eitaa logo
بازتابِ نفس صبحدمان
13 دنبال‌کننده
15 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد می‌فرمود؛ گاهی بد نیست درباره مشکلات بقیه بدونیم... اینطوری می‌فهمیم که در دریای آزمایشات و امتحانات الهی تنها نیستیم و بلایا، سنّت‌های الهی‌ست... دیدید وقتی برای یکی درد دل می‌کنید، گاهی طرف مقابل شروع می‌کنه از مشکلات خودش گفتن؟! بخاطر این نیست که بگه من از تو بدبخت‌ترم! برای اینه که بگه؛ ما همه شبیه همیم... ما همه تحت ربوبیت الهی هستیم و ربّ ما تصمیم داره همه‌مون رو رشد بده... ببین برای من هم پیش اومده...پس آروم باش و بدون درکت می‌کنم... "ما ایوب نبودیم"، قصه‌ی سنت‌های جاری در زندگی آدم‌هاست...قصه دردها و سختی‌ها... برای اینکه بفهمی توی دردی که می‌کشی تنها نیستی...
مهر ۱۴۰۱. شیراز پسرم خوابید و نشستم اینجا به خوندن و نوشتن. نیم ساعت بعد از این عکس، بابا اومد کنارم، برام چای آورد و گفت دیگه فکر کنم باید سوالاتمو ازت بپرسم! و شروع کرد به پرسیدن سوالات فلسفی‌ای که براش پیش اومده بود، ولی جواب‌ها رو زیاد گوش نمی‌داد!😄 گفت بابا، اینا رو ولش کن. حالت چطوره؟ گفتم" شیراز رو دوست دارم...سخته دور از اینجا بودن...سختتر از چیزی که فکرشو می‌کردم... گفت می‌دونی که فقط بخاطر ازدواج نرفتی اونجا. رفتی چون هدف داشتی...بعد در سکوت من یهو گفت ؛ ای دون همت نامرد! در تعجب خندیدم و قبل از اینکه چیزی بگم گفت،‌ "منطق الطیر عطار، جواب هدهد به اون مرغی که می‌گفت نمیام! چون زادوبوم خوبی دارم و "چون توانم برگرفتن دل از او؟"... برو بخونش....
بازتابِ نفس صبحدمان
مهر ۱۴۰۱. شیراز پسرم خوابید و نشستم اینجا به خوندن و نوشتن. نیم ساعت بعد از این عکس، بابا اومد کنار
مرغ گفت، در قصری شاهانه زندگی میکنم و چگونه میتوانم چنین بهشتی را از دست بدهم و سفری دراز و پرخطر در پیش گیرم؟ هست قصری زرنگار و دل‌گشای خلق را نظّاره‌ی آن، جانفزای عالَمی شادی مرا حاصل از او چون توانم برگرفتن دل از او؟ هدهد گفت، اگر مرگ نبود، حق با تو بود ولی چون مرگ در انتظار توست این قصر برای تو همچون قفسی ست. گفت، ای دون همّت نامرد! تو سگ نِه‌ای، گلخَن چه خواهی کرد تو؟ قصر تو گر خلد و جنت آمده‌ست با اجل، زندان محنت آمده‌ست... خلاصه اینکه، به قول عزیز، ما که درخت نیستیم، هجرت، می‌کنیم اگر لازم باشه.
گاهی هم، دلمون برای خودِ قبلیمون تنگ می‌شه... از پسِ عبور کردن از عادات قبلی، از منِ قدیمی، از شئونات قدیمی، شبیه مسافری که دلش هوای وطن می‌کنه، دلمون برای سبک قبلیمون تنگ می‌شه؛ ولی بدون که باید پشت سر گذاشت... باید رفت و رها کرد... جهان‌ها و عوالم بسیاری‌ست که باید کشف کرد... وقت را می‌داشت باید بس عزیز کز جهان زین به، ندانم هیچ چیز شاید از این دید هم میشه به مبعث نگاه کرد. عید مبعث عزیز، مبارک🌹
بعد از مهمان‌داری روز عید، تازه می‌خوام شروع کنم به مطالعه امروز. به یاد دبیر بسیار دوست‌داشتنی ادبیات دوره راهنمایی که می‌گفت"درس خوندن خیلی سخته..."🤦‍♀ بریم برای درس "تحصیل عرض بلد" !
بازتابِ نفس صبحدمان
بعد از مهمان‌داری روز عید، تازه می‌خوام شروع کنم به مطالعه امروز. به یاد دبیر بسیار دوست‌داشتنی ا
شیخ الرئیس، بوعلی سینا؛ "من لم يعرف الهيئة و التّشريح فهو عنّين فى معرفة اللّه" کسی که علم هيئت و تشريح را ندانسته و نشناخته باشد در معرفت حق ناتوانست.... "مناهج أنوار المعرفة في شرح مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقة، ج۱،ص ۲۴" ♻️ فیض کاشانی در محجة البیضاء،ج۱،ص۷۱، این کلام رو از امام رضا علیه السلام میدانند و برخی ه‍م به خواجه نصیرالدین نسبت می دهند.
در ادامه مطلب آخر وبلاگ؛ https://rochak2.blog.ir/1403/11/11/%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%87 حاج آقا فروزش عزیز حوالی سال ۹۵، یه جمله گفتن که" هیچ دو زن‌وشوهری، صددرصد مطابق میل هم نیستن، مهم اینه که ببینن در کنار این فرد چطور بهترین زندگی رو داشته باشن" اون‌روزها اصلاً این حرف رو قبول نداشتم ولی الان بهش ایمان آوردم و می‌بینم چقدر رشد در سایه همین تضادهاست... روانشناسانه‌ش اینه که، در حال، زندگی کن، شبیه آفرودیت! من همسری دارم با این مختصات، و می‌خوام بهترین حال رو باهاش داشته باشم، چه‌کار میتونم بکنم؟ عرفانی و فلسفیش اینه که، خدا در صحنه‌ست... اسم ضارّ الهی در صحنه‌ست...و دیگری با اسم ضارّ داره به تو آسیبی وارد می‌کنه و خدا به عنوان ربّ تو، بهترین صحنه رو برای رشد تو فراهم کرده. چه‌کار می‌تونی بکنی؟ و اینگونه‌ست که همیشه عاشقی...عاشق مرد یا زنی که کنارت داره زندگی می‌کنه و واسطه رشد تو شده... همینقدر جذاب و دوست‌داشتنی...
یکی از خوبی‌های بی‌شمار عادت سر شب خوابیدن بچه‌ها اینه که، الان یک ساعت‌ونیمه که پسرک خوابیده، و مهمون‌ها چون ساعت خوابش رو می‌دونستن، ساعت ۷ رفتن. و الان، که ساعت نه‌ونیمه، روز، با تمام مشغله‌ها و کارهای روتینش، تمام شده و زمان مختص به خودم شروع شده... ان‌شالله از تنظیم خواب بچه‌ها و فواید خیلی زیادی که داره خواهم نوشت...
بنده را شایسته است که در دعا کردن نخست آغاز به خودش کند و سپس برای دیگران دعا کند، چون به اجابت نزدیکتر است و صفت افتقار درباره خودت حصول می‌یابد و این صفت افتقار، خودپسندی و منّت گذاردن بر غیر را از تو زائل می‌کند‌ و در پی این امر از روی طهارت برای دیگران دعا می‌کنی. 📘لذا نوح علیه‌السلام فرمود؛ "رب اغفر لی و لوالدی و لمن دخل بیتی مومنا و للمومنین و المومنات"، پروردگارا من و پدر و مادرم را با هر که به حال ایمان وارد خانه من می شود با مردان مومن و زنان مومن بیامرز.(۲۸/نوح) 📙ابراهیم علیه‌السلام فرمود، "و اجنبنی و بنی"؛ پروردگارا من و فرزندانم را برکنار دار.(۳۶/ابراهیم) 📔و باز حضرت خلیل علیه‌السلام فرمود، "رب اجعلنی مقیم الصلاه و من ذریتی ربنا و تقبل دعاء ربنا اغفر لی و لوالدی و للمومنین یوم یقوم الحساب" (۴۱و۴۰/ابراهیم) " مکیه،باب۵۶۰، وصایا،وصیت ۵۱،دفتر سی و ششم از فتح مکی"
بازتابِ نفس صبحدمان
بنده را شایسته است که در دعا کردن نخست آغاز به خودش کند و سپس برای دیگران دعا کند، چون به اجابت نزدی
وقتی از ابن‌عربی می‌خونم، انگار لازمه ذهنم رو خیلی باز بذارم. و با سعه‌صدر به استقبال مطالب برم. توی ذهن من هم اونچیزی اومد که توی ذهن شماست. بنابراین خودم و شما رو توصیه می‌کنم به مطالعه بیشتر و تفکر عمیق‌تر.
دنیای بزرگسالی یعنی هیچوقت شرایط ایده‌آل نیست که بخوای کاری رو شروع کنی یا ادامه بدی... خیلی بدیهیه، ولی اغلب ازش غافلیم؛ چون اجازه می‌دیم هر شرایطی انرژیمون رو بگیره و صد تلاشمون رو بذاریم که شرایط رو تغییر بدیم تا ایده‌آل درست کنیم و بعد بشینیم پای کارهامون. ✨️اون‌روز رو یادمه...داشتیم می‌رفتیم قم و من جسماً و روحاً بهم ریخته بودم... توی مسیر کتاب رو باز کردم که بخونم... نفهمیدم تا کجا و چقدر خوندم... زیارتم با همه زیارت‌ها فرق داشت... به‌نظر خودم چیزی که باید از اون سفر می‌گرفتم، گرفته بودم... خوشحال بودم که خوندن اون چند صفحه رو موکول نکردم به شرایط فرضیِ ایده‌آل...همون چند صفحه، توی اون‌ شرایط، بزرگترین کمکی بود که به خودم کردم...