eitaa logo
شعر هیأت
10.9هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
195 ویدیو
17 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
یک روز شبیه ابرها گریانم یک روز چنان شکوفه‌ها خندانم دیروز کتیبۀ محرم بودم امروز چراغ نیمۀ شعبانم 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹آفتاب تابان🔹 بهارِ آمدنت می‌برد زمستان را بیا که تازه کنم با تو هر نفس جان را به برف بی‌رمق روی کوه‌ها برسان سلام گرم و خوش آفتاب تابان را شبیه شاخۀ گل کرده روی دست بهار پر از امید کن آغوش این درختان را برای چشمۀ خشکیدۀ نگاهم باز بخوان شبیه گذشته دعای باران را به شوق آمدن روزهای خوب هنوز نشسته‌ام به تماشا غروب ایوان را کجاست گمشدۀ من در این هیاهو... آه سکوت می‌کنم اندوه هر خیابان را چقدر بی تو از این راه‌ها گذر کردیم چقدر بی تو همه نیمه‌های شعبان را... 📝 🌐shereheyat.ir/node/3799@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹انّا فَتَحنا🔹 وقتی مساجد تشنۀ یک ختم قرآنند در گیر و داری که خیابان‌ها چراغانند وقتی برای بستۀ درها کلیدی نیست وقتی تمام قفل‌ها سر در گریبانند می‌آیی و «اِنّا فَتَحنا» روی لب داری یعنی برایت کارهای سخت آسانند ارباب‌ها و خواب‌های بر پر قوشان از چند شب قبل از ظهور تو پریشانند احوالشان آن لحظه باید دیدنی باشد وقتی مُعبّرها تو را «منصور» می‌خوانند می‌آیی و یک عده بر خود سخت می‌لرزند می‌آیی و یک عده قَدرت را نمی‌دانند من در خیابان‌هایمان گَز می‌کنم نذرت! وقتی تمام چشم‌ها دنبال مهمانند 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹صبح صادق🔹 اگرچه زود؛ می‌آید، اگرچه دیر؛ می‌آید سوار سبزپوش ما به هر تقدیر می‌آید همان خورشید موعودی که در روز طلوع او حدیث صبح صادق می‌شود تفسیر، می‌آید زمین آبی‌تر از این آسمان‌ها می‌شود وقتی که آن آیینۀ سبز «خدا تصویر» می‌آید شکوه مهربانی که نگاه نافذش حتی به روی سنگ‌ها هم می‌کند تأثیر، می‌آید در اعماق نگاهش می‌توان خشمی مقدس دید دلش لبریز از مهر است و با شمشیر می‌آید چنان با ضربه‌های حیدری اعجاز خواهد کرد که از دیوار هم گل‌نغمۀ تکبیر می‌آید دقیقاً رأس آن ساعت که در نزد خدا ثبت است نه قدری زودتر از آن نه با تأخیر می‌آید 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1387@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹قصر آرزو🔹 پر از لبخند از آن خواب شیرین چشم واکردی نگاه انداختی در آینه... خود را صدا کردی ملیکا! نه، درون آینه نرگس شکوفا شد خودت را با خودت یک‌بار دیگر آشنا کردی چه خوابی بود، خوابی که در آن عیسی اذان می‌گفت و با اذن محمّد حرف حرفش را ادا کردی تو را نوری برای نور دیگر خواستگاری کرد در آن پیمان دلت را وادی «قالوا بلی» کردی طنین سورۀ مریم تو را می‌خواند سوی خود که از ناقوس‌های شهر راهت را جدا کردی زدی از قصر بیرون، رفتی و دروازه را بستی به روی آسمان تازه‌ای آغوش وا کردی در آن صبحی که می‌شد قبله را از بادبان فهمید دلت را هم‌سفر با کشتی بادصبا کردی کجا سرسبزتر، دلبازتر از قلب مولایت؟ در آن اقلیم قصر آرزویت را بنا کردی بهشتِ بودنت غم را گرفت از چشم‌های او که سامرّای غربت را، تو «سُرَّ مَن رَای» کردی دلت ساحل، دلت دریا، دلت سرداب سامرّا دلت را آشنا با «اَلبَلاءُ لُلولا» کردی همه فرعونیان در وحشت‌اند از نام فرزندت در آغوشش کشیدی و توکل بر خدا کردی عزیزت را سپردی دست او، چون مادر موسی برای آخر قصه، برای او دعا کردی 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹حجّت🔹 خورشید هم در آسمان رؤیت نمی‌شد دیگر کسی با ماه، هم‌صحبت نمی‌شد چشم ستاره لحظه‌ای سوسو نمی‌زد رنگین‌کمان در محفلی دعوت نمی‌شد خاک از وجود تیرۀ خود دست می‌شست باد از سکون خویش بی‌طاقت نمی‌شد آتش مجال شعله‌ور بودن نمی‌یافت رود از نبود موج ناراحت نمی‌شد غنچه به خواب مرگ می‌رفت و پس از آن از خلوت خود وارد جَلوَت نمی‌شد ارکان هستی را خدا میزان نمی‌کرد دار و ندار ما به جز ظلمت نمی‌شد منظومه‌ای در کهکشان باقی نمی‌ماند اصلا خدا آمادۀ خلقت نمی‌شد این سرنوشت شوم ارکان جهان بود عالم اگر که صاحب حُجّت نمی‌شد ای کاش در هر محفل اُنسی که داریم از هیچ‌کس غیر از شما صحبت نمی‌شد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5348@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹ستاره سحر🔹 فروغ دیدۀ تو آیت شکوفایی‌ست نگاه لطف تو ای گل بهار زیبایی‌ست مگر به خواب، گل از گلشنم نصیب آید خیال وصل چه شورآفرین و رؤیایی‌ست تو از تبار کدامین ستارۀ سحری که چِهرِ مِهرمثالَت چنین تماشایی‌ست پیام عشق تو درمان تلخ‌کامی‌هاست کلام ناب تو تفسیری از شکوفایی‌ست بیا بیا که طلوعت، غروب نومیدی‌ست بیا بیا که حضورت، بهشت زیبایی‌ست فروغ صبح امیدی، حصار شب بشکن سپیدۀ تو نهان در کران تنهایی‌ست بهار عشق نگر در سرودۀ «صائم» که واژه واژۀ آن گل‌خروشِ شیدایی‌ست 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹مژدگانی فرشته🔹 چه خوش است اذان غیبت سحر از شما شنیدن ز نسیم صبح بوی گل آشنا شنیدن ز تبسّم خصالت، «حَسُنَت جمیع...» خواندن ز تکلّم کمالت، «بَلَغَ العُلی...» شنیدن گله‌های جمکرانی، ز جواب «لَن تَرانی» به زبان بی‌زبانی شب‌جمعه‌ها شنیدن چو درخت پُرجوانه، همه گوش شد زمانه به هوای بانگ پایی ز تو دلربا شنیدن ز ستاره ارمغانی که «درآ، درآ» شنفتن ز فرشته مژدگانی که «بیا، بیا» شنیدن نه همین نگاه نرگس ز تو عطر وام دارد که توان شمیم زلفت ز اقاقیا شنیدن نه چنان شکسته‌بالم که نگریم و ننالم ز لب تو دوست دارم سخن خدا شنیدن شود آن‌که باز آیی، در رحمتی گشایی من خسته را شفایی دهی از دعا شنیدن.. 📝 @ShereHeyat
🔹 با تورق آنچه به عنوان مطرح است؛ چه در اشعار گذشتگان و چه در اشعار شاعران امروز؛ موضوعی که بیش از همه به آن پرداخته شده، شِکوه از فراق یار است و متأسفانه آن‌گونه که شایسته است، موضوع در اشعار مطرح نشده است. 🔸 در چهارمین کنگره فصلی شعر کوتاه، برای شناخت و تبیین هرچه بیشتر موضوع انتظار (علیه‌السلام) و وظایف منتظران در راه تحقق ظهور، قدمی ولو کوچک برداشته شد. 📗 کتاب منتخبی است از آثار ارسال شده به دبیرخانه چهارمین کنگرۀ فصلی شعر کوتاه. 📬 خریداری نسخه مکتوب: heyat.co/p/2974 📥 دریافت نسخه الکترونیک: taaghche.ir/book/71657 🌐 shereheyat.ir/node/4593@ShereHeyat
💠 سیمای امام عصر(عليه‌السلام) در ادعیه و زیارات (بخش اول) 1️⃣ القاب امام عصر(عليه‌السلام) در ادعيه مهدوى، آن امام با القابی مانند: مهدى، هادى، قائم، عَدل منتظَر، صاحب‌الزمان، منصور، حجةالله و بقيةالله معرفى شده است. در دعاى افتتاح مى‌خوانيم: «اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى وَلِيِّ أَمْرِكَ الْقَائِمِ الْمُؤَمَّلِ وَ الْعَدْلِ الْمُنْتَظَر...؛ خدايا! بر ولى امرت دورد فرست؛ همان قيام كنندۀ آرزوشده و عدالتِ مورد انتظار.» و در زيارت آل ياسين آمده است: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه؛ سلام بر تو اى باقى‌مانده، [حجت‌هاى] خدا در زمين.» 2️⃣ اوصاف امام عصر(عليه‌السلام) در ادعيه مهدوى، آن حضرت با صفاتى معرفى شده است كه هر يک از آن‌ها معرّف شخصيت آن عزيز است و موجب تقويت اعتقاد به او و انس و ارتباط بيشتر با آن بزرگوار مى‌شود. برخى از اوصاف آن حضرت عبارتند از: ▫️العَلَم المَنصُوب به معناى پرچم برافراشته؛ زيرا وجود شريفش پرچم هدايتى است كه حق‌طلبان را به حقيقت راهنمايى مى‌كند و بدون هدايت او، انسان‌ها در فتنه‌ها و انحراف‌هاى دوران غيبت گرفتار مى‌شوند. در زيارت آل ياسين مى‌خوانيم: «السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا... العَلَمُ المَنصُوب» ▫️سفينَةُ النَّجاة به معناى كشتى نجات؛ زيرا هركس به امامت آن عزيز، اعتقاد داشته و ملتزم به اطاعت از او باشد، اهل نجات خواهد بود و راهى جز اين راه وجود ندارد. در دعای بعد از زيارت آل ياسين مى‌خوانيم: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى خَلِيفَتِكَ فِي بِلَادِكَ.... سَفِينَةِ النَّجَاةِ وَ عَلَمِ الْهُدَی؛ خدايا! بر خليفه‌ات در همه شهرها، درود فرست... كه كشتى نجات و پرچم هدايت است.» ▫️وارث علوم النبين به معناى وارث دانش‌هاى پيامبران؛ امام مهدى(عليه‌السلام) آخرين حجت الهى است و مطابق روايات آنچه از علوم الهى بر پيامبران خدا نازل شده، همه‌اش نزد امام مهدی(عليه‌السلام) جمع گرديده است. در زيارت سرداب مقدس خطاب به امام عصر(عليه‌السلام) آمده است: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ عُلُومِ النَّبِيِّين» و در زيارت آل ياسين، علم و دانش‌آن حضرت اين چنين توصيف شده است: «السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا.... الْعِلْمُ الْمَصْبُوب؛ سلام بر تو اى دانشِ ريزان و فراگير!» ▫️پناهگاه مردمان امام مهدى(عليه‌السلام) ملجأ و پناهگاه همه مردم و به ويژه شيعيان است كه در سختى‌ها و بلاها، بهترين دستگير و مهم‌ترين و مطمئن‌ترين تكيه‌گاه است. در دعاى عهد آمده است: «وَ اجْعَلْهُ اللَّهُمَ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبَادِكَ وَ نَاصِراً لِمَنْ لَا يَجِدُ لَهُ نَاصِراً غَيْرَك؛ خداوندا! او را فريادرس بندگان مظلومت قرار بده و ياور آنان‌كه جز تو يارى ندارند.» و در دعاى ندبه مى‌گوييم: «اللَّهُمَّ وَ نَحْنُ عَبِيدُكَ التَّائِقُونَ إِلَى وَلِيِّكَ المُذَكِّرِ بِكَ و بِنَبيِّكَ خَلَقْتَهُ لَنَا عِصْمَةً وَ مَلَاذاً، وَ أَقَمْتَهُ لَنَا قِوَاماً وَ مَعَاذا؛ خدايا ما بندگان توايم كه مشتاق ولى تو هستيم كه ما را به ياد تو و پيامبرت مى‌آورد. تو او را براى عصمت و نگهدارى و پناه دين و ايمان ما آفريدى و او را براى ما پشتيبان و پناهگاه قرار دادى.» 📗 نگين آفرينش، ج۲، ص۲۳ 🌐 shereheyat.ir@ShereHeyat
💠 سیمای امام عصر(عليه‌السلام) در ادعیه و زیارات (بخش دوم) 3️⃣ مقامات و شئون امام مهدى(عليه‌السلام) ▫️خليفةالله، حجةالله در فرازهاى زيارت آل ياسين آمده است: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا خَلِيفَةَ اللَّهِ وَ نَاصِرَ حَقِّهِ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِيلَ إِرَادَتِه؛ سلام بر تو اى خليفه خدا و يارى‌گر حق او! سلام بر تو اى حجت الهى و راهنماى اراده ‌او!» روشن است كه جايگاه خليفة‌اللهى و حجت خدا بودن، از عالى‌ترين منازلى است كه خداوند براى امام مهدى(عليه‌السلام) مقرر فرموده است و او در اين جايگاه در زمانه خود، بى‌نظير و يگانه است. ▫️باب‌الله، سَبيل‌الله در زيارت آل ياسين مى‌خوانيم: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يا باب الله» و در زيارت صاحب‌الامر مى‌خوانيم: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا سَبِيلَ اللَّهِ الَّذِي مَنْ سَلَكَ غَيْرَهُ هَلَك؛ سلام بر تو اى راه خدا كه هر كس جز آن راه را برود، هلاک شده است.» تعبير «بابِ خدا» گوياى اين حقيقت است كه هر كس بخواهد به خدا برسد و امر او را اطاعت كرده، رضايت او را به دست آورد، بايد از مسير اعتقاد به امام مهدى(عليه‌السلام) و امامت او و فرمان‌بردارى كامل از او به اين هدف دست يابد، چنان‌كه عبارت «سبيل‌الله» همين امر را مى‌رساند كه تنها راه رسيدن به خدا و قرب او، ايمان و اعتقاد و اطاعت از ولى خدا يعنى امام عصر(عليه‌السلام) است. ▫️ميثاق‌الله، وعدالله در زيارت آل ياسين آمده است: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِی ضَمِنَه؛ سلام بر تو اى عهد و پيمان الهى كه خداوند، آن را از خلق گرفته و محكم گردانيده است! سلام بر تو اى وعده خدا كه خود آن را ضمانت فرموده است!» عبارت «ميثاق‌الله» يعنى امام مهدى(عليه‌السلام) مظهر تامّ و تمام عهد و پيمانى است كه خداوند از بندگان گرفته است و تعهّد مردم نسبت به امام مهدى(عليه‌السلام) به منزله ‌پاى‌بندى ايشان به همه دين و شريعت الهى است؛ چنان‌كه وانهادن او و جدايى از او به منزله‌ زير پا گذاشتن همه عهد و پيمان‌هاى خداست. عبارت «وعدالله» نيز به اين معناست كه امام مهدى(عليه‌السلام) مصداق روشن وعده خدا در قرآن مبنى بر حاكميت صالحان و فراگيرى ارزش‌ها و خوبى‌ها بر گستره زمين است. او همان موعود بزرگ الهى است كه ظهورش تحقق‌بخش آرمان تمام انبيا و اوليا و احياكننده شريعت و كتاب آسمانى است. آرى؛ او وعده‌ تضمين شده‌ خدا و موعود حتمى همه كتب آسمانى است كه هيچ چيز مانع از ظهورش نخواهد شد. ▫️عين‌الله النّاظرة در دعايى که از امام رضا(عليه‌السلام) نقل شده، آمده است: «وَ عَيْنِكَ النَّاظِرَةِ عَلَى بَرِيَّتِكَ وَ شَاهِدِكَ عَلَى عِبَادِك؛ او كه چشم بيناى توست بر آفريده‌هايت و شاهد و گواه توست بر بندگانت.» نيز در صلوات ضرّاب اصفهانى آمده است: «اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى وَلِيِّكَ.... وَ خَلِيفَتِكَ فِی أَرْضِكَ، وَ شَاهِدِكَ عَلَى عِبَادِكَ؛ خدايا! درود فرست بر ولی‌ات... و خليفه‌ات در زمين و شاهد و گواه تو بر بندگانت.» اين عبارات، بيانگر آن است كه امام مهدى(عليه‌السلام) به عنوان حجت و نماينده خدا، ديده‌بان خدا نيز هست و اعمال مردم در پنهان و آشكار، بر او پوشيده نيست؛ بلكه او شاهد و ناظر بر تمام اعمال است. باور اين حقيقت به تربيت نفس و تهذيب و پاكى مردم، بسيار كمك مى‌كند. در سخنى از امام مهدى(عليه‌السلام) آمده است كه فرمود: «فَإِنَّا نُحِيطُ عِلْماً بِأَنْبَائِكُمْ وَ لَا يَعْزُبُ عَنَّا شَيْءٌ مِنْ أَخْبَارِكُم؛ علم ما احاطه دارد به احوال شما و هيچ چيز از اخبار شما بر ما پوشيده و پنهان نيست.» 📗 نگين آفرينش، ج۲، ص۲۶ 🌐 shereheyat.ir@ShereHeyat
علیه‌السلام علیهاالسلام فرازی از یک 🔹أینَ وجهُ الله🔹 ..بشنو از راویان روایت نور که به وجد آیی از ترنّم و شور روزی از روزها امام نقی گفت با خادم سرا «مسرور»: که برو «بُشرِ بِن سلیمان» را به سراپرده‌ام بخوان به حضور این بشارت به بُشر بَرده‌فروش چون که ابلاغ شد، به شوق و به شور به سر آمد، به پای‌بوسِ امام هادی دین و معنی «والطّور» چشم در چشم و لب پر از لبیک تا چه فرماید آن سلالهٔ نور گفت مولا: بدان به خاطر من کرده اندیشه‌ای خطیر، خطور بنشین در برم که ره یابی به امید خدا بدان منظور پس از آن، آن یگانه آیتِ نصر که به کف داشت رایتِ منصور نامه‌ای با خط فرنگ نوشت ساخت آن را به مُهر خود ممهور گفت: ای پیک! این تو این پیغام گفت: ای دوست! این تو، این دستور «بَدره‌ای زر» به او سپرد امام گفت این زر، ضمیمهٔ منشور راهِ بغداد پیش گیر و برو با توکّل به ذات حیّ غفور منتظر باش، بر لبِ ساحل تا رسد کشتی مراد از دور کشتی حامل اسیران است از ایالات دور و خطّهٔ تور همه را عرضه می‌کنند و تو هم در همه حال باش سنگ صبور تا کنیزی بدین صفات و کمال کند از آن میان چو ماه ظهور در حجابِ عفاف و عصمت و قدس باشد آن گلبن ادب مستور چون از این نامه مُهر برگیرد دیده‌اش روشنی بیابد و نور به خریداری‌اش قدم بگذار بگذرم... «اِنَّ سَعْیُکُم مَشکور» او عروس من است، فرزندم «عسکری» می‌پذیردش به حضور آرزویم طلوع خورشیدی‌ست روشنی‌بخش‌تر ز جلوهٔ طور نه همین دارم انتظارش من که جهان دارد انتظارِ ظهور... وصف «ماءِ مَعین» کنم تا کی؟ «وَ مِنَ الماءِ کُلَّ شَیءٍ حَیّ» :: پرده تا از رخ پگاه افتاد در فضا برق یک نگاه افتاد بود این برقِ شادی، از دل «بُشر» که نگاهش به دخت شاه افتاد سجدهٔ شکر حق به جای آورد از غم آسود و در رفاه افتاد سوی «سامرّه» هم‌سفر با او دخت قیصر «ملیکه» راه افتاد گفت ای بُشر! در ولایت روم به هوای گلی، گیاه افتاد بزم عقد من و پسر عمّم پا گرفت و طرب به راه افتاد خطبهٔ عقد را نخوانده عجیب اتفاقی به بزم شاه افتاد تخت در هم شکست و غوغا شد لرزه بر کاخ و بارگاه افتاد دستِ افسوس زد به هم داماد گویی از آسمان به چاه افتاد بزم عیش از قضا، عزا گردید اُسقُف از روی جایگاه افتاد... یا قیامت به پای شد، یا نه «پاپ اعظم» به اشتباه افتاد پس از آن حادثات، بر سَرِ من سایهٔ رحمتِ اله افتاد دل و جان در هوای حضرت دوست سر و کارم به اشک و آه افتاد تا شبی، در عوالم رؤیا چشمِ مشتاقِ من، به ماه افتاد دل من سر نهاد بر قدمش اشک شوقم به خاک راه افتاد شعلهٔ اشتیاق و آتش مهر در نهادم به یک نگاه افتاد در شگفتم! کنون که بر سرِ من سایهٔ آن جهان‌پناه افتاد وصف «ماءِ مَعین» کنم تا کی؟ «وَ مِنَ الماءِ کُلَّ شَیءٍ حَیّ» :: «نرگس» آن عشق مانده در جانش در دل و دیدهٔ گل‌افشانش گل سرخ محمّدی، «مهدی» تا شکوفا شود به دامانش آوَرَد گلبنی همیشه بهار چشم بد دور از گلستانش ماهِ شعبان، دو نیمه شد وانگاه عظمت یافت رتبه و شانش... زادروزِ «بقية‌ الله» است آفرین خدای بر جانش دفتر مدح اوست «جاءَ الحق» «زَهَقَ الباطل» است عنوانش سورهٔ «هَل اَتی عَلَی الاِنسان» صورتی از کمال و احسانش... میهمان شد به جلوه‌گاهِ شهود دست غیبِ خدا نگهبانش خواند او را «خلیفة الرّحمان» کردگار رحیم و رحمانش بشریّت نداشت تاب ظهور پردهٔ غیب کرد پنهانش سیصد و سیزده خداجویند جمع یاران و جان‌نثارانش طالعِ سعد بین! که در همه حال حافظِ جان اوست جانانش به امیدی که صبح وصل رسد، دست کوتاه ما به دامانش جانم ارزانیِ نگاهش باد پدر و مادرم به قربانش طوطی طبع من اگرچه شده‌ست در پس آینه غزل‌خوانش وصف «ماءِ مَعین» کنم تا کی؟ «وَ مِنَ الماءِ کُلَّ شَیءٍ حَیّ».. :: از تو گلزار وحی، خرّم شد لبِ گل وا به خیر مقدم شد... به امید نجات «نوح نبی» دست بر دامن تو در یم شد از تو آتش صفای گلشن یافت به «خلیل خدا» مسلّم شد... قطره‌ای از سحاب رحمت تو در بیابان چکید و «زمزم» شد نه همین از صفای «ابراهیم» که ز سعی تو کعبه محکم شد دست بر دامن تو زد «یعقوب» که به «یوسف» رسید و بی‌غم شد شد «کلیم» از تو «موسی عمران» که به وادی قُدس، مَحرَم شد... تا گرفت از تو درسِ صبر «ایّوب» به صبوری عَلَم به عالم شد فیض عام تو در دل دریا مونِس «یونس نبی» هم شد باز کردی تو نطق «عیسی» را که به عصمت، گواهِ «مریم» شد ای مرام تو التفات و کرم بی‌تو دل‌ها، صراحی غم شد سر و سامان عشق، بر هم خورد چهرهٔ روزگار درهم شد هر کجا سروِ راست قامت بود زیرِ بارِ مفارقت خم شد در مقامی، که خیل مشتاقان در فراق تو صبرشان کم شد وصف «ماءِ مَعین» کنم تا کی؟ «وَ مِنَ الماءِ کُلَّ شَیءٍ حَیّ».. 📝 🌐 shereheyat.ir/node/268@ShereHeyat