eitaa logo
تزکیه
30 دنبال‌کننده
128 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
طریق عملی تزکیه (۷۰) فريضه، اصل در عبوديت و حقيقت آن است (۲) محيى الدين ابن العربى در كتاب «الوصايا» در اين زمينه تحليل و تحقيقى دارد كه به دو جمله از گفتار وى اشاره مى‏كنيم. وى در يكى از وصايا كه در خصوص فرايض است، بعد از تأكيد بر اقامه فرايض بنحوى كه خداى متعال امر فرموده، به تحليل عميقى در حقيقت فريضه و فرق آن با نافله و مستحب پرداخته و بعد از يك سلسله مطالب و اشاره به بعضى از نكات مى‏گويد: ‏«ففى الفرض عبودية الاضطرار و هى الاصلية و فى الفرع - و هو النفل - عبودية الاختيار» ‏ يعنى ‏ «پس در عبادت فرض،عبوديت اضطرار هست و آن، عبوديت اصلى است، و در فرع، يعنى مستحب، عبوديت اختيار هست». سپس بعد از ذكر مطالبى مى‏گويد: «ففى أداء الفرض أنت له و فى النفل انت لك، و حبه اياك من حيثما أنت له أعظم و أشد من حبه اياك من حيث ما أنت لك» يعنى «پس در اداى فريضه تو براى خدايى و در اداى مستحب براى تويى (خودى)، و محبت خدا نسبت به تو از آن جهت كه تو براى او هستى، بسيار بزرگتر و شديدتر از محبت اوست نسبت به تو از آن جهت كه تو براى تو (خود) هستى». شايد به لحاظ همين نكته باشد كه مى‏بينيم در روايات وارده از حضرات معصومين صلوات الله عليهم اجمعين به اين امر با صراحت كامل اشاره شده است كه اگر كسى نماز قضا داشته باشد، نبايد به نافله بپردازد و خواندن نافله در چنين صورتى چندان مطلوب نبوده و كراهت دارد، و همچنين در باب روزه با داشتن قضاى واجب، نمى‏شود و يا مكروه است انسان به روزه مستحبى بپردازد. و همينطور در ابواب ديگر فرايض نيز اين موضوع به تناسب مورد و با تفاوت در جزئيات به چشم ميخورد. و در مجموع، اين به جاى خود يك حقيقت است كه فرايض حساب خاصى دارد كه در نوافل و مستحبات آن حساب نيست و باب فرايض، باب ديگر و باب بخصوصى است. اصلاً بايد توجه داشته باشيم كه نوافل و مستحبات به يك نظر مكمل و تتميم كننده فرايض است و به اين حقيقت در خصوص نوافل يوميه با صراحت در روايت اشاره شده است. و اين بدان معنى است كه اصل در عبادت، همان فرايض، و حقيقت عبوديت در فرايض است، و نوافل و مستحبات براى تكميل نواقصى است كه در مقام عمل به فرايض از ناحيه قصور انسان پيش مى‏آيد، آن هم براى هر كسى متناسب با منزلت عبودى و مرتبت توحيدى وى. (دقت شود). اينكه گفتيم فريضه اصل در عبوديت و حقيقت آن بوده و راه فناء مى‏باشد يكى از اسرار موجود در فريضه است، و اما اسرار ديگر موجود در آن و همچنين، اسرار خاص هر كدام از فريضه ‏ها و حقايق و بواطن هر يك از آنها، باب جداگانه ‏اى است و هر كسى را خداى متعال عنايت بكند، از آن اسرار تا حدودى كه صلاحيت دارد با خبر مى‏گرداند ؛ ذلك فضل الله يؤتيه من يشاء من عباده ‏و نيز براى هر يك از نوافل و مستحبات هم اسرار خاص و باطن بخصوصى وجود دارد.
طریق عملی تزکیه (۷۱) فريضه فائته، نقصانى در نشئه عبوديت انسان در باطن امر است هر يك از فرايض و تكاليف واجبه الهى، در نشئه عبوديت انسان در باطن امر، و بلحاظى در موجوديت اخروى و حيات طيبه وى نزد پروردگار، نقش بخصوص و جايگاه خاصى دارد. مجموع فرايض تشكسل دهنده نشئه عبودى يا عالم باطنى و اخروى انسان است و نشئه عبودى يا عالم آن سويى او كه در حقيقت همان موجوديت آن سويى و همان حيات طيبه اوست. با فرايض عبودى قوام مى‏يابد و به تعبيرى، باطن و يا صور باطنى و آن سويى فرايض است. (دقت شود). صور باطنى فرايض است كه نشئه عبوديت انسان را در باطن امر و در محضر حضرت حق به وجود مى‏آورد و موجوديت و عالم باطنى و اخروى وى را مى‏سازد. هر يك از فرايض با صورت باطنى مخصوص به خود، در تشكيل و تكوين اين نشئه و اين عالم، نقش خاص خود را دارد و اگر تحقق نيابد، نقصانى در اين نشئه و در اين عالم به وجود مى‏آيد. (تأمل شود). فرض بودن امرى براى انسان از جانب ربوبيت، مسئله ساده‏اى نبوده و آنچنان كه بعضيها يا اكثر افراد فكر مى‏كنند نيست. و شايد همين سطحى فكر كردن وساده گرفتن مسئله است كه موجب مسامحه بعضيها و يا اكثر افراد در امر فرايض مى‏گردد. هر امرى كه خداى متعال براى انسان واجب فرموده است، معنى بسيار روشن آن اين است كه در نشئه عبودى، يعنى در حيات واقعى و آن سويى وى نزد پروردگار ضرورت دارد و بايد باشد. هر يك از واجبات الهى ظاهرى دارد و باطن و حقيقتى دارد. باطن و حقيقت آن با ظاهر آن قائم بوده و تحقق مى‏يابد، و ظاهر آن نيز حامل باطن و حقيقت آن مى‏باشد. مثلا نمازهاى واجب يوميه هر كدام ظاهرى دارد و باطن و حقيقتى دارد كه بدون تحقق ظاهر به تحقق نمى‏رسد. هر يك از آنها در وقت خاص خود با شرايط و خصوصياتى كه دارد، باطن و حقيقتى را حامل است كه در نشئه عبودى، يا در عالم عبوديت يا در باطن به جاى خود ضرورى است . اگر يك نماز در يك روز ترك شود، جاى آن در عالم عبودى انسان در آن سو خالى است و درعبوديت وى مضر، و به حيات باطنى و اخروى او لطمه وارد مى‏كند و به سهم خود مانع قرب به حضرت حق و استقرار در جوار قدس او مى‏گردد. به عبارتى، گوشه‏اى از موجوديت انسان در آن نظام كه نظام خاصى مى‏باشد، ناقص است و آنچه را كه بايد داشته باشد، ندارد و از موجوديت عبودى لازم در جوار حضرت حق برخوردار نيست، و نشئه فرايض عبودى، نشئه ناقصى است.
طریق عملی تزکیه (۷۲) قضاى فرايض فائته و وجوب آن، براى جبران نقصان يا نقصانهاى نشئه فرايض است. اگر در آنچه گفته شد بخوبى دقت كنيم، ابوابى از معارف به روى ما باز مى‏شود و به سر بعضى از نكات موجود در خصوص قضاى فوائت كه در روايات به چشم مى‏خورد، پى مى‏بريم. مثلا در روايات وارده به اين نكته برخورد مى‏كنيم كه فرموده‏اند: «يقضى ما فاته كما فاته» يعنى «فرايض فائته به هر نوحى كه بوده و با خصوصياتى كه داشته است بايد قضا گردد» و همچنين به نكات ديگرى برخورد مى‏كنيم كه در مجموع به حقيقتى كه ذكر شده، دلالت نموده و بر آن ناظر است. بنابراين، لازم است سالك به اين حقيقت اسرارآميز كاملا توجه داشته باشد و در مقام توبه فرايضى را كه در گذشته از او فوت شده و يا بنحو صحيح انجام نگرفته و قضاى آنها بر او واجب است و در حقيقت، جاى آنها در عالم عبودى وى خالى است، قضاء نموده و جبران كند، تا در سلوك عبودى و در سير الى الله بر نشئه عبودى ناقص در باطن امر تكيه نكند كه در سلوك خود موفق به حركت لازم بسوى مقصد نباشد. با قضاى فرايض فائته نشئه فرايض در باطن سالك كامل گرديده و سلوك او موفق خواهد بود.
طریق عملی تزکیه (۷۳) امر پنجم: *ترس از گناهان گذشته و اصرار در طلب عفو و مغفرت* امر پنجم از اركان توبه در اول سلوك، عبارت است از اينكه سالك ازگناهان گذشته خويش بترسد و با اصرار و تضرع از خداى متعال بخواهد كه آنها را عفو بفرمايد و وى را مشمول مغفرت خود بگرداند. او بايد كاملا بترسد و خطر گناهان گذشته را جدى بداند و يك واقعيت ببيند و ترس و حزن و نگرانى وجود او را بگيرد و براى نجات خويش، در طلب عفو و مغفرت اصرار ورزيده و با تضرع و تذلل به اين امر ادامه دهد. و لازم است در اين مقام از برکات وجودى حضرات معصومين صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين نيز استفاده كند و آنها را شفيع خود نزد پروردگار قرار بدهد و از آنان هم بخواهد كه براى بخشش گناهان وى در پيشگاه خداى متعال شفاعت كنند، زيرا شفاعت آنان شفاعت مقبول است و توجه خاص آنان حامل عفو و مغفرت ربوبى است. در توجه و نظر خاص آنان اسرارى هست كه حاملين اسرار مى‏دانند و ارباب ذوق مى‏يابند: *يا اولياء الله ان بينى و بين الله عزوجل ذنوباً لا يأتى عليها الا رضاكم* (زيارت جامعه كبيره).
طریق عملی تزکیه (۷۴) حقيقتى كه از آن غفلت مى‏شود در اين مرحله لازم است به اين موضوع توجه داشته باشيم كه بعضيها و يا اكثر افراد گمان مى‏كنند توبه و بازگشت از معصيت، چه ارتكاب حرام باشد و چه ترك يا تضييع واجب، جز ترك معصيت و قضاى واجبات و رد حقوق صاحبان حقوقى و يا استحلال ازآنها، چيز ديگرى نيست. اين، گمان بعضيها و يا اكثر افراد است و ليكن درست نيست. اينها از حقايق و دقايق موجود در باطن انسان، و از اسرار و رموز آن بى خبرند. اينها توجه ندارند كه همه آنچه از انسان از اول عمر او سرزده، و همه آنچه انسان از حركات ظاهرى و باطنى انجام داده است، در درون وى، و به تعبيرى، در عالم باطنى وى وجود دارند و همه به جاى خود محفوظ مى‏باشند و موجوديت انسان را تشكيل مى‏دهند، آن هم به صورتى بسيار عجيب و اسرارآميز، و به صورتى كه تا انسان به آن سو قدم نگذارد، آنچنان كه هست، نمى‏فهمد و نمى‏يابد. اگر با تعمق به بررسى عالم باطنى انسان بپردازيم، خواهيم ديد انسان داراى موجوديت بخصوصى در باطن امر است و در آن سو از هويت خاصى برخوردار مى‏باشد. يعنى خواهيم ديد كه هر انسانى در باطن خود داراى عالم بخصوص است و گويى وجود ممتدى در باطن دارد كه از نقطه‏اى شروع شده و در نقطه‏اى هم به آخر مى‏رسد و او در اين وجود ممتد باطنى خويش در عين اينكه يك موجود و شخص واحد است، از خصوصيات و حالات و اطوار گوناگون برخوردار مى‏باشد و مثل اين است كه موجوديت‏ها دارد. در هر قطعه‏اى از اين وجود ممتد خويش داراى وضع بخصوص و موجوديت خاصى است، چه از نظر خصوصيات روحى و چه از نظر حركات و اعمال. مثلا در قطعه‏اى با خصوصيات و نيات و مقاصد خاصى در حال عبوديت است، و در قطعه‏اى با خصوصيات درونى بخصوص و با مقاصد مخصوصى در حال معصيت و مخالفت با حق، و در حال طاعت از شيطان و نفس است. در قطعه‏اى با خصوصياتى در حال اقبال به حق، و در قطعه‏اى هم در حال اقبال به غير حق و در حال غوطه ور شدن در وادى اوهام و خيالات است. در قطعه‏اى روى به عالم اصلى و موطن اولى خويش آورده و حب وطن دارد و به عالم قدس و طهارت و ملكوت اعلى اشتياق مى‏ورزد، و در قطعه‏اى پشت به عالم اصلى خويش كرده و از موطن خود در حال فرار است و روى به عالم سقوط و ظلمتها و وحشتها و حرمانها آورده است. در قطعه‏اى بسوى عالم نورى مى‏رود، و در قطعه‏اى هم قدم در عالم سرگردانى مى‏گذارد. خلاصه سخن اينكه، هر انسانى در باطن امر در پشت پرده عالمى دارد كه از نظرها مستور است، و در آن عالم براى خود چهره‏ها دارد، چهره‏هايى كه تعداد آنها و كيفيت و دقايق آنها را نمى‏شود آنچنان كه بايد، درك نمود و توضيح داد. همين قدر بايد توجه داشته كه اين عالم آن سويى براى خود نظام خاص، و احكام و سنن خاص، و معيارهاى ديگرى دارد كه براى ما ناشناخته است، و از احكام و آثار زمان و مكان و جهات، به مفهومى كه در اين عالم ظاهر هست، در آنجا خبرى نيست.
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 استاد عزیزمان حاج آقا افشاری(عمار رهبری) آنقدر ناگهانی به آسمان پرگشود که هنوز در باورمان نمی‌گنجد مرد بزرگی که کانالهای تفسیر قران صحیفه سجادیه نهج البلاغه اخلاق و... تنها گوشه ای از تلاشهای شبانه روزی او بود استاد عزیز‌مان تمام عمر پربرکتش را به تعلیم تربیت و تزکیه نفس جوانان و نوجوانان آینده‌ساز این مرز و بوم مشغول بود او اکنون دیگر در میان ما نیست تا از رفتار☆گفتار و عملکرد نورانیش بهره بریم ... و اینگونه خواستیم فقدان این استاد گرانقدر(عمار رهبری) مدیر و مسئول کانال را به اطلاع اعضای محترم برسانیم روحش شاد و یادش گرامی در ضمن کانال همچنان برای استفاده عموم باز است باشد تا باقیات صالحاتی باشد برای روح آن بزرگمرد
انالله و انا الیه راجعون حسرت‌هایی هست که هیچگاه از دل بیرون نمیرود نبودنهایی هست که با هیچ بودنی جایشان پر نمی‌شود مثل حسرت رفتن استادی بزرگ و جای خالیش تا همیشه