داستان زن و مرد آمریکایی وکشف حقیقت توسط امام رضا علیه السلام 🍃✨
آیت الله مصباح یزدی : شخصی مورد اطمینان و وثوق برایم نقلكرد كه در مشهد مقدّس و در منزل یكی از دوستان با دو دانشجوی آمریكایی كه زن و شوهر بودند ملاقات كردم. برای آن دو، داستان شگفت آوری رخ داده بود كه به تقاضای میزبان آن داستان را برای ما نقل كردند: آن دو جوان آمریكایی گفتند: وقتی كه ما در یكی از دانشگاه های آمریكا مشغول تحصیل بودیم، پیوسته در خود احساس خلأ می كردیم. با اشاره به سینه اش گفت: احساس می كردم كه اینجا خالی است. سپس خیال كردم كه این خلأ و كمبود ناشی از غریزه جنسی است و با ازدواج و انتخاب همسر، آن خلأ پر می گردد. از این رو، هر دو تصمیم گرفتیم كه با همدیگر ازدواج كنیم؛ امّا پس از ازدواج نیز آن خلأ پر نشد و كما كان آن كمبود و خلأ را در خود احساس می كردیم. از این امر سخت ناراحت گشتم و با این كه به همسرم علاقه داشتم، در ظاهر تمایلی به او نشان نمی دادم و گاهی حتّی حوصله صحبت كردن با او را هم نداشتم. روزی برای عذرخواهی به او گفتم: اگر گاهی می نگری كه من حال خاصّی دارم و از شما دوری می گزینم، خیال نكنید كه علاقه ای به شما ندارم؛ بلكه این ناراحتی و افسردگی و احساس خلأ از دوران دانشجویی در من بوده و تاكنون رفع نشده است و هراز چند گاه بدان مبتلا می گردم. همسرم گفت: اتّفاقاً من نیز چنین حالتی دارم. پس از آن گفتگو، پی بردم كه احساس خلأ درونی درك مشترك هر دوی ماست، و در نتیجه تصمیم گرفتیم تصمیم گرفتیم كه به آن كشورها سفر كنیم؛ و چون چین، از دیگر كشورهای شرقی، به آمریكا نزدیك تر است ابتدا به چین سفر كردیم. در چین، از مسؤولان سفارت آمریكا درخواست كردیم كسانی را كه در آن كشور در زمینة مسائل معنوی و ریاضت كشی سرآمدند به ما معرفی كنند و آن ها شخصی را به ما معرفی كردند كه گفته می شد رهبر روحانیون مذهبی چین و بزرگترین شخصیت معنوی آن كشور است. با كمك سفارت، موفق شدیم نزد او برویم و با راهنمایی و كمك او مدّتی به ریاضت مشغول شدیم؛ امّا كمبود معنوی و خلأ درونی مان برطرف نگردید. از چین به تبّت رفتیم و در آنجا و در دامنه های كوه هیمالیا معبدهایی بود كه عده ای در آن ها به عبادت و ریاضت می پرداختند. به ما اجازه دادند كه به یكی از معبدها راه یابیم و مدّتی را به ریاضت بپردازیم. ریاضت هایی كه آنجا متحمل می شدیم بسیار سخت بود، از جمله چهل شب روی تختی كه روی آن میخ های تیزی كوبیده بودند، می خوابیدیم. پس از گذراندن مدّتی در آنجا و انجام ریاضت ها و عبادت، باز احساس كردیم خلأ درونی ما كماكان باقی است و رفع نگردیده. از آنجا به هندوستان رفتیم و با مرتاضان زیادی تماس گرفتیم و مدّتی در آنجا به ریاضت پرداختیم، امّا نتیجه نگرفتیم و مأیوس گردیدیم. بالاخره این تصور در ما پدید آمد كه اصلاً در عالم حقیقت واقعیتی نیست كه بتواند خلأ درونی انسان را اشباع كند. نا امیدانه تصمیم گرفتیم كه از طریق خاورمیانه به اروپا و سپس آمریكا رهسپار گردیم. از هندوستان به پاكستان و از طریق افغانستان به ایران آمدیم و ابتدا وارد شهر بزرگ مشهد شدیم و آن را شهر عجیبی یافتیم كه نمونة آن را تاكنون مشاهده نكرده بودیم. در وسط شهر ساختمانی جالب و با شكوه با گنبد و گلدسته های طلا كه پیوسته انبوهی از مردم به آن رفت و آمد داشتند، ما را به خود جلب كرد. سؤال كردم: اینجا چه خبر است و این مردم چه دینی دارند؟ گفتند: این مردم مسلمانند و كتاب مذهبی آنان قرآن است و در این شهر و این ساختمان یكی از رهبران مذهبی آن ها كه به او امام می گویند دفن شده است. پرسیدم: امام كیست و چه می كند؟ گفتند: امام انسان كاملی است كه به عالی ترین مراحل كمال انسانی رسیده است و او با رسیدن به آن مقام، دیگر مرگی ندارد
و پس از رخت بر بستن از دنیا نیز زنده است. چون این مسلمانان چنین اعتقادی دارند، به زیارت ایشان می روند و با عرض ادب و احترام حاجت می خواهند و امام حاجت آن ها را برآورده می سازد. گفتم: قسمت های برجسته ای از قرآن را برای مانقل كنید؟ به ما گفتند: در یكی از آیات قرآن آمده است كه هر چیزی خداوند را تسبیح می گوید! آن سخنان برای مامعمایی شد كه چطور با این كه امام آن ها مرده است، باز او را زنده می دانند و به علاوه، معتقدند كه همه چیز، حتّی كوه ها و درختان، خدا را تسبیح می گویند؟ باور نكردیم و تصمیم گرفتیم برای تماشا وارد مشهد رضوی شویم. در صحن، یكی از خادمان كه وسیله ای شبیه چماق با روكش نقره در دست داشت، وقتی متوجه شد ما خارجی هستیم از ورودمان به صحن جلوگیری كرد و گفت: ورود خارجی ممنوع است!
.🍁.
گفتم: ما چندین هزار كیلومتر در دنیا سفر كرده ایم و به اماكن گوناگونی وارد شده ایم و هیچ كجا به ما نگفتند كه ورود خارجی ممنوع است، چرا شما از ورود ما جلوگیری می كنید؟ قصد ما تنها تماشای این محل است و نیّت بدی نداریم. هر چه اصرار كردم فایده ای نبخشید و از ورود ما جلوگیری كردند و ما با ناراحتی از آنجا دور شدیم و در آن حوالی روبروی مسافرخانه ای لب جوی آب نشستیم و مدّتی من به فكر فرو رفتم كه نكند در عالم حقیقتی باشد كه در اینجا نهان است و ما نشناسیم؟ ما كه آن همه زحمت و ریاضت را تحمّل كرده و نتیجه ای نگرفته ایم، اگر در اینجا خبری باشد و آنان ما را راه ندادند كه از آن مطلع گردیم، برایمان سخت حسرت آور و رنج آور است كه با آن همه زحمت، تلاش و تحمّل رنج سفر از رسیدن به آن حقیقت محروم بمانیم. بی اختیار گریه ام گرفت و مدّتی گریستم. ناگهان این فكر به ذهنم خطور كرد كسی كه آنجا مدفون است، یا امام و انسان كامل است و آن ها راست می گویند، یا دروغ می گویند و او انسان كامل نیست. اگر آن ها راست بگویند و به واقع او زنده است و بر همه جا احاطه دارد، خودش می داند كه ما به دنبال چه هدفی این همه راه آمده ایم و باید ما را دریابد؛ و اگر آنان دروغ می گویند، ضرورتی ندارد كه ما به تماشای آنجا برویم. همین طور كه اشك می ریختم و خود را تسلّی می دادم، دست فروشی كه تعدادی آیینه، مهر و تسبیح در دست داشت نزدم آمد و به انگلیسی و با لهجة شهر خودمان گفت: چرا ناراحتی؟
سر بلند كردم و جریان را برای او گفتم كه ما برای كشف حقیقت به چندین كشور سفر كرده ایم و سال ها ریاضت كشیده ایم و اكنون كه به اینجا آمده ایم، به حرم راهمان نمی دهند. اگفت: ناراحت نباش، برو، راهتان می دهند. گفتم: الآن ما به آنجا رفتیم و راهمان ندادند. گفت: آن وقت اجازه نداشتند. من در آن لحظه، فكر نكردم كه چطور آن دست فروش به انگلیسی آن هم به لهجة محلی با من حرف زد و از كجا خبر داشت كه قبلاً خادمان حرم اجازه نداشتند كه ما را راه دهند و اكنون اجازه دارند؛ و چرا من راز دلم را برای او گفتم. بالاخره به طرف حرم راه افتادیم و وقتی به در صحن رسیدیم، خادم مانع ورود ما نشد. پیش خود گفتم، شاید ما را ندیده، برگشتیم و به او نگاه كردیم؛ اما او عكس العملی نشان نداد. وارد صحن شدیم و به راهرویی رسیدیم كه جمعیّت انبوهی از آنجا وارد حرم می شدند، ما نیز همراه جمعیّت وارد راهرو شدیم. فشار جمعیّت ما را از این سو به آن سو می كشاند، تا این كه به در حرم رسیدم و گرچه فشار جمعیّت زیاد بود، امّا ناگهان من احساس كردم كه اطرافم خالی است و هر چه جلو رفتم، پیرامونم خلوت تر می شد و بدون مزاحمت، ناراحتی و فشار جمعیّت به پنجره های ضریح مقدّس رسیدم مشاهده كردم كه در درون ضریح شخصی ایستاده. بی اختیار تعظیم و سلام كردم، آن حضرت با لبخند جواب سلام مرا دادند و فرمودند: چه می خواهی؟ من هر چه قبلاً در ذهنم بود، یك باره از ذهنم رفت و هر چه خواستم بگویم كه چه می خواهم، چیزی به ذهنم نیامد؛ فقط یك مطلب به ذهنم آمد كه در محضر حضرت گفتم و آن این بود كه من شنیده ام در قرآن نوشته شده همة موجودات خدا را تسبیح می گویند. وقتی آن مطلب را عرض كردم،فرمودند: به تو نشان می دهم. بعد بی اختیار از حرم بیرون آمدم و باز احساس كردم كه پیرامون من خلوت است و كسی مزاحم من نمی شود. خداحافظی كردم و از حرم خارج شدم، امّا مبهوت شده بودم. وقتی از حرم خارج شدم و به صحن وارد گردیدم، حالتی به من دست داد كه می شنیدم هر آنچه پیرامون من هست، از در و دیوار و درخت و زمین و آسمان، تسبیح می گویند. با مشاهدة این صحنه، دیگر چیز نفهمیدم و بی هوش بر روی زمین افتادم. پس از به هوش آمدن، خود را در اتاقی و بر روی تختی دیدم كه عده ای آب به صورتم می ریختند تا به هوش آیم. پس از آن واقعه، من متوجه شدم كه در عالم حقیقتی وجود دارد و آن حقیقت در اینجاست و انسان می تواند به مقامی برسد كه مرگ و زندگی برای او یكسان باشد و او مرگ نداشته باشد و هم چنین پی بردم كه قرآن راست می گوید كه همه چیز تسبیح گوی خداست. نكتة جالب در داستان فوق این است كه با آن رخداد خارق العاده همة حقایق از طریق شهود برای آن جوان ثابت شد. مسلّماً از طریق برهان و بررسی های علمی فرصت زیادی لازم بود كه او به همة حقایق واقف گردد؛ چون وقتی خواهان شناخت خدا می شد، باید مدّتی را برای اثبات وجود خدا صرف می كرد و پس از آن، نوبت به اثبات نبوّت و پس از آن اثبات امامت و سایر مسائل می رسید. امّا با یك حادثه، همه چیز برای او ثابت شد: او با شناخت امام هشتم علیه السّلام و حقّانیّت ایشان، حقّانیّت شیعه و معتقدات آنان را نیز شناخت و دریافت كه امام مرگ ندارد و مرگ ظاهری معصوم تأثیری در رفتار و تداوم فعالیّت ها و تصرفات تكوینی و معنوی ایشان ندارد.
هم چنین حقّانیت قرآن و سایر مقدّسات و اصول مذهبی و دینی ما برای او ثابت شد. « الذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا» عنكبوت، آیه 69
.🍁.
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
🔵 بمنظور عرض ارادت به ساحت مقدس حضرت ولیعصر ارواحنا فداه 🔴 اجتماع بزرگ دهه هشتادیها و دهه نودی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
40084106059776.mp3
478.8K
#ویس_خودسازی( #ارزش_زن)🔈
این ویس رو تمام #خانم_ها گوش کنند و متوجه ارزش خودشون و نقشه شوم شیطان و دشمن که برای اونها کشیده شده بشوند؛
با گوش دادن پنج دقیقه ویس #ضرر نمیکنید و اگ خوشتون اومد میتونین ادامش گوش کنید
⭕️هدف و شعار اصلی اسلام زن،زندگی،آزادی بود و پیامبر با این شعار و هدف دین اسلام رو آورد..
⭕️امتیازهایی که خدا به زن و دختر داده و زن فکر میکنه محدودیت هسته و میگن دین اسلام زن ستیزه...
⭕️جواب سوالات:چرا دیه زن نصف مرده؟، چرا صحبت با نامحرم گناهه؟ ، چرا دین محدودیت داره؟،چرا باید حجاب و صحبت بانامحرم و.. رعایت بشه وجواب یکی از بزرگترین اشتباهات که میگن: مهم دله آدم مهمه که خدارو دوست داره و به حجاب و نماز ربط نداره..
⭕️خدا بیشتر به زنان و دختران توجه میکنه و اولویت اولش زنان هست و از نظر خدا زن یک فرشته هسته..
#قسمت1
#امام_صادق (ع) فرمودند:
🍃 کسی که سخنان ما را #نشر دهد و در دل شیعیان استوار سازد از #هزار عابد برتر است
#انتشار_حداکثری🖐
#بحث🔥
توقع انتشار دارم از همتون...
40084102720888.mp3
493.8K
#ویس_خودسازی( #ارزش_زن)🔈
این ویس رو تمام #خانم_ها گوش کنند و متوجه ارزش خودشون و نقشه شوم شیطان و دشمن که برای اونها کشیده شده بشوند؛
با گوش دادن پنج دقیقه ویس #ضرر نمیکنید و اگ خوشتون اومد میتونین ادامش گوش کنید
⭕️هدف و شعار اصلی اسلام زن،زندگی،آزادی بود و پیامبر با این شعار و هدف دین اسلام رو آورد..
⭕️امتیازهایی که خدا به زن و دختر داده و زن فکر میکنه محدودیت هسته و میگن دین اسلام زن ستیزه...
⭕️جواب سوالات:چرا دیه زن نصف مرده؟، چرا صحبت با نامحرم گناهه؟ ، چرا دین محدودیت داره؟،چرا باید حجاب و صحبت بانامحرم و.. رعایت بشه وجواب یکی از بزرگترین اشتباهات که میگن: مهم دله آدم مهمه که خدارو دوست داره و به حجاب و نماز ربط نداره..
⭕️خدا بیشتر به زنان و دختران توجه میکنه و اولویت اولش زنان هست و از نظر خدا زن یک فرشته هسته..
#قسمت2
#انتشار_حداکثری🖐
#بحث🔥
توقع انتشار دارم از همتون...
40084100794938.mp3
495.3K
#ویس_خودسازی( #ارزش_زن)🔈
این ویس رو تمام #خانم_ها گوش کنند و متوجه ارزش خودشون و نقشه شوم شیطان و دشمن که برای اونها کشیده شده بشوند؛
با گوش دادن پنج دقیقه ویس #ضرر نمیکنید و اگ خوشتون اومد میتونین ادامش گوش کنید
⭕️هدف و شعار اصلی اسلام زن،زندگی،آزادی بود و پیامبر با این شعار و هدف دین اسلام رو آورد..
⭕️امتیازهایی که خدا به زن و دختر داده و زن فکر میکنه محدودیت هسته و میگن دین اسلام زن ستیزه...
⭕️جواب سوالات:چرا دیه زن نصف مرده؟، چرا صحبت با نامحرم گناهه؟ ، چرا دین محدودیت داره؟،چرا باید حجاب و صحبت بانامحرم و.. رعایت بشه وجواب یکی از بزرگترین اشتباهات که میگن: مهم دله آدم مهمه که خدارو دوست داره و به حجاب و نماز ربط نداره..
⭕️خدا بیشتر به زنان و دختران توجه میکنه و اولویت اولش زنان هست و از نظر خدا زن یک فرشته هسته..
#قسمت3
#انتشار_حداکثری🖐
توقع انتشار دارم از همتون...
40084095391354.mp3
352.9K
#ویس_خودسازی( #ارزش_زن)🔈
این ویس رو تمام #خانم_ها گوش کنند و متوجه ارزش خودشون و نقشه شوم شیطان و دشمن که برای اونها کشیده شده بشوند؛
با گوش دادن پنج دقیقه ویس #ضرر نمیکنید و اگ خوشتون اومد میتونین ادامش گوش کنید
⭕️هدف و شعار اصلی اسلام زن،زندگی،آزادی بود و پیامبر با این شعار و هدف دین اسلام رو آورد..
⭕️امتیازهایی که خدا به زن و دختر داده و زن فکر میکنه محدودیت هسته و میگن دین اسلام زن ستیزه...
⭕️جواب سوالات:چرا دیه زن نصف مرده؟، چرا صحبت با نامحرم گناهه؟ ، چرا دین محدودیت داره؟،چرا باید حجاب و صحبت بانامحرم و.. رعایت بشه وجواب یکی از بزرگترین اشتباهات که میگن: مهم دله آدم مهمه که خدارو دوست داره و به حجاب و نماز ربط نداره..
⭕️خدا بیشتر به زنان و دختران توجه میکنه و اولویت اولش زنان هست و از نظر خدا زن یک فرشته هسته..
#قسمت4
#انتشار_حداکثری🖐
توقع انتشار دارم از همتون...
✅ شهیـــدی ڪــه ســــر مـــــزار خــــودش فاتحــــه میخــوانــــد ...
رفت ڪنار یڪ قبر خالی نشست و فاتحه خواند . همیشه برای شهدای آینده فاتحه میخواند .
من هم ڪنارش نشستم و برای شهیدی ڪه قرار بود در آینده توی قبر دفن شود ، فاتحه خواندم .
پرسید : «میدانی این قبر مال ڪیه؟»
گفتم : «نه ! این قبر ڪه هنوز خالی است .»
نگاهم ڪرد و گفت : «اگه خدا قسمت ڪنه ، اینجا قبر من میشه .»
...تعداد زیادی از شهدای والفجر 8 را برای خاڪسپاری به گلزار شهدا آوردند .
شهدا را ڪه دفن کردند ، یاد حرف آن روزش افتادم .
توی همان قبری دفن شده بود ڪه قبلا گفته بود ...
🌹سردار #شهید_حمیدرضا_جعفرزادهپور ، جانشین تیپ تخریب لشکر 41 ثارالله (ع)🌱
#یادش_با_صلوات
🌻
💌 #ریحانه_خلقت🌱
وقتیچادرتروسفتمیگیری،
خدابهفرشتههاشپزمیدهمیگه:
اینبندهایبودکهگفتمجلوش
سجدهکنید...😇✨
🧕🏻 #حجاب فاطمی
🌻
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
💌 #ریحانه_خلقت🌱 وقتیچادرتروسفتمیگیری، خدابهفرشتههاشپزمیدهمیگه: اینبندهایبودکهگفتم
برای داشتن چشمانی زیبا، با چشمانت خوبی را در دیگران جستجو کن
برای داشتن لب های زیبا با دیگران با مهربانی صحبت کن
و برای داشتن وقار و طمانینه، به گونه ای راه برو که گویا هرگز تنها نبوده ای
تنها نیستی
و تنها نخواهی بود
#اَلَّلهُمـّ_عجِّللِوَلیِڪَالفَرَج
🌻
••🙃⛅ ••
-فـرضکن «حضرتمهدی» بهتومهـمانگردد !
- «ظاهرت» هستچـنانیکهخجـالتنکشی ؟
- «باطنت» هسـتپسنـدیدهصاحـبنظری ؟
- «خانهات» لایـقاوهسـتکهمهـمانگردد . . ؟
- «لقمهات» درخـوراوهسـتکهنزدشببری . . ؟!
-حاضری «گوشیهمراه» توراچـکبکند . . ؟؟؟
-«باچـنانشرطکهدرحافظـهدسـتینبری . . »
-واقـفیبر «عملخویش» توبیـشازدگران . . ؟
-میتـوانگفتتورا «شیعهاثنیٰعشری». . !؟
🌻
❇️ ملیکای ۹ ساله که در بیمارستان بستری است در برگه جلوی در ورودی نوشت:
👈"آقایان محترم لطفاً قبل از ورود #یاالله بگویید چون باید روسری سر کنم."
❤️ "من امانتدار حجاب حضرت فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها هست"
امسال
برای جون خودتونم که شده چهارشنبهسوری از خونه بیرون نرین :/
🚶🏿♂ولی دوستان لطفا فرداشب به هیچ وجه از خونه خارج نشید لطفا خودتون رو نکنید بازیچه دست یه عده وطن فروش،تجزیه طلب، منافق ...
لطفا خاهش مندیم فرداشب به هیچ وجه از خونه هاتون خارج نشید
مخصوصا
کودکان
نوجوانان
به خصوص دختر ها 🚶🏿♂
لطفا اگه جونتون رو دوست دارید بیرون نرید🔥