eitaa logo
علی قربانی
54 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
347 ویدیو
369 فایل
راه ارتباطی @alig110
مشاهده در ایتا
دانلود
mikaeili (1).mp3
10.61M
🌠 کافی است فقط ۲۰ دقیقه وقت بگذارید تا ببینید چگونه در دبیرستان های ما _نه خانقاه ها_آموزه های صوفیانه را در ذهن جوانان می ریزند و آنان را به سوی تصوف سوق می دهند. 🚥🚥🚥🚥🚥🚥 ❌در کتب درسی ادبیات فارسی، نام ۳۱ نفر از صوفیه برده شده است اما از میان بزرگان و علما شیعه، فقط نام ۶ نفر ذکر شده است آن هم برای تایید آموزه های صوفیانه‼️ ⚠️از هر نوجوان دبیرستانی که بپرسی آیا حلاج را می شناسی، صرفا بر اساس تعلیمات کتب درسی اش، او را عارفی پاکباخته می داند اما از ادعای مهدویت و الوهیت و ساحری او اطلاعی ندارد. ❌چون حلاج در کتب درسی اینگونه معرفی می شود؛ ▫️آن قتیل الله فی سبیل الله ▫️آن شیر بیشه تحقیق ▫️آن شجاع صفدر صدیق ▫️آن غرقه دریای مواج ▫️آن صاحب فصاحت وبلاغت بی نظیر ⚠️وقتی دانش آموز، چنین توصیفاتی را در کتاب درسی اش از حلاج می خواند، طبیعی است که نگاه مثبتی به او پیدا می کند. ------------ ارائه چکیده مقاله "نقدی بر گزینش متون صوفیه در کتب درسی ادبیات فارسی " توسط دکتر محمد امین(عزیز) میکائیلی در همایش "تصوف شاخصه ها ونقد ها" 🆔 @safiresheytan🕸
تقدیم به قندی العلماء : خواستم نوح شوم، موج غمت غرقم کرد کشتی ام را شب طوفانی گرداب گرفت
بیم است که بی پرده کنم فاش، غمت را هجران تو نگذاشت به دل صبر و قراری تقدیم به گنج العلماء💐
رد آموزه ظهور صغری.mp3
2.56M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🔊 حجت الاسلام علي قربانی 💢موضوع: آموزه ی ظهور صغری در ترازوی نقد ⏱زمان: ۱۰:۳۸ ⭕️حجم: ۲/۴مگابایت ‌┏━━✨💐💐✨━━┓ @ALIG09149246694 ┗━━✨💐💐✨━━┛
با گوینده کاری ندارم، امکان داره من و شما هم اشتباه کنیم. ولی در مورد آموزه های دینی فقط باید به قرآن و روایات رجوع کنیم. خود کلمه ی ظهور صغری از نظر ادبی غلط است. در (غیبه کبری) چون غیبت مونث است (کبری)که صفت اوست نیز مونث است. اما در مورد (ظهور) می بایست از واژه ی ( ظهور اصغر و اکبر) استفاده بشود. اما گذشته از اشکال ادبی، ظهور امام عصر علیه السلام در روایات به قیامت تشبیه شده است. قیامت (بغته) رخ می دهد. و ظهور هم ناگهانی خواهد بود. و طبق روایات خداوند متعال امر حضرت مهدی علیه السلام را در یک شب اصلاح خواهد نمود. رسول الله صلى‌‌الله‌‌ عليه‌‌وآله فرمودند: مَهدى از ما اهل بيت است و خداوند امر(ظهور) او را اصلاح می‌‌كند. و در بسیاری از روایات مهدویت امر که به صورت رخ خواهد دهد؛ پس امر ظهور ناگهانی است، نه تدریجی. در روايتي ديگر كميت شاعر، از امام باقر عليه السلام در مورد وقت ظهور امام دوازدهم مي پرسد قُلتُ: فَمَتی یَخرُجُ یَابنَ رَسولِ اللّهِ؟ قالَ: لَقَد سُئِلَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَن ذلِکَ، فَقالَ: «إنَّما مَثَلُهُ کَمَثَلِ السّاعَةِ لا تَأتیکُم إلّا بَغتَةً». گفتم: ای فرزند پیامبر خدا! او کِی خروج می‌کند؟ فرمود: «از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در این باره پرسیدند، فرمود: "مَثَل او، مانند قیامت است 📚منبع کفایة الأثر: ص ۲۴۸، بحار الأنوار: ج ۳۶ ص ۳۹۰ ح ۲. دانشنامه امام مهدی عجل‌الله فرجه بر پایه قران، حدیث و تاریخ - جلد ۸، صفحه ۸۹ و در دسته ای از روایات این گونه آمده است که خداوند امر فرج را یک شبه محقق خواهد نمود.(نه به صورت تدریجی) المهدي منا أهل البيت ، يصلح الله له أمره في ليلة. 📚منبع: كمال الدين وتمام النعمة، ص۱۵۲ و اینکه امام زمان علیه السلام در آخرین توقیع خود به آخرین سفرش علی بن محمد سمری فرمودند: (فقد وقعت الغیبه التامه فلا ظهور الا بعد اذن الله) [کمال الدین۵۱۶] (لا) در (فلا ظهور)لای نفی جنس است، پس هر گونه ظهوری را تا زمان اذن الهی نفی می کند. از این مطالب بطلان بافته های برخی ها که گفته اند: قبل از ظهور امام زمان علیه السلام !! رخ خواهد داد، واضح می‌گردد.
نویسنده متن با یه قلم طنازانه و به تمسخر گرفتن حقائق دینی و واقعیات تاریخی هدفش القای بی اعتمادی به روحانیت و کتب اصیل شیعه و آموزه های اعتقادی مذهبی است. اینها با اینگونه متن های سخیف میخواهند شور و شعور حسینی را از شیعیان بگیرند و غیرت دینی را از آنان سلب نمایند. این متن علمی نیست، لذا در خور پاسخ علمی نیست. غیر مستند بودن و حتی یک مورد ارجاع ندان به کتابها و روایات شیعه گواه شانتاژ رسانه ای بودن و تبلیغی بودن آن است. نویسنده متن بالا واقعیت غدیر را که احدی از شیعه و سنی در وقوع آن شک ندارند را مورد انکار قرار داده است!!!! حتی ابن تیمیه وهابی هم وقوع غدیر را قبول دارد. دفاع امام حسن مجتبی علیه السلام از خانه عثمان دروغی بیش نیست و تاریخ نگاران به کذب بودن این افسانه مهر تایید زده اند. علم ویژه (علم غیب) امامان از مسائلی است که صدها روایت و دلیل عقلی، پشتوانه ی آنست. ای کاش نویسنده ی این متن توهین آمیز مثل یک مرد رو در رو ی یک طلبه ی باسواد می نشست و اشکالات خود را یکی یکی مطرح می نمود و پاسخ ها را دریافت می نمود. اما صد حیف، لشکریان شیطان با ابزارها رنگ آمیزی باطل را زینت می کنند تا بتوانند القای شبهات بی اساس در فضای یک طرفه بکنند.... بیشتر متن توهین یک وهابی یا بی دین است به مذهب سرتاسر عقلانیت شیعه و توهین حرفه ی افراد عاجز و ناتوان است. و الا شخص توانا بر اساس برهان و دلیل سخن میگوید. امیدوارم این ندای قرآن را بپذیرند قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین بگو دلائل خود را بیان کنید اگر راست می گویید
آگاهی لازمه آزادی ست؛ لطفا بدون تعصب مطالعه بفرمایید... مهمان امروز ما امام حسین (ع) فرزند علی، ٥٨ ساله، دارنده مقام سوم امامت، دارای مدرک علم لدنی از دانشگاه بارگاه الهی، محل شهادت کربلا، اعزامی از مدینه. مجری : السلام علیک یا اباعبدلله. امام حسین : وعلیکم السلام. مجری : انگیزه شما از قیام عاشورا چه بود؟ امام حسین : راه اندازی کسب و کار برای آخوندهای شیعه! مجری: آیا علی اصغر روز عاشورا واقعا آب نخورد؟ امام حسین : نه، چون بچه شیرخواره آب نمی‌خورد، فقط شیر مادرش را می‌خورد. مجری : وقتی ابوالفضل مشک آب را پر کرد که بیاورد، خواست آب بخورد اما با خود اندیشید که اکنون فرزندان حسین تشنه هستند و آب نخورد. ابوالفضل که کشته شد و باز نگشت. چه کسی فکر او را خوانده است؟! امام حسین : وقتی می‌خواستند او را به شهادت برسانند، به قاتل خود گفته است که برای آخوندهای شیعه قضیه را تعریف کنند تا سر منبر بگویند ملت برایش بیشتر گریه کنند... مجری : شما عید غدیر امسال چه کار کردید؟ امام حسین : عید غدیر یعنی چه؟ مجری : روزی است که پیامبر اسلام پدر شما را به عنوان جانشین اول خود معرفی کرده است. امام حسین : اولین بار است این را می‌شنوم. بعد از پیامبر که ابوبکر بود. گیرم که شما راست بگویید کسی به حرف پیامبر گوش نداده پس چه جشنی دارد؟ مجری: آخوندها می‌گویند روز عاشورا شما آنقدر از لشکر یزید کشتید که تا رکاب اسبتان را خون گرفت. درست است؟ امام حسین : عقل هم چیز خوبی است. لشکر آن‌ها ٨ هزار نفر بود هر آدمی ۵ لیتر خون دارد که اگر همه آن‌ها را کشته بودم کل خونشان به اندازه ٢ تا تانکر ١٨ هزار لیتری می‌شود. مگر سد فرات را شکسته بودند که تا رکاب اسبمان بالا بیاید؟! مجری : همه می‌گویند شما حتی آب برای خوردن نداشته‌اید. شما که شب عاشورا نوره(واجبی) کشیده‌اید. آب برای نوره کشیدن از کجا آورده‌اید؟ امام حسین : ما برای خوردن فقط آب معدنی دماوند استفاده می‌کنیم. همسرم شهربانو ایرانی است و هر آبی به معده‌اش نمی‌سازد! مجری : سرنوشت شهربانو چه شد؟ چرا میان اسیران شام نبود؟ امام حسین : شوخی کردم بابا. شهربانویی وجود ندارد. آخوند های شیعه خواستند نسب نوه های من را به شاهان ساسانی برسانند تا شما ایرانی ‌ها خوشتان بیاید! مجری : علی شریعتی در کتابی درباره عاشورا شرح دقیقی از آنچه بر زینب در راه شام گذشت، داده است. شریعتی این چیزها را از کجا فهمیده است؟ امام حسین : یک ضبط صوت زیر شکم شتر زینب بسته بود... مجری : آخوندهای شیعه می‌گویند امام پشت سر خود را نیز می‌بیند. شما که با امام حسن نگهبان خانه عثمان بودید، چگونه متوجه وارد شدن شورشیان از در پشت به خانه او نشدید تا او را بکشند؟ امام حسین : یک لحظه چشم‌های پشت سرمان را بستیم تا کارشان را بکنند و پدرمان خلیفه شود. مجری : مهم‌ترین دستاورد عاشورا چه بود؟ امام حسین : قیمه پلوی نذری... 🔸من نمیدونم با چه زبونی به این مسلمونای حسینی بگم: توی سر و کله خودت بزن اصلا خودت رو بکش هیچ ایرادی نداره اما آسایش مردم رو سلب نکن...
(نقد مختصری رو جمع کردم در جواب به این مقاله ی بچگانه و عامیانه) آگاهی لازمه آزادی ست؛ لطفا بدون تعصب مطالعه بفرمایید... مهمان امروز ما امام حسین (ع) فرزند علی، ٥٨ ساله، دارنده مقام سوم امامت، دارای مدرک علم لدنی از دانشگاه بارگاه الهی، محل شهادت کربلا، اعزامی از مدینه. مجری : السلام علیک یا اباعبدلله. امام حسین : وعلیکم السلام. مجری : انگیزه شما از قیام عاشورا چه بود؟ امام حسین : راه اندازی کسب و کار برای آخوندهای شیعه! ( أبي عبد اللَّه عليه السلام أنّه قال «لفضيل: «تجلسون وتتحدّثون؟» فقال: نعم، فقال: «إنّ تلك المجالس احبّها، فأحيوا أمرنا، فرحم اللَّه من أحيا أمرنا ...» [2]).الوسائل 12: 20، ب 10 من أحكام العشرة. و14: 501، ب 66 من المزار وما يناسبه، ح 2. امام جعفر صادق(ع) فرمود: «تلاقوا و تحادثوا و تذاكر و افان فى المذاكرة احياء امرنا . رحم اللّه امرءاً أحيا امرنا» .21 همديگر را ديدار كنيد . بر يكديگر احاديث ما را قرائت كنيد و درباره مطالب آن مذاكره نماييد؛ زيرا بررسى و گفتگوى علمى ، «امر» ما را زنده كند . درود و رحمت خدا بر كسى كه«امر» ما را احياء كند .) مجری: آیا علی اصغر روز عاشورا واقعا آب نخورد؟ امام حسین : نه، چون بچه شیرخواره آب نمی‌خورد، فقط شیر مادرش را می‌خورد. (اینکه سن حضرت علی حضرت علی اصغر در واقعه چقد بوده به صورت دقیق معلوم نیست هرچند در بعضی از مقاتل 6 ماهه ذکر شده و شاید روایت ابن طاووس هم موید این باشد و کودک در این سن توانایی آب خوردن دارد. و به صرف استبعادات و استحسانات بچگانه و جاهلانه نمی توان قضیه را منکر شد. سید بن طاووس گوید: زینب خواهر امام حسین (علیه‌السّلام) کودک را بیرون آورد و گفت، برادرم این کودک تو است که سه روز آب نخورده پس جرعه‌ای آب برایش بخواه. امام (علیه‌السّلام) او را روی دست گرفت و فرمود: ‌ای مردم! شما پیروان و خانواده‌ام را کشتید و فقط این طفل شیرخوار باقی مانده است که به خاطر تشنگی له له می‌زند! پس جرعه‌ای از آب به او بنوشانید. حضرت در حال سخن گفتن با آنها بود که مردی از لشکر کفر تیری انداخت و کودک را ذبح کرد.[۳۳] ۳۳. ↑ ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف، ص۱۶۸. ) مجری : وقتی ابوالفضل مشک آب را پر کرد که بیاورد، خواست آب بخورد اما با خود اندیشید که اکنون فرزندان حسین تشنه هستند و آب نخورد. ابوالفضل که کشته شد و باز نگشت. چه کسی فکر او را خوانده است؟! امام حسین : وقتی می‌خواستند او را به شهادت برسانند، به قاتل خود گفته است که برای آخوندهای شیعه قضیه را تعریف کنند تا سر منبر بگویند ملت برایش بیشتر گریه کنند... (نویسند متن در این پاراگراف بی سوادی تارخی خودشو به رخ خوانندگان محترم کشیده. چرا که ناقل واقعه کربلا فقط امام حسین ع اهل بیت ع نیستند بلکه از مخالفین هم قضایایی رو نقل کردند) (وقتی که در روز عاشورا نوبت به آن بزرگوار رسید و تلاش کرد که با ورود به شریعه فرات، مشک خود را پر و برای تشنه لبان خیمه ها آب برساند، طبق نقل برخی از منابع: کفی از آب برداشت و خواست بیاشامد، به یاد لب تشنه برادرش امام حسین(ع) افتاد، آب را روی آب ریخت.[2] سپس مشک را پر از آب کرد و با دهان تشنه از شریعه فرات خارج شد. آن‌گاه به خود چنین خطاب کرد: «یا نفس من بعد الحسین هونی و بعده لا کنت ان تکونی هذا الحسین وارد المنون و تشربین بارد المعین تالله ما هذا فعال دینی».[3] ای نفس! بعد از حسین، زندگی تو ارزش ندارد و نباید بعد از او باقی بمانی، این حسین است که لب تشنه و در خطر مرگ قرار دارد، می‌خواهی آب گوارا و خنک بیاشامی، سوگند به خدا دین من اجازه چنین کاری را نمی‌دهد... . بنابراین، حضرت عباس(ع) کفی از آب پر کرد تا بیاشامد، ولی آب را روی آب ریخت، آن‌هایی که ناظر این جریان بوده‌اند (لشکریان یزید) گفته‌اند: آن حضرت اندکی تأمل کرد، بعد دیدیم آب نخورده بیرون آمد. آنجا کسی ندانست که چرا آن بزرگوار آب نیاشامید، اما وقتی که بیرون آمد رجزی (اشعار فوق الذکر) خواند که در این رجز مخاطب خودش بوده نه دیگران، از این رجز فهمیدند که چرا آب نیاشامید.[4] وقتی که به یاد لبان تشنه حسین(ع) افتاد از آشامیدن آب صرف نظر کرد و خواست که هر طور که شده برای خیمه‌های برادرش آب بیاورد، ولی افسوس که چنین نشد. نتیجه می‌گیریم: خود لشکریان عمر سعد دیدند که حضرت، آب را روی آب ریخت و نیز رجزی خواند و علت آن را نیز به خوبی توضیح داد، باید توجه داشته باشید که رجزخوانی یکی از روش‌های مرسوم سپاهیان بوده که یکی از کاربردهایش، برای نشان دادن میزان انگیزه و ولایت پذیریشان، به دشمنان بوده است. 2]. ابو مخنف، مقتل الحسین، تحقیق حسین غفاری، قم، مطبعة العلمیة، ص179. [3]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج45، ص41؛ کبریت الاحمر، ص159؛ شیخ سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی، ینابیع المودة، تحقیق سید علی جمال اشرف حسینی، چاپ اول، 1416ق، دارالاسوه
. [4]. استاد شهید مطهری، حماسه حسینی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ پنجاه و ششم، 1386ش، ج1، ص87 و 88.) مجری : شما عید غدیر امسال چه کار کردید؟ امام حسین : عید غدیر یعنی چه؟ (امام حسن و امام حسین، علیهماالسلام، نیز روز غدیر را زنده نگاه می داشتند و هر سال، آن روز را به عنوان عید تلقی می کردند و با کمال مسرت و شادی، برای قبول تهنیت و تبریک شاد باش جلوس می نمودند، و به وسیله نماز و روزه و دعا به خدا تقرب می جستند، و در نیکویی و احسان و اطعام تاکید می نمودند، تا تشکر نعمت خدا را در چنین روزی که امیرالمؤمنین، علیه السلام، به خلافت و امامت منصوب شده به جای آورده باشند. آنها در این روز صله رحم می کردند، و خانواده خویش را در وسعت ارزاق قرار می دادند و به ملاقات برادران می رفتند و شیعیان خود را نیز به تمام این کارها دعوت می نمودند. (6)6. الموسوی العاملی، السید عبدالحسین شریف الدین، المراجعات، ص 197.) (حضرت امیر از روز اول به حدیث غدیر بر علیه خلقا استشهاد کردند. و از مردم اقرار گرفتند: یا معشر المسلمین والمهاجرین والأنصار، أنشدکم اللّه‏، أسمعتم رسول اللّه‏ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله یقول یوم غدیر خم کذا وکذا و فی غزوة تبوک کذا وکذا؟ فلم یدع علیه‏السلام شیئا قاله فیه رسول اللّه‏ صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهعلانیة للعامة إلاّ ذکرهم إیاه. قالوا: اللهم نعم.66. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دار الفکر، 1407ق. http://ensani.ir/fa/article/46268/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%88-%D8%A7%D8%AD%D8%AA%D8%AC%D8%A7%D8%AC-%D8%A8%D9%87-%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB-%D8%BA%D8%AF%DB%8C%D8%B1 مجری : روزی است که پیامبر اسلام پدر شما را به عنوان جانشین اول خود معرفی کرده است. امام حسین : اولین بار است این را می‌شنوم. بعد از پیامبر که ابوبکر بود. گیرم که شما راست بگویید کسی به حرف پیامبر گوش نداده پس چه جشنی دارد؟ (نویسنده بازم هم در این پارا گراف جهل پراکنی می کند. امام حسن و امام حسین(ع) و حدیث غدیر از خاندان نبوت, امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نیز در بعضى از موارد, براى اثبات حقانیت و امامت حضرت على(ع), به حدیث غدیر, استدلال کرده اند, از جمله در ماجراى صلح معاویه و امام حسن(ع) که در سال 41 رخ داد, امام حسن(ع) برخاست و خطبه اى غرا خواند, در آن خطبه پس از حمد و ثناى الهى و برشمردن بعضى از کرامت هاى خاندان نبوت, ماجراى غدیر را یادآورى کرد و فرمود: ((و قد رإوه و سمعوه حین اخذ بید ابى بغدیر خم, و قال لهم; من کنت مولاه فعلى مولاه...;(10) مسلمانان دیدند و شنیدند که پیامبر(ص) دست پدرم را در غدیر خم گرفت, و خطاب به مردم فرمود: آن کس که من مولى و رهبر او هستم, پس على(ع) مولى و رهبر اوست... )) و در سال 58 در عصر خلافت معاویه, امام حسین(ع) در مراسم حج در سرزمین منى در اجتماع بیش از هفتصد نفر از مسلمانان مهاجر و انصار, که حدود دویست نفر از آنها از اصحاب رسول خدا(ص) بودند, سخنرانى کرد, و در ضمن گفتارش, به حدیث غدیر استدلال کرده و چنین فرمود: ((انشدکم الله اتعلمون ان رسول الله نصبه یوم غدیر خم, فنادى له بالولایه و قال: لیبلغ الشاهد الغائب; آیا مى دانید که رسول خدا(ص) على(ع) را به رهبرى در روز غدیرخم نصب کرد, و با نداى خود, ولایت او را ابلاغ نموده و سپس فرمود: حاضران به غائبان خبر دهند؟.)) حاضران گفتند: ((آرى خدا را گواه مى گیریم که این ماجرا را مى دانیم.))(11) 10 ) قندوزى حنفى, ینابیع الموده, ص;482 علامه امینى, الغدیر, ج1, ص198. 11 ) علامه امینى, الغدیر, ج1, ص198 مقاله اهل بیت(ع) و حدیث غدیر http://ensani.ir/fa/article/137546/%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D8%B9-%D9%88-%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB-%D8%BA%D8%AF%DB%8C%D8%B1 مقاله غدیر در سیره اهل بیت (ع) http://ensani.ir/fa/article/54425/%D8%BA%D8%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%DB%8C%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D8%B9- مجری: آخوندها می‌گویند روز عاشورا شما آنقدر از لشکر یزید کشتید که تا رکاب اسبتان را خون گرفت. درست است؟ امام حسین : عقل هم چیز خوبی است. لشکر آن‌ها ٨ هزار نفر بود هر آدمی ۵ لیتر خون دارد که اگر همه آن‌ها را کشته بودم کل خونشان به اندازه ٢ تا تانکر ١٨ هزار لیتری می‌شود. مگر سد فرات را شکسته بودند که تا رکاب اسبمان بالا بیاید؟! ( ذهن متوهم و متخیل قصه گوی ما این قسمت شدیدا فوران می کند و دروغی شاخ دار علیه روحانیت نسبت می دهد) مجری : همه می‌گویند شما حتی آب برای خوردن نداشته‌اید. شما که شب عاشورا نوره(واجبی) کشیده‌اید. آب برای نوره کشیدن از کجا آورده‌اید؟ امام حسین : ما برای خوردن فقط آب معدنی دماوند استفاده می‌کنیم. همسرم شهربانو ایرانی است و هر آبی به معده‌اش نمی‌سازد! ( اولا اصل
قضیه قطعی نیست تا اشکال شود. ثانیا تاریخ طبری (که آن را نقل کرده) به زمان وقوع که آیا شب عاشورا بود، یا زمان دیگر اشاره‌ای ندارد و معلوم نیست که این کار در چه زمان رخ داده است. جلوگیری از آوردن آب (که براساس فرمان ابن زیاد انجام شد) سه روز پیش از شهادت امام حسین و یارانش بوده است.(8) آیا این کار بیش از فرمان ابن زیاد نسبت به جلوگیری از آوردن آب بوده یا بعد از آن؟ معلوم نیست! ثالثا اگر این روایت معتبر باشد، با مشکل بی‌آبی منافاتی ندارد، چون با مقدار کمی آب می‌توان غسل کرد. براساس برخی نقل‌ها در شب عاشورا توسط گروه اعزامی از سوی امام به سرپرستی علی‌اکبر(13)، مقداری آب به خیمه‌ها رسید که شاید از آنها برای شستشو و غسل استفاده شده باشد) https://www.pasokhgoo.ir/node/71556 http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1426 مجری : سرنوشت شهربانو چه شد؟ چرا میان اسیران شام نبود؟ امام حسین : شوخی کردم بابا. شهربانویی وجود ندارد. آخوند های شیعه خواستند نسب نوه های من را به شاهان ساسانی برسانند تا شما ایرانی ‌ها خوشتان بیاید! (بازم هم نویسنده با استبعادهای بچگانه می خواهد منکر وقایع تاریخی شود اگر بتوان با استبعاد، منکر نقل ها و شهرت ها شد، پس بعید می دانم نویسنده فرزند پدرش باشد اگه دلیل داری بفرما... این ازدواج در کتب قدیمی شیعه و سنی نقل شده است. http://wikifeqh.ir/%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86%D9%88_%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86 مجری : علی شریعتی در کتابی درباره عاشورا شرح دقیقی از آنچه بر زینب در راه شام گذشت، داده است. شریعتی این چیزها را از کجا فهمیده است؟ امام حسین : یک ضبط صوت زیر شکم شتر زینب بسته بود... ( با کلی گوی نمی توان منکر حقائق شد و این حرفه عاجز هست اگر مورد خاصی بود قابل برسی است) مجری : آخوندهای شیعه می‌گویند امام پشت سر خود را نیز می‌بیند. شما که با امام حسن نگهبان خانه عثمان بودید، چگونه متوجه وارد شدن شورشیان از در پشت به خانه او نشدید تا او را بکشند؟ امام حسین : یک لحظه چشم‌های پشت سرمان را بستیم تا کارشان را بکنند و پدرمان خلیفه شود. (نویسنده با یک دورغ تاریخی منکر اصل اعتقادی (اثبات هر اصلی نیاز به دلیل یقینی و قطعی عقلی و نقلی دارد)یعنی علم غیب می شود و قضیه تاریخی هر چند معتبر نمی توان با مسئله قطعی تعارض کند. و مقالات متعددی در مورد علم ائمه نوشته شده است) مجری : مهم‌ترین دستاورد عاشورا چه بود؟ امام حسین : قیمه پلوی نذری... 🔸من نمیدونم با چه زبونی به این مسلمونای حسینی بگم: توی سر و کله خودت بزن اصلا خودت رو بکش هیچ ایرادی نداره اما آسایش مردم رو سلب نکن...( (احترام به حقوق دیگران امر واجب و مهمیه طرف عروسی میگیره 10 کوچه اونور تر تا نصف شب صدای ارکستش میاد یا ضبط ماشین رو نصف شب تا آخر باز می کنه و آسایش رو از مردم سلب می کنه.)
استاد سخت مشغول تدریس و حلاجی مطالب کتاب شرح لمعه شهید ثانی بود که ناگهان صدای شاگردی از وسط کلاس به گوش رسید او به مطلب بیان شده اشکال نمود استاد لحظه ای درنگ نمود و در پاسخ گفت: بگو ببینم: آیا به من اشکال میکنی یا به شهید ثانی، ⬅️اگر به من اشکال میکنی؟ 👈من مطلب شهید را بیان میکنم ⬅️اما اگر به شهید اشکال میکنی؟ 👈به من چه؟؟!! مگر من نوشتم. شاگرد از پاسخ بسیار سنگین استاد درمانده و ماند و دیگر تا آخر سال اشکالی ننمود.
روزی استاد مشغول تدریس بود بحث به جاهای دشوار رسیده بود و عادت استاد این بود که در این مواقع از روی صندلی برمی‌خاست و می نشست بعد که جای سخت رد شد و مطالب درس هموار گردید استاد دست در جیب قبای خود نمودند و با کلید خود بازی میکردند و مطالب کتاب را برای شاگردان بیان می نمودند شاگردی به مزاح گفت: استاد در جیب قبای خود پفک دارید؟؟(صدای خش خش میده) استاد گفت: نه پسرم! پفک نیست، ولی شبهه پفک است😂😂