هدایت شده از KHAMENEI.IR
۱۴۰۲۰۱۰۶_بیانات_رهبر_انقلاب_در_دیدار_شاعران.pdf
3.36M
🌷 #جزوه | متن کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار شاعران. ۱۴۰۲/۱/۶
💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
45.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار شاعران. ۱۴۰۳/۱/۶
🔍 متن کامل بیانات را بخوانید👇
khl.ink/f/55841
#مناجات
#غزل
🔹فانوس دعا🔹
فانوس دعا در شب جانم شده روشن
با پرتو یاد تو جهانم شده روشن..
با ذکر تو گل اَز گل این خسته شکفتهست
ذرّات حیاتم، ضربانم شده روشن
در سایۀ اشکی که به راه تو فشاندم
ظلمتکدۀ روز و شبانم شده روشن
تا همهمۀ غیر تو در من شده خاموش
گلنغمۀ «یا هو» به زبانم شده روشن
در دشت خطاپوش نگاهت چه سحرها
رودآینۀ اشک روانم شده روشن
تابیدهای ای نور به هر گوشۀ سالَم
با تو رمضان تا رمضانم شده روشن
📝 #فائزه_زرافشان
✅ @ShereHeyat
روی زمین نگذاشتی شبها سر راحت
وقتی که دیدی مستمندی را سر راهت
در جمع مردم با تبسم مینشستی آه
اما نگفتی با کسی جز چاه از آهت
در بین نخلستان عرق میریختی هر روز
تا شب کمی خرما و نان باشد به همراهت
رؤیای زیبایی برای هر یتیمی بود
بین خرابه نیمهشبها چهرۀ ماهت
محراب کوفه شاهد راز و نیازت بود
مولای یا مولای نجوای سحرگاهت
هر چند طوفانی میان سینهات جاریست
آرامشی دارد توکلت علی اللّهت
شهری کمیلت میشود با هر فرازی از
یا نور و یا قدوسهای گاه و بیگاهت
امروز هم دنیا به مردی چون تو محتاج است...
📝 #رضا_خورشیدیفرد
🌐 shereheyat.ir/node/404
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹امیرالمؤمنین🔹
چه در هیبت، چه در غیرت، چه در عشق، اولین هستی
میان بهترین اولاد آدم، بهترین هستی
جهان عمریست درماندهست در تردید و شک، اما
تو خود عینالیقین، روحالیقین، حقالیقین هستی
من از فتحِ درِ خیبر به دستان تو فهمیدم
که تو دست توانمند خدا در آستین هستی
سرِ در چاه را باور کنم یا ذوالفقارت را؟
که گاهی آنچنان هستی و گاهی اینچنین هستی
بگو از استخوان در گلو، از خار در چشمت
که پر از خطبههای ناتمام آتشین هستی
بگو چشم نبی روشن، بگو چشم حسودان کور؛
برای فاطمه تنها تو در عالم قرین هستی...
از آن روزی که چشمم باز شد، در گوش من خواندند:
«که تو تا لحظۀ آخر، امیرالمؤمنین هستی»
📝 #سعید_تاجمحمدی
🌐 shereheyat.ir/node/5485
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#نهج_البلاغه
#غزل
🔹عروة الوثقی🔹
دارد از جایی بشارتهای پنهان میدهد
بیشتر نهج البلاغه بوی قرآن میدهد
عروة الوثقیست «بسم الله الرحمن الرحیم»
هرچه کم داری بخواه از او، به قرآن میدهد
این اگر «جناتُ تجری تحتها الانهار» نیست
پس چرا یک جرعه از آن مرده را جان میدهد
چشم میبندم میان بارش رحمانیاش
سطر سطر آیههایش بوی باران میدهد
بعد قرآنش خدا با «هذهِ عَذبٌ فرات»
جامی از این میچشاند جامی از آن میدهد
این همان ذکر است یعنی «نحنُ نزّلنا علی»
تا کتاب الله ناطق را به انسان میدهد
گوش کن فریاد «اُوصیکِم بِتَقوَی الله» را
دردها را با همین یک نسخه درمان میدهد
آخرت جای خودش مردم، ولی هر حکمتش
کار دنیای شما را نیز سامان میدهد
مالک اشتر علی را خوب میفهمد نه ما
او که با سر پای فرمان علی جان میدهد
مکتب عشق است و شاگردی یک درس علی
منصب «سَلمانُ مِنّا» را به سلمان میدهد
جرج جرداق مسیحی هم حواری علیست
این مسیحی با علی بوی مسلمان میدهد...
📝 #عباس_شاهزیدی
🌐 shereheyat.ir/node/3922
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#نهج_البلاغه
#غزل
🔹چه چشمههای حیاتی🔹
چه حرفهای زلالی که رودهای روانند
چه نورها، چه سخنها که با تو در جریانند
چه چشمههای حیاتی که از لب تو تراوید
چه مهربانکلماتی که آفتابنشانند
بیا و خطبه بخوان بر فراز منبر تاریخ
که واژههای تو نهجالبلاغههای جهانند
اگر نگاه جهانی به دستخط تو باشد
اشارههای تو مولا، هنوز نامهرسانند
غزل به سجده میافتد در آستان کلامت
که جملههای قصار تو قلّههای زبانند
هزار دفتر اگر سیّدِ رضی بگشاید
ثنای مرتبهات را چکامهها نتوانند
تو کیستی که شبیهت نیامدهست به عالم
تو کیستی که برایت نبوده هیچ همانند
تو بوترابی و آن نفحههای در کلماتت
به قلبها همه نور و به جسمها همه جانند
قدم گذار در این کوچههای حزن و خموشی
که گامهای تو بر خاکِ مرده چون ضربانند
چنین که درگهِ تو ذرّهپرور است در آفاق
بعید نیست مرا هم به آسمان برسانند
📝 #فائزه_زرافشان
🌐 shereheyat.ir/node/5024
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹لحظههای مقدر🔹
در جان بهجز جوانۀ باور نداشتی
ای آنکه در شکوه، برابر نداشتی
رنگی نمیگرفت به خود باغها اگر
اینقدر جلوههای معطر نداشتی
آری! تو در مقام فنا نیز از خودت
جز انتظار فتح مکرر نداشتی
مشتاق یاریاند تو را آسمانیان
باور نمیکنیم که یاور نداشتی
با من بگو کدام پیمبر کتاب داشت
یا خواند حکمتی و تو از بر نداشتی؟!
ای آنکه سر نهاده جهانی به پای تو
یک بار هم به بالش پَر سر نداشتی
طوری گرفت هُرم تو دست عقیل را
انگار غیر عدل، برادر نداشتی
آن شب کنار سفرۀ افطارِ دخترت
جز شوق لحظههای مقدر نداشتی
ای زخمیِ تبار نمکناشناسها
غیر از نمک ز سفره چرا برنداشتی؟
::
ای دل! خجل مباش که ابیات درخوری
در مدح آن حقیقت برتر نداشتی
تو پی به راز سورۀ کوثر نبردهای
تو غیر چند واژۀ ابتر نداشتی
📝 #جواد_محمدزمانی
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹بهشت چیست؟🔹
مگر چه کیسهای از نور داشت بر دوشش؟
که وقت دیدن او ماه بود مدهوشش
نیافتند یتیمان هنوز هم، وطنی
یتیمخانهتر از سرزمین آغوشش
هزار نکتۀ باریکتر ز مو پیداست
میان هر نخی از وصلههای تنپوشش
امیر زهد و قناعت به گوش این دنیا
چقدر خطبه که خواند و نرفت در گوشش
زمانه میبرد او را ز خاطرش؟ آری!
زمانهای که خدا میشود فراموشش
تمام هستیات ای دل، محبت مولاست
بهشت چیست؟ چنین کودکانه مفروشش!
📝 #سیدمحمدجواد_میرصفی
🌐 shereheyat.ir/node/3750
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹تمنّا🔹
پس از قرنها فاصله تا علی
نشستهست در خانه تنها، علی
هنوز از پسِ سالیان سکوت
کند در دل چاه نجوا، علی
علی کوه درد است... از عمق جان،
اگر اهل دردی بگو یاعلی
اگر حقشناسی علی را شناس
علی اَست با حق و حق با علی
علی جان زهراست، زین رو نبود
جدا یک دم از یاد زهرا، علی
حسین و حسن، میوۀ باغشان
چه والاست زهرا! چه والا علی
تو را چشم و گوش خدا خواندهاند
چه رازیست در این معمّا؟ علی!
خدا با شگفتی تو را آفرید
شگفتا از اوجت! شگفتا! علی!..
دل من اسیر تولّای توست
نما با اسیرت مدارا علی
چه سرّی تو را تا حقیقت رساند؟
به ما هم بیاموز آن را، علی
مکن منع ما را ز جود و کرم
که ما قطرهایم و تو دریا، علی
به چشمت از آغاز رنگی نداشت
حنای فریبای دنیا، علی...
چه تلخ است این گریۀ ما، تو را
تو باید کنی گریه بر ما، علی!
مگر از دواخانۀ حکمتت
کنی درد ما را مداوا، علی
که این نسل با هرچه دلواپسی
تو را دارد از تو تمنّا، علی
📝 #همایون_علیدوستی
🌐 shereheyat.ir/node/2357
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#مثنوی
🔹إنا لله...🔹
گاه جنگ است به مرکب همه زین بگذارید
آب در دست اگر هست زمین بگذارید
وقت تنگ است و حرام است تعلّل کردن
صحبت از مزرعه و گلّه و آغل کردن
وقت آن است که در سینه نفس تند شود
تیغ، آن تیغ که صیقل نخورَد کند شود
تا کمین بر در و دروازه نکردهست هنوز
تا معاویه نفس تازه نکردهست هنوز
نوبتی کوفته بر طبل سحر، برخیزید
پایتان خواب نرفتهست اگر، برخیزید
هر که جا ماند در آماج بلا میماند
با کلاهی که پس معرکه جا میماند
گفت مولا که چنین است و چنان با آن ایل
ایل صد رنگتر از ایل بنیاسرائیل
این یکی گفت: مطیعیم، ولی دربندیم
بگذر از ما که گرفتار زن و فرزندیم
خانه بی مرد، پر از خوف حرامی باشد
این چراغیست که بر خانه روا میباشد
ما چه داریم به جز پای فلج؟ میترسیم
فصل سرما شده از عُسر و حرج میترسیم
رعد و برق است که با عطسۀ ابر آمده است
هان علی دست نگه دار که صبر آمده است
آن یکی گفت: علیلیم خودت میبینی
بدتر از ابنسَبیلیم خودت میبینی
ما مگر مثل تو دنیای مرفّه داریم؟!
زیر کشت است زمین، عذر موجّه داریم
آن یکی گفت: ملولیم کمی حوصله کن
گوشمان پر شده از موعظه کمتر گله کن
خالی از معرفت و مردی و رندی بوده
کوفه تا بوده پر از «اَشعثِ کِندی» بوده
کوفه شهری که پر از وسوسۀ خنّاس است
دستپروردۀ سعد بن ابیوقّاص است
این جماعت همه اشباح رجالاند همه
گاه پیکار ملولاند و ملالاند همه
میرود قصّۀ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصّه ورق میخورد آرام آرام...
::
سهلتر سادهتر از قافیهای باختیاش
ننگ بادا به تو ای دهر که نشناختیاش
چه برایش به جز اندوه و ملال آوردی
جان او را به لبش شصت و سه سال آوردی
سهمش از خاک فقط کفش پر از پینۀ اوست
در عرقریز زمین جامۀ پشمینۀ اوست
باغ میساخت و در سایهٔ آن باغ نبود
یک نفس قافلهاش در پی اُتراق نبود
درد باید که بفهمیم چه گفتهست علی
که شبی با شکم سیر نخفتهست علی
از سر سفرهٔ اسلام چه برداشت امیر
نان دندانشکنی را که نمیخورد فقیر
آه، از آن شبِ آخر که علی غمگین بود
سفرهٔ دخترش از شیر و نمک رنگین بود
شب آخر که فلک، باد، زمین، دریا، ماه
میشنیدند فقط از علی إنّا لله
باد برخاست و از دوش عبایش افتاد
مهربان شد در و دیوار، به پایش افتاد
مرو از خانه، به فریاد جهان گوش مکن
فقط امشب، فقط امشب به اذان گوش مکن
شب آخر، شب آخر، شب بیخوابیها
سینهزن در پی او دستهٔ مرغابیها
از قدمهای علی ارض و سما جا میماند
قدم از شوق چنان زد که عصا جا میماند
با توام ای شب شیون شده بیهوده مکوش
او سراپا همه رفتن شده، بیهوده مکوش
بیشک این لحظه کم از لحظهٔ پیکارش نیست
دست و پاگیر مشو، کوه جلودارش نیست
زودتر میرسد از واقعه حتی مولا
تا که بیدار کند قاتل خود را مولا
تا به کی ای شب تاریک زمین در خوابی
صبح برخاسته، بیدار شو ای اعرابی
عرش محراب شد از فُزتُ و ربّ الکعبه
کعبه بیتاب شد از فُزتُ و ربّ الکعبه
آه از مردم بیدرد، امان از دنیا
نعمتِ داشتنت را بستان از دنیا
میرود قصهٔ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق میخورد آرام آرام
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🌐 shereheyat.ir/node/1455
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹زخم بیشمار🔹
دلی برای سپردن به آن دیار نداشت
برای لحظۀ رفتن دلش قرار نداشت
امیر هیچ بهجز زخم بیشمار نخورد
امیر هیچ بهجز درد بیشمار نداشت
شبانههای علی مثل روز روشن بود
اگر که پنجرهها پردۀ غبار نداشت
نه در خیال خلافت که پیش چشمش این
به قدر وصلۀ یک کفش اعتبار نداشت
و کینهها همه یک تیغ شد فرود آمد
که چیز دیگری از کوفه انتظار نداشت
📝 #محمدحسین_ملکیان
🌐 shereheyat.ir/node/5484
✅ @ShereHeyat