‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
-
خاڪ جبھه هنوز زمزمههایِ مناجات قنوتِ
عاشقانهترین نمازها را بخاطر دارد
قنوتی که ذڪرِ
"اللهم ارزقنا توفیق شهادة فی سبیلڪ"
نخستین دعایِ آن بود...!!
هدایت شده از مجال
22.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مُجال | اعتراض دارم
کارگردان: احمد ذوالفقاری
شاعر: مریم رزاقی
تنظیم: حافظ
کمک کنید تو انتشارش، دمتون گرم 🙏🏻
@mojallofficial
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احسننننتتتتتت به این دختر انقلابی👏
ایده جالبی برای تشویق دختران بد حجاب به پوشش هست مخصوصا اگه یه مطلب کوچیکی هم کنارش باشه 😍😍
#زن_عفت_افتخار
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
احسننننتتتتتت به این دختر انقلابی👏 ایده جالبی برای تشویق دختران بد حجاب به پوشش هست مخصوصا اگه یه
میتونین اینو تو تظاهرات۱۳ آبان انجام بدین و مطمئنا خیلی خوششون میاد😃🌚✨
یک خانم معلم دبیرستان گفت: رفتم سر کلاس بچه ها جو میدادن زن زندگی آزادی. منم یه ربع براشون توضیح دادم، جواب سوالاشونو دادم همشون ساکت شدن. دقت کردی؟ یه ربع! یعنی حتی به اندازه ی یک ربع مفید وقت نزاشتیم برای آگاهی نسل جدید که اگه میزاشتیم الان اوضاعمون این نبود!
{ از جهاد تبیین غافل نشیم}
#جهاد_تبیین
جمع شبانه خوابگاه کوی دختران/ به اسم آزادی داشتند یک دختر را خفه میکردند!
شنبه همین هفته تجمعی در خوابگاه کوی علوم پزشکی دختران برگزار شد که با وجود تلاش لیدرهای خشونتطلب آن، راه به جایی نبرد و با استقبال دانشجویان همراه نشد. اما روایت یکی از دختران حاضر در خوابگاه حکایت از اتفاقات عجیب آن شب است.
او میگوید: «شب که شد، در خوابگاه کوی علوم پزشکی دختران، دانشجوها ریختند در محوطه حیاط و شروع کردن به شعار دادن. از سر کنجکاوی وارد جمعیت شدم.
گوشه دیوار به یکی از بچههای خوابگاه زنگ زدم که ببینم چرا از جمع دوستان خودمان هیچکس نیست؟ اینجا بود که یکی از لیدرهایشان به طرفم آمد و گفت: «تو چرا مثل ما شعار نمیدی و دست نمیزنی؟ نکنه لباس شخصی هستی؟» حدود ۱۵، ۲۰ نفر ریختند دورم را گرفتند.
شالم را از سرم کشیدند و با آزار و اذیت گفتند: «باید گالری گوشیت رو چک کنیم». گالری را که چک کردند و چیزی پیدا نکردند، یک دفعه شروع کردند به فحشهای رکیک و ناموسی دادن به خودم و مادرم.
اینجا بود که گفتم: «بچهها! آروم باشین. مگه نمیگید آزادی؟ پس چرا به خاطر اینکه من مثل شما شعار ندادم، اینکار را میکنید؟ من بیشتر از این گوشیم رو در اختیار شما قرار نمیدم. این حریم شخصی منه.»
تا این حرف را زدم، یکی از آن دخترها ساعدش را حلقه کرد دور گردنم و محکم شروع کرد به فشار دادن. داشت خفهام میکرد! یکی دیگرشان هم لگدی به شکمم زد. همزمان هم تلاش میکردند گوشیام را از دستم بکشند اما من مقاومت کردم.
از شدت احساس خفگی، آب از دهانم جاری شده بود. وقتی دیدند تقلاهایم ضعیف شده رهایم کردند اما هنوز میخواستند گوشی را از دستم بگیرند.
دوباره دورم را گرفتند. یکیشان چانهام را با دست گرفت و بالا آورد و شروع کردند به گرفتن عکس و فیلم از من! گفتم: «حجاب ندارم. حق ندارید عکس بگیرید». گفتند: «خفه شو. فیلم و عکست رو میفرستیم برای داداش و عمو و داییمون که اینکارهاند. توی همین هفته منتظر باش ببین چه بلایی سرت میاریم بسیجی فلان فلان شده. مطمئن باش زندهت نمیذاریم».
یکدفعه یکی جیغ کشید: «یگان ویژه اومد.» درحالیکه نه تنها هیچ ماموری وارد نشد بلکه حراست خوابگاه هم کوچکترین اقدامی نکرد. شنیدم بعضی دخترها تلفنی به دوستانشان میگفتند: «مامورها اومدن، موهامون رو کشیدن و...!» درحالیکه اصلاً اینطور نبود».
لیدرها در اقدامی غیراخلاقی عکسی را که بعد از برداشتن حجاب این دانشجو گرفتند را در فضای مجازی منتشر کردند. آنها با تحریک دانشجویان و کاربران فضای مجازی برای شناساییاش، هجمه ناجوانمردانهای علیه او ایجاد کردند. کمترین انتظار از مسئولان این است که با تدبیر ضمن برخورد با افراد خاطی در این ماجرا، از حق این دانشجو دفاع کنند./فارس