- سید رضا نریمانی و محمد اسداللهی -نماهنگ-سلام-یا-جداه.mp3
3.64M
دوست دارم راستمیگم ؛ #اربعین
بسم الله الرحمن الرحیم
انشاءالله امروز یه #بحث داریم ؛
با عنوان ‹نمــــاز› 📿
روحِ عبادت ، یاد پروردگار است .
روح عبادت اینه که انسان وقتی که عبادت میکنه ، نماز میخونه دعایی میکنه و هر عملی که انجام میده دلش به یاد خدای خودش زنده باشه : ‹وَاَقـِــمالصّلـوةلِذِکــری› ؛
قرآن میگه نماز را به پا بدار ، برای چی؟ برای اینکه به یاد من باشی. و در جای دیگر قرآن کریم میفرماید : ‹اِنّالصّــلوةَتَـنهیعَـــنالفَحشــاءِ
والمُنــکَرولَذِکراللهاکــــبَر›
تو این آیه خاصیت نماز ذکر شده ،البته نماز حقیقی نماز ، نماز واقعی ، نمازی که با شرایط و آداب صحیح خونده بشه .
میگه که :
اگه واقعاً انسان نماز خون باشه و نماز درست بخونه خودِ نماز جلوی انسان رو از کار زشت و منکرات میگیره .
- محاله که انسان نماز درست و مقبول بخونه و دروغگو باشه.
- محاله که انسان نماز صحیح و درست بخونه و دلش به طرف غیبت کردن بره .
این خاصیت نمازه که انسان رو به سوی عالم نورانیت میکشونه : )
عبــودیتراهــیازبنـــدگیتاخــداوندگاری
امام صادق ‹ع› به فضیل فرمود : فضیل! آیا تو میدانی که عبودیت چیست آیا میدانی عبودیت چه گوهری است عبودیت گوهری است که ظاهرش عبودیت است و کنه و نهایت و باطنش ، آخرین منزل و هدف و مقصدش ربوبیت است .
حالا معنی این حدیث چیه؟
نکته بسیار جالبیه ، عبودیت ، بندگی خدا ، خاصیتش اینه که هرچی انسان راه بندگی خدا را بیشتر طی کنه بر تصاحب و قدرت و خداوندگاریاش افزوده میشه .
اصلا معنی ربوبیت یعنی تسلط ، خداوندگاری ، نه خدایی . فرقهـست بین خداوندگاری و خدایی .
خداوندگاری یعنی صاحب بودن ، صاحب اختیار بودن .
حالا انسان در اثر عبودیت و بندگی خداوند مالک و صاحب اختیار چه چیزی میشه ؟
مـسـلطشـــدنبرنـــفس
اولین درجه ربوبیت و خداوندگاری که در نتیجه عبودیت پیدا میشه اینه که انسان مالک نفس خودش میشه تسلط بر نفس خودش پیدا میکنه .
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
مـسـلطشـــدنبرنـــفس اولین درجه ربوبیت و خداوندگاری که در نتیجه عبودیت پیدا میشه اینه که انسان م
یکی از بیچارگیهای ما که کاملاً احساس میکنیم اینه : زمام نفس خودمان در اختیار ما نیست. ما مالک زبان خودمون نیستیم اختیار زبان خودمون رو نداریم وقتی که گرم میشیم به حرف زدن به اصطلاح چانهمان گرم میشود و نمیفهمیم که چی میگیم 🤷🏻♂.
مجلس گل انداخته نه راز خودمون رو میتونیم نگه داریم نه راز مردم رو ؛
نمیتونیم عیب پوش مردم باشیم نمیتونیم از مردم غیبت نکنیم...
اختیار گوش خودمون رو نداریم هرچی که گوشمون از اون خوشش بیاد مثلاً از غیبت خوشش میاد ما هم تسلیم هستیم ، از لهو و لعب خوشش میاد،ما هم تسلیمش هستیم .
اختیار دستمون رو نداریم اختیار پای خودمون رو نداریم اختیار غضب خودمون رو نداریم میگیم (خود من یکی از آن اشخاص هستم) آقا دیگه عصبانی شدم هرچی به دهنم اومد گفتم عصبانی شدم یعنی چی؟
عصبانی شدم یعنی من یه آدمی هستم که مالک نفس خودم نیستم ، همین قدر که عصبانی شدم اختیار من دیگه دست اوست ، هرچی که به دهنم میاد چون عصبانی هستم میگم .
نمــــازمگـهپلـــیسهکبــاباتومــش
جلوشــماروبگیــره؟
یه درجه از تسلط که کمترین درجه تسلط هست و اگه این برای انسان پیدا نشه باید انسان یقین داشته باشه عبادتهاش مقبول درگاه الهی نیست ، تسلط بر نفس و اعضا و جوارح هست، همون چیزی که قرآن تو باب نماز میگه: ‹انّالصـــلوةَعــَنالفَحــشاءِوَالمُــنکَـرِ›
نماز جلوی فحشا و منکر رو میگیره . نماز چه جوری جلو فحشا و منکر رو میگیره؟ نماز مگه پلیسه که وقتی شما میخواید برید دنبال یه کار زشت بیاید با باتومش جلو شما رو بگیره؟ نه ، نماز عبودیت و بندگی هست نتیجه این عبودیت صاحب اختیاری و تسلط هست و اولین مرحله تسلط ، تسلط بر نفس و اعضا و جوارح هست که مرتبط به گناه نشوند .
مـــهارپــرندهخــیال
از این مرحله که ما بگذریم یه مرحله بالاتر و عالیتر هست و اون تسلط بر اندیشه و قوه خیال هست ؛
یعنی الان ما و شما که اینجا نشستیم روزها حرکت میکنیم دنبال کسب و کار خودمون میریم اینجور خیال میکنیم که اندیشه ما در اختیار ماست و این ما خودمون هستیم که حاکم هستیم و نمیدونیم آنکه بر ما فرمان میراند اندیشه است (اینجا مقصودم از اندیشه، قوه خیال هست) یعنی یه اندیشههای پراکندهای بر ما حاکم هست .
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
مـــهارپــرندهخــیال از این مرحله که ما بگذریم یه مرحله بالاتر و عالیتر هست و اون تسلط بر اندیشه
شما توی جلسه بشینید اگه تونستید ذهن خودتون رو یک ساعت روی یه موضوع به خصوص متمرکز کنید به طوری که قوه خیال از چنگال شما فرار نکنه اون وقت معلوم میشه که شما بر اندیشه خودتون مسلط هستید.
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
نماز برای حضور قلب هست .
اصلاً حضور قلب یعنی چی؟
این مسئله حضور قلب خیلی تعبیر عجیبی هست حضور قلب یعنی دل حاضر باشه و غایب نباشه؛ یعنی تو وقتی نماز میخونی و روت به طرف قبله هست،حاضر غایب کن ببین دل تو نماز حاضره یا غایب؟ شما اول تو نماز دلتون رو حاضر غایب میکنید و او حاضر میشود دلتونم میخواد حاضر باشه تا میگویید‹اللهاکـــبر،بســماللهالرحــمنالرحیم،الحــمداللهربالعــالمین›
یه وقت میبینید این شاگرد کلاس فرار کرده شما درس را از اول تا آخر دادید ولی خود شاگرد تو کلاس حاضر نبوده .
وقتی که ما نماز میخونیم و میگیم‹الحــمداللهربالعــالمین› ، داریم به دل خودمون تفهیم میکنیم به روح خودمون تلقین میکنیم.
وقتی ‹السلامعــلیکمورحــمةاللهوبــرکاته› گفتیم ، میبینیم این جسم ما یعنی زبان ما اعضا و جوارح ما مشغول درس دادن به دل ما بوده و شاگرد کلاس این دل بوده اما متاسفانه تو اینجا وزن به گونهای بوده که ما درس رو دادیم شاگرد،اول کلاس گفته حاضر و فرار کرده و ما درس رو دادیم و درس را هدر دادیم .
حضــورقـلبامامسجـاددرحـالنماز
امام سجاد مشغول عبادت بود. یکی از بچههای امام از پشت بام افتاد دستش شکست زنها ریختند داد و فریاد کردند که دست بچه شکست بریم شکستهبند بیاریم .. رفتن شکسته بند آوردن دست بچه رو بستن ، بچه گریه کرد، زنها ناله کردن، افراد دیگه داد و قال کردن، تموم شد. اما بعد اینکه از عبادت فارغ شد اومد تو حیاط چشمش افتاد به بچهاش دید دست اون رو بستن فرمود: چطور شده است گفتند بچه از بام افتاد دستش شکست دست او را بستیم در وقتی که شما مشغول نماز و عبادت بودید . امام قسم خورد که اصلاً من متوجه نشدم .
ممکنه شما بگید اون امام زین العابدین هست همه مردم که امام زین العابدین نمیشن🥲 بنده خودم در عمر خودم افرادی رو دیدم البته نمیگم در این حد و درجه که برای من محسوس بود که از اولی که شروع به نماز میکنند تا آخر نماز چنان غرق در ذکر و یاد خدا میشن و چنان غرق در نماز میشن که واقعاً متوجه اطراف خودشون نیستند و من دیدم چنین کسانی رو، نتیجه عبودیت و بندگی و اولین اثرش این تسلط هست : ))
نمــازمیخــوانم‹قـُربةًاِلــیالله›یعـنیچه؟
شما همه وقتی که میخواید عبادتی انجام بدید مثلاً نمازی بخونید روزهای بگیرید حجی انجام بدید یا زکاتی بدید نیت میکنید در نیت خودتون میگید: نمــازمیخــوانم‹قـُربةًاِلــیالله› برای اینکه به خدا نزدیک بشم احسان میکنم به انسانهای دیگه خدمت میکنم برای اینکه به خدا نزدیک بشم.
خیال نکنید که این نزدیک شدن به این معنیه که یک فاصله را کم میکنیم صحبت فاصله در میان نیست . پس چیه؟ میگه خدا تبارک و تعالی کمال مطلق هست،وجود بی حد هست، کانون لایتناهی هستی است .
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
نمــازمیخــوانم‹قـُربةًاِلــیالله›یعـنیچه؟ شما همه وقتی که میخواید عبادتی انجام بدید مثلاً نما
این قرب ، قربِ واقعی هست و در نتیجه اونجا که ما عبادت میکنیم عبودیت انجام میدیم اگه واقعاً عبودیت ما عبودیت باشه ما قدم به قدم به سوی خدا حرکت میکنیم .
خدا به همه مخلوقات به طور مساوی نزدیک هست حالا خود انسانها باید با عبادت و بندگی خودشون رو به خداوند نزدیکتر کنند یعنی بتونن هرچه بیشتر صفات خداوند مثل مهربانی قدرت صبر علم و.. را در خود ایجاد کنند و هرچه بیشتر ‹خدایی› شوند .
سبـکشمردننمــاز🦦
یکی از گناهان سبک شمردن نماز هست نماز نخوندن یک گناه بزرگ هست .
بعد از وفات امام صادق ابوبصیر اومد به ام حمیده تسلیت عرض کنه.. ام حمید گریه کرد ابوبصیر هم که کور بود گریه کرد .
بعد ام حمیده به ابوبصیر گفت: ابوبصیر! نبودی و لحظه آخر امام رو ندیدی جریان عجیبی رخ داد امام در یک حالی فرو رفت که تقریباً حال بیهوشی بود بعد چشمهایش را باز کرد و فرمود: تمام خویشان نزدیک مرا بگویید بیایند بالای سر من حاضر شوند ما امر امام را اطاعت و همه را دعوت کردیم وقتی همه جمع شدند امام در همان حالات که لحظات آخر عمرش را طی میکرد یک مرتبه چشمش را باز کرد رو کرد به جمعیت و همین یک جمله را گفت:‹ان شفاعتنا لاتنال مستخفی با الصلاه› هرگز شفاعت ما به مردمی که نماز را سبک بشمارند نخواهد رسید این را گفت و جان به آفرین تسلیم کرد.
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
سبـکشمردننمــاز🦦 یکی از گناهان سبک شمردن نماز هست نماز نخوندن یک گناه بزرگ هست . بعد از وفات اما
امام نفرمود که شفاعت ما به مردمی که نماز نمیخونن نمیرسه ، اون که تکلیفش خیلی روشنه،بلکه فرمود به کسانی که نماز را سبک میشمارن.
یعنی چی نماز رو سبک میشمارند؟
یعنی وقتو فرصت داره میتونه نماز خوبی با آرامش بخونه ولی نمیخونه.
نماز ظهر و عصر رو تا نزدیک غروب نمیخونه نزدیک غروب که شد یک وضو سریع میگیره و بعد با عجله یک نمازی میخونه و فوراً مهرش رو میذاره آن طرف؛نمازی که نه مقدمه داره نه موخره،نه آرامش داره و نه حضور قلب.
این سبک شمردن نماز هست. اینجور نماز خوندن خیلی فرق داره با اون نمازی که انسان به استقبالش میره ..
اول ظهر که میشه با آرامش کامل میره وضو میگیره وضوی با آدابی بعد میآید در مصلای خود اذان و اقامه میگوید و با خیال راحت و فراق خاطر نماز میخواند. ‹السلام علیکم› را که گفت فورا در نمیرود ، مدتی بعد از نماز با آرامش قلب تعقیب میخواند و ذکر خدا میگوید این علامت این است که نماز در این خانه احترام دارد.
نماز خونهایی که خودشون نماز رو کوچیک میشمارند ، تجربه نشون داده که بچههای اینها اصلاً نماز نمیخونند.
شما اگه بخواید واقعا نماز خون باشید و بچههاتون نماز خون باشند نماز رو محترم بشمارید .
نمیگم نماز بخونید ؛ بالاتر از نماز خوندن ، محترم بشمارید . اولاً برای خودتون تو خونه یه نقطهای انتخاب کنید که جای نمازتون باشه مثل یک محراب برای خودتون درست کنید اگه میتونید(مثل پیامبر )یک اتاق رو به عنوان مصلی انتخاب کنید اگه اتاق زیاد ندارید تو اتاق خودتون یه نقطه رو برای نماز خوندن مشخص کنید یک جانماز پاک هم داشته باشید در محل نماز میایستید جانماز پاکیزه بگذارید ، مسواک داشته باشید ، تسبیحی برای ذکر گفتن داشته باشید . وقتی که وضو میگیرید انقدر با عجله و شتاب نباشه ..
الان شیطـ👹ـون درونت میگه ..
این یارو چی میگه واسه خودش ؟ من پوست کلفت تر از این حرفام ، خیلیم از این حرفا شنیدم .
اگه میخواست تاثیر بذاره الان نماز شب خون بودم🥸😒
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
الان شیطـ👹ـون درونت میگه .. این یارو چی میگه واسه خودش ؟ من پوست کلفت تر از این حرفام ، خیلیم از این
من دنبال جواب مذهبی نیستم ..
یه جواب منطقی بده
سؤالم از شما اینه که ..
ما میدونیم که خدا تو قرآن به ما گفته نماز بخونیم. درسته؟ قرآن پر از آیاتی هست که میگه مسلمانان باید نماز بخونن. اما سؤال اینه که خب خدا چرا میگه باید نماز بخونن؟
آیا خدا به نماز ما نیاز داره؟ یا خدا نیاز داره که ما شکرگزار او باشیم؟
خب ببینید :
ما قبل از اینکه برسیم به این نکته که چرا نماز بخونیم و چطور نماز بخونیم، باید ‹خداشناسی› خودمون را تقویت کنیم. پیشنهادم اینه که یک کتاب اعتقادی با همین نگاه خدا شناسی مطالعه کنید.