ایران و آمریکا؛ نبض دیپلماسی می زند
*رئوف پیشدار
استاد دانشگاه و روزنامه نگار
مستقیم یا غیرمستقیم، و یا بگوییم؛ مذاکرات غیرمستقیم، دیدار مستقیم هیچ یک از این اشکال در دیدار نمایندگان ایران و آمریکا در مسقط مهم نیست، مهم تر از همه نتیجه همین اولین دیدار این مقطع در مسقط است که هر دو مثبت بودن آنرا تایید کرده اند و قرار بر ادامه گذاشتند. این یعنی : نبض دیپلماسی می زند! دیپلماسی زنده است و این وظیفه دیپلماتهاست که آنرا احیا کنند.
بیش از بیست سال پیش در خودروی رسمی سفیر ایران در قزاقستان که آنزمان آقای «حسن قشقاوی» سفیر بود، به بیشکک پایتخت قرقیزستان می رفتیم. صحبت رابطه با آمریکا شد و من روی یک جمله بسیار تاکید کردم و آن این بود : به رابطه با آمریکا نباید آنقدر ایدئولوژیک نگاه شود که عدم وجود آن به حوزه تقدس ها برده شود و اگر روزی نظر به داشتن رابطه شد، گمان شود فعل حرامی صورت است. رابطه با آمریکا، مثل هر رابطه دیگری در دنیای سیاست باید مبتنی و با نظر داشت منافع ملی ما باشد.
همین سخن را بارها و بارها در جاهای مختلف و نزد افراد بسیار گفته و در نوشته هایم آورده ام.
به حرکت در آمدن دیپلماسی در رابطه ایران و آمریکا را در هفته منتهی به جمعه ٢۵ آبانماه ١۴٠٣ می شد حس کرد. آن روز رخدادی را در رابطه ایران و آمریکا شاهد بودیم که مشخصات یک تحول را داشت و آن ملاقات سفیر ایران در سازمان ملل با ایلان ماسک مشاور و دستیار دونالد ترامپ بود که توسط«نیویورکتایمز» افشاء و گفته شد در دوشنبه ۲۱ آبان ١۴٠٣ انجام شده است.
روزنامه آمریکایی نوشته بود؛ «سعید ایروانی» و ایلان ماسک درباره راههای کاهش تنشها بین تهران و واشنگتن گفتوگو کرده اند. البته تهران ملاقات را تکذیب کرد!
مقامات دولت آمریکا روز پنجشنبه ۲۴ آبانماه در رابطه با برنامه هستهای جمهوری اسلامی از ایران خواسته بودند«به جای گفتار و وعدهها، دست به اقدامات عملی بزنند.» این درخواست آمریکا پس از آن مطرح شد که مسعود پزشکیان، رئیس جمهوری وعده داد که پیش از بازگشت ترامپ به کاخ سفید، ابهامات و شبهات در مورد صلح آمیز بودن برنامه هستهای ایران را رفع کند.
پزشکیان در گفتوگو با «رافائل گروسی» مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در تهران گفته بود :«آمادگی خود را برای همکاری و همگرایی با این نهاد بینالمللی (آژانس) به منظور رفع ابهامات و شبهات ادعایی درباره فعالیت صلحآمیز هستهای کشورمان اعلام میکنیم.»
تحولات اشاره شده و سیگنالهای دو جانبه دیگر از همان زمان نشان از احتمال نزدیک شدن رابطه تهران و واشنگتن به فاز دیپلماتیک داشت و حال انتظار است که
ادامه تحولات همچنان در دست دیپلماتها باشد تا سیر وقایع را در چارچوب سیاست های کلی نظام مبتنی بر عزت، حکمت و مصلحت به پیش ببرند.
رابطه ایران و آمریکا در مقاطعی درچهار دهه گذشته و از جمله در دور اوّل ریاست جمهوری ترامپ(۲۰ ژانویه ۲۰۱۷ تا۲۰ ژانویه ۲۰۲۱)در مرحله ای قرار گرفت که می توانست مقدمه ای برای آب شدن یخ رابطه تهران و واشنگتن باشد که بواسطه عدم مدیریت شرایط به وجود آمده و دور ساختن آن از هیجانات و دستبرد های بازیگرانی- بویژه اسرائیل و رقبای منطقه ای ایران و قدرت سایه در ایران - به سرقت رفت.
از ویژگی های اساسی علم سیاست که آن را هنر «تدبیر» مسائل نیز می خوانند، «واقعی»، و نه «آرمانی» تلقی شدن همه ی بازیگران عرصه بین الملل است. در چنین فضایی سیاست خارجی یک کشور در چارچوبی شکل می گیرد که به آن «منافع ملّی »گفته می شود.منافع ملّی ما امروز در گروی حل عزتمندانه مسائل با آمریکاست.
هم تهران و هم واشنگتن باید باور داشته باشندکه نمی توانند و نباید به سیاست گفت وگو نکردن مستقیم و بدون واسطه با نیت راسخ به حل مسائل،ادامه بدهند .
ایران ظرفیت های سیاسی، اقتصادی، امنیتی، فرهنگی و اجتماعی زیادی دارد که به آن امکان می دهد تا نقش مهمی در ثبات و تحکیم صلح و امنیت و دموکراسی در منطقه ایفا کند.آمریکا نمی تواند این پتانسیل بزرگ را در بازی های منطقه ای و حتی فرا منطقه ای خود نادیده بگیرد.
آمریکا باید باور کند که تعادل منطقه بدون حضور و ایفای نقش متناسب با وزن ژئوپولتیک ایران ممکن نیست و در مقابل ایران توجه کند که آمریکا قدرت نخست اقتصادی دنیا است، یک چهارم اقتصاد دنیا متعلق به آمریکاست و تنها ارزش اقتصادی ایالت کالیفرنیای آمریکا دو برابر کل اقتصاد ایران است و ابزارهای زیادی برای تنظیم تعاملات و روابط منطقه ای و بین المللی خود دارد.
🟡 برای مطالعه نوشته های نویسنده ،لطفا لینک های زیر را دنبال کنید.
https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1
https://t.me/raoufpishdar
HTTPS://r-pishdar.blogfa.com
١- دریاقلی سورانی یانچشمهای (زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۲۳، یانچشمه - شهادت ۲۸ آبان ۱۳۵۹، تهران)، او اوراقفروشی در حاشیه آبادان بود که در جریان حمله عراق به ایران متوجه نفوذ غافلگیرانه عراقیها از رودخانه بهمنشیر میشود و مسافت ۹ کیلومتری را از گورستانِ اتومبیلهای فرسوده در کوی ذوالفقاری تا نیروهای خودی را با دوچرخه میپیماید تا نیروهای خودی را ازیورش عراقیها آگاه بسازد.
وی در کشاکش این ماجرا بر اثر ترکش خمپاره مجروح شد و در راه انتقال به تهران به شهادت رسید. داستان دریاقلی سورانی در کتاب درسی فارسی ششم ابتدایی درس هشتم آمده است. پیکر این قهرمان ملی در قطعه ٣۴ بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شده است.
٢ - بهنام محمدی «فهمیده» ای دیگر که خرمشهر مدیون اوست، ولی گمنام ماند
این شیر بچه شجاع و پرتلاش بختیاری در رساندن مهمات به رزمندگان اسلام بسیار تلاش می کرد. گاه آنقدر نارنجک و فشنگ به بند حمایل خود آویزان میکرد که به سختی می توانست راه برود.
بهنام در منزل پدر بزرگش در خرمشهر بهدنیا آمد. ریزه بود و استخوانی اما فرز چابک بازیگوش و سرزبان دار.
شهریور ۱۳۵۹ شایعه حمله عراقی ها به خرمشهر قوت گرفته بود خیلی ها داشتند شهر را ترک می کردند کسی باور نمی کرد که خرمشهر به دست عراقی ها بیفتد اما جنگ واقعاً شروع شده بود بهنام که فقط ۱۳ سال سن داشت، تصمیم گرفت بماند. او مردانه ایستاد.هم می جنگید هم به مردم کمک می کرد.
بهنام چندین بار نیز به اسارت دشمن درآمد؛ اما هر بار با توسل به شیوهای از دست آنان می گریخت.
او با بهره گیری از توان و جسارت خود توانست اطلاعات ارزشمندی از موقعیت دشمن را به دست آورده و در اختیار فرماندهان جنگ قرار دهد.
عراقی ها که فکر نمی کردند این نوجوان ۱۳ ساله قصد شناسایی مواضع , تجهیزات و نفرات آنها را دارد، رهایش می کردند. یک بار که رفته بود شناسایی , عراقی ها گیرش انداختند و چند تا سیلی آبدار به او زدند جای دست سنگین مامور عراقی روی صورت بهنام مانده بود وقتی برگشت دستش را روی سرخی صورتش گرفته بود هیچ چیز نمی گفت فقط به بچه ها اشاره کرد عراقی ها کجا هستند و بچه ها راه افتادند.
شهادت
با تشدید جنگ و تنگ ترشدن حلقه محاصره خرمشهر , خمپاره ها امان شهر را بریده بودند. درگیری در خیابان آرش شدت گرفته بود مثل همیشه بهنام سر رسید اما نارحتی بچه ها دیگر تاثیری نداشت او کار خودش را می کرد. کنار مدرسه امیر معزی (شهید آلبو غبیش) اوضاع خیلی سخت شده بود. ناگهان بچه ها متوجه شدند که بهنام گوشه ای افتاده است و از سر و سینه اش خون می جوشید
٣ - خلبان محمود اسکندری (زادهٔ ۱۳۲۹ در کرج-درگذشتهٔ ۱۳۸۰) سرهنگدوم خلبان نیروی هوایی ارتش ایران بود. وی در جنگ ایران و عراق حضور مستمر و در سه عملیات مهم شامل: عملیات آزادسازی خرمشهر، عملیات اچ۳ و عملیات بغداد شرکت مؤثر داشت. از وی بهعنوان یکی از برجستهترین خلبانهای نیروی هوایی ایران نام برده میشود.
عملیات اچ۳ (۱۵ فروردین ۱۳۶۰) – این عملیات از سوی شرکت مک دانل داگلاس سازندهٔ هواپیمای فانتوم اف-۴، بهعنوان کاملترین عملیات انجام شده توسط این نوع هواپیما، و اسکندری نیز بهعنوان ماهرترین خلبان این نوع هواپیما شناختهشده است.
آزادسازی خرمشهر (۱۷ اردیبهشت ۱۳۶۱) – انهدام پل اروند بر روی رود اروند رود توسط اسکندری و مهیا شدن شرایط محاصره و شکست نیروهای عراقی، بر روند آزادسازی خرمشهر مؤثر بود.
عملیات بغداد (تیر ۱۳۶۱) – در این عملیات، عباس دوران بر اثر اصابت موشک و سقوط هواپیمایش شهید شد، اما اسکندری موفق شد هواپیما را سالم به پایگاه بازگرداند.
اسکندری در سال ۱۳۶۶ به اتهام ارتباط با گروه های سلطنت طلب، زندانی و از نیروی هوایی اخراج شد. گفته میشود این اتهام به دلیل تماس همکار سابقش در پایگاه سوم شکاری با او مطرح شده است که منجر به حکم چهار سال حبس و اخراج از ارتش شد.
پس از اخراج با پیگیری دیگر همکاران او همچون سرتیپ علیاکبر زمانی (فرماندهٔ وقت پایگاه بوشهر) و فرجالله براتپور و… حکم اخراج اسکندری به بازنشستگی تبدیل میشود.
اسکندری در ۱۲ آبان ماه سال ۱۳۸۰ در یک تصادف رانندگی همراه با همسرش به لقاءالله پیوست و در امامزاده حیدر کلاک کرج به خاک سپرده شد.
کلاس مجازی😷:
خاطرات یک خبرنگار - فراز از جلوی ناوهای جنگی (۴)
*رئوف پیشدار
استاد دانشگاه و روزنامه نگار
بعد از سقوط صدام حسین توفیق زیارت عتبات عالیات را در یک ماموریت یکماه در سال ١٣٩٠ از طرف بعثه مقام معظم رهبری پیدا کردم. کارم تولید محتوا برای سایت این نهاد و ارسال به رسانه ها بود.
برای رفتن به عراق از مرز مهران خارج شدم. نه فقط مهران که در طول جنگ بیشتر از منافقین جاسوس و وطن فروش آسیب دید، زخم های جنگ را از ارتفاعات بازی دراز تا خود شهر ایلام و تا مرز می شد، دید.
نمی دانم چقدر از آن زخم ها تا به حال التیام یافته است، ولی می دانم و به چشم از دهانه اروند تا سوسنگرد وجب به وجب دیدم که خوزستان چه زخم های عمیقی از جنگ تحمیلی بر سر و روی و قلب خود دارد.
جا به جای شهرها و روستاهای منطقه هنوز از تیر و تیرکش و بمب و موشک متجاوزان درد دارد.
در ماموریت پوشش حمله ائتلاف به رهبری آمریکا برای سرنگونی صدام حسین بارها برای آبادان و خرمشهر، سوسنگرد و... و یک کلام «ایران» گریه کردم.
من خرمشهر و آبادان و در کل هیچ کجای خوزستان را پیش از انقلاب ندیده بودم و بعد انقلاب هم که جنگ شد. فیلم هایی که از قدیم های خوزستان و بویژه دو شهر آبادان و خرمشهر دیده ام، شهرهایی آباد بودند که ساکنانش به شاد بودن و داشتن زندگی در رفاه مشهور بودند، عشق جوانانش عینک ری بن Ray ban بود شلوار لی فالمرز و پیراهن یقه خرگوشی ، و غروبها کنار کارون و شط! و چقدر خوزستان غم دارد که همین الان هم از آن می نالد!
پنهان نمی کنم، بقول مرحوم پرویز فنی زاده، بازیگر نقش قاسم دایی جان ناپلئون ایرج پزشک زادنویسنده، و ناصر تقوایی کارگردان فیلم؛ بابام جان! دروغ چرا! تا قبر آآآآ چهار وجب فاصله است، وقتی هواپیماهای آمریکایی و انگلیسی بصره را جلوی چشم ما می کوبیدند، من لذت می بردم، آفرین می گفتم، برای خلبانها دست می زدم!
یادم می آمد چطور تو همین جاده های خوزستان زنان و بچه ها پای برهنه مختصر اثاثی شاید قوتی پیچیده شده در سفره ای بر بالای سر در دل بیابان به سمتی می رفتند که «وطن» بود، و مردانی که قهرمانانه ایستاده بودند تا خرمشهر سقوط نکند. « سورانی » ها جبهه آبادان را زیر نظر داشتند، همين که بعثی ها پای نجس شان را به ذوالفقاری گذاشتند، « دریا قلی سورانی»(١) با دوچرخه یک نفس کیلومترها رکاب زد تا به نیروهای ایرانی برسد و به آنها خبر ورود عراقی ها را بدهد و خودش و بچه های آبادان و نیروها از ارتش و سپاه و نیروهای مردمی برای دفاع از آبادان به ذوالفقاری سرازیر شدند.
بهنام محمدی (٢) را خیلی ها نمی شناسند. اگر به زیارت بخش غربی خرمشهر رفتید، نقاشی تصویر با ابهت، مردانه و غیرتمند این نوجوان خرمشهری را بر دیوار خواهید دید که در دفاع از وطنش شهید شد و خبرنگاری نبود که چون شهید فهمیده او و صدها قهرمان مانند او را به ملت ایران معرفی کند.
یادم می آمد که نشانه های آن شهر خرم، وقتی برای اولین بار از جبهه پلیس راه وارد آن شدم، تنها تیرآهن هایی بود که از ساختمان های شهر کنده و رو به آسمان کار گذاشته بودند تا چتربازها نتوانند فرود بیایند و علاوه بر آن، صدها خودرویی که وقت حمله بعثی ها در گمرک خرمشهر منتظر ترخیص بود.
بعثی ها هر تعداد از آن خودروها را که می توانستند دزدید و با بار اسباب و اثاثیه دزدیده شده از خانه های خرمشهر به عراق بردند و بقیه را به علاوه خودروهای مانده در شهر رو به آسمان گذاشتند که مانع فرود چتربازها شود.
فتح خرمشهر و بازپس گیری آن از منظر علم استراتژیک یک جنگ ترکیبی از زمین و هوا و دریا بود. همه ی نیروها آمده بودند، بازپس گیری خرمشهر یک مساله ملی و برای هر کی که خون و غیرت ایرانی در رگهایش بود، مساله و موضوعی غیرتی و شرافتی شده بود.
عراق هر آنچه امکانات دفاعی داشت از نیرو تا تجهیزات، همه را پای کار آورده بود که نگذارد خرمشهر پس گرفته شود. جنگ در شهر بشدت جریان داشت. عراق پیوسته از روی پلی که جلوی گمرک بود، نیرو و مهمات به خرمشهر می آورد.
پل با موشک و پدافند هوایی فوقالعاده سنگین محافظت می شد. بارها خلبانها سعی کردند پل را بزنند که دیوار آتش عراقی ها نگذاشت. در این میان یکهو سرهنگ خلبان «محمود اسکندری» (٣) با فانتوم و با عبور از خط آتش و شیرجه روی پل، آنرا هدف قرار داد.
فروریختن پل راه فرار را برای عراقی ها بست.
ستون بی نهایت نظامی های عراقی را که دستهای خود را به نشانه تسلیم بالا برده اند و پارچه سفید در دست دارند و در تلویزیون دیده اید، همان صحنه است.
برای مطالعه نوشته های نویسنده و از جمله منابع و اطلاعات تکمیلی و خواندنی این نوشته که به لحاظ حجم امکان انتشارش در این کانال نبود، متمنی است لینک زیر را دنبال کنید :
https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1
خلع سلاح را از اینجا باید شروع کرد
*رئوف پیشدار
استاد دانشگاه و روزنامه نگار
کانال خبری «یورونیوز» شبکه خبری اروپا به نقل از مقام های امنیت ملی آمریکا :« ساخت بمب اتمی جدید آمریکا که ۲۴ برابر قدرتمندتر از بمب هیروشیماست «جلوتر از زمانبندی پیش میرود. سازمان امنیت هستهای اولین واحد تولیدی بمب بی۱۳-۶۱ را تا پایان سال مالی جاری تکمیل خواهد کرد و این اتفاق بسیار جلوتر از زمانبندی انجام خواهد شد.» ٢٠ فروردین ماه ١۴٠۴
نقل قول بالا یکی از نشانه های ناتعهدی و ناصداقتی آمریکا در قبال پیمانهای بین المللی علیرغم شعارهایی که رهبران واشنگتن می دهند، است..
آمریکا سالهاست بی اعتنا به تعهدات جهانی برای محدود سازی و خلع سلاح هستهای همچنان به غنی سازی زرادخانههای خود می پردازد و نهادهای جهانی مانند آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم چشم خود را به روی آن بسته اند.
در ميان پيمانها و توافق هاي دستجمعي بين المللي، هيچ يك به اندازه پيمان منع توليد،تكثير و اشاعه سلاح هاي هسته اي موسوم به NPT محبوب نبود. بشر اميدواريهاي بسياري داشت تا كه در سايه اين پيمان بتواند بدون ترس و دلهره از سلاح هاي هسته اي كه قدرت تخريب و ويرانگري آنرا در جنگ دوم جهاني به چشم ديد، زندگاني خود را داشته باشد.
نمايندگان كشورهاي جهان در سال 1968 پيمان را در چارچوب گفت وگوهايي طراحي و پي ريختند كه در سال 1970 پس از رفت و آمدها و تبادل نظرهاي بسيار ، مفاد آن براي اعضا لازم اجرا شد . روح پيمان و چكيده وعصاره آن همان شعاري است كه" كنفرانس بين المللي خلع سلاح و عدم اشاعه " فروردین 1389 در تهران سر لوحه كار خود قرار داد :" انرژي هسته اي براي همه ، سلاح هسته اي براي هيچكس "
اميدواري بشر به زندگاني بدون نگراني از سلاح هاي هسته اي دوام چنداني نياورد و اولين و اساسي ترين قدم ها براي به تعبير "بان كي مون " دبير كل پیشین سازمان ملل "بي اعتمادي " به پيمان NPT توسط قدرتهايي بر داشته شد كه به صراحت پيمان به عنوان "قدرتهاي هسته اي آن زمان "پذيرفته و متعهد شده بودند كه به خلع سلاح هسته اي تن دهند. نمايندگان جامعه بشري كه آن زمان پاي پيمان امضا گذاشتند ، اذعان داشتند كه با توجه به ويرانيهايي كه يك جنگ هستهاي براي نوع بشر ببار ميآورد ، و در نتيجه نياز به يك تلاش همه جانبه براي جلوگيري از خطر چنين جنگي و اتخاذ اقداماتي در جهت حفظ امنيت مردم هست ؛ بايد كه جلوي گسترش سلاح هاي هسته اي را گرفت ، و درهمان حال كه كشورها اجازه دارند تا براي اهداف و مقاصد و منافع صلح جويانه به توان شكافت هسته دست پيدا كنند ، همه ي مساعي جميله دولتها و ملت ها بايد مصروف آن گردد كه جلوي توليد ، تكثير و اشاعه سلاح هاي هسته اي گرفته شود.
اين نكته اساسي در همان ماده اول پيمان و بدنبال مقدمه اي به نسبت جامع كه همين مهم را به علاوه ضرورت و اهميت خلع سلاح هسته اي ديده،اين گونه آورده شده است:"هر يك از اعضاي اين پيمان كه داراي سلاح هستهاي است ، متعهد ميشود از واگذاري مستقيم يا غير مستقيم سلاحهاي هستهاي يا ساير ادوات انفجاري هستهاي و يا كنترل بر اين سلاحها يا ادوات انفجاري به ديگري خودداري نموده و هيچ يك از دولتهاي فاقد سلاح هستهاي را به هيچ طريقي در ساختن سلاحهاي هستهاي يا ساير ادوات انفجاري هستهاي و يا كسب اين سلاحها يا ديگر ادوات انفجاري هستهاي و كنترل بر آنها كمك، تشويق و ترغيب ننمايد. "
اساسي ترين نكته و در حقيقت روح پيمان NPT، خلع سلاح بود كه نه تنها قدرتهاي هسته اي به آن تن ندادند كه با انتقال آن به رژيم شروري مانند رژيم تل آویو و كشورهاي غير عضو پيمان ، اساسي ترين ضربه را به اعتبار پيمان و اميدهايي كه به آن بسته شده بود ، زدند.
ماده دوم پيمان تاكيد دارد :" هر يك از اعضاء اين پيمان كه فاقد سلاح هستهاي است متعهد ميشود از قبول مستقيم يا غير مستقيم انتقال سلاحهاي هستهاي يا ساير ادوات انفجاري هستهاي و يا كنترل بر اين سلاحها يا ساير ادوات انفجاري هستهاي به ديگري خودداري نموده و به هيچ طريقي سلاحهاي هستهاي يا ساير ادوات انفجاري هستهاي را نساخته و كسب ننمايد و در جستجو و يا دريافت كمك براي ساخت سلاحها يا ساير ادوات انفجاري هستهاي برنيايد ."
همان طور كه اشاره رفت ، اساس پيمان NPT ، يک معامله جهاني بود که بر طبق آن قرار شد کشورهاي داراي سلاح هسته اي به سمت کنار گذاشتن و خلع سلاح هسته اي حرکت کنند و کشورهاي خارج از باشگاه دارندگان اين دسته از تسليحات ، در صدد دستيابي به سلاح هسته اي بر نيايند ، و حال کاملا مشخص است که بنيان هاي اين توافق بين المللي از هر دو جهت توسط کشورها و رژيم هاي شرور زير پا گذاشته است و قدرتهاي هسته اي که در برابر پيمان متعهد به خلع سلاح و عدم اشاعه آن بودند ،خود به بزرگترين ناقض آن مبدل شده اند که در راس آنها ايالات متحده آمريکا قرار دارد .
بيدليل نيست که اين راهبرد بازدارندگي مبتني بر نابودي تضمينشده متقابل، يا ديوانگي نام گرفته است.برخي از دولتهاي هستهاي در سالهاي اخير از نظريهي بازدارندگي در مقابل ساير قدرتهاي هستهاي بر مبناي نابودي تضمينشده متقابل هم فراتر رفتهاند تا جائيکه در راهبرد هستهاي اين دولتها، بر حفظ انتخاب هستهاي در برابر تهديدات متعارف از سوي ناقضين معاهده عدم اشاعه تأکيد شده است، در حاليکه بزرگترين ناقضين معاهده عدم اشاعه، قدرتهايي هستند که علاوه بر نقض تعهد خود در ماده 6 معاهده براي خلع سلاح هستهاي، حتي در اشاعه عمودي و افقي اين سلاحها گوي سبقت را از ديگران ربوده و منجمله با کمک به تسليح رژيم تل آویو به سلاحهاي هستهاي و حمايت از سياستهاي آن رژيم، در اشاعهي واقعي اين سلاحها نقش مستقيم و مغاير تعهدات خود بر مبناي ماده یک معاهده ايفا کرده و منطقهي خاورميانه و جهان را با تهديدي جدي روبرو کردهاند و در رأس اين دولتها، ايالات متحده آمريکا است.
برای مطالعه نوشته های نویسنده متمنی است لینک زیر را دنبال کنید :
https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1
سناتور "مک کين " از نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري آمريکا در سخناني که سال 1385 در "نيوهمشاير " ايراد کرد، گفت :"آمريکا به رغم ادعاهايش ، خود بزرگترين ناقض پيمان NPT بوده است ،زيرا نه تنها به خلع سلاح که از شروط اساسي پيمان بوده عمل نکرده ، بلکه زرادخانه هاي هسته اي خود را نيز توسعه داده و به اشاعه سلاح هاي هسته اي پرداخته است."
امروزه و آنچه بیش از نیم قرن پس از امضاي پيمان منع توليد ، تکثير و گسترش سلاح هاي هسته اي موسوم به NPT، براي 188 عضو پيمان سوال است اين مي باشد که چرا کشورها و رژيم هاي شروري مانند آمريکا و اسراييل يا از امضاي پيمان سر باز مي زنند ، و يا پس از امضاي آن به طرق مختلف به تداوم پيگيري خواسته هاي نامشروع خود مي پردازند ؟ و در چنين شرايطي آيا پيمان در اساس منسوخ نشده ؟ وآيا با چنين تعاملي با آن ، تبعيت ساير کشورها از پيمان امري بي فايده نيست ؟ بخصوص که اين کشورها هيچ گاه قصد توليد و يا تکثير اين گونه سلاح ها را نداشته اند.
به باور اغلب اعضاي NPT ، آنچه موجب طرح جدي اين سوال و به تعبير " بان کي مون " دبير کل پیشین سازمان ملل در پيام او به نشست دوره اي بازبيني پيمان در وين "بحران عدم اعتماد " ميان اعضاي آن شده ، " ريشه در برخوردهاي منفعت طلبانه آمريکا با پيمان " دارد که موجب پديد آمدن فضايي از " بي اعتمادي ميان کشورهاي در حال توسعه و کشورهاي توسعه يافته عضو پيمان بخصوص آمريکا ، براي مانع تراشي هاي سياسي آن در سر راه کشورهاي در حال توسعه براي دسترسي به انرژي هسته اي با اهداف صلح آميز شده است ."
همانطور كه ديديم و در جابجاي پيمان NPT نيز به صراحت آمده و مورد تاكيد است ؛ بهره مندي كشورهاي عضو از انرژي هسته اي حق آنهاست – قدرتهاي هسته اي بايد به خلع سلاح تن دهند – كشورهاي برخوردار بايد به كشورهاي غير برخوردار براي دستيابي به توان شكافت هسته در جهت مقاصد صلح آميز كمك كنند. اين ها از ديگر مفاد اصلي و اساسي پيمان NPT است كه متاسفانه هيچ يك صورت واقعي و عملي نه تنها به خود نگرفته ، كه قدرتهاي بزرگ تا جايي كه توانسته و مي توانند در اين مسير بخصوص دستيابي به دانش هسته اي مسالمت آميز ، بر سر راه كشورهاي عضو پيمان سنگ اندازي مي كنند كه ايران – قديمي ترين عضو پيمان و از اعضاي اوليه آژانس - از آن جمله است .
آنچه ايران در چارچوب پيمان NPT و پادمانهاي آن بدنبالش است ، پاسخگويي و تامين يك نياز اساسي براساس منافع ملي و ناشي از اختيارات ذاتي (حق ) درجهت توسعه مي باشد كه پيمان NPT هم به عنوان يك شهادتنامه و اعتراف عمومي برآن تاكيد گذاشته و صراحت بخشيده ، و اين حقي نيست كه يك عده اي به عده اي و يا يك طرف داده باشند ، و يا بخواهند از آن بگيرند .
آمريكا در همان حال كه ايران را متهم مي كند ، خود با توزيع فناوري هسته اي ميان كشورهاي غير عضو پيمان و در همان حال تقويت توان و قدرت هسته اي رژيم شرور تل آویو ، گناه بزرگ آلوده شدن بيشتر جهان به سلاح هاي هسته اي را بر دوش دارد. اگر ادعاي مبارزه با گسترش سلاح هستهاي آمريکا دروغ نبود، آيا رژيم تل آویو ميتوانست ضمن خودداري از پذيرش مقررات بينالمللي در اين زمينه به ويژه NPT ، سرزمين اشغال شدهي فلسطين را به زرادخانهاي مبدل سازد که انبوهي از سلاحهاي هستهاي در آن ذخيره شده است؟
از زماني که انفجار نخستين جنگافزارهاي هستهاي توسط دولت ايالات متحده در هيروشيما و ناکازاکي فاجعهاي انساني با ابعاد بيسابقه در تاريخ آفريد و امنيت بشري را با تهديدي عظيم مواجه ساخت، ضرورت نابودي کامل اين سلاحها مورد اجماع قاطع جامعه جهاني قرار داشته است.
استفاده از سلاح هستهاي نه تنها به کشتار و تخريب گسترده منجر شد، بلکه ميان آحاد مردم ، نظامي و غير نظامي، کوچک و بزرگ، زن و مرد و کهنسال و خردسال تمايزي قائل نشد و آثار ضد بشري آن مرزهاي سياسي و جغرافيايي را در نورديد، و حتي به نسلهاي بعدي نيز خسارتهاي جبران ناپذير وارد نمود و لذا هرگونه استفاده و حتي تهديد به استفاده از اين سلاح، نقض جدي مسلمترين قواعد بشر دوستانه و مصداق بارز جنايت جنگي قلمداد ميگردد.اصرار اين دولتها بر نگهداري، افزايش و گسترش توان تخريبي اين سلاحها، که هيچ کاربردي جز ارعاب و ترور دستهجمعي و ايجاد امنيت کاذب، مبتني بر بازدارندگي ناشي از نابودي تضمينشده همگاني نداشته و ندارد، استمرار کابوس هستهاي جهان را به دنبال داشته است. منابع خارج از شمار اقتصادي و انساني در رقابت غير عقلاني هزينه شدهاند تا هر يک از ابرقدرتها توان خيالي پيدا کنند که بيش از ده هزار بار رقيبان خود و ساير ساکنان کره خاکي منجمله خودشان را نابود کنند.
*خاطرات یک خبرنگار — فرار از جلوی ناوهای جنگی (۵)*
*رئوف پیشدار
استاد دانشگاه و روزنامه نگار
صبح امروز چهاردهم فروردين ماه ١۴٠۴ که این بخش از خاطرات آن جنگ سال ١٣٨٢ و سقوط صدام را نوشتم، اوّل صبح اخبار بین المللی را که خواندیم باز دیدم که ترامپ رئیس جمهوری نامتعارف آمریکا و نتانیاهو همپیمانش در اسرائیل، ایران را به جنگ تهدید کرده اند و خودی ها هم تهدید به پاسخگویی کرده اند و در این بین یکی از روسای سابق قوا و الان مشاور عالی! از ضرورت داشتن سلاح هستهای گفته و حالا کلی بسیج شده اند که این گاف را پاک کنند.
نمی دانم و نمی فهمم آیا اینها می دانند جنگ چیست، چه آثار و ویرانی هایی دارد! خشت، خشت این مملکت در چهل سال گذشته به قیمت رنج، سختی و محرومیت عمومی روی هم گذاشته شده است و هیچ کس در هیچ مقام و موقعیتی حق ندارد بهانه به دست دشمن برای ویرانی ایران بدهد.
من در افغانستان و عراق دیدم که چگونه جنگنده های آمریکایی کله سحر در حالی که خلبان هایشان زیر رختخواب و کنار اهل و عیال در آمریکا یا اروپا یا یک جای امن دیگر خوابیده بودند با کامپیوتر و ماهوارهای که با آن ارتباط داشتند، یک به یک هدف های مورد نظر را بمباران می کردند و تا قهوه صبحگاهی یشان سرد نشده، آن هواپیما ( پهپاد) را در فرودگاه پایگاهی مثلا در سومالی یا جزیره دیهگو گارسیا -Diego Garcia یا روی ناوی در خلیج فارس، دریای عمان یا اقیانوس هند فرود می آوردند و پارکش می کردند و دست بچه یشان را می گرفتند و می بردند مدرسه!
نکوهش جنگ به معنای تسلیم نیست، معنایش عقل کردن و تدبیر برای حفاظت از کشور و در جایش دفاع قهرمانانه است، نه تیغ دادن در کف زنگی مست!
در میان نوشته ها، یادداشت اخیر همکار اهل قلم و آزاده « رحیم قمیشی» را هم خواندم. دردمندانه نوشته بود :
🔶 سال ١٣۵٨ و برابر شواهد گزارش کردند ، صدام در حال تقویت مواضع خود و آمادگی برای یکحمله بزرگ است، اما آن مقامات همه چیز را شوخی میگرفتند؛ و گفتند صدام جرئت حمله به ایران را ندارد!
🔶 برادرم (که از جمله گزارش کنندگان بود) پنج ماه پس از شروع جنگ، با دل رنجیده و خونیناش بیشتر نماند، و ۸ سال حرص نخورد برای جنگی که میشد در نطفه آن را خفه کرد، او شانس آورد و ندید چندصد هزار نفر کشته شدند و چقدر خانههای پر از وسایل به تصرف نظامیان عراق درآمدند و بر سر مردم ایران چه آمد.
هنوز پس از چهل و پنج سال حسرت میخوریم کاش جلوی جنگ را توانسته بودیم بگیریم.!
🔶 در محاصره سوسنگرد مجبور شدم چند شبی را در بعضی از خانههای خالی از سکنه مردم جنگزده سوسنگرد به صبح برسانم، آن شبها خواب به چشمهایم نمیآمد، نه که عراقیها هر لحظه ممکن بود دوباره شهر را تصرف کنند، از عکسهایی که در پذیرایی آن خانهها، از صاحبان خانههای هموطنان عربم به دیوارهایشان نصب بود و آن نگاه نافذشان. میدانستم آنها اگر کشته نشده باشند ، دلشان پی شهر و خانه یشان است.
🔶 تهدید هر جنگی را باید جدی گرفت. ولو احتمال آن به چند درصد ناچیز هم نرسد! ما در سال ۱۳۵۹ اشتباه کردیم، نادان بودیم و نمیدانستیم جنگ یعنی چه، و چقدر برای پیشگیری از جنگ همه مسئولیت داریم.
در خرمشهر هم همین شکل مردم خانه و کاشانه خود را رها کرده و به امید بازگشت سریع ، هر کس دور و نزدیک، جایی رفته بود. جنگ که ادامه پیدا کرد، بنیاد امور جنگ زدگان تشکیل شد و وقتی جنگ تمام شد، خیلی از آن مهاجرین چشم از دنیا بسته، و حسرت به دل دیدن دوباره شهر و دیار خود، از دنیا رفته بودند. خیلی هاهم در جوامع جدید جذب شدند، ولی شهرهای جنگ زده، همچنان درد دارند.
ما جنگ طلب نیستیم و نباید دشمن را هم به آن تحریک کنیم، ولی این را خوب می دانیم که اینجا وطن ما، خاک ما، خاستگاه ما و خانه آخرت ما است، پس مراقبیم! چشم هایمان باز، و با هم در دفاع از وطن، متحد! ولی بهانه نمی دهیم.
برای مطالعه نوشته های نویسنده متمنی است لینک زیر را دنبال کنید :
https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1
سیاست میدان واقعیت ها است نه آرمان، شعار و آرزو
رئوف پیشدار
استاد دانشگاه و روزنامه نگار
نمایندگان ایران و آمریکا قرار کرده اند روز شنبه سی ام فروردین ١۴٠۴ دور دوم گفت و گوی توافق شده را انجام دهند.
واقعیت هر چه باشد و نهایت به هر آنچه ختم شود، مهم این باید باشد که منافع ملی ایران حفظ شود و کشور و مردم بیشتر از این، خسارت نبینند.
نکته حائز توجه این مهم است که برجام چه اعاده بشود و یا نشود که حالا امری علی السویه شده است ، نظام در این شرایط خطير به باارزش ترین سرمایه خود یعنی اعتماد عمومی نیاز دارد. عبور از این شرایط با برجام و بی آن، بدون حمایت عمومی ممکن نیست. تنگناها بویژه در زمینه اقتصادی به این اعتماد آسیب جدی زده است .
مسائل عديده ای بر روابط فریز شده چهل و چند ساله ایران و آمریکا سایه انداخته است که برجام و مسائل متعاقب خروج آمریکا از آن توافق دارای امضای قدرت های بزرگ جهانی و سازمان ملل، یکی از آن ها و البته مهم تر! است.
یخ رابطه در روابط ایران و آمریکا آنقدر محکم است و دیوار بی اعتمادی بلند، که ایجاب می کند شاید سال ها دیپلمات های دو طرف مسائل خود را یک به یک روی میز مذاکره بگذارند و برای حل و رفع آنها چانه زنی کنند. در عین حال این یک واقعیت عینی و ملموس است که هژمونی آمریکا در رابطه جهانی با ایران تاثیر بسیار دارد به گونه ای که محدودیت ها و ممنوعیت های تحریمی آن ، امروز حتی دوستان ما را نیز در خوشبینانه ترین حالت ، در جبهه بی تفاوت ها قرار داده است.
سیاست علمی است که در آن هر طرف صرفا از موضع منافع ملی خود به آن می نگرد و باور دارد که " هیچ دوستی و یا دشمنی دائمی نیست و همه ی واحدهای سیاسی واقعی و نه آرمانی هستند. "
برآیند مشترک بازیگران عرصه سیاست، تلاش برای به دستگیری قدرت، حفظ آن و نمایش قدرت به منظور کسب اعتبار و وجهه بینالمللی است. اما در این میان هستند دولت مردانی که رؤیایی فکر میکنند و علمی نمیاندیشند و از این جهت در نظریه موازنه قدرت ، مفهوم «منافع ملی» را محور اصلی مباحث خود قرار نمیدهند.
اهداف سیاست خارجی باید برحسب منافع ملی تعریف شوند و منافع ملی بر حسب قدرت تعریف میشود. قدرت و منافع ملّی دو مفهوم اصلی و کلیدی است و در این میان آنچه مهم است، تفکیک بین «آنچه هست» و «آنچه باید باشد»، یعنی واقعیت و آرمان ! می باشد.
سياست خارجى يك كشور معمولا سوای از تعاريف كلی و مضمونی، در چارچوبی شكل می گيرد كه به آن " منافع ملّی" گفته می شود. سياست خارجی يك كشور با حضور و بازى بازيگران متعددی شکل می گيرد كه " واقعی" و نه " آرمانی " هستند و در چارچوبي صورت مي پذيرد كه هر بازيگر عرصه بين الملل براي آن تعريف دارد. اصلي ترين نكته در اين خصوص، شناخت اين واقعيت ها و ميزان تاثير گذارى آنها و شناخت حدود منافع دو طرف است.
سياست خارجی در صحنه بازی در روابط بين الملل بر اين مبنا شكل مي گيرد كه حدود بازی تا كجاست، منافع ملّی يك طرف تا كجا امكان پيشروی دارد و در آن سوی بازی، طرف مقابل تا چه حد و تا كدام نقطه می تواند مطمئن باشد كه قادر است به بازى ادامه دهد بدون اينكه منافع اش تضييع شود.
واقعيت هاي عرصه بين الملل حكم مى كند كه اين مولفه ها را هم در خودمان و هم در نزد بازيگر و يا بازيگران ديگر بشناسيم و با يافتن نقطه اشتراك، سعی در تطبيق آنها با يكديگر معطوف به كسب بيشترين منفعت نماييم.
منافع ملّی محدوده خاصي ندارد و به همين دليل نمی توان بازيگر و يا بازيگرانی را در صحنه روابط بين الملل ناديده گرفت. به عبارت همه فهم؛ آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و حتی اسرائیل و... همه واقعی اند. شعار و آرزو هیچ چیز را تغییر نمی دهد.
موفق ترين بازيگران بين المللى آنهايی هستند كه اين روابط را می شناسند و برای بازی خود در عرصه بين الملل به عنوان محلی برای تعامل بين المللی چارچوب تعريف كرده اند و قادرند تهديدها را براي تامين منافع ملّی به فرصت تبديل كنند و كار مهمتر آنها نهادينه كردن اين چارچوبهاست كه اصل عمده و اساسی آن، شناور بودن منطبق بر بازی ديگر بازيگران است.
برای مطالعه نوشته های نویسنده متمنی است لینک زیر را دنبال کنید :
https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1
*هفته داغ در روابط ایران و آمریکا پیش روی است*
*رئوف پیشدار
استاد دانشگاه و روزنامه نگار
رفت و آمد های سطح بالا به تهران و از تهران و بردن و آوردن پیام در آستانه دور دوم گفت و گوی ایران و آمریکا در مسقط یا رُم در روز شنبه سی ام فروردین ماه ١۴٠۴ این احتمال را برجسته می کند که تهران و واشنگتن بنا دارند مسائل خود را به صورت جدی و همه شمول به بحث بگذارند و روی آنها چانه زنی کنند.
روز پنجشنبه ٢٨ فروردین ١۴٠۴ وزیر دفاع عربستان سعودی با پیام پادشاه به تهران آمد و در بالاترین سطح پذیرش شد و با رهبری و رئیس جمهوری ملاقات کرد. جزئیاتی از پیام منتشر نشد. وزیر امور خارجه ایران در مسکو پیام آیت الله خامنه ای را به ولادیمیر پوتین داد. بازهم جزئیاتی فاش نشد و « رافائل گروسی» مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز بعد از ملاقات با مقامات ایرانی گفت که آژانس در همکاری با تهران فعال تر می شود.
خبرهایی که خبرگزاری جمهوری اسلامی «ایرنا» از ملاقات های حائز اهمیت مورد اشاره داده، فاقد عناصر خبری مورد توجه است ولی از همانها می توان برداشت کرد که ایران فعلا روی مواضع خود در برنامه های هسته ای اش بویژه موضوع غنی سازی اصرار دارد و عربستان می خواهد ایران از نفوذش برای کنترل یمنی ها و در مسائل امنیتی منطقه استفاده کند و مساله غزه و راههای پایان دادن به خشونت های اسرائیل در آنجا، از محورهای پیام پادشاه عربستان به رهبری انقلاب است.
«بهروز کمالوندی» معاون و سخنگوی سازمان انرژی اتمی ایران در چند مصاحبه اخیرش از جمله پنجشنبه شب ٢٨ فروردین ماه با تلویزیون ایران گفت که موضوع غنی سازی خط قرمز ایران است و از آن کوتاه نخواهیم آمد. اما نگفت که این خط قرمز تا چند درصد است.
مساله برنامه های هسته ای ایران و از جمله آن غنی سازی اورانیوم در مواضع آمریکایی ها روشن و واضح نیست و قاطی شده است. از یک سوی دونالد ترامپ گفته است که این برنامه ها نباید جنبه نظامی داشته باشد که ایران جواب داده؛ نظامی نیست و تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی نهاد تخصصی سازمان ملل است، اما از طرفی « استیو ویتکاف » نماینده ترامپ در گفت و گو ها نیز گزارش شده که گفته؛ ایران بطور کل نباید برنامه هستهای داشته باشد. ما به سازمان ملل اعتماد نداریم و جواب ایران هم این بوده که هیچ کشوری مسائل مهمش را به نظارت بیگانه نمی دهد.
در این بین موضع آژانس نیز حائز توجه است که آقای گروسی با تاکید گفته : هر نوع توافقی ( بین ایران و آمریکا) بدون نظر آژانس فقط یک کاغذ پاره است.
آژانس در گزارش های جدید خود ادعا کرده که ایران سطح غنی سازی اورانیوم را به حد ۶٠ درصد افزایش داده که مغایر با تعهدات ایران به موجب توافقنامه برجام است.
می شود حدس زد که در گفت و گوی شنبه در نهایت ایران بپذیرد که سطح غنی سازی را کاهش بدهد و بپذیرد که اورانیوم غنی شده با خلوص ۶٠ درصد و اضافه بر نیاز اقلامی که کاربرد دو گانه دارد مانند آب سنگین را از ایران خارج کند. ایران در دوره برجام، این چنین کرده بود.
گروسی گفته است که «موافقت تهران با عدم غنی سازی ۶٠ درصدی توفیق بزرگی است. ایران روی این گفته آقای گروسی موضعی نگرفته است.
به گزارش ایرنا، ایران بر اساس گزارش قبلی آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ماه نوامبر ۲۰۲۴ میلادی، ۱۸۲.۳ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۶۰ درصد در اختیار داشت.
در یک جمعبندی با نگاه به موضع قدرتهای بزرگ روی روابط ایران و آمریکا و برنامه هسته ای ایران باید گفت :چین، روسیه و اتحادیه اروپا به صورت مشترک به دنبال نقشآفرینی در مذاکرات، حفظ ثبات در منطقه و جلوگیری از هستهای شدن ایران هستند، زیرا این امر میتواند رقابت تسلیحاتی را در آسیا تشدید کند. چین و روسیه نگران نزدیکی ایران به غرب و پیامدهای آن برای روابط خود با تهران هستند، در حالی که اتحادیه اروپا به دنبال تقویت نفوذ خود و کاهش تأثیرات روسیه و چین در ایران است. در نهایت، موفقیت یا شکست مذاکرات هستهای نه تنها بر امنیت منطقه تأثیر میگذارد، بلکه میتواند معادلات قدرت جهانی را نیز دستخوش تغییر کند.
برای مطالعه نوشته های نویسنده متمنی است لینک زیر را دنبال کنید :
https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1
گفت و گوهای ایران و آمریکا و وظایف رسانه ای ما
*رئوف پیشدار
استاد دانشگاه و روزنامه نگار
در محافل و سطوح دیپلماتیک معمول و مرسوم است که از ملاقات ها، جلسات، رفت و آمد هیات های عالی رتبه و موضوعاتی این چنین که مورد توجه مردم و رسانه ها در حوزه دیپلماسی قرار می گیرد، بیانیه ها و اعلامیه های عمومی منتشر می کنند.
هدف از این کار، انتقال صحیح اطلاعات به مخاطبان از طریق مجرایی معتبر مانند رسانه است.
اِعلامیهٔ مَطبوعاتی Press release (که بسته به مورد، اطلاعیهٔ مطبوعاتی و بیانیهٔ مطبوعاتی هم نامیده میشود - در معنا این دو عبارت تفاوت اندکی با هم دارند. ) گزارش، خبر یا بیانیهای است که بهصورت نوشته یا ضبطشده برای اعضای رسانههای خبری فرستاده میشود و منظور از آن اعلانکردن مطلبی است که شخص فرستنده آن را دارای ارزش خبری میداند.
همچنین معمول است که قبل از اتفاقی مهم، نهاد ذی مدخل جلسه ای برای دست اندکاران از جمله رسانه ای ها بمنظور ارائه توضیحات و اطلاعات و اهداف و ملاحظات مورد نظر ترتیب می دهد که به آن تفهیمنامه یا «بریف» می گویند که توضیحاتی است مکتوب که شرحی کوتاه و جامع را دربارهٔ چیزی ارائه میدهد. واژه بریفینگ (به انگلیسی: Briefing ) برای اولین بار در جریان جنگ جهانی دوم متداول شد و به صورت جلساتی بود که در آن بهطور فشرده به افراد درگیر در عملیات نظامی اطلاعاتی داده میشد و بعدها از جمله به ادبیات و سنت دیپلماتیک هم وارد شد.
مواضع رسمی هر کشوری را بسته به ساختار سیاسی آن بالاترین مقام سیاسی کشور رهبر، پادشاه و یا رئیسجمهوری ، نخست وزیر در نظام های پارلمانی، وزیر امور خارجه و سخنگوی وزارت امور خارجه اعلام و اعلان می کنند و بقیه گفته ها جنبه رسمی ندارند ولی می تواند مورد توجه قرار گیرد.
به دوستان جوان رسانه ای ام برای آشنایی با این اصطلاحات و کارکردها و کاربردهای آنها توصیه می کنم کتاب «مقدمات علم سیاست» را بخوانند.
این نکات را از حیث یادآوری و با در نظر داشت گفت و گوهای ایران و آمریکا که دور دوم آن شنبه پیش روی - سی ام فروردین ماه ١۴٠۴ - قرار است انجام شود ، مفید به فایده دیدم بویژه اینکه دوستان جوان من میدان دار پوشش خبری آن خواهند بود که در آینده تجربه های بیشتری از فعالیت در عرصههای پیچیده و دارای ظرایف و دقایق دیپلماسی کسب خواهند کرد.
در دور اول گفت و گو های ایران و آمریکا آقای «اسماعیل بقائی» سخنگوی وزارت امور خارجه ایران حضوری فعال و قابل قبول در رسانه ها و با رسانه ای ها داشت. امیدوارم باز هم تکرار شود و پوششی مناسب، دقیق، شفاف و اقناعی در کوتاه ترین زمان به این رخداد حائز اهمیت برای افکار عمومی ایران و جهان داده شود. مهم است که دقت شود از سه اصل صحت، دقت و سرعت هیچ یک مورد غفلت قرار نگیرد.
حائز اهمیت است بگوییم؛ هم در مذاکرات پیش روی و هم برای در کل یک کار رسانه ای حرفه ای و متعهدانه، هر رسانه حرفه ای بخصوص اگر تابلوی ملی، و تعهدی دارد ، می بایست با پیش بینی ها ، جداول خبری مختلف و انعطاف پذیری را در تطبیق با اهداف خود که نمی تواند حزبی و جناحی باشد ، داشته باشد که در وقت حادثه ، رسانه را دچار سردرگمی نکند.
نبود و یا بی توجهی به این مهم زمانی آشکار می شودکه رسانه با گارد بسته ناشی از نگاههای بسته جناحی ، سراغ منابعی می رود که نه مسئول هستند و نه متخصص ! و شعاع و قدرت تحلیل تحلیلگران همیشگی و تکراری هم ، بیشتر از نوک بینی یشان نیست و با گفته ها و اظهار نظرهای غیر مسئولانه، غیر واقع گرایانه و غیر منطقی نه فقط نظام اطلاع رسانی را مخدوش می کنند که سبب ساز بحران و تنش های اطلاعاتی در جامعه می شوند.
توجه داریم که از منظر علم ارتباطات؛ هر امر غیر اقناعی وارد حوزه هیجان می شود و اثر منفی آن بیشتر است. بنا به دلایلی چند که همه ی آنها قابل توجه و تحقیق و درنگ است، در ایران شایعه سریع ساخته می شود، زود شاخ و برگ می گیرد و زودباوری عمومی وجود دارد و فضای بدون دروازه بانی مجازی بیشتر به آن دامن زده است.
از فضای مجازی انتظار زیادی به رغم قابلیت ها و ظرفیت های متنوع آن در امر اطلاع رسانی تا زمانی که نهادهای رسمی و مسئول به تولید و عرضه محتواهای مناسب و اقناعی برروی آن نپردازند ، نیست. تا آن زمان که این نقیصه اساسی رفع شود، این وظیفه حرفه ای و ذاتی رسانه های موسوم به جریان اصلی بویژه صدا و سیما و خبرگزاری های تابلو دار است که افکار عمومی را مسئولانه و صادقانه نسبت به وقایع مختلف آگاه نگه بدارند.
برای مطالعه نوشته های نویسنده متمنی است لینک زیر را دنبال کنید :
https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1
*تلاش های تل آویو برای اثرگذاری بر مذاکرات رُم*
*رئوف پیشدار
استاد دانشگاه و روزنامه نگار
نماینده های ایران و آمریکا در حالی در رُم پایتخت ایتالیا دور دوّم گفت و گوهای خود را شروع می کنند که طرف آمریکایی به گفته سخنگوی وزارت امور خارجه ایران « در فاصله دو نشست مواضع ضد و نقیضی داشته و سبب ابهامهای جدی در مورد نیت و جدیت خود شده است .»
سخنگوی وزارت امور خارجه ایران گفته است که چارچوب مواضع و مطالبات تهران در رابطه با «رفع تحریمهای غیرقانونی و بحث هستهای کاملا روشن است و در دور نخست مذاکرات نیز به طرف مقابل منعکس شده است.»
آقای بقایی گفته است :«تکرار روشهای گذشته قطعا مفید نخواهد بود و «گام رو به جلو» تنها در صورتی قابل تحقق است که طرف مقابل با واقعبینی و بدون تاثیرپذیری از اسرائیل از طرح «درخواستهای غیرواقعی و نامعقول» خودداری کند.»
اسرائیل آشکارا تلاش دارد تا نگذارد مسائل میان تهران و واشنگتن حل و فصل شود. منافع اسرائیل نه در پرتنش بودن رابطه ایران و آمریکا ، که فراتر از آن درگیر کردن دو کشور در جنگ است. بویژه آنکه عراقچی وزیر امور خارجه ایران گفته است : «توافق با آمریکا در صورت حصول شرایطی ممکن است.»
به گزارش پایگاه آمریکایی«اکسیوس» به نقل از سه منبع اسرائیلی، «استیو ویتکاف» ، سرپرست هیات آمریکایی در مذاکره با ایران روز جمعه در پاریس با «ران درمر» ، وزیر امور راهبردی اسرائیل و «دیوید بارنئا» ، رئيس موساد دیدار و درباره دور دوم مذاکرات با تهران گفت و گو کرده است.
به گفته این منابع، این مقامهای اسرائیلی برای تاثیرگذاری بر موضع واشنگتن در سفری بیسروصدا به پاریس رفتند و در دیداری از پیش اعلام نشده با ویتکاف گفت و گو کردند.
در این حال «یورونیوز» شبکه خبری اروپا با طرح این سوال «تغییر توازن و قواعد بازی در خاورمیانه با ترامپ؛ نفوذ نتانیاهو رو به افول است؟» می نویسد :
سیاست تازه آمریکا در خاورمیانه، از ایران گرفته تا سوریه، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل را در موقعیت دشواری قرار داده است. هرچند نگرانیهای اسرائیل احتمالا به گوش واشنگتن میرسد اما بعید است نتانیاهو مانند دور اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ، همان نفوذ و اثرگذاری را بر کاخ سفید داشته باشد.
در این میان « جی دی ونس» معاون اول رئیس جمهوری آمریکا که جمعه به ایتالیا رفته بود، از اروپایی ها خواست تا « مکانیزیم ماشه» علیه ایران را فعال کنند.
از زمانی که پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده شد تا قبل از برجام ۱۰ قطعنامه علیه ایران تصویب شد که شامل تحریمهای مختلفی بوده است.
با امضای برجام تمام تحریمهای سازمان ملل (غیر از تحریمهای آمریکا) برداشته شد. اکنون دولت ترامپ در تلاش است تا بتواند بر خلاف دولت بایدن مذاکرهای مستقیم با ایران انجام دهد و امتیازات بیشتری نسبت به توافق برجام بگیرد. ایران صراحتا اعلام کرده که خواهان رایزنی غیرمستقیم است و تمایلی به مذاکره مستقیم ندارد. در مسقط و رُم، ایران به این شکل عمل کرده و می کند.
بموجب توافق برجام، اگر ایران نتواند تا اکتبر / پاییز امسال مسائل و اختلاف نظرهای خود را با آژانس بینالمللی انرژی اتمی حل و فصل کند، مکانیزم ماشه فعال خواهد شد. به این معنا که تمامی تحریم های لغو شده علیه ایران خود به خود دوباره برقرار خواهد شد. از این رو سفر تازه آقای «رافائل گروسی» مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران و صحبت هایی که با مقامات ایرانی داشت حائز اهمیت است.
در تهران مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در پاسخ به ایرنا گفت : آژانس به دنبال ایفای نقش مثبت در مذاکرات ایران و آمریکا است. سخنگوی وزارت امور خارجه ایران هم گفته است که برای تهران غنی سازی اورانیوم خط قرمز است و تحریم های غیر قانونی آمریکا ضد ایران باید لغو شود.
روس ها جمعه گذشته ٣٠ فروردین ماه ١۴٠۴ یک روز قبل از مذاکرات رُم به وزیر امور خارجه ایران که به مسکو رفته بود و پیام آیت الله خامنه ای را به پوتین داد گفتند که از خواست های قانونی ایران حمایت می کنند. حال باید منتظر بود و در عمل دید که روس ها بر این موضع خود خواهند ماند.
با بررسی وبسایت رسمی سازمان ملل مشخص است که: از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۵، شورای امنیت سازمان ملل ۷ قطعنامه علیه ایران تصویب کرده است. این قطعنامهها شامل شمارههای 1696، 1737، 1747، 1803، 1835، 1929 و 2231 هستند. روسیه به تمامی این قطعنامهها رای مثبت داده و هیچیک را وتو نکرده است.
موضوع این قطعنامهها توقف فعالیتهای غنیسازی اورانیوم، اعمال تحریمها و محدودیتهای هستهای و موشکی علیه ایران بوده است.
برای مطالعه نوشته های نویسنده متمنی است لینک زیر را دنبال کنید :
https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1
رابطه ایران و آمریکا ؛ من از کاسبان تحریم می ترسم
*رئوف پیشدار
استاد دانشگاه و روزنامه نگار
اگر گمان کردید با توصیف «روبه جلو بودن» مذاکرات ایران و آمریکا توسط دو طرف، و طرف سوم روسیه! و «مثبت» ارزیابی کردن گفت و گو ها توسط مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی مسائل تهران و واشنگتن آنهم خیلی زود حل خواهد شد و ملت روی خوش زندگی را خواهد دید، جسارتا باید عرض کنم که در اشتباهید!
طعم تحریم ها چنان در دهه ها زیر زبان کاسبان تحریم و منفعت خوران رانتی شیرینی کرده که اگر روزی گذشت و اتفاقی نیفتاد که مذاکرات را تحت تاثیر قرار دهد ، به همه چی شک کنید و از این منظر هم ببینید که چطور یکشبه بعضی از آنهایی که بر طبل جنگ می کوبیدند، تغییر موضع دادند و از بهتر بودن مسیر دیپلماسی می گویند.
نمی دانم در پشت درهای بسته مذاکرات بین ایران و آمریکا چه گذشت و خواهد گذشت، پیام ها به این ور و آن ور چه بود و چه شنیدند ، ولی ظاهرا ، مسائل کلان اقتصادی از اولویت های طرفین است، اما فراموش نکنید که اقتصاد کشور در دست کسان و جاهایی است که پاسخگو نیستند .
باز اگر گمان کنید با تفاهم ایران و آمریکا پای تجار و سرمایه گذاران آمریکایی و متحدان و موافقان آن، مثل چند صباحی بعد برجام به ایران باز شود، باز در اشتباهید! و اینطور نخواهد بود و نخواهد شد که هر شرکت و تاجر ایرانی بتواند براحتی نسبت به تعامل با آمریکایی ها و در کل طرف های خارجی بخصوص در شاخص های کلان وارد معامله شود. این شاخه از اقتصاد پیشاپیش به نفع آقایان، آقازاده ها، بنیادها، حاج آقاها، خواص، رانتی های در نوبت ایستاده، و از قبل و کنون قراردادهای لازم را بسته، خواهد بود.
فکر کردید به همین راحتی پرچم های آمریکا از زیر دست و پا پاک خواهد شد! اين که آقای زندانی! از درون زندان یکی از بزرگترین هلدینگ ها را ظرف ۴ ماه گذشته ثبت و بزرگترین قرارداد سرمایه گذاری را با وزارت راه می بندد ، نشان از چه دارد؟ آنهایی که در یکی دو هفته از مواضع شان از کجا به کجا رسیدند، چطور شد و چرا تغییر موضع دادند که حال می شنویم که می گوید : « پذیرش مذاکره مصداق عمل به آیه قرآن است.» لطفاً کمی فکر و تعقل لطفاً!
ارتباط با آمریکا و حل و فصل مسائل با همه ی جهان و جهانیان ، صلح، خروج از انزوا، وفور نعمت و کاهش هزینه و قیمت ها خواست این ملت است، اما آزادی بیان، آزادی تجارت، عدالت اجتماعی، شفاف سازی، شایسته سالاری از اولویت هایی است که کسان و جاهای دیگر باید پاسخگو باشند.
به عنوان گونهای که از لحظهٔ تولد تا آخرین لحظههای حیات در حال نفس کشیدن در یک اجتماع هستیم و زندگیما همواره بین آدمهای دیگر و تحت تاثیر آنهاست ، نمی توانیم به اتفاق ها و وقایع پیرامونی یمان نیندیشیم.
اگر کسی بخواهد از فقر، بدون پرسش از مردم، آماری بهدست آورد، کافیست یکی از جاها، سطلهای زباله و زباله دان های میادین میوه و تره بار شهرداری را بکاود، و مثل دیده دیروز- یکشنبه - ٣٠ فروردین ماه ١۴٠۴ - من در میدان محل، ببیند و از خودش بپرسد در و بر این مملکت ثروتمند چه گذشته که دو خانم محجبه چادری در ظرف های زباله میدان خم شده و از میان آشغال ها چیزی برای خوردن می جستند و یا بازنشسته هایش پس مانده - کس نخریده - میوه و سبزی را هم با اصرار بر تخفیف می توانند بخرند! و من بارها و بارها دیده ام.
اینجا برادر فلان مقام به جرم قاچاق حرفه ای ارز «به ۵۵۸ روز زندان محکوم» شد اما : ۱۰۵ روز مرخصی - ۲۷۰ روز اشتغال در مراکز قرارداد و باقیاش در «زندان نیمهباز»! یعنی عملاً هیچ و صدها مثل او که بردند و خوردند و به همه خندیدند!
عدالت وقتی بیدندان میشود که برای مفسدان، حکم، فقط کاغذ است.
برای مطالعه نوشته های نویسنده متمنی است لینک زیر را دنبال کنید :
https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1