاءالله آدرس : تهران - خیابان آزادی- خیابان بهبودی - خیابان اردبیل ( نیایش غربی سابق) پلاک 75 منزل مرحوم سرهنگ صدف روز شرکت برای عموم آزاد است https://goo.gl/maps/Z24FNk8waNrHXD5m7
جلدسوم مبحث «حب حق»«طلب حق» ۴۰۲/۱۱/۲۷ عشق را معنا کنید ببینیم عشق یعنی چه ؟ دوست داشتن یعنی چه؟ محبت و دوست داشتن چه زمانی رخ میدهد ؟ زمانی که شما یک احساس نیاز و نقصی بکنید و ببینید آن نیازتان یا آن نقصتان با یک موجودی که در آن زمینه کاملتر است پر میشود اینجاست که به او محبت پیدا می‌کنید... شما بدون احساس تشنگی آب را دوست ندارید بدون احساس گرسنگی غذا را دوست ندارید اما اگر در یک بیابان تشنه بیفتید و چند روز آب نخورده باشید تمام عشقهای دیگری که در سر داشتید و تمام چشم و ابرو و مال و ثروت و غیره را فراموش میکنید و فقط عاشق چه میشوید ؟ عاشق آب یعنی با تمام وجود تاکید می‌کنم با تمام وجودتان آب را می طلبید به آب میل و کشش پیدا میکنید چون آب است که در آن لحظه شما را کامل میکند و در آن لحظه همان آب است که شما را بسمت خودش می‌کشاند دقت کردید؟ یعنی عشق عبارت است از جاذبه کامل نسبت به ناقص انسان وقتی تشنه است و نقص و نداری و نیاز خود را متوجه می‌شود و وقتی بفهمد این نیاز با چه چیزی مرتفع می‌شود طبیعتا آب را که دید یک میل و جاذبه‌ای از درون ذاتش نسبت به این آب پیدا می‌شود همین می‌شود عشق مخصوصاً اگر انسان خیلی تشنه باشد و در واقع این آب ناخودآگاه این انسان تشنه را به سوی خود می‌کشاند جذب می‌کند وقتی انسان در محیطِ یک موجود کامل قرار می‌گیرد که آن موجود کامل می‌تواند نیاز او را برآورده کند یک عشق دو طرفه ایجاد می‌شود عشق کامل به ناقص و ناقص به کامل کامل که همیشه ناقص را جذب می‌کند این طبیعی است اصلاً یکی از خواص وجود همین است وجودی که در توحید بحث کردیم وجود جاذب است جذب می‌کند هر وجود قوی و متراکم وجود ضعیف را جذب می‌کند مرتبه قوی تر مرتبه ضعیف ترِ خودش را جذب میکند اصلاً وجود خاصیتش جذب است وجود روحانی قوی وجود روحانی ضعیف را جذب می‌کند این می‌شود همان عشق کامل به ناقص عشق قوی به ضعیف از طرف دیگر آن ضعیف هم عاشق قوی می‌شود چون کمالش را در آن می‌بیند ما به او محتاج بودیم و او به ما مشتاق یعنی عشق یک موازنه دو طرفه است هم خدا مشتاق است به انسان و هم انسان به اومحتاج... Eitaa.com/darharameyar
🏴...اهل ایمان در مرگ از يک مهمانخانه خداي متعال به مهمانخانه ديگري وارد مي شوند از اين بالاتر اين است که انبياء(ع) انساني را تربيت می کنند که مرگ ادامه آروزهاي او باشد؛ يعني آرزوهايي در او پيدا شود که فقط با مرگ به آن ها مي رسد؛ مانند حالتی که حضرت در باب متقين فرمودند: «شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ» اشتياق هايي در دلش هست که آن اشتياق ها او را مشتاق و بي قرار مرگ مي کند حضرت امیر (س) فرمودند: «صَبراً بَنیِ الکِرام»؛ يعني کرامتي بالاتر از موت نيست؛ اگر کسي با انبياءی الهي(ع) همراه شد، نه فقط تلقي او را ابتدائاً از مرگ عوض مي کنند، بلکه احساس او را نیز تغيير مي دهند؛ حجاب ها را کنار مي زنند و آرام آرام و قدم به قدم او را با عوالم بالاتر مأنوس کرده و مشتاق مرگ مي کنند.. Eitaa.com/darharameyar
جلد دوم «شهرت طلبی» در بعضی تعبیرات قرآن هست که میفرماید (وَلَمَّا سُقِطَ فَي أَيْدِيهِمْ) یعنی هر حرف بیجایی، هر حرف دروغی، هر کار باطلی در دست انسان میماند چون هیج جای عالم باطل را قبول نمیکند و اگر یک باطلی را کنترلش نکردی، اصلاح نکردی، به خط تولید هم می افتد و اضافه میشود. ما در عالم چیز معطلی نداریم . هر چیزی میشود علت چیز دیگری میافتد به تولید و کاروان درست می کند مگر میشود چیزی موجود شود و بی اثر باشد؟ بالاخره سر از یک جایی در می آورد کاری که کردی ، فکری که کردی ، حرفی که زدی،... بالاخره طولی نمیکشد که از جایی سر درمی آورد بنابراین بیراهه رفتن فایده ندارد در این عالم درب ورود وخروج مشخص است راه هم مشخص و اگر انسان از راهش نرود و از دربش ورود نکند سرش به دیوار میخورد و این حتمی است خدای متعال فرمود مصالح این عالم از خودم است، از حق است، حقیقت است نه باطل ما با حقیقت، این عالم و این انسان را ساختیم اول و وسط و آخر و درون و برون و بالا و پایین همه چیز عالم حق سریان دارد نه باطل بی خود نیست که درب ودیوار وآسمان و زمین همه علیه ما شهادت خواهند داد . می فهمند که شهادت میدهند شعوردارند که شهادت میدهند این حرف من درآوردی که نیست . زمین میگوید روی من ایستاده بودی این حرف را زدی، این کار را کردی... ما با چنین عالمی روبرو هستیم یادتان نرود وقتی میگویند هر کارمیکنی اگر در خلوت هم باشی خدا میبیند و محضر خداست، نه اینکه فکر کنیم حالا خدا یک موجود نامرئی است که از بالا کنترل میکند بلکه وقتی همه ذرات عالم به حق بنا شده باشد یعنی کنار این دیوار هم ایستاده باشی و کسی هم نباشد و حرفی بزنی، حق تعالی درون این دیوارهم هست سریان دارد اسما و صفات حق است که در تمام اجزا عالم جریان دارد در همه ذرات وجودِ شما هم سریان دارد لحظه لحظه با شما و همه چیز است و راه فراری نیست اصلا مصالح این دیوار وذرات گچ و آجر با حق ایجاد شده و بنا شده، حق از هیچ چیز جدا شدنی نیست والا همه چیز میشود هیچ . ما با چنین عالمی روبرو هستیم که اصلا باطلی در آن راه ندارد هیچ کس مالکیتی ندارد آنوقت چطور میتوانیم چیزی را به خودمان بچسبانیم و بگوییم کمالات وزیباییها و قدرتها و علم وهنرو فلان وفلان تحت ربوبیت ماست، چطور می‌توانیم بگوییم مال ماست که بخواهیم شهرتی و افتخاری و تکبری برای خود داشته باشیم؟ این حرفِ بیجا و باطل، این فکر باطل این توهم وقتی در ما باشد جایی در این عالم ندارد روی دستمان میماند و رسوا می‌کند... Eitaa.com/darharameyar
رَواق‌های تو را پَر کشیده‌ام «بانو» به جزء حریم تو از هر چه آسمان، سیرم توانِ دیدنِ «خورشید»، کار هر کس نیست! ولی نِگَه از آن «بارگه» نمی‌گیرم... «حلول ماه ذی القعده»، نویدبخش «خجسته زادروز» بانوی آب و آینه، «حضرت فاطمه المعصومه»(سلام الله علیها) است. همان بانوی بی بدیلی که قامت عِلم و حِلمش تا قلّه‌های رفیع، بلندا دارد؛ و دامنه‌ی تقوا و تعبُّدش تا مرزهای عصمت، گُستره. ضمن ابراز همدردی با بازماندگان حادثه اخیر بندرعباس و تمنای رحمت و مغفرت واسعه حق برای عزیزان از دست رفته فرارسیدن این میلادِ سراسر نور و سُرور و نیز تابش تابناکِ «روز دختر» و همچنین آغاز زیبای «دهه‌ی کرامت» را به شیعیان و رهروان اهل بیت عصمت و طهارت تبریک و تهنیت می‌گویم. امید که خداوند کریم، توفیق «دَرک دقیقِ کلام» و «اِدراک عمیقِ مَرام» کریمه‌ی اهل بیت(سلام الله علیها) و نیز «سعادتِ مُشایعت» از آن اسوه‌ی حسنات، قُدوِه‌ی اَحسنات، دریای دِرایت، عصاره‌ی عفّت، تبلور طهارت، نهایت نجابت و الگوی لیاقت را رِزق و روزیِ ما گرداند. Eitaa.com/darharameyar
در درگيري بين جبهه ايمان و کفر در طول تاريخ، امکانات ظاهري در اختيار جبهه باطل بوده است؛ در طول تاريخ همه قارون ها و فرعون ها امکانات بسيار وسيعي داشته اند؛ در حالی که پيامبر اکرم (ص) میبایست در سختی پاي دستور و مأموريت الهی بایستند قرآن مي فرمايد: شکوفه هاي دنيا براي آن ها باز می شود؛ قدرت، ثروت، موقعيت و رفاه ظاهري در اختيار آن هاست ولی شما چشم به آن ها ندوزيد؛ در اين امتحان سخت تا مقصد، سختي و فشار و ابتلائات سنگينی در راه است؛ در جبهه مقابل هم فتنه ها و امتحانات به شکل دیگری است در سوره مبارکه توبه می فرماید چشمتان را به امکاناتي که به آن ها (اهل کفر و طغیان) داده ايم، ندوزيد؛ خداي متعال آن ها را با مال و فرزند فراوان عذاب می کند و آن ها هم ايمانشان را بر سر همين امکانات از دست مي دهند؛ آن ها به دنبال متاع دنيا هستند و از مسير اوليای خدا جدا مي شوند؛ ولی کسانی که «اوتو العلم» هستند، حقیقت اين فتنه را مي بينند و مي فهمند که اين ها امتحانی بيش نيست و باید بايستند و صبر کنند تا جبهه حق به نتيجه برسد. يکي از مغالطه های بسيار بزرگ در دوران جديد و همزمان با مطرح شدن ايده ترقي در غرب و جهاني شدن آن، اين است که در فرهنگ عمومي بشر وانمود کرده اند راه سعادت بشر، همان راه ترقي و توسعه همه جانبه غربی است؛ این يک مغالطه صددرصد بزرگ است و این توسعه و ترقی به هيچ وجه موجب سعادت بشر نيست؛ بلکه همان متاع حيات الدنيا یا «زهره الحياه الدنيا» می باشد. ما با تعالي و اقتدار جامعة مؤمنين و تمدن سازي مخالف نيستیم ولی آن شکوفه هاي دنيايي که در اختيار طوایف کفار جهان قرار گرفته و از هر سو غرق در آن هستند، نبايد چشم مؤمنین را به سوی خود بکشد؛ و گرنه مسير انسان از انبيا علیهم السلام جدا مي شود و نمي توانند صبر کنند؛ اگر کسی دل در گرو آن تمتعات داشت با موسي علیه السلام درگير مي شود؛ اگر کسی گنج قارون بخواهد، نمي تواند کنار حضرت موسي علیه السلام باشد؛ پس اين يک مغالطه بسيار بزرگي است که ادعا شود سعادت يعني توسعه و ترقي؛ اصلاً اين طور نيست! با آمدن اولین نشانه های پيري بر چهره، انسان غصه مي خورد و بساط همه شادي های دنیایش برچیده مي شود؛ اين چه سعادتي است؟! انساني که متعلق به دنياست اگر همه دنيا را به او بدهند، وقتي مرگ اولين نشانه های خود را مي فرستد، و چهره اش را نشان مي دهد، او همه هستي اش را مي بازد؛ اين چه سعادتي است؟ بنابراین يکي از بصيرت هايي که قرآن به انسان مي دهد، بصیرت چشم برداشتن از امکانات جبهه دشمن است؛ چرا که این بصیرت آن امکانات را فتنه و ابتلا معرفی می کند. انسان باید بفهمد که اولاً اين امکانات و شکوفه های مادی فتنه هستند و ثانیاً رزق پروردگار، رزق خير و بهتر است. لذا نوعی از پايداري اين است که انسان چشم از تمتعات دنیایی بردارد که البته بسیار سخت است؛ انسان چگونه می تواند چشم از دنياي پر زرق و برق کفار بردارد و دلش به دنبال دنيا نباشد؟! بنابراین آن ثواب الهي فقط متعلق به صابرين است و غيرصابرين و آن ها که سختي هاي راه را تحمل نمي کنند و مي خواهند به سرعت به دنيا برسند، از آن نعمت ها محروم مي شوند؛... Eitaa.com/darharameyar
سلام علیکم باطلاع برادران و خواهران می‌رساند جلسه جلد سوم مقالات اثر آیت الله محمد شجاعی رضوان الله تعالی علیه جمعه مورخ ۱۲ اردیبهشت ماه رأس ساعت ۱۸ برقرار خواهد بود ان شاء الله شرکت برای عموم خواهران و برادران آزاد است موضوع : ادامه مرتبه دوم مراقبه ترک مشتهیات نفس آدرس:تهران، خیابان آزادی، خیابان بهبودی، خیابان اردبیل( نیایش غربی سابق) پلاک 75 منزل مرحوم سرهنگ صدف روز https://goo.gl/maps/Z24FNk8waNrHXD5m7
هركسى كه به ديگرى كمكى بنمايد يك نوع حقى به عهده او پيدا مى‏كند. مقدار و اندازه آن حق، تابع مقدار و ميزان ارزش كمكى است كه كرده است. بالاترين حقى كه كسى بر كس ديگر پيدا مى‏كند، حق تعليم و ارشاد و هدايت است. على عليه السلام فرمود: اگر كسى يك حرف، مرا بياموزد مرا بنده خويش ساخته است. دانشمند بزرگ اسلامى سيّد رضى كه جمع كننده نهج البلاغه است، به مناعت و عزت نفس معروف است. در همه عمر از كسى چيزى قبول نكرد و حتى روزى كه پدرش چيزى به او هديه كرد نپذيرفت، تا آنكه اتفاق افتاد كه يكى از استادان و معلمان وى كتابى يا چيز ديگرى به او اهدا كرد. ابتدا خواست نپذيرد و چنين عذر آورد كه در همه عمر از احدى چيزى نپذيرفته‏ام و حتى زير بار منت پدرم نيز نرفته‏ام. استاد گفت: مگر نمى‏دانى كه در اسلام حق استاد و معلم از حق پدر بالاتر است؟ در مقابل اين منطق، سيّد رضى نتوانست مقاومت كند و ناچار پذيرفت. علم در ذات خود شريف است. فرا گرفتن علم، عبادت و طاعت است. تعليم دادن و ياد دادن به شاگردان بالاترين عبادتهاست. حق استاد و معلم و راهنما از هر حقى بزرگتر و بالاتر است... معلم شهید مرتضی مطهری (ره) Eitaa.com/darharameyar
به یقین «معلّم»، همان «واژه‌ی ژرفی»ستْ به وسعت هستی، که در نهاد خود «وجوه شگرفی» دارد به ودیعه! و بی‌گمان «مربّی»، همان «وجود ذی جودی»ستْ به بلندای آسمان که «زیستن خویش» را فدای «دانستن» انسان‌ها می‌کند. هر چند هماره بر این باور قلبی بوده و هستم که به واسطه‌ی هَم‌پیشگیِ ما معلّمان با انبیای الهی، شایسته‌ و بایسته آن بود «عیدِ مبعثِ» پیامبرِ دین و دانش و نبیِ بینش و نیایش، به «نام معلّم» تعریف می‌شد و به «روز معلّم» تعیین می‌گشت؛ اما به آداب ادب و به رسم سپاس، و البته به حُکم تقویم، مسرورانه فرارسیدن «۱۲ اردیبهشت»، آغازین‌روز «هفته‌ی گرامیداشت مقام مَنیع معلّم» و نیز یادروز نکوداشت «علّامه‌ی شهید، مرتضی مطهری» را به تمام فرهنگیان ارجمند و معلمان گرامی که «فهمیدن، شوقِ شریف» و «فهماندن، شغل مُنیفشان» است ، تبریک و تهنیت می‌گویم و از درگاه اوّل معلّم عالَم برای حضور زنده و ارزنده‌ی‌‌‌ یکایک معلّمان میهنم، این صاحبان و ساکنان سرزمين فرهنگ و فرزانگی که هماره «آوازگر مهر» بوده‌اند و هميشه «آغازگر مهرورزی»، توفیق در تعلیم و تربیت بهتر فرزندان کهنْ‌دیارِ ایران ، و رساندن به ثقلین، میراث ماندگار «رسولِ مُکرّم» را تمنّا دارم. Eitaa.com/darharameyar