مهارت های زندگی ۵.m4a
2.95M
دلت میخواد یه جوری صحبت کنی که حرفت به دل طرف مقابل بشینه؟
#مهارت_حرف_زدن_رو_یاد_بگیر
قسمت قبلی
درسی از دوره مهارتهای زندگی قسمت پنجم
https://eitaa.com/Psychology240
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه آرزویی توی خیالت داری
منتظر دیدنش توی واقعیت هم باش
سلام صبحت بخیر☕☀️
https://eitaa.com/Psychology240
.
_🌹_لطفا از "لحظه" لذت ببرید.
برای ناراحت بودن خیلی وقت داری
پس چرا به فردا موکولش نكني؟
https://eitaa.com/Psychology240
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوستان خدا نه ترسی دارند نه اندوهگین می شوند
آنها اهل بهشت اند و جاودانه در آن خواهند ماند
https://eitaa.com/Psychology240
اگر می خواهید در زندگی موفق باشید، استقامت و پشتکار را همراه صمیمی خود سازید.
- توماس ادیسون
https://eitaa.com/Psychology240
سلام وقتتون بخیر عزیزان
من ۲۶سالمه وهمسرم۳۷ هست ۱۱سال هست ازدواج کردیم تا الان خیلی سختی کشیدم تو زندگیم با مخالفت های زیاد خوانواده ام بازم باهاش ازدواج کردم و تو حیاط خونه باباش ی اتاق ۳در۴بود تا ۳سال زندگی می کردم باهاش اونجاهم باباش همش میگفت برید از این جا چی میخواید از جون ما مادرش یجور دیگه همش دخالت میکرد تو زندگیمون خدا شاهده وقتی بابام یا مادرم یا دوستی آشنایی میومدن پیشمون بهمون سر بزنن من آیت الکرسی وصلوات نذر میکردم ک خوانوادش هیچی نگن تا اینا از خونه ما برن همش از آبروم میترسیدم از این ک پشت سرمون حرف بزنن ک خوانواده شوهرش اینجوری آن اگ هم اونجا بودیم از ناچاری پول ب اندازه کافی نداشتیم ک خونه اجاره کنیم بعد باردارشدم بابام گفت ماک روستاهستیم جاتون تنگه بیاید خونه من زندگی کنید بابام اینا خودشون روستا زندگی میکردن و نبودن خونشون خالی بود توی شهر ما رفتیم اونجا زندگی کردیم ۴سال خونه بابام بودیم و الان ۴ ساله ک خونه خودمون رو درست کردیم وخونه خودمون هستیم و پسرم ۷ سالشه.... .. ...یعنی دقیقا همون ماه های اول زندگیمون دیدم اون آدمی ک میشناختم نبود بد اخلاق بی توجه داد و فریاد میزد چیزی میگفتم بهش آبرو ریزی میکرد و منم از ترس آبروم ک خودم خواستم ب خوانوادم هیچی نمیگفتم تا ۵سال تحملش میکردم هیچی نمیگفتم فکر میکردم ک اوایل ازدواجمون هست دستش تنگه اینجوریه اما دیدم ن کلن همینجوریه اخلاقش ولی بازم دیگه بچه داشتم و همش کوتاه میومدم و همش گریه میکردم و هیچ چاره ای هم جز تحمل نداشتم خوانوادمم طوری نیستن ک حمایتم میکردن خودشون هزار مشکل داشتن اصلا چیزی بهشون نمیگفتم و نمیگم هنوزم ک هنوزه اما خودشون دیگه دیدن شناختنش و هیچی نمیگن مادرم چندباری باهاش دعوا کرد ک چرا انقد دخترم اذیت میکنی تو ک خیلی برای رسیدن بهش تلاش کردی و فلان خلاصه هیچ تاثیری نداره میگه ک اگ نمیخواد دخترت تلاقش بگیره بره جدا ش
یعنی این حرف رو ک اگ نمیخوای و سختت هست برو جداشو از همون روز های اول زندگیمون بهم میگفت اما من گریه میکردم همش اونم توجه ب گریه هام نداشت خودم گریه میکردم و بعد ۱ ساعت ۲ ساعت شاید بیشتر دیگه چشمام باز نمیشد میومدم تو خونه همینجوری ی روز خوب یروز بد با اخلاقش زندگی کردم چند باری تا پای تلاق جدی جدی رفتم یبار خوانوادش نزاشتن یبارم خوانواده خودم چند بار هم دیگه نشد جدی جدی برم دادگاه و هیچ کاری جز تحمل کردن انجام ندادم نمیدونم چرا اینطوری ام میترسم از بعد تلاق پسرم چی میشه کی بهش غذا میده کی بهش رسیدگی میکنه چطوری بره مدرسه نظم زندگی پسرم بهم بریزه از این میترسم
قبل این ک بچه داشته باشم بازم میترسیدم ک چکار کنم چی میشه شاید از ضعفم بوده از وابستگی و بیشتر از ترس آبروم ک مردم چی میگن .اما حالا فقط نگران پسرمم خدااشاهده😭 .دیشب بهش گفتم باید برم دکتر جواب ازمایشم بگیرم ببرم پیش دکتر آنزیما کبدم بالا بود دارو خوردم دکترگفت بعد دارو آزمایش تکرار کن حالا سر همین گفتم با پسرم و خواهرم میرم ازمایشم ببرم پیش دکتر ببینم چطوریه گفت ن پول ندارم بهت بدم صبر کن بعد از سال جدید و تعطیلات گفتم دیره باید زودتر برم گفت باید خودمون از هم جدا بشیم گفتم بخاطر همین ک من میگم زودتر بریم مریضم حالم بده همه جای بدنم استخوان هام سرم درد میکنه گفت طوریت نمیشه نمیمیری و سروصدا بداخلاقی .🥺 خداشاهده دیشب از ساعت ۱۰ حالم خیلی بده تا ساعت ۳ بیدار بودم رفتم بیرون کلی گریه کردم اصلا خوابم نمیبرد و همش ب این فکر میکردم ک چکار کنم اگ جدا بشم چی میشه چکار کنم و هزار فکر دیگه وسط ی دوراهی گیر کردم ک عایا جدا بشم یا ن و میدونم ک اخلاقش همینه و هیچ وقت عوض نمیشه فقط من عذاب میکشم این وسط توروقران برام دعا کنید از این دو دلی و دوراه نجات پیدا کنم یا معجزه بشه شوهرم خوب بشه یا سطح تحملم خیلی بالا بره یا خیلی راحت بتونم جدا بشم و روی پای خودم وایستم تورو خدا توروقرااان برام دعا کنید حالم خیلی بده 😭😭 و بهم مشاوره بدید ک چکار کنم
سوره مبارکه آل عمران آیه 41
قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّيَ آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاَثَةَ أَيَّامٍ إِلاَّ رَمْزًا وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالإِبْكَارِ
(زكريّا) گفت: پروردگارا! براى من نشانه اى قرار ده (تا علم من به يقين و اطمينان تبديل شود. خداوند) فرمود: نشانه ى تو آن است كه تا سه روز با مردم سخن نگويى، مگر از طريق اشاره. (البتّه به هنگام ذكر خدا زبانت باز مى شود. پس) پروردگار خود را (به شكرانه ى اين نعمت) بسيار ياد كن و هنگام شب و صبح او را تسبيح گوى.
https://eitaa.com/Psychology240
خوب خوب بدون اتلاف وقت بریم سراغ فایل های رایگان امروز🚶♀️🚶♀️
راه ارتباط ی با ما @Fatemeh84tork
مهارت های زندگی ۶.m4a
3.49M
چرا دیگران دوست ندارند با ما صحبت کنند؟
چون گوش شنوای خوبی براشون نیستیم
#چطور_میتونم_گوش_شنوای_خوبی_باشم؟
قسمت قبلی
این فایل را از دست نده
درسی از دوره مهارتهای زندگی قسمت ششم
https://eitaa.com/Psychology240
۳ تا حساب داشته باش
۱. یکی برای نیازهات
۲. یکی برای سرمایهگذاری
۳. یکی برای تفریح و خواستههات
۵۰ درصد اولی، ۴۰ درصد دومی و ۱۰ درصد سومی.
- رابرت کیوساکی
https://eitaa.com/Psychology240
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثبت گرایے آهنرباے خوشبختے است
اگر مثبت باشید و مثبت بمانید
اتفاقات و آدمهاے مثبت بہ سوے شما جذب خواهند شد.
https://eitaa.com/Psychology240
هیچوقت
هیچوقت
هيچوقت
چیزے را ڪہ دوست ندارید برایتان اتفاق بیافتد، بہ زبان نیاورید!!!
#برایان_تریس
https://eitaa.com/Psychology240
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهے بهترہ پا رو پا بندازیمو بزاریم هرچے پیش میاد ، بیاد...🌼🍃
https://eitaa.com/Psychology240
recording-20250107-131959.mp3
9.6M
اتاق پر ماجرا قسمت هفتم
این داستان
یک عزت نفست رو اینطوری بالا ببر
۲مسائل مهمی که در خواستگاری باید مطرح بشه
۳دوش ذهنی برای رهایی از کینهها
https://eitaa.com/Psychology240
سلام عزیزم خسته نباشید ،من ازتون میخوام بهم کمکی کنید راهنماییم کنید،ازلحاظ روحی خیلی داغونم ودلم بدگرفته،من ۳۵سالم هست ویه فرزند۶ساله دارم،سه ساله که جداشدم،شوهرم یه آدم رفیق بازوعرق خوربود،منوپسرم تویه خونه کوچیک رهن و اجاره ای زندگی میکنیم،هرچی دنبال کارگشتم بافرزندم پیدانکردم،چون جایی ندارم پسرموبزارم،پولی هم ندارم که بخوام بزارمش جایی،امسال پیش دبستانی میره،از ۸صبح تا۱۲هست،تواین ۴ساعت کاری هم نیست که بخوام پیداکنم،خرج زندگیمو اندکی پدرم میده و گاهی خواهرم کمکم میکنه،ولی اینقدرناچیزهست که گاهی وقتا چیزی نداریم باپسرم بخوریم،الان نزدیک عیدهست من هیچی نتونستم برای پسرم تهیه کنم یا خوراکی بگیرم که بتونم توعیدازمهمان ها پذیرایی کنم،من به سختی زندگی کردم ولی دچارگناهی نشدم،باسختی زندگیموجمع کردم،ولی الان دیگه طاقت ندارم،دلم گرفته حسرت همه چی تودلم،دلم میخواد یه شریک خوب داشته باشم که بتونم بهش تکیه کنم،تکیه گاه خوبی داشته باشم،خیلی احساس تنهایی میکنم،شبها تاصبح بیدارم،هرچی هم میخوام مثبت فکرکنم بازدلم میگیره،هرچی روکاغذمینویسم که زندگی خوبی دارم شاغل هستم،هرچی بخوام مثبت فکرکنم،بازته دلم میریزه بهم،دیگه نمیدونم چی کارکنم،تروخداراهنماییم کنید،دلم واسه پسرم میسوزه ،نمیخوام اشکهای منوببینه،نمیخوام کنارمن زجربکشه،مردم روکه میبینم توتکاپوی خریدهستن،به خودشون میرسن،من بغض گلومو میگیره ،تروخدابگیدچی کارکنم