🏴فضائل امیرالمؤمنین علی علیهالسلام به قلم مجتهد شهید سیدمصطفی خمینی/بخش اول
بهمناسبت شهادت حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
▫️«... اصحاب حدیث در کتابهای خود فضائلی بلند و کوتاه برای آن عزیز و سرور بینظیر ذکر فرمودهاند و به خیال خود با این کار محبوب على الاطلاق حق جل و علا و رسول او را به مردم معرفی کردند و خود هم به واقعیت و مرتبه او پی بردند غافل از آنکه این سنخ موجودات که مرکز خیرات و مجموعه صفات و شقق از ذات هستند، محدود نیستند و در نتیجه آثار آنها را مطابق افق زمان و مادهای که بسیار افقی کوچک و تاریک است، آثار آنها نیست مگر به حساب ما که میرود و ناچیز میباشیم تجلیات علی و مظالم آن سرّ جلی چه بسا در عوالم غیب مطلق و غیب مقید بیشتر بودی و آنچه را که در این نشئه برای اهلش ظاهر شدی یکی از این چندین هزار است.
▪️چگونه میتوان گفت که این عالم تاب ظهور آن سرور قدوسی صفات را دارد و چه سان اذعان کند به این موضوع کسی که از عوالم مطلقه غیب و شهادت جز ماده و طبیعت و آثار آن چیز دیگری درک نکرده است.
▫️آنان که علی را شناختهاند همانا کسانی میباشند که معتقدند حق را شناختهاند و کسانی که اذعان دارند حق قابل شناسایی نیست و هر چه توهم کند برای او از او دورتر خواهد بود و معتقدند که علی را نمی توان شناخت... کسی که با افق علی سنخیتش بیشتر است در عین اینکه از همین آب و خاک پیدا شده چگونه قایل است که او را بشناسد مثل من و امثال من؟
▪️«ای علی حقا که کسی تو را نشناخت جز من و حق من و من که رسول الله هستم شناخته نشدهام جز برای تو و حق و حق را هم غیر از من و تو نشناخته است.» البته این حدیث بسیار کوچک است و بزرگترین نظریه درباره وی آن هم بسیار ناچیز است زیرا تا سنخیت نباشد ممکن نیست که بتوان به این مضمون اذعان نمود و شناسایی [ شناخت] پیدا کرد.
▫️نمیدانم چگونه یک وجود میتواند علت حقیقی خود را بشناسد در صورتی که او میشناسد سبب تولید خود را چگونه ممکن است دیگران او را بشناسند؟ خداشناسی از نظری کاری بسیار آسان و مطابق با اولین بروز فطرت است و از نظری گذشته از آنکه بسیار مشکل است ممتنع میباشد زیرا درک شیئی جز با اتحاد و علیت ممکن نیست... و من نمیگویم که خدای ناکرده این شناسایی که در حدیث است از باب ،اتحادات، سنخیت نشود.
▪️بنابراین ذکر یک مشت قصص و حکایت و احادیث معتبر و غیر معتبر که مشتمل بر مدایح علی است و متضمن محاسن و کمالات او میباشد و مشتمل بر اطلاعات غیبی... از نظری بسیار خوب است و عوام و خواص از آن بهرهبرداری میکنند و به این گفتهها اعتقادات خود را قویتر میسازند و... ولی از نظری بسیار اشکال دارد زیرا گمان برده میشود که [مقام] آن بزرگ موجود ملک و ملکوت به این مطالب ختم میشود... در حالی که این بسیار خطا است و نویسندگان شایسته بوده است که به عرض ملل اسلامی برسانند و به آنان گوشزد کنند که ما در مقام ضبط آنچه که از وی ظاهر گشته بودیم و او غیر آن است که خوانندگان گمان می برند.»(نهضت امام خمینی، ج5، صص178-176)
#امیرالمؤمنین(ع)
#مجتهد_شهید
🆔 @Bonyadtarikh
🏴فضائل امیرالمؤمنین علی علیهالسلام به قلم مجتهد شهید سیدمصطفی خمینی/بخش دوم
بهمناسبت شهادت حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
... مخفی نماند که اگر کتاب فارسی نبودی که به دست عوام الناس افتادی و خوف بعضی مطالب که پیش آمدی، علی را چنان معرفی میکردم که هیچ عارفی به اوج آن نرسیده باشد و هیچ علی اللهی ملعون قرن، آن مطلب به گوشش نخورده باشد [که] خدا میداند و بس قلم اینجا رسیده سر بشکست. آن قدر هست که بانگ جرس میآید. سید و سالار من پدر بزرگوار و عارفم از شیخ عارف خود مرحوم شاهآبادی غفر الله لهما وأسكنه الله جنانه نقل فرمودند که اگر فرضاً رسول الله به دست دشمن از بین رفته بودی علی قرآن را میآوردی تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ...(نهضت امام خمینی، ج5، صص179-178)
#امیرالمؤمنین(ع)
#مجتهد_شهید
🆔 @Bonyadtarikh
🏴فضائل امیرالمؤمنین علی علیهالسلام به قلم مجتهد شهید سیدمصطفی خمینی/بخش سوم
بهمناسبت شهادت حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
🔹... در خاتمه مطلبی را به گوش بیدار و شنوای اصحاب کشف شهود می رسانم و مایل هستم که در آن بسیار تدبر کنند: شیخ ما علامه جلیل القدر حاجی نوری در خاتمه مستدرک از سید علیخان روایت میکند که... حضرت امیر فرمودند که از رسول الله صلی الله علیه و آله شنیدم که بعد از سؤال از اینکه به چه لغتی خداوند شما را خطاب کردند در شب معراج؟ فرمودند به زبان علی پس به من الهام شد که بپرسم ای پروردگار! تو مرا خطاب میکنی یا علی؟ در جواب آمد که ای احمد .... خلق کردم تو را از نور خودم و علی را از نور تو مطلع بودم بر اسرار قلب تو و نیافتم در او کسی را که بیشتر از علی او را بخواهی و دوست داشته باشی و در این هنگام خطاب کردم به تو با لسان [لهجه] علی که خاطرت مطمئن گردد و قلبت مطمئن باشد.
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
🔸...خداوندگارا! سینه ما را از نور معرفت خود محروم نگردان و حقیقت ما را با خاک و طینت اولیای خویش تجهیز فرما تا چنین و چنان نگردد [که] راه سعادت برای ما باز نشود و از ظلمت و جهل و بدبختی، رهایی نیابیم. و امیدواریم که از این نگارشهایی که درباره مرتضی علی به چشم و گوش ما میخورد جزیی از معارف تو نصیبمان گردد تا از راه تو که اساس هر راهی است به او برسیم....(نهضت امام خمینی، ج5، صص180-179)
#امیرالمؤمنین(ع)
#مجتهد_شهید
🆔 @Bonyadtarikh
🔴عدالت حیرتآور حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام
کسان زیادی دوست میدارند [ایشان را]؛ آنهایی که حالا شناختهاند و اطّلاعی از مفاهیم مربوط به این بزرگوار دارند، به آن حضرت ارادت دارند، آن حضرت را دوست دارند [که این] به خاطر خصوصیّاتی است که در این بزرگوار وجود داشته، که البتّه در این خصوصیّات، آنهایی که چشمگیرتر است، در درجه اوّل عدالت آن بزرگوار است؛ آن عدالت بیاغماض و گسترده و بدون هیچ ملاحظه؛ این عدالت عجیب و غریب که انسان واقعاً از شنیدن موارد این عدالت حیرت میکند؛ یا آن زهد و بیاعتنائی به دنیا برای شخص خود؛ این بزرگوار دنیا را آباد میکرد، مردم را به رشد و ترقّی مادّی و معنوی میرساند امّا برای خودش هیچ چیزی نمیخواست که آنچه از ایشان نقل شده واقعاً حیرتآور است.(مقام معظم رهبری 1400.2.12)
⚫️شهادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام تسلیت باد
🆔 @Bonyadtarikh
🔻جريان مدرسه فيضيه
یورش مزدوران رژیم ستمشاهی به مدرسه فیضیه
🔹بعدازظهر آن روز (دوم فروردين 1342 ـ 25 شوال 1382) مجلس سوگوارى در مدرسه فيضيه برقرار بود و از آنجا كه مدرسه مزبور، در كنار صحن مطهر و در ميدان آستانه قرار دارد ـ كه قهراً محل گذر و رفت و آمد زوار و مسافران مىباشد مجلس مزبور با ازدحام كمنظيرى تشكيل شده بود. تمام صحن حياط، بالكنهاى طبقه دوم و شبستانهاى مدرسه از جمعيت انباشته بود.
🔸در ميان شركتكنندگان همهگونه افراد: پير، جوان، شهرى، روستايى، روحانى، فرهنگى، دانشگاهى، نظامى، بازارى، كارگر، پيشهور، كشاورز و ... به چشم مىخورد؛ ليكن اكثريت شركتكنندگان را دهاتىها و روستانشينانى تشكيل مىدادند كه از امور سياسى و جريانات روز يا بهكلى بىاطلاع بودند و يا آنكه خيلى سردر نمىآوردند.
🔹قيافههاى مرموز، غيرعادى، اهريمنى كه از آنها شرارت و هرزگى مىباريد نيز در ميان انبوه جمعيت، جلبنظر مىكرد و بنا به گفته يك زائر، بوى زننده الكل كه در فضاى مدرسه پيچيده بود، شامهها را مىآزرد و انسان را به ياد میكدههاى قديم تهران مىانداخت!
🔸كاميونهاى نظامى مملو از سربازان مسلح كه از روز پيش به قم آورده شده بود، با بوقزدنها و گازدادنهاى ممتد و پياپى و ايجاد صداهايى گوشخراش و سرسامآور وارد شهر شد و در ميدان آستانه، مقابل مدرسه فيضيه ايستاد. عنوان «لشكر گارد ـ گردان مخابرات» كه روى كاميونها نوشته شده بود، جلبنظر مىكرد. اطراف مدرسه و ميدان آستانه از مأموران انتظامى و به اصطلاح امنيتى موج مىزد و مدرسه كاملاً در محاصره قرار داشت. حركتهاى مرموزانه كه در داخل مجلس صورت مىپذيرفت، وجود افرادى با چهرههاى ناآشنا، خشونتبار، رعبانگيز كه بوى شراب از دهانشان بيرون مىزد، رفت و آمدهاى غيرعادى، نقل و انتقالات نظامى در بيرون مدرسه، آمادگى مأموران انتظامى و ... همه حكايت از يک نوع توطئه خطرناكى مىكرد كه در شرف وقوع بود.
🔹در اين هنگام آقاى انصارى ـگوينده معروف قم بر عرصه منبر قرار گرفت و راجع به زندگى حضرت امام صادق(ع) و كوششهاى دائم و دامنهدار آن حضرت در آگاه ساختن مردم به حقايق قرآن و مكتب تشيع و كارشكنىهاى شديد مخالفان و معاندان در مقابل آن حضرت داد سخن داد، آن گاه از حوزه علميه قم به عنوان «دانشگاه امام صادق» و «سربازخانه امام زمان» سخن به ميان آورد و رشته سخن را به نقش حوزهها در حفظ و حراست احكام اسلام و استقلال ايران كشانيد كه يکباره صداى پرمهيب صلوات در فضاى مدرسه پيچيد و سخن او را قطع كرد! او بىاعتنا به اين صلوات بىمورد، خواست به سخنان خود ادامه دهد كه بار ديگر صداى رعدآساى صلوات او را از سخن گفتن بازداشت! او گويا متوجه نقشهاى كه در كار بود نشده بود و به گمان اينكه مردم روى عدم تشخيص و توجه و بهطور اتفاقى صدا به صلوات بلند كردهاند! از شنوندگان درخواست كرد كه بيجا صلوات نفرستند، هرگاه صلوات فرستادن لازم باشد، خود او دستور خواهد داد و ... به محض آنكه لب به سخن گشود، بار ديگر صداى صلوات طنين افكند!
🔸يک جوان پرشور روحانى به اسم «سيدرضا موسوى اردستانى» كه نزديک منبر نشسته بود، مردى را ديد كه در كنارش نشسته، مرتب صدا به صلوات بلند مىكند، به گمان آنكه تمام اين بساط زير سر همين يک نفر است به او حمله كرد و مشت محكمى به دهان او كوبيد كه يکباره صدها مشت از چپ و راست بر سر و صورت آن سيد روحانى فرود آمد كه بهكلى او را گيج و از خود بیخود ساخت! عمامه از سرش افتاد و همانند توپ با مشتهاى سنگين نابكارانى كه اطراف منبر را تا شعاع وسيعى اشغال كرده بودند به هر سو پرت شد و با زحمت، خود را از آن صحنه بيرون كشيد!(نهضت امام خمینی ج1 ص368-367)
◀️ادامه دارد....
🆔 @Bonyadtarikh
🔻فاجعه فیضیه ( ۲ )
🔹مردم كه متوجه روی دادن حادثهاى در پاى منبر شده بودند، از هر طرف سر میكشيدند تا ببينند چه جريانى روى داده است و بعضى از جاى خود برمیخاستند و میكوشيدند خود را به محل حادثه نزديک كنند، ليكن آقاى انصارى كه سخت كوشش داشت آرامش مجلس به هم نخورد، كوشيد كه با شوخى و بذلهگويى جريان را به اصطلاح «ماست مالى كند»! از اين رو مردم را دعوت به آرامش و سكوت كرد و اظهار داشت: «بنشينيد! چيزى نيست، چند نفر پاى منبر ما، سر يک دانه سيگار كشمكش داشتند! تمام شد»! و از آنجا كه دريافت تمام افرادى كه دور منبرش چمپاتمه زده با چشمان شرارتبار به او خيره شدهاند، به گفته خودش «عوضى»! هستند كه براى برهم زدن مجلس و آشوبگرى به آنجا آمدهاند، كمى وحشت كرد و لحن سخن را عوض كرد و با زبان نرم خواست آن دژخيمان وحشى را رام و آرام ساخته، از شرارت و آشوبگرى بازدارد! از اين رو با لحنى ملايم اظهار كرد: «ما كه با كسى سر جنگ نداريم، ما در اينجا جمع شدهايم تا براى ششمين پيشواى شيعيان، ذكر مصيبتى بكنيم و اگر حرفى میزنيم، سخنى میگوييم، جز نصيحت مشفقانه منظورى نداريم، ما وظيفه داريم خير و صلاح ملک و ملت را ...» صداى صلوات بار ديگر طنين افكند! او كه از اين صلوات فرستادنها و در حقيقت «پارازيت» دژخيمان شاه به ستوه آمده بود، يکباره فرياد كشيد: «آى مردم! آى مسلمانهايى كه از صدها فرسنگ راه به اين شهر مقدس آمدهايد، به شهر و ديار خود كه بازگشتيد به همه برسانيد كه ديگر به روحانيت، اجازه ذكر مصيبت براى رئيس مذهب جعفرى هم نمیدهند...» كه بار ديگر صداى صلوات، رشته سخن را از كفَش ربود! او كه میديد به هيچوجه نمیتواند سخن بگويد و اوضاع وخيمتر از آن است كه فكر میكرده است، فوراً سر و ته مطلب را جمع كرد و از منبر پايين آمد.
🔸به محض آنكه آقاى انصارى قدم از منبر پايين گذاشت، يكى از دژخيمان شاه از جا پريد و ميكروفن را گرفت و عربده سرداد: «به روح پرفتوح اعليحضرت فقيد رضاشاه كبير»! بلندگو قطع شد و صدايى از ميان جمعيت برخاست كه: خفهشو!
🔹مجلس بر هم ريخت، داد و فرياد، حمله و فرار، حركات ديوانهوار و وحشتانگيز، عربده مستانه، صداى دلخراش بگير، بگير، بزن، بزن! و ... مردم را بهكلى كلافه و حيرتزده كرده بود! كسى نمیدانست چه خبر است؟ حمله و گريز براى چيست؟ و حمله از طرف كيست؟ وحشت و دلهره همه را گرفته بود و از آنجا كه بيشتر شركتكنندگان در مجلس، اهل دهات و روستاها بودند و از اينگونه مناظر غيرعادى و مرموزانه كمتر ديده و شايد هرگز نديده بودند، سخت وحشت كرده، پا به فرار گذاشتند! هجوم مردم به سوى درب خروجى مدرسه به اندازهاى شديد بود كه حركت به كندى و زحمت صورت میگرفت و خارج شدن را دشوار میكرد. هركس میكوشيد به هر صورتى كه هست پاى خود را از مهلكه و معركه بيرون بكشد! و جان خود را نجات دهد!
🔸ديرى نپاييد كه مدرسه از جمعيت خالى شد! فقط روحانيان و عدهاى از مردم باقى ماندند با مشتى دژخيمان خونآشام شاه كه همانند درندگان جنگل، مرتب نعره میزدند و حمله میكردند.
🔹دژخيمان شاه كه تعداد آنان از هزار نفر تجاوز میكرد، يک شكل و يك قيافه: سرها را به فرم آلمانى زده، لباسهاى دهاتى شكل، هيكلهاى وحشتانگيز و زمخت همانند خوک پروارى، با چشمانى شرارتبار و خونگرفته، مست و مخمور، مشتها را گره كرده، ميان صحن مدرسه به هر سو میدويدند و عربده «جاويد شاه»! میكشيدند!
🔸اين «گروه بیپدران» بنابر اظهار افراد وارد، غالباً زاييده آميزش نامشروع مردها و زنهاى فريبخورده، هوسران و آلوده هستند كه پس از رها شدن در كنار كوچه و درب مسجد به شيرخوارگاههاى شهردارى برده میشوند و در آنجا پرورش يافته، در دامان مزدوران بيگانه، درس شهپرستى میگيرند و آنگاه وارد ارتش شده، در گارد شاهنشاهى گمارده میشوند؛ و از آنجا كه از خدا، مذهب و اصالت و نجابت انسانى و خانوادگى خبرى ندارند و بیپدر و مادر واقعى میباشند، تنها گروهى هستند كه در ارتش به شاه وفادارند و تا سرحد پرستش نسبت به او عشق میورزند.
🔹این گروه تحت تربيت جاسوسهاى امريكايى و اسرائيلى درس شهپرستى آموخته، از خداپرستى، وطنخواهى و غيرت و انسانيت چيزى نمیدانستند، به اصطلاح افسران و درجهدارانى بودند كه عمرى از دسترنج تودههاى محروم و زحمتكش خورده و خوابيده بودند و به اسم «دفاع از آب و خاک وطن»! به عياشى و هوسرانى پرداخته، در آن روز براى درهم كوبيدن سنگر استقلال ايران و پاسداران راستين حقوق انسانها، به قم آمده بودند و به آن وحشیگریها و درندگیهاى غيرانسانى دست میزدند.(نهضت امام خمینی ج1 ص370-368)
🆔 @Bonyadtarikh
✳️تأسیس حوزه علمیه قم در سوم فروردین ماه 1301 شمسی،
🔸 یکی از وقایع مهم تاریخ معاصر ایران تأسیس حوزه علمیه قم بود ، که شخصیت کم نظیری همچون آیت الله حاج شيخ عبدالكريم حائری یزدی به ساماندهی تشکیلات روحانیت پرداخت و بنیان گذار شیوه نوینی در اداره حوزه های علمیه شد.
🔸 پیش از ورود و حضور آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی به قم در این شهر حوزه ای نبود که محوریت داشته باشد ، اگرچه چند نفر از علمای سرشناس مانند مرحوم آقا شیخ ابوالقاسم قمی ، میرزا محمد ارباب ، آقا سید صادق روحانی ، آقا میرزا جواد آقا تبریزی و آقا میرزا صادق تبریزی و ... در قم حضور داشتند ولی شهر قم حوزه ای که بتوانند فضلای شهرستانها را به خود جلب کند نداشت.
🔸 در آن دوره تهران حوزه مستقل و پررونق و قویتری از قم داشت؛ همین طور حوزه های ،اصفهان ،مشهد تبریز قوی و پرنشاط
بودند. و عموما کسی از این شهر ها برای ادامه تحصیل به قم مهاجرت نمیکرد .
🔸 محوریت حوزه قم با حضور و استقرار مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری آغاز شده است و به همین خاطر ایشان به عنوان موسس حوزه علمیه قم مطرح میباشند .
🆔 @Bonyadtarikh
موقعیت بهائیها در حکومت رضاخان.pdf
298.8K
🔻موقعیت بهاییها در ارکان دولت رضاخان
⭕️ کانونهای استعماری در ایران همچون صهیونیستها و بهائیت در تثبیت قدرت رضاخان نقش بهسزایی داشتند و این مسئله منجر به موقعیتی مطلوب برای آنان شده بود. چنانکه روی کار آمدن دولت کودتا این اجازه را به صهیونیستها داد تا در فروردین 1300ه.ش. برای اولینبار در ایران اعلام موجودیت نمایند. در این بین بهائیان نیز با افزایش نفوذ خود در دستگاههای دولتی به گسترش تشکیلات خود در ایران دست زدند و محفل به اصطلاح روحانی خود را در سال 1300 ه.ش. راهاندازی کردند...
🖊ضمیمه: مقاله «موقعیت بهاییها در ارکان دولت رضاخان (از کودتای 1299 تا شهریور1320)، مریم صادقی ، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، شماره 66-65،
🆔 @Bonyadtarikh
✳️ مواجهه امام خمینی با منتظری/بخش اول
🔸مواجهه امام خمینی با ثمره عمر خود حسینعلی منتظری یکی از تلخترین مواجهات امام با پروژه نفوذ و اغفال سران برجسته نظام بود که طبعا هزینه سنگینی برای جمهوری اسلامی داشت.
🔹اما آغاز ماجرا پس از آنی بود که تیتر یک روزنامه کیهان مبنی بر قائم مقامی آقای منتظری در آذر ماه ۶۴ که توسط یکی از اعضای مجلس خبرگان رهبری بیان شد، بیت منتظری و شخص وی مورد توجه و طمع بسیاری قرار گرفت. کسانی که منتظری را پل پیروزیها و کسب موقعیتهای بعدی خود میدیدند.
🔸ارتباط نهضت آزادیها با وی که از قبل از انقلاب وجود داشت، تقویت شد و جولان باند سید مهدی هاشمی و منافقین زخم خورده بیشتر. حاصل این همگراییها، انتقادات غیرمنصفانه و تند منتظری در نامههایش به امام (ره) در مورد اعدام سید مهدی هاشمی قاتل، جنگ و نهادهای انقلابی مانند سپاه شد.
🔹میتوان اوج این بی انصافیها را در عوض شدن جای شهید و جلاد در تابستان ۶۷ دید که در بیان منتظری، «منافقینِ» بی منطق و تروریست اول انقلاب به «مجاهدینِ» با منطق و تفکر تبدیل شدند و اجرای حکم الهی در مورد آنها، مورد طعن و نیش آقای منتظری قرار گرفت! منتظری که خود روزی در کسوت نماز جمعه تهران و قم، راه انقلاب و امام (ره) را می ستایید، در ده فجر ۶۷، تندترین انتقادات را به راه امام (ره) و سیاستهای انقلاب و جنگ وارد کرد؛ در حالی که خود پس از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از مسئولینی بود که بیشترین اختیارات را داشت!
🔸 امام خمینی از ابتدا با انتخاب آقای منتظری به قائم مقامی مخالف بودند و اگر چه بنا بر مصالحی، سکوت اختیار کرده بودند اما بعدها به این مخالفت تصریح نمودند.
🔹ایشان در نامه ۶۸/۱/۶ چنین می نویسند:
« والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را #ساده_لوح می دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل کرده که مفید برای حوزه های علمیه بودید.. در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.»
مخالفت امام با انتخاب آقای منتظری گرچه برای نخستین بار در فروردین ۶۸ مکتوب شد اما ایشان پیشتر در جمع سران قوا به نارضایتی خود از این انتخاب و نیز ناتوانی منتظری برای تصدی رهبری انقلاب اسلامی تصریح کرده بودند.
🔹 مرحوم سید احمد خمینی در این باره چنین بیان می دارد:
« در سال ۶۵جلسات هفتگی سران قوا در دفتر یکی از آنان یا در #جماران بدون حضور امام برگزار می شد. من، #آیتالله_خامنه ای، آیت الله موسوی اردبیلی، آقای میر حسین موسوی و آقای هاشمی رفسنجانی حضور داشتیم. بر حسب تقدیر در همان روز آقای منتظری نیز با امام جلسه داشتند. در آن سال هر وقت که امام با آقای منتظری ملاقات می کردند بعد از جلسه برافروخته و عصبانی بودند به طوری که در چهره شان مشخص و نمایان بود. آن روز در وسط جلسه بودیم که ناگهان امام بدون در زدن یک دفعه با حال عصبانیت شدید و برافروختگی وارد اتاق شدند و خطاب به ما فرمودند: من از اول با #قائم_مقامی منتظری مخالف بودم. ایشان به درد رهبری بعد از من نمی خورد!» کلام امام که تمام شد، سران قوا و من در یک سکوت سنگینی فرو رفتیم؛ چون چنین بر خورد بیمقدمه ای از امام سابقه نداشت و اهمیت موضوع را می رساند.»
🔸 علت مخالفت امام را می توان در نامه های ایشان جستجو نمود. آقای منتظری علی رغم برخورداری از جایگاه رفیع علمی و فقهی، در باب سیاست و مدیریت، به تعبیر امام و تایید برخی بزرگان، فردی « #ساده_لوح» و «#غیر_مستقل» بود که به شدت تحت تأثیر اطرافیان و نفوذی ها قرار می گرفت. باند سید مهدی هاشمی، جریان لیبرال(نهضت آزادی) و شبکه تروریستی منافقین سه ضلع مثلثی را تشکیل دادند که آقای منتظری را در چنبره خود قرار داده بودند و ایشان عملا صدایی برای انعکاس تحلیل های غلط و حرف های تخریبی آنها علیه انقلاب اسلامی تبدیل شده بود.(روزگار قائم مقامی، صص ۶۱_۶۸)
🔊🆔 @Bonyadtarikh
12.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥روایت مرحوم آیتالله ریشهری ازحمایتهای خلاف قانون آقای منتظری از فامیل خود و توصیه هاشمی رفسنجانی به اغماض در برخورد با جنایات سیدمهدی هاشمی
🔻سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری
🔹مرحوم آیتالله ریشهری:
اساسیترین عامل نفوذ باند سیدمهدی هاشمی به بدنه نظام دسترسی آنها به آقای #منتظری بود.
🔸مدیر ضدجاسوسی وزارت اطلاعات گزارشی داد که با دنبال کردن آن مشاهده کردیم امکانات مختلف نظامی، از جمله پودر سرطانزا در خانهای تیمی وجود دارد و میگفتند ما وابسته به آقای منتظری هستیم.
🔹تصور میکردیم آقای منتظری در برخورد با این اقدامات غیرقانونی و بهعلاوه؛ وجود مستندات قتلهای باند سیدمهدی هاشمی پیش از انقلاب اسلامی، همراهی کند اما دیدیم که ایشان خیلی عادی برخورد میکند و توجیه میکند و بعد فهمیدیم که آقای منتظری مدارک را به سیدمهدی هاشمی داده که بخواند و آماده باشد. حتی وقتی جنازه افرادی که به وسیله باند سیدمهدی هاشمی کشته شده بودند درآمد باز هم آقای منتظری جنایات سیدمهدی هاشمی را قبول نکرد.
🔸آقای هاشمی رفسنجانی (در جریان برخورد با باند سیدمهدی هاشمی) به من میگفتند: شما امشب بخوابی ممکن است فردا آقای منتظری رهبر بشود آن وقت شما باید بروی خارج از کشور زندگی کنی! تو به درد انقلاب میخوری اینجوری نکن!
🔹پشتوانه اصلی؛ امام بود و بعد مقام معظم رهبری که آن زمان رئیسجمهور بودند.
🆔 @Bonyadtarikh
نامه عزل آقای منتظری
🔻سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای منتظری
🔹با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمهای برایتان مینویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشتهاید که نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم میدانم؛ خدا را در نظر میگیرم و مسائلی را گوشزد میکنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست #لیبرالها و از کانال آنها به #منافقین میسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست دادهاید. شما در اکثر نامهها و صحبتها و موضعگیریهایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که میگفتید دیکته شده منافقین بود که من فایدهای برای جواب به آنها نمیدیدم. مثلاً در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در #جنگ_مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و میبینید که چه خدمت ارزندهای به استکبار کردهاید.
🔸در مسئله #مهدی_هاشمیِ_قاتل، شما او را از همه متدینین متدینتر میدانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام میدادید که او را نکشید. از قضایای مثلِ قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حالِ بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمیباشید و به طلابی که پول برای شما میآورند بگویید به قم منزل آقای #پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمدالله از این پس شما مسئله مالی هم ندارید.
🔹اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود میدانید ـ که مسلماً منافقین صلاح نمیدانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی میشوید که آخرتتان را خرابتر میکندـ با دلی شکسته و سینهای گداخته از آتش بیمهریها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت میکنم دیگر خود دانید:
🔸1ـ سعی کنید افراد #بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد.
🔹2ـ از آنجا که ساده لوح هستید و سریعاً تحریک میشوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.
🔸3ـ دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند.
🔹4ـ نامهها و سخنرانیهای منافقین که به وسیله شما از رسانههای گروهی به مردم میرسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام #امام_زمان ـ روحی له الفداء ـ و خونهای پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.
🔸والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده لوح میدانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیلکرده که مفید برای حوزههای علمیه بودید و اگر اینگونه کارهاتان را ادامه دهید مسلماً تکلیف دیگری دارم و میدانید که از تکلیف خود سرپیچی نمیکنم. والله قسم، من با نخستوزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی میدانستم. والله قسم، من رأی به ریاست جمهوری بنیصدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.
🔹سخنی از سرِ درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بستهام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی دارم.
🔸من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بستهام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تأثیر دروغهای دیکته شده که این روزها #رادیوهای_بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می کنند نگردند. از خدا میخواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست. والسلام.
یکشنبه 6 / 1 / 68
روح الله الموسوی الخمینی (صحیفه امام، ج21، صص332-330)
🆔 @Bonyadtarikh
مجتهدی از دل سیاست.pdf
465.6K
برآمده از سیاست
🔻سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری
🔹تاريخ 68.1.6 برای ملت ايران يادآور خاطرهای از يک جهت تلخ و از جهت ديگر شيرين است. تلخی اين روز در آنجايی بود که يکی از ياران انقلاب به دليل ضعفهای شخصيتی که داشت، نتوانست مسير سخت انقلاب را تا به انتها بپيمايد و خيلی زود به آرمانهای انقلاب خيانت کرد و شيرين از اين جهت که يکی از خطرناکترين ويروسهای جنبشهای اجتماعی يعنی #ويروس_نفاق اين شناسايی توسط امام خمينی و در حيات او اتفاق افتاد و همانطور که امام خمينی پيشبينی کرده بود منتظری که تمام مرتبه و مقام خود را از دل سياست به دست آورده بود کسی نبود که به همين سادگی دست از قدرت بردارد و به سفارش استاد خود، در گوشهای بنشيند و به درس و بحث بپردازد.
🔸اکنون بازماندگان بيت او و ورّاث سياسی افکارش در هر فرصتی همان کينه و عداوت را نسبت به انقلاب ملت ايران ادامه میدهند.
🔹يکی از روشهای تخريبی اين منافقين جديد، القای سياسی بودن مرجعيت بسياری از فقهای پاکطينتی است که دل به انقلاب اسلامی و امام خمينی دارند. در حالی که منتظری خود مجتهدی بود که تمام اعتبارش از دل سياست بيرون آمد. اکنون ورّاث سياسی او، ديگران را به همين اتهام مورد توهين قرار میدهند...
مقاله ضمیمه: منتظری، برآمدن مجتهدی از دل سیاست، غلامرضا خارکوهی، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، شماره 64-63
#منتظری
🆔 @Bonyadtarikh