نزدیک یک سال از آن حادثه گذشت و موضوع ، کم کم ، از تب و تاب افتاد . ، یک روز امیر بر بالای تپه ای رو به شهر سوت و کور ایستاد و تا دور دستها ؛ شهر را که از شرق به غرب امتداد داشت نگاه کرد . شهری که اگر چه خیلی دوستش نداشت اما دلش هم نمیخواست اینطور ساکت و خاموش باشد . حالا بخش زیادی از قطعات پازل ذهنی امیر جور شده بود
بخش بیست و نه و سی .mp3
6.57M
پایان داستان 29 بر فراز شهر / 30 آیینی نو
هر کس به یادهر ناپدید شده ی خانواده اش یک شمعِ روشن روی آبها ، روان کرد . آبگیر مملو شد از شمعهایی شناور بر آب . بعد بزرگتر ها همدیگر را در آغوش فشردند و بهم گفتند : " چشم اِت روشن بشه " . بچه ها با شادی و شور ؛ اینسو و آنسو ؛ جابجا میشدند و به آبها موج می انداختند تا شمع هاشان به وسط آبگیر برود . انعکاس نور شمعها در امواج ملایم آب ، جنبش بی مانندی از نور ایجاد کرده بود . درآن تاریکی و سیاهیِ نیمه شبِ نیمه ی بهار ، آبگیر ؛ غرقِ بوسه و رقصِ نور شد .
* چلنجر : واقعهٔ انفجار شاتل فضایی چلنجر در تاریخ ۲۸ ژانویه ۱۹۸۶ رخ داد. زمانی که شاتل فضایی چلنجردر ماموریت استیاس-۵۱-ال ،در ۷۳ ثانیه بعد از پرواز خود منفجر و تبدیل به چند تکه شد، که منجر به مرگ تمام هفت خدمه شد. این فضاپیما در طول اقیانوس اطلس، و در سواحل فلوریدا مرکزی دچار نقص فنی و انفجارشد. محفظهٔ خدمه و بسیاری از قطعات دیگر فضاپیما پس از یک جستجوی طولانی و عملیات بازیابی از کف اقیانوس جمعآوری شد.
* بور : سرخ . قرمز رنگ .خانمی که تو عکسها موهاش یه کم بوره : منظور خانم کریستا مکاولیف ( تنها خانمی که پیشه اش فضانوردی نبود و از بین چندین داوطلب برای این ماموریت برگزیده شده بود )
ایستاده از چپ :الیسون انیزوکا، کریستا مک آولیف، گریگوری جارویس، جودیت رزنیک. نشسته از چپ: مایکل جان اسمیت، دیک اسکوبی، رونالد مک نر
* ذهنِ " بیش فعال ":
Attention-deficit hyperactivity disorderبیش فعالی :
یک اختلال رفتاری رشدی است. معمولاً فرد توانایی دقّت و تمرکز بر روی یک موضوع را نداشته، یادگیری در او کند است و فرد از فعّالیّت بدنی غیرمعمول و بسیار بالا برخوردار است. این اختلال با فقدان توجه، فعّالیتبیشازحد . رفتارهای تکانشی، یا ترکیبی از این موارد همراه است در اینجا ، بیش فعالی به عنوان صفتی برای ذهن بکار برده شده است . کنایه از ذهنی که بیش از اندازه در گیر است .
تخته ی سفیدوایت برد :whiteboard*
*گز کردن : گز واحد اندازه گیری طول در قدیم حدود یک متر که در مواری مانند اندازه گرفتن زمین با برداشتن گام انجام میشد و چون برای دقت بیشتر چند بار طول و عرض زمین مورد نظر را قدم زنان طی میکردند ، امروزه به کسی که محلی را بارها ؛ قدم زنان طی کند میگویند در حال گز کردن است . در اینجا نیز به معنی بیهوده و بی مقصد راه رفتن .
* حرفهای صدتا یه غاز : حرفهای بیهوده و بی ارزش . (غازی بیکی سکه ای مسی بود، که در اوایل قاجاریه رواج یافت. با گذشت زمان، و تنزل ارزش پول در دوره قاجار، این سکه مسی بسیار بی ارزش شد. بعدها بر اثر کثرت استعمال سکه غازی بیکی را به تخفیف غازی بیک و غازی و در نهایت به غاز خلاصه کردند. از این روی در مردم هر چیز کم بها و کم ارزشی را به غاز می سنجیدند )
*ور افتادن : از مد افتادن ، منسوخ شدن
* سه شنبه های بدون خودرو : پویش سهشنبههای بدون خودرو، کمپینی است با هدف استفاده کمتر از خودروهای تکسرنشین، تا شهروندان، دستکم در روز سهشنبه بهجای استفاده از خودروی شخصی، گزینههای مفیدتری مثل دوچرخهسواری، پیاده روی، استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی و لااقل استفاده از خودروی اشتراکی را برای انجام کارهای روزمره جایگزین کنند . این پویش از فروردین 1395 فعالیت خود را به صورت رسمی آغاز کرد اما چندان مورد استقبال قرار نگرفت .
* تته پته : لکنت زبان به هنگام ترس و دست پاچگی
* مخاطب مورد نظر در دسترس هست یا نیست : اشاره به جمله ای که صدای از پیش ضبط شده گوشی های همراه در زمان عدم در دسترس بودن مخاطب اعلام می کند : " مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد لطفا بعدا تماس بگیرید "
نویز : خش خش . سر و صداnoise *
* قرض و قوله : به اشکال مختلف قرض کردن و خود را زیر بار قرض بردن
* کورمال کورمال: یا کورمال کورمال رفتن ، با سودن دست به زمین یا دیوار مثل کوران رفتن . دست به زمین یا به دیوار کشیدن و راه رفتن
* کی و کی یک : فلانی و فلانی
* جفتک پرانی : وقتی که حیوانی مانند خر و اسب و قاطر با هر دو پای عقبش لگد میزند بویژه برای امتناع کردن و زیر بار نرفتن و یا سواری ندادن
* هفتاد را پُر کرده بود : سنش از هفتاد سال گذشته بود .
* ماتَ : حیران و سرگردان و مبهوت (من ماتَ م :اصطلاحی بین مردم به معنی من مات و مبهوت هستم . )
Position *پوزیشن : موقعیت ، در اینجا به معنی طرز قرار گرفتن بدن .
* Internet اینترنت : ( مخفف interconnected network شبکه به هم پیوسته )اینترنت سامانهای جهانی از شبکههای رایانهای به هم پیوستهاست که از پروتکلِ «مجموعه پروتکل اینترنت» برای ارتباط با یکدیگر استفاده میکنند .اینترنت بزرگترین سامانه ای است که تاکنون به دست انسان طراحی، مهندسی و اجرا شدهاست.
*ریسیور : دستگاهی برای دریافت امواج ماهواره ای تلویزیونی . گیرنده دیجیتال .
*Windowsویندوز : پنجره ها .سیستم عامل. نرم افزاری که روی کامپیوتر نصب میشود تا کامپیوتر را برای استفاده از سایر نرم افزارها و سخت افزارها راه اندازی کند استفاده کنید. ویندوز را به این دلیل ویندوز (به معنای پنجرهها) نام گذاشتند که این سیستم عامل، نرم افزارهای مختلف را در قالب پنجرههای مختلف باز میکند.
* monitor مانیتور : صفحه ی نمایشگر .
Paaraazit *پارازیت : واژه ای فرانسوی به معنی طُفیلی و آویزان . اما در اصطلاح فنی به معنی موج منفی،بسامد اخلالگر . صدای مزاحم .
*لا یری : نادیده . نامشهود ( یک واژه ی عربی که گاه عوام به معنی سر درگم بکار میبرند ) در اینجا هم به معنی سر در گم
*کِرّ و کِرّ : با کشیدن پای بر زمین بنرمی پیش رفتن. با فقریا با ضعف امرار حیات کردن. با قلت مال به نحوی معاش را گذرانیدن . به ملایمت پیش بردن کار . در اینجا به معنی بی هدف کار کردن
* air corridor کریدور هوایی : دالان هوایی . راه هوایی که تحت نظارت و کنترل است و هواپیما ها الزاما باید در همان محدود پرواز کنند
*عزا که دی وارِ ؛ عروسی یه :( یک مثل فارسی ) عزای عمومی مثل عروسی است . ( دی وار : همه ی ده ، همه ی آبادی ) وقتی همه عزا دار باشند ، آن عزا خیلی ناراحت کننده نیست .
*طاق و چشمه ای : سقف های هلالی در معماری سنتی ایران .
*جای سوزن انداختن نبود : کنایه از شلوغی زیاد و ازدحام جمعیت
*رو( بر وزن نو) رو بودن : آماده بودن و مرتب بودن . بی عیب و نقص بودن چیزی برای کاری
* Flash memoryفلش ( فلش مموری ): یک حافظه مجذا برای نگهداری و یا جابجایی اطلاعات دیجیتالی که قابلت پاک کردن و دوباره ذخیره کردن را دارد که اختراع دکتر فوجيو ماسووکا در دهه ۱۹۸۰ است
*من من کله گنده : بخش پایانی شعر و بازی کودکانه لی لی لی حوضک
(لی لی لی حوضک
جوجو اومد آب بخوره افتاد تو حوضک
این میگه: بریم دزدی
این میگه: چی چی بدزدیم؟
این میگه: طشت طلای پادشاه رو!
این میگه: جواب خدا رو کی میده؟
این میگه: منه منه کله گنده )
*آکبند : کالای صنعتی کار نکرده به صورتی که هنوز در بسته بندی کارخانه باشد، دست نخورده ، کار نکرده .
* کپی کردن : تکثیر کردن . نسخه ی دیگری تهیه کردن .
*ان و من : ( یا : مِن مِن کردن ) با لکنت و یا تردید حرف زدن .
*Taxidermyتاکسیدِرمی : آکَندهسازی . فن نگهداری درازمدت پیکر جانوران برای نمایش است. این واژه ریشه در زبان یونان دارد و از دو بخش تاکسیس، به معنی نظم دادن و آراستن و ، درما، به معنی پوست ساخته شدهاست . امروزه در بین مردم به خشک کردن حیوانات معروف است .
* یکِّ به دو کردن : بحث های کودکانه . من و تو کردن .
* ورجه وورجه کردن : بالا و پایین پریدن .
* پاییدن : بدقت زیر نظر گرفته بود . مراقب بودن .
*اتراق: اطراق . توقف کردن . منزل گزیدن چند روز. توقف کردن مدتی دراز در مکانی . موقتاً در جایی ماندن
* Amateurآماتور : غیر حرفه ای
* زابراه : بی خواب کردن، آزار دادن،آلاخون کردن،
* مسحور :سحرزده؛ جادوشده؛ فریفتهشده.
* فانوس دریایی : چراغ دریایی ، چراغی که بالای برج در بندرگاه نصب می کنند برای هدایت کشتی ها در شب . واژه فانوس از زبان یونانی به فارسی آمده و یونانی آن فاروس است. هماکنون در بسیاری از زبانهای اروپایی فانوس را فارو مینامند.
* آتشگاه : محلی برای افروختن و برپا داشتن آتش در ایران باستان و آیین زرتشت . برخی ، آتشگاه و آتشکده را دو مکان متفاوت میدانند . آتشگاه برای نگهداری از آتش و کاربردهایی مانند راهنمایی راه و جاده ها در شب . و آتَشکَده گونهای از نیایشگاه که در آن آتش در جایگاه ویژهای جای گرفتهاست و نیایشهای دینی در آن و در برابر آتش انجام میگیرد.
* Tract تراکت : ( واژه ای فرانسوی ) نوعی تبلیغاتکاغذی است که بهقصدِ توزیع گسترده چاپ و در فضاهای عمومی بین مردم پخش میشود.
*Laptop لپتاپ: واژه ی انگلیسی به معنی "روی دامان" (در مقابل رایانه رومیزی)، به رایانه شخصی کوچک، سبک و قابلحمل گفته میشود.
* تنابنده : انسان . ضعیف ترین و حقیرترین بنده . خرد و کوچک و خوار و زبون .
* میراب : آبیار. اویار. آن که بر سهمیه هر خانه یا باغ یا کشتزار از آب رود یا نهر یا قنات یا چشمه نظارت دارد و شغل او رساندن سهم آب هرکس به اوست در موعدهای مقرر .
* برونه : براند . راندن ماشین .
* تق و لق : غیرفعال، تعطیل، بی اعتبار.
* قلق : خلق و خو ،روش، راه،راه کار .
* قناس : بد شکل و بد قواره . معمولا کجی زمین را میگویند . هندسی نبود یک قطعه زمین .
* شیری یا روباه : ( اشاره به یک حکایت ) امروزه به عنوان یک مثل بکار برده میشود وقتی که کسی قرار است خبری را بیاورد ، پیش از آنکه پیام آورنده چیزی بگوید ، گیرنده ی پیام از او میپرسد : شیری یا روباه ؟ اگر گفت شیر یعنی اینکه خبرش خوب ، مثبت و دلخواه است اما اگر گفت روباه ، خبرش بد ، ناراحت کننده ، نومیدانه و نه ! است .
* شکسته شدن دیوار صوتی توسط بویینگ : بویینگ به انگلیسی: Boeing شرکت هوافضا و صنایع دفاعی آمریکایی و چندملیتی است ، که در سال ۱۹۱۶ توسط ویلیام بوئینگ تأسیس شد . شکسته شدن دیوار صوتی : Sound barrier یک اصطلاح است در دانش هوا و فضا که هر وقت سرعت هواپیما یا هر شی دیگری به بالای سرعت صوت برسد میدان فشار هوای اطرافش که از عقب آن به صورت یک موج ضربهای ایجاد میشود ، "غرش صوتی" و یا صدای انفجار بوجود میآورد .
* مرمی : قسمت نوک فشنگ که پس از شلیک از پوکه جدا شده و بسوی هدف پرتاب میشود .
* بالا انداختن قرص : خوردن قرص .
* مبادا : ( فعل دعایی و نفرینی) اما گاهی در گفتار مردم با روز همراه شده و اصطلاح روز مبادا را تشکیل میدهد . در اینجا به معنی روز مبادا بکار برده شده . روز نیاز و ضرورت .
* مقاش : منقاش . موچین . انبرک ظریف فلزی که برای چیدن تار مو بکار میرود.
* پازل : نوعی بازی فکری که از چندین قطعة مقوایی ، چوبی یا پلاستیکی دارای شکل های منظم تشکیل شده است و وقتی این قطعه ها به صورت مناسب کنار هم قرار می گیرند تصویر خاص و مورد نظر شکل می گیرد.
* چشمم آب نمیخوره : امیدی ندارم .
* رابینسون کروزوئه : به انگلیسی Robinson Crusoe رومان معروفی از دانیل دفو که در سال 1719 منتشر شد و در باره ی مردی ست که در یک جزیره ی دور افتاده سالها به تنهایی زندگی میکند و بقایای کشتی شکسته که امواج به ساحل آورده اند را برای استفاده به جزیره منتقل میکند . برای اینکار چندین بار در راه دریا و ساحل در رفت و آمد بود .
* رودرواسی : رو در بایستی . در برابر خواهش کسی مٲخوذ بهحیا شدن ؛ شرم حضور داشتن .
*شُل کردن : در اینجا یعنی از سرعت حرکت ماشین کم کردند .
* Mark* Sportمارک اسپرت: علامت ورزشی . در اینجا به این معنی ست که از مارک های معروف ورزشی
* nikeنایک :شرکت معروف آمریکایی چند ملیتی که در زمینه طراحی، تولید، توسعه و عرضه محصولاتی نظیر کفش، پوشاک، لوازم و ابزار ورزشی به بازار جهانی فعالیت میکند .
* النگ و دولنگ : تزئینات زائد، اضافات .
* modelingمدلینگ: مدلینگ معمولاً به معنی پوشیدن و نمایش لباسهای جدید طراحی شده توسط طراحان لباس و شرکتهای تولید پوشاک است.
* Barnyardرییس مزرعه : یک انیمیشن ( کارتون) کامپیوتریخانوادگیکمدی-دراماست که در سال ۲۰۰۶ میلادی ساخته شد .
* چاق سلامتی کردن : احوال پرسی کردن .
* لوتی مابانه : مانند لوتی ها . لوتی : جاهل،داش مشدی،باباشمل،جوانمرد .
* داش مشتی : (مخفف داداش مشهدی ) در تداول عامه دسته ای از مردم با صفاتی خاص مانند شجاعت ، زورگویی ،جوانمردی ، لوطی گری ، و از مشخصات آنان سرپیچی از قیود اجتماعی است و زیست بطرزو گونه ای خاص ، اندکی مغایر با پسند عرف و اجتماع.
*پقر : سرگین اسب و خر.
* گیری ویری : اوضاع نابسامان و در هم ریخته . آشفته بازار .
* آت و آشغال : خرت و پرت ؛ چیزهای بی ارزش.
* دک : دکه . دکان .
* تا کله اش : تا سرش
* سر افتاد شدن : متوجه شدن
* ولرم : آب نیمه گرم . (ترتیب درجه حرارت آب : یخ ، سرد ، خنک ، معمولی ، ولرم ، گرم ، داغ ، جوش ، بخار)
* دنبه : عضوی از بدن گوسفند که در انتهای تنۀ او آویخته و بهجای دم اوست و تماما چربی است ؛ اما در اینجا اصطلاحی است که برای شوخی و صمیمیت بکار برده میشود .
* آخِی : از اصوات برای بیان همدردی و ترحم
* رودل کردن : اختلال دستگاه گوارش ، پُری معده . ماندن غذا در معده .
* گرده : کمر .
* مرغ تخمی : مرغ تخمگذار .
* خورده و نخورده : خوردن اما نه کامل . نصفه خوردن .
* بال و پر زدن مرغ : مرغ توان پرواز ندارد اما برای تغییر وضعیت جسمی اش ، گاهی بالها را میگشاید و به حالت پرواز ، در جا ، بال میزند .
* بوجاری : پاک کردن غلات و حبوب از خاک و خاشاک بوسیله ٔ غربال .گرفتن اضافات گندم و جو و برنج با غربال .
* همه چی اوسّاگی داره الا کشاورزی : در همه کار ها و رشته ها میشود به استاد کاری رسید مگر کشاورزی که باید مدام در حال تجربه بود و هیچ وقت هم استاد کار نشد .
* مرد گرفتن : مرد را برای کارهای سخت بکار گرفتن .
* ناغافل : ناگهان . بدون اطلاع قبلی .
* خدا را چه دیدی ؟ : خدا توان انجام هر کاری را دارد .
* دل و دماغ نداشتن : حال و حوصله نداشتن ( دِماغ به معنی مغز سر . حال و حوصله . تمایل ) .
* دب اکبر : خرس بزرگ . از صورتهای فلکی .
* چلنجر : واقعهٔ انفجار شاتل فضایی چلنجر در تاریخ ۲۸ ژانویه ۱۹۸۶ رخ داد. زمانی که شاتل فضاییچلنجردر ماموریت استیاس-۵۱-ال ،در ۷۳ ثانیه بعد از پرواز خود منفجر و تبدیل به چند تکه شد، که منجر به مرگ تمام هفت خدمه شد. این فضاپیما در طول اقیانوساطلس، و در سواحل فلوریدا مرکزی دچار نقص فنی و انفجارشد. محفظهٔ خدمه و بسیاری از قطعات دیگر فضاپیما پس از یک جستجوی طولانی و عملیات بازیابی از کف اقیانوس جمعآوری شد.
* بور : سرخ . قرمز رنگ .خانمی که تو عکسها موهاش یه کم بوره : منظور خانم کریستا مکاولیف ( تنها خانمی که پیشه اش فضانوردی نبود و از بین چندین داوطلب برای این ماموریت برگزیده شده بود )
ایستاده از چپ :الیسون انیزوکا، کریستا مک آولیف، گریگوری جارویس، جودیت رزنیک. نشسته از چپ: مایکل جان اسمیت، دیک اسکوبی، رونالد مک نر
*ناسا : اداره کل ملی هوانوردی و فضا (به انگلیسی National Aeronautics and Space Administration)به اختصار ناسا NASA سازمانی مستقل در قوهٔ مجریهٔحکومت فدرال ایالات متحده آمریکااست که مسئولیت برنامهریزی در حوزههای برنامهٔ فضایی کشوری و تحقیقات مکانیک پروازو هوافضارا بر عهده دارد.
*Peru پرو کردن : ( ریشه ی فرانسوی ) آزمایش لباس از طرف خیاط بر تن .
* لَنگم : لنگ هستم . عاجز، لنگ، چلاق، زمین گیر .
* بالا بلندی : ( یا گرگم به هوا ) به انگلیسی : Tagیک بازی کودکانه است که در اشکال و فرهنگهای مختلف وجود دارد. در این بازی ابتدا بازیکنان در محل بازی جمع میشوند و یکی از آنها به قید قرعه با عنوان گرگ معرفی میشود. او تلاش میکند سایر بازیکنان را که در محوطه بازی پراکنده هستند تعقیب و از پشت با دست لمس کند. بازیکنان دیگر موقعی که در جای بلندتری نسبت به گرگ بایستند از دست گرگ در امان هستند . گرگ در کمین است تا هنگامی که بازیکنان جای خود را عوض میکنند، به یکی از آنها دست بزند، که در اینصورت آن بازیکن گرگ میشود و جای گرگ قبلی را میگیرد و بازی را دوباره ادامه میدهند.
* نخودی : وقتی در بازی دو گروه بطور مساوی یار گیری کنند و یک نفر اضافه بیاید ، مثلا بازی با دو گروه پنج نفری انجام شود در حالیکه تعداد کل نفرات یازده نفر است ، به فرد یازدهم فردی که در آمار بازی زیادی است و هیچکس ایدهای ندارد که چه نقشی میتوان به او سپرد یا از نظر سنی از بقیه کوچکتر است و سایر بازیکنان میخواهند که او هم در بازی باشد ، در نتیجه نقشی سفید(بیطرف) به عنوان نخودی وارد بازی میشود .
* جر زدن : دبه درآوردن ، لجبازی کردن . زدن زیر قول و قرار و قرار داد .
* مُل گرفتن : ( بُل گرفتن ) چیزی را از روی هوا گرفتن . از یک فرصت مناسب به نفع خود سود جستن .در بازی وسطی ، توپ حریف را در هوا گرفتن .
* چخه چخه : صوتی برای راندن سگ . کلمه ای که در موقع راندن ودور کردن سگ بر زبان می آورند .
*بایرام : ( ترکی ) از اسامی ترکان است و شاید صورتی از بهرام باشد به معنی نوروز و عید هم آمده .
* خواباندن گله در زمین : گَلَه خواباندن یکی از کارهای قدیمی و سنتی کشاورزی ست برای تقویت خاک های زمین .در گذشته که کودهای مختلف شیمیایی وجود نداشت ، کشاورزان برای کاشت محصولات زراعی و باغی خویش از کودهای دامی و انسانی استفاده می کردند و محصولات کشاورزی بدست آمده خالی ازهر گونه سم و یا مواد خارجی بود. گله خواباندن در زمین یکی از راه های تسریع در امر کشاورزی بود و نیاز نبود کشاورز با زحمت و مشقت و با بار الاغ کود را در زمین های با وسعت زیاد خود برساند . برای سهولت در انجام این کار چند شب گله را در قسمت های مختلف زمین می خواباندند . گوسفندان همانجا علوفه میخوردند و همانجا پشکل میکردند . به این طریق زمین و خاک را برای کشت محصولات تقویت می کردند.
* وِلَند : ول هستند . رهایند .
*علیق : خوراک ستوران ؛ آنچه چهارپایان میخورند از کاه و جو و علف…
* جل و پلاس : زیر انداز و اسباب و اثاثیة ناچیز و کم ارزش.
* سِوِردِ : در قدیم در مناطق سردسیر ، در فصول سرد ، گوسفندان را در " کَنده "ها نگه میداشتند . کنده فضایی تونل مانند بود که در زیر اتاقهای خانه ها حفر میشد . گوسفندان در مدت چندین ماه و چندین سال که در آنجا نگهداری میشدند ، همانجا پشکل میکردند . پشکل هایشان با ادرارشان در هم می آمیخت و مخلوطی خمیری مانند ساخته میشد که در اثر لگد مال شدن در زیر ثم هایشان ، کم کم و به مرور کوبیده میشد و چنانچه ماه ها و یا سالها دست نخورده میماند ، تبدیل به لای هایی سخت و سفت میشد که برای سوزاندن بسیار مناسب بود . در بعضی جاها به آن " سِرِّه " هم میگویند .
* فَتّ و فراوان : زیاد . به وفور .
* سُک و نُک زدن : ( سک : قطعه ی چوب خشک و تیز . تکه چوبی به اندازه ی یک خودکار که سرش را با یک میخ مجهز میکردند برای فرو بردن به بدن خر یا اسب و یا گاو تا هنگام حرکت تند تر برود . نک : منقار ) در اینجا یعنی اینکه بچه ها با دست و یا چوب باریک سگها را از خواب بیدار میکردند ) .
* داستان قدیمی پشگل تیلیت نکنید ؛ نون آوردم: افسانه ای قدیمی که در قسمتی از آن یک روباه به مردمی بر میخورد که به جای نان ، در شیرپشکل تلیت میکردند و ... )
* بار و بندیل : اسباب و اثاثیه .
* پاک و پوک کردن : نظافت و گردگیری کردن . تمیز کردن .
* پیکور : کلمه پیکور از نام لاتین تیشه سنگ شکن وارد زبان فارسی شده و در حقیقت نام ابزار تخریب بتن و سنگ است که با نیرو و منبع تغذیه های متفاوتی از جمله برق، باد و ... کار میکند.
* روم : امپراتوری روم باستان که بارها با ایران در جنگ و ستیز بودند .
* رم ، سی پی یو ، کارت گرافیک: قطعات اصلی یک کامپیوتر که کار حافظه ی موقت ، پردازش ، و تصویر را بر عهده دارند .
* قلیده : قلیدن : بیرون زدن چیزی از مایع و ایجاد حباب در مایع . جوشش .
* زم بسته : زبان بسته . کنایه از حیوان . حیوانکی .
* زیر بال و پر خود میگرفت : در پناه خود میگرفت . تشبیه به پرنده ای که جوجه هایش را زیر بال و پر میگیرد .
* سوراخ سُنبه : سوراخ و منفذ .
*گُل انداخته بود : قرمز کرده بود .
* زَمْهَریر : سرمای بسیار سخت و شدید . ( یک واژه با ریشه ی سانسکریت که در واژه زمستان هم آمده است )
* دَم ذغال گرفتن : ذغال پس از شعله ور شدن و ترکیب با اکسیژن هوا ؛ گاز کربنیک ( co2 ) آزاد میکند که قدما آنرا دَم ذغال میگفتند که در اثر استنشاق ؛ مسمومیت به همراه دارد . در گذشته برای استفاده از ذغال در کرسی ، ابتدا ذغال را در هوای آزاد روشن میکردند و دقایقی صبر میکردند تا گاز کربنیک آن آزاد شود و بعد آنرا داخل اتاق و یا زیر کرسی میگذاشتند .
* فانوسها را گیراندند : فانوسها را روشن کردند .
* رنگ سفید : سفید و سیاه رنگ نیستند اما در گویش مردم از آنها به عنوان رنگ نام برده میشود .
* تا چشم کار میکرد : اصلاحی مردمی به معنی اینکه تا جاییکه چشم قدرت دید و تشخیص دارد .
* سر به سر گذاشتن : شوخی کردن .
* ور کشیدن : بالا کشیدن . پوشیدن سریع .
* پیش قراول : ( قراول یک کلمه ی ترکی به معنی نگهبان و دیده بان ) سربازی که جلوتر از سایر سربازان به سرزمین دشمن رود . جلودار .کسی که در امری پیشقدم است . پیش آهنگ.
* پاییدن : زیر نظر گرفتن . مراقب بودن .
* رُل : ( انگلیسی Role) نقش . در اینجا فرمان خودرو .
* سیاه رنگ : سفید و سیاه رنگ نیستند اما در گویش مردم از آنها به عنوان رنگ نام برده میشود .
* نیم کلاچ راندن : کلاج را نصفه گرفتن و بیشتر گاز دادن .
* در کوک جانوران بود: در اینجا یعنی ذهنش همچنان درگیر موضوع آن جانوران بود .
* عقلش به جایی قد نمیداد : چیزی به فکرش نمیرسید .
* لاکردار : بدون کردار ( لا عربی و کردار فارسی ) .
* ولرم : آب نیمه گرم . (ترتیب درجه حرارت آب : یخ ، سرد ، خنک ، معمولی ، ولرم ، گرم ، داغ ، جوش ، بخار)
* شب نشینی : سنت تقریبا فراموش شده ی روستائیان ایران که در شبهای طولانی زمستانی که سر گرمیهای مانند رادیو و تلوزیون و اینترنت و ... نبود ، مردم شبها پس از شام به دیدن همسایه ها و خویشان میرفته و به گفتگو مینشستند .
* کف زدن : زدن کف دست برهم . چاپول .
* هر کی نیاره شب چره ، همبون شو موش بچره : هر کسی که شب چره ( تنقلاتی که شب پس از شام خورده میشود ) را نیاورد ، انبانش (کیسه اش ) را که در آن تنقلاتش را ذخیره کرده ؛ موش بخورد تا دیگر پنهان کاری نکند .
* مجمعه : مجمع ( یک واژه ی عربی به معنی محل جمع شدن ) اما در اینجا به نوعی سینی مسی گفته میشود که روی کرسی میگذاشتند و بدور آن جمع شده غذا میخوردند .
* شکوفه : چُسفیل . پُففیل . ذرت بو داده . ذرتپفکی . گُلبلال . شکوفهذرت . گل ذرت .
* بپوکید : منفجر شوید . ( اصطلاحا یعنی آنقدر بخورید تا شکمتان بترکد )
* یه چی بگو بگنجه : یک چیزی بگو که بگنجاید . اشاره به مثلی است با این مظمون که کسی به یک گنجشک گفت منار در...( فلان جایت ) گنجشک در جواب گفت یه چی بگو بگنجه.
* باهار : بهار .
* کُما : گیاهی خودرو که در مناطق کوهستانی زاگرس میروید . بوته هایش تا کمتر از یک متر رشد میکنند و گوسفندانی که از این گیاه میخورند شیرشان بیشتر میشود .
* بخچه : بقچه . پارچه ای چهار گوش در اندازه های متفاوت که برای جمع آوری علوفه استفاده میشد و کوچکترش برای قرار دادن لباس و وسایل حمام و سفر و ...
* خورده خورده : کم کم . آرام آرام .
* دسّه : دسته
* فارت و فورت : ( از اصوات عامیانه ) خارج کردن هوا با شدت زیاد از دماغ یا دهان بصورتی که هنگام خرج سر و صدا ایجاد کند . حیواناتی مانند اسب و خر و گوسفند و بز این کار را زیاد میکنند . برای اینکه حین خوردن علوفه از روی زمین ، مقداری گرد و غبار و یا خاشاک به بینی و دهانشان میرود که با این کار آنرا خارج میکنند .
* غلاغ : کلاغ .
* بوکوبه : بکوبد . پای بر زمین کوبیدن .
* رَم کردن : فرار کردن حیوانات از ترس را رم کردن میگویند بویژه حیواناتی مانند اسب و خر و گاو .
* وخسادم وایسادم : بلند شدم و ایستادم .
* آقای بد ندیده: ( اصطلاحی بین مردم ) آقا ! امیدوارم هیچوقت بد نبینید .
* یَگ : یِک .
* دو پای دیگر قرض کردن : اصطلاحی ست به معنی با سرعت بیشتر و تندتر دویدن .
* پا باغا : پای باغ ها . کنار باغ ها .
* زَهله : زَهره . کیسه ی صفرا . آب شدن زهره از ترس : که وقتی کسی بر اثر ترس شدید میمیرد، قبل از فوت، صفرا (زردآب) از دهانش خارج میشود و به همین دلیل مردم قدیم میگفتهاند که از ترس، زهرهاش ترکید و یا آب شد .
این عبارت تا امروز برای توصیف ترس شدید گفته میشود.
* بونه در کردن : بهانه در آوردن .
* دسّه دسّه : دسته دسته .
* پوز یه وری کردن : رو برگرداندن و مخالفت کردن .
* آماسیده : بادکرده . ورم کرده . پُف کرده .
*نشتر : آلت فلزی نوک تیزکه فصادان و جراحان بجایی از بدن فرو برند تا خون یا چرک بیرون آید .
* نان تاوه ای : نان تیری . نان نازکی که بر روی تاوه میپزند . تاوه یک فلز گرد محدب .
پایان
آنچه خواندید خلاصه ی بخش اول داستان بلند " بازگشت " با عنوان " بازمانده ها " بود .
این داستان شامل سه بخشِ مجزا و مستقل است با عنوانهای :
بخش اول : بازمانده ها
بخش دوم : ناپدید شده ها
بخش سوم : فرا زمینی ها
هر یک از بخشهای این داستان برای خودش یک داستان مستقل است اما مرتبط با هم .
احمد فرهادی پور - 1398