eitaa logo
«نَّفْس خویش»
1.3هزار دنبال‌کننده
289 عکس
29 ویدیو
4 فایل
مـن نـدانـم اهـرمـن‌ام یـا انـسان... خـود هواۍ نفـس خـودم یـا شیـطان...› حرفی که قراره راز باشه،هرگز از زبان جاری نمی شود.اینجا از ناگفته های که روزی راز بودند خواهیم گفت کانال تلگرام:https://t.me/+Y2quAhtVDJQ3MjFk
مشاهده در ایتا
دانلود
از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین/13 تفسیری در موضوع نون و ماهی در عرفان1 ابتدا داستانی از رساله غربت غربی سهروردی برای مخاطبین قرار خواهیم داد که موضوع آن سفر روح سالک و گذر از بند نفس و رسیدن به قاف و عبور از آن و رسیدن به چشمه زندگانی و در نهایت دیدار حق تعالی سالک مسیر طولانی ای برای دیدار با خدا گذرانده در این داستان همان طور که از نامش معلوم است غربت غربی یعنی سالک از غرب وجود خود به شرق می رود و نور اشراق در او پدیدار می شود. ....از حجره فرود آمدم و روی به سوی چشمه زندگانی داشتم. پس سنگی بزرگ همچون پشته ای سترگ بر ستیغ کوه دیدم. آنگاه از ماهیانی که در چشمه زندگانی گرد آمده و از سایه پشته بزرگ قصه بهره مند بودند پرسیدم این پشته چیست؟ و این سنگ بزرگ چیست؟ پس یکی از ماهیان جواب داد: این است آنچه میخواستی و این کوه همان طور سیناست ، و آن سنگ بزرگ صومعه(منزلگاه) پدر (ذریه)توست. پس پرسیدم این ماهیان کیانند؟ گفت: همانند تو اند شما پسران یک پدر اید و آنان را واقعه ای مانند تو برای آنان افتاده پس برادران تو اند .... و سپس به سوی کوه سینا رفتم پدرمان را دیدم پیری بزرگ که نزدیک آمد آسمانها و زمین ها از تابش نور وی شکافته شد مرا سلام داد او را سجده کردم و نزدیک بود که در فروغ تابناک او بسوزم . آه و ناله کردم و از زندان قیروان شکایت کردم مرا گفت: نیکو رستی اما ناگزیر به زندان غربی باز خواهی گشت و هنوز همه بند ها را از خود نیفکندی ..... ( رساله‌ی قصه‌ی غربت غربی شیخ اشراق) نکته:در قسمت های قبل گفتیم که نون یا ماهی خود انسان است و جد اولیه یا ذریه انسان اند که منزل گاه خود انسان در عالم بالاست و بعد از فنا دوباره به آن باز خواهد گشت. نکته : ماهی ها برادران سالک اند خود او نیز از همان هاست و از دیدار منزلگاه و برادران خود خوشحال است و آنها نیز مثل او از عالم هیولا به آنجا رسیده اند ولی سالک برخلاف آنها که به مقام بقای در فنا رسیده اند باید به زندان غربی که عالم هیولاست برگردد. مولانا ماهی را نماد انسانی که به سوی حقیقت رهسپار است می داند، انسان بهشتی برای ورود به بهشت با آب کوثر تطهیر می شود «و سقاهم ربهم شراباً طهوراً» که این شراب ناب نهر کوثر پیامبر و اهل بیت هستند تا آنان را از هر عیب و پلیدی پاک کنند. همچنین مولانا با اشاره به داستان سیر و سلوک ذوالقرنین و خضر در کوه قاف و ماهی ای که از دست خضر رها شد و به چشمه زندگانی رسید ماهی را نماد هدایت می داند ماهی بریان ز آسیب خضر زنده شد در بحر گشت او مستقر شکل و صورت ماهی که از گل سازند و یا بر خاک کشند؛ ریگ ماهی و آن سقنقور است و سقنقور، جانوری است از جنس بزمجه که در آب و خشکی تواند زیست. نفس اول راند بر نفس دوم ماهی از سر گنده باشد نی ز دم(مولانا) ماهی خاکی، درویش نان است که تنها صورت ماهی را دارد، اما فاقد روح و حقیقت آن است و از دریا فرار می­کند ماهی خاکی بود درویش نان شکل ماهی لیک از دریا رمان(مولانا) مولانا انسان بهشتی را به ماهی تشبیه کرده و انسان غیر بهشتی را به مار، مار در نزد مولانا به انسان های خاکی تشبیه شده که از خاک نمی توانند دل بکنند ولی ماهی جایگاهش در دریای رحمت اللهی و چشمه حیات است. دایم اندر آب کار ماهی است مار را با او کجا همراهی است نفس خویش←@nafsma
از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین/14 تفسیری در موضوع نون و ماهی در عرفان/2 ماهی به معنای زمین جزء اعتقادات ایرانیان بوده و مولوی از این تعبیر بهره برده است. پس زمه تا ماهی هیچ از خلق نیست که به جذب مایه او را حلق نیست(مولوی) بر اساس اسطورها به امر خداوند، زمین بر پشت گاو و گاو نیز بر پشت ماهی و ماهی بر آب قرار گرفته است. توالی روز و شب و فصول و حتی بروز ناشی از تحرک این دو موجود است. بسیاری از مفسران قرآن برآنند که مراد از ن (نون) که در آغاز سوره­ قلم به آن سوگند یاد شده همان ماهی است که جهان بر پشت اوست و او در آب قرار دارد و زیر آن ماهی، گاوی است و زیر گاو صخره و زیر صخره، ثری (زمین، خاک) و زیر ثری کس نداند چیست و نام آن ماهی «لیوشا» است و نام آن گاو «یهموث». در روایتی دیگر این ماهی بر دریا، دریا بر باد و باد بر قدرت قرار دارد. گویند آن ماهی استکبار کرد و به خود متعجب شد و خواست که جهان، زیر و رو کند. خدا، پشه­ای بیافرید تا به بینی او درشد و بیرون شد و پیش روی او تشست. از آن گاه چشم آن ماهی بازمانده است و در آن پشه همی­نگرد. (یاحقی، 1386: 748) بیخ هر یک رفته در قعر زمین زیرتر از گاو و ماهی بد یقین شاهنامه آمده است: ز زخم سمش گاوماهی ستوه به جستن چو برق و به هیکل چو کوه منظور از این بیت مولوی آن است که به هر کو بنگرید از ماهی تا به ماه (کنایه از زمین تا آسمان) مخلوقی نیست مگر این‌که خمیرمایه­ جذابی دارد که اشیاء مناسب را به خود می‌کشد. و یا در توصیف درخت سدره المنتهی که ریشه­اش از گاو و ماهی هم پایین­تر است به این اعتقاد و باور اشاره شده است. هست بر کوسه یکایک آن پدید رو به دریایی که ماهی­زاده­ای مولوی، اصطلاح ماهی­زاده را برای انسان­هایی که استعداد کامل‌شدن را دارند و ماهیان دریای حق اند به کار برده است. میلیون­ها سال پیش از قدم گذاردن انسان بر زمین، هنگامی که بیشتر کره خاکی را آب فرا گرفته بود، اولین نشانه آغاز حیات یک مهره‌دار، موجودی به نام ماهی بود که از ازل نامش را با آب پیوند زدند. موجودی که با حرکات زیبایش بشر را از ابتدای تاریخ مفتون خویش نوده است. موجودی که در دنیای اسرار آمیز عمق آب­ها در دنیای خارج از فضای تنفس بشر زیست می­کرد، در مایع زلالی که نیاز انسان، حیوان و گیاه به آن کاملاً آشکار بود. بنابر این دیری نپایید که این موجود به عنوان نمادی از آب با رمز باران و طراوت پیوند خورده و به دنبال آن رمزی از برکت و باروری گردید. ماهی در نقش نماد آب با ایزد بانوی آب­ها آناهیتا همراه می­شود و به عنوان مظهری از برکت و باروری نقشی مقدس می­یابد. به مانند گاو که با گاو آهن زمین را شخم می زند و استعداد خاک را برای باروری با آب باران محیا می کند. انسان کامل که نسخه­ اکمل آن حضرت ختمی مرتبت (ص) است، هم چون کوزه­ای است که به دریا اتصال دارد و آب حقیقت را از دریای احدیت می­گیرد و به سایرین افاضه می‌فرماید، پس مراد از تمثیل «خم» حضرت محمد (ص) و کاملان (علی قدر مراتبهم) است. «دریا در ماهی بودن» کنایه از این است که جهان حقیقت در باطن انسان کامل منطوی شده است(زمانی) نکته: جد اولیه ماهیان خاکی ماهی ای به نام لامپری بوده که زیست شناسان اعتقاد دارند اولین موجودی که سر از آب بیرون آورد و جد همه موجودات زنده ی خشکی زی است لامپری بوده که در خاک های نمناک زندگی می کرده. نفس خویش←@nafsma
از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین/15 تفسیری در موضوع نون و ماهی در عرفان/3 مولوی به کرّات عاشق صادق را به ماهی ممثّل ساخته که مایه­ حیات و بقایش، عشق است. گاه چون موجی برافرازان علم گاه چون ماهی روانه بر شکم ماهی هرگز از آب سیر نمی­شود، اهل ایمان نیز از آب حقیقت و دریای رحمت الهی سیراب نمی­شوند. هر که جز ماهی زآبش سیر شد هر که بی­روزی است، روزش دیر شد داستان حضرت یونس(ع) در متون عرفانی منشأ تفسیر و تأویل­های بسیاری شده است. حضرت یونس به واسطه خطایی که مرتکب شد در شکم ماهی گرفتار آمد و از انوار بامداد زندگانی محروم و محجوب ماند اما با تسبیح خداوند توانست نجات یابد. قرص خورشید در سیاهی شد یونسی اندر دهان ماهی شد(سعدی) مولوی در تمثیلی و در تأویل قصه­ یونس پیامبر(ص)، تن آدمی را ماهی و روح را یونس اسیر در قفس تن و جهان را دریا خوانده است. آدمی اگر در دنیا، تسبیح حق گوید نجات خواهد یافت و گر نه خوراک ماهی خواهد شد. این جهان دریاست و تن ماهی و روح یونس محجوب از نور صبوح یونست در بطن ماهی پخته شد مخلصش را نیست از تسبیح بد گر نبودی او مسیح بطن نون حبس و زندانش بدی تا یبعثون او به تسبیح از تن ماهی بجست چیست تسبیح آیت روز الست گر فراموشت شد آن تسبیح جان بشنو این تسبیح­های ماهیان هر که دید الله را اللّهی است هر که دید آن بحر را آن ماهی است این جهان دریاست و تن ماهی و روح یونس محجوب از نور صبوح گر مسبّح باشد از ماهی رهید ورنه در وی هضم گشت و ناپدید در بسیاری از مواضع در مثنوی، ماهی، نماد جان انسان­های الهی و انبیاء و اولیاء­اند که جز در بحر پاک کبریایی نمی­توانند زیست. از سوی دیگر اندیشه­ پیوستن انسان کامل با عالم غیب در تصاویری که ماهی در آن حضور دارد، به چشم می­خورد. ماهیان آگاه از پیران، نماد اولیاء و عارفان هستند. مولوی در فیه مافیه در این خصوص و در تمثیل جالبی، پیامبر را ماهی دریای رحمت دانسته و می­نگارد: «در آن دریای رحمت هم چون ماهی غوطه می­خورد هر چند در این عالم مقام پیغامبری و خلق را رهنمایی و عظمت و پادشاهی و شهرت وحی باشد، اما چون باز به آن عیش باز­گردد...» کار ماهی جز شناگری در آب نیست. عارف نیز کاری جز شناوری و تسبیح و عبادت درگاه احدیت ندارد. ماهی هر قدر هم در دریا باشد، باز به دنبال آب فراوان­تری است، عارف نیز علم بیشتری از خداوند طلب می­کند. مولوی بار­ها تأکید می­کند که ماهیت قرآن چیزی جز انبیاء نیست. وی قسم یاد می­کند که نورانیان یعنی اولیای الهی به مانند ماهیان بحر احدیت هستند. این ماهیان، اهل صفا و یکرنگی هستند گرچه در خشکی هزاران رنگ وجود دارد، ماهیان دریای وحدت با همه رنگ­ها می­جنگند. هست قرآن حال­های انبیاء ماهیان بحر پاک کبریا ᨗ نکته: اصطلاح ماهیت نیز از ماهی آمده که در علم فلسفه حقیقتی است که موجود را با آن می شناسند(ما هو؟) در اصل ماهیت ماهویت یا مشتق ماهو‌ یا مائیت(ماء آب) که اشاره دارد که ماهیت و جنس و جوهر و هویت یک انسان از چیست؟ در جواب این سوال می توان گفت ماهی ؟ نفس خویش←@nafsma
زیست شناسان جد اولیه پستان داران را ماهی می دانند به خصوص نهنگ ها و دلفین ها به دلیل پستاندار بودن و ماهی ها را اولین پستانداران می دانند. نفس خویش←@nafsma
از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین/16 آیا ماهی نیا اولیه و مشترک مهره داران است؟ در گذشته و دوستاران نظریه تکامل داروین نیا اولیه انسان را میمون می دانستند که بعد ها این نظریه جای خود را به نظریه ماهی داد که در محافل علمی طرفداران زیادی نیز دارد. چندی از این یافته ها و تحقیقات را مختصر مینویسم: به نقل از سایمکس، در مقاله‌ای جدید که در مجله‌ی Nature Ecology & Evolution منتشر شده است، فرآیند متیلاسیون نواحی بدون سیتوزین-گوانین(CG) دی ان آ(DNA) که نوعی سیستم کنترل اپی‌ژنتیک است و به طور گسترده‌ای در مغز انسان یافت می‌شود، برای اولین بار درمهره‌ داران اولیه ظاهر شده است. متیلاسیون ناحیه بدون CG می‌تواند ژن‌های کنترل کننده عملکرد مغز در دی ان آ را خاموش و روشن کند. کشف این موضوع که متیلاسیون ناحیه بدون ‌CG در مهره‌داران رخ می‌دهد نشان دهنده‌ی آن است که امروزه این فرآیند نقشی اساسی در ایجاد توانایی‌های شناختی پیشرفته در مغز انسان و سایر جانداران دارد.پروفسور ریان لیستر(Ryan Lister) از دانشکده علوم مولکولی در دانشگاه استرالیای غربی که در این مطالعه همکاری داشته می‌گوید: محققان نمونه‌هایی از مغز حیوانات را از سراسر "درخت زندگی" مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. ما می‌خواستیم بفهمیم که آیا این متیلاسیون ناحیه بدون ‌CG فقط مختص گونه‌های پستانداران که توانایی شناختی بالایی دارند است و یا ریشه در تکاملات قدیمی‌تری دارد؟ محققان دریافتند که متیلاسیون ناحیه بدون CG فقط در مهره داران دیده می‌شود از جمله "مکنده ماهی‌ها"(lampreys) که از نسل بی آروارگان هستند و جدی مشترک با انسان‌ها دارند. پروفسور لیستر می‌گوید: این تحقیقات نشان می‌دهد که چگونه وقایع تکاملی در اجداد شبیه به ماهی ما در بیولوژی امروزه مغز ما نقش دارد.(این تحقیقات توسط دکتر رایان لیستر و دکتر الکس دی مندوزا از دانشکده علوم مولکولی دانشگاه استرالیای غربی انجام گرفته است) نکته: خواندیم که ماهی یا نون همان عقل اول است حال یافته های علمی این را نشان می دهد که علاوه بر نیا مشترک با انسان ها مغز ماهی نیز با انسان رابطه زیادی دارد!!! چارلز آزبورن آمریکایی افتخارِ آن را دارد که با 68 سال سکسکه، از 1922 تا 1990، رکوردی جهانی برای خود ثبت کرده است. اما به‌ نظر می‌رسد مقصرِ این هم ماهیانی هستند که اجداد ما بودند. عاملِ سکسکه، گرفتگیِ دیافراگم - عضله بزرگی در سینه- است که با بلعِ غیراختیاری دنبال می‌شود. ریشه‌ی هر دوی اینها در آب است! در ماهی‌ها پیام‌های اعصابی که تنفس را کنترل می‌کند با سفری کوتاه از ساقه‌ی مغز به دستگاه تنفسی زیر گلو می‌رود. در انسان‌ها این وضعیت کمی پیچیده‌تر است. برای تنفس، ساقه‌ی مغزِ ما باید پیامی نه فقط به گلو، بلکه به سینه و دیافراگم بفرستد. این هماهنگی پیچیده به این معناست که اعصاب ممکن است گرفتگی عضلانی ایجاد کند که این خود به سکسکه منجر می‌شود. وقتی سکسکه شروع شد، موتورِ ساده‌ای که به نظر می‌آید ما از یکی از اجدادِ دوزیست خود به ارث برده‌ایم آن را ادامه می‌دهد. برای قورباغه‌ها، این عصبِ کنترل‌کننده، کارکرد مفیدی دارد و اجازه می‌دهد دریچه‌ی شُش هنگام تنفس باز بماند و هنگامِ خوردنِ آب بسته شود. اما برای بشر و سایر پستاندارانی که سکسکه می‌کنند، این عملکرد هیچ فایده‌ای ندارد و فقط نشانه‌ی دیگری است که ما با دوزیستان، اجداد مشترکی داریم.(منبع: بی بی سی - دکتر مایکل موزلی با کمی ویرایش) نکته: دیافراگم شما را یاد چه چیزی می اندازد در تطبیق عالم کبیر و صغیر گفتیم که با صور اسرافیل که محل تنفس است ارتباط دارد و چه ارتباطی با نون و حوت دارد!! نفس خویش←@nafsma
شباهت ماهی به دو پای انسان و ارتباط صورت فلکی حوت با دو پای انسان نفس خویش←@nafsma
صورت فلکی ثور در آسمان شب و شاخ های گاو که به جام شراب و حلال ماه 🌙 شباهت دارد نفس خویش←@nafsma
صورت فلکی حوت یا ماهی و شباهت با حرف V و همچنین شباهت به دو پای انسان نفس خویش←@nafsma
الهه ایسیس در اساطیر مصر که چشم گاو (ستاره دبران) روی شاخ تاج او قرار دارد نفس خویش←@nafsma
زمین روی شاخ گاو در کتیبه ها و اساطیر مصری نفس خویش←@nafsma
از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین/17 برج ثور(گاو) و برج حوت(ماهی) چه ارتباطی با ماه دارند. ᨗ ثور ، از قدیم ‌ترین و معروف ‌ترین و شاید نخستین صورتهای فلکی و دومین برج از برجهای دوازده گانة منطقة البروج بوده است. صورت فلکی ثور در اساطیر به مشتری در اساطیر یونانی (معادل مشتری در اساطیر رومی) و جذابیت او برای اروپا دختر آگنور (پادشاه فنیقیه) و تلفاسا اشاره دارد. تمدن آشور نام دومین ماه «گاو هدایتگر» بوده است. در مُهرهای بابلی، عبارت «گاو روشنایی» یا «گاو آسمانی» دیده می‌شود تمثالهای گاو نر میترایی بر جواهرات، در چهار یا پنج قرن پیش از میلاد، نیز حاکی از اهمیت دینی و نجومی ثور (گاو) در تمدن باستانی ایرانی بابلی است در سنگ برجسته های تخت جمشید ، تصویری از نبرد شیر و گاو دیده می‌شود. همچنین ثور مربوط به ماد ها نیز می شود. ابتدا باید به سراغ التفهیم برویم و ببینیم برج ثور مربوط به کدام کشور ها و اجرام عالم ما می شود. استاد اذکائی در مقاله خویش نقلی را از کتاب التفهیم بیرونی می آورند مبنی بر ارتباط منطقه جبال و ماه در ایران با صورت فلکی ثور! نقل دقیق بیرونی در التفهیم چنین است: {برج ثور دلالت دارد بر: سواد عراق و هر دو ماه و همدان و کُردان کوه و مدین(احتمالا مداین) و جزیره قبرس و اسکندریه در مصر و قسطنطنیه و عمّان و فرغانه. و او را انبازی است اندر هری و سیستان}(التفهیم ص ۳۳۵) مناطقی که در کتاب التفهیم آماده مربوط به مناطق مهم ماد هاست استاد اذکایی ماد را همان ماه و ماه را نیز همان ماد می داند که پریان آبی را می پرستیدند. برج ثور به خصوص ستاره دبران سرخ مربوط به کوکب زهره می شود، شرف قمر در صورت فلکی ثور اتفاق می افتد در اساطیر ایران باستان گاو با ماه مرتبط است(گاو ایوداد توسط اهریمن کشته شد اورمزد روشنی و زور را از تخم گاو بر گرفت و به ماه پایه داد و روشنی ای که در تخم گاو بود برای نگهداری به ماه سپرد) در بعضی نقاط ایران به گاو نیز منگه یا مانگه می گویند که ریشه در این باور دارد. ᨗ برج حوت مربوط به مشتری است که از جمله کشور های که منسوب به برج حوت است قطب شمال و روسیه است که نماد روسیه نیز ماه است و این کشور به طرز جالبی سرزمین رود ها و ماه تابان نیز خوانده می شود که کاملا مرتبط با ماه است. می دانیم که ماه مربوط به برج سرطان است پس چه ربطی به برج ثور و حوت دارد؟ خانه شرف زهره که مربوط به ثور است در برج حوت است، چنانکه زئوس که منسوب به مشتری است که شرف حوت است پدر خود را به عالم زیرین تبعید می کند که عالم زیرین همان کون تحت القمر یا پایین تر از قمر است که عالم ماست، همچنین شرف زهره نیز در برج حوت است که مربوط به عالم تحت القمر می شود. خب عالم زیرین در عالم صغیر همان با پا هاست که در صورت فلکی برج حوت است چنانچه ابوریحان حوت را با پا یکی دانسته است و اینطور می شود فهمید که در نجوم مشتری و زهره و ماه نقش ستون نگهبان یا حتی نگهدارنده برای زمین دارند همان طور که برج حوت و ثور در اساطیر جهان ما روی آن هاست و باعث تثبیت زمین شده اند ولی این بروج در کهکشان راه شیری نیستند از تاثیر آن ها روی حال و احوال زمین اطلاع دقیقی ندارم بجز یکی دو مقاله‌ی ناقص اما از تاثیر آن ها روی مشتری و زهره و ماه همان طور که بالاتر عرض کردیم به طور قاطع عرض می کنیم که قطعا ثور و حوت روی آنها تاثیر زیادی دارند و تاثیر آنها روی زمین ممکن است همان تاثیر حوت و ثور روی زمین باشد. نفس خویش←@nafsma
مقارنه ماه و مشتری و تاثیر آن دو روی زمین به خصوص زلزله ها محافظت از زمین و تاثیر روی آب ها و آبزیان (ماه اگر نباشد که مانند آهنربا با قطب مخالف عمل کند زمین از مدار خود ممکن است خارج شود) شرف ماه در روایات اسلامی بسیار روی آن تاکید شده.شرف الشمس (برج حمل) سالی یک بار اتفاق می افتد، در حالیکه شرف قمر (برج ثور) در هر ماه قمری تکرار می شود و ثانیا آداب و آثاری که برای شرف قمر، بیان گردیده است، اثر ملموس در زندگی فردی و اجتماعی انسان ها دارد. امام هشتم در کتاب ارزشمند رساله ذهبیه، به این موضوع، تصریح می فرمایند: اعْلَمْ أَنَّ جِمَاعَهُنَّ وَ الْقَمَرُ فِی بُرْجِ الْحَمَلِ أَوِ الدَّلْوِ مِنَ الْبُرُوجِ أَفْضَلُ وَ خَیْرٌ مِنْ ذَلِکَ أَنْ یَکُونَ فِی بُرْجِ الثَّوْرِ لِکَوْنِهِ شَرَفَ الْقَمَرِ. از اینرو، اهتمام و توجه به شرف قمر در هر ماه در نسل انسان تاثیر مهمی دارد نفس خویش←@nafsma