🔥 دخترکشی عمر بن خطاب و زنده به گور کردن بیرحمانه دخترش توسط او
🔹 محمد امین شنقیطی از بزرگان وهابیت مینویسد:
✍ وَقَدْ جَاءَ عَنْ عُمَرَ [...] قَوْلُهُ: أَمْرَانِ فِي الْجَاهِلِيَّةِ. أَحَدُهُمَا يُبْكِينِي وَالْآخِرُ يُضْحِكُنِي. أَمَّا الَّذِي يُبْكِينِي: فَقَدْ ذَهَبْتُ بِابْنَةٍ لِي لِوَأْدِهَا، فَكُنْتُ أَحْفِرُ لَهَا الْحُفْرَةَ وَتَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْ لِحْيَتِي، وَهِيَ لَا تَدْرِي مَاذَا أُرِيدُ لَهَا، فَإِذَا تَذَكَّرْتُ ذَلِكَ بَكَيْتُ. وَالْأُخْرَى: كُنْتُ أَصْنَعُ إِلَهًا مِنَ التَّمْرِ أَضَعُهُ عِنْدَ رَأْسِي يَحْرُسُنِي لَيْلًا، فَإِذَا أَصْبَحْتُ مُعَافًى أَكَلْتُهُ، فَإِذَا تَذَكَّرْتُ ذَلِكَ ضَحِكْتُ مِنْ نَفْسِي.
🔸 عمر گفته است: دو خاطره از دوران جاهلیت دارم که یکى از آنها مرا گریه و دیگرى به خنده مىآورد، اما آن خاطرهاى که مرا به گریه درمىآورد این است که: من رفتم تا دختر خودم را زنده به گور کنم، من براى او گودال مىکندم، ولى او خاکها را از ریشم پاک میکرد، در حالى که نمىدانست من چه قصدى براى او دارم، وقتى این خاطره را به یاد مىآورم گریه مىکنم. اما دیگری: من خدایی از خرما مىساختم (اشاره به بتپرستیش)، شبها آن را بالاى سر خود مىگذاشتم تا از من محافظت کند، وقتى صبح مىشد و گرسنه مىشدم، آن را مىخوردم، وقتى این خاطره را به یاد مىآورم، به خودم مىخندم.
📚 اضواء البیان فی ایضاح القرآن بالقرآن، تالیف شنقیطی، جلد ۹، صفحه ۶۳، چاپ دار عالم الفوائد
📃 اسکن کتاب:
🌐 https://bit.ly/2VovmE5
📃 پوستر:
🌐 https://bit.ly/2AePily
#مطاعن_عمر
💠 تاکید سید عبد الرزاق موسوی مقرم بر نقش سقیفه در شهادت امام حسین علیه السلام
🔹 مرحوم سید عبد الرزاق موسوی مقرم از علمای شیعه مینویسد:
✍ وفي الطفوف سقوط السبط منجدلا
من سقط محسن خلف الباب منهجه
وبالخيام ضرام النار من حطب
بباب دار ابنة الهادي تأججه.
🔸 اگر حسین علیه السلام را در کربلا شهید کردند، پیش از آن محسن زهرا علیهما السلام را پشت در، با ضربه لگد به شهادت رساندند، و اگر در کربلا خیمهها را آتش زدند، این حرکت ادامه به آتش کشیده شدن خانه حضرت زهرا و علی علیهما السلام بود.
📚 مقتل الحسین علیه السلام، تالیف سید عبد الرزاق موسوی مقرم، صفحه ۳۸۹، چاپ انتشارات الشریف الرضی
📃 اسکن کتاب:
🌐 https://bit.ly/32tScNi
📃 پوستر:
🌐 https://bit.ly/2Qz90wY
#نقش_سقیفه_در_کربلا #کتاب_مقتل_الحسین_علیه_السلام #مطاعن_عمر #مطاعن_ابوبکر
💠 ابی بکر و عمر در کلام زید بن علی
🔹 عبد الرحمن بن عیسی بن حماد الهمدانی ادیب بزرگ زیدی مذهب نقل کرده است:
✍ ولما اصاب زيد بن على السهم ، واحس بالموت قال لرجل سأل عنهما : اين السائلى عن ابى بكر وعمر هما اقامانى هذا المقام .
🔸 هنگامی که تیری به زید بن علی اصابت کرد و او مرگ را احساس کرد، گفت: کجاست آن کسی که در مورد ابو بکر و عمر از من پرسید؟ آنها مرا به این حال و روز انداختند.
📚 الالفاظ الکتابیة، تالیف عبد الرحمن بن عیسی الهمدانی، صفحه ۱۴۳، چاپ دار الکتب الإسلامیة
📃 اسکن کتاب:
🌐 https://cutt.ly/jhu4e2o
📃 پوستر:
🌐 https://cutt.ly/OhiEZaa
🔹 شیخ الفقها ابی الصلاح حلبی رضوان الله علیه روایت کرده است:
✍ ورووا عن العباس بن الوليد الأعذاري قال : سئل زيد بن علي عن أبي بكر وعمر فلم يجب فيهما ، فلمّا أصابته الرمية نزع الرمح من وجهه [ و ] استقبل الدم بيده حتّى صار كأنه كبد ، فقال : أين السائل عن أبي بكر وعمر! هما والله شركاء في هذا الدم ، ثمّ رمى به وراء ظهره.
🔸 عباس بن ولید اعذاری گفت: از زید بن علی در مورد ابی بکر و عمر پرسیدم اما او پاسخی نداد. هنگامی که تیر به پیشانی زید برخورد کرد و خون بر دستانش جاری شد و حتی به کبدش هم رسید، زید گفت: کجاست آن شخصی که از ابی بکر و عمر میپرسید! به خدا قسم آن دو این خون شریکند! سپس خونش را به پشت سرش ریخت.
📚 تقریب المعارف، تالیف ابی الصلاح حلبی، صفحه ۲۵۰، چاپ و تحقیق مرحوم فارس تبریزیان حسون
📃 اسکن کتاب:
🌐 https://cutt.ly/Lhu4atK
📃 پوستر:
🌐 https://cutt.ly/yhiEBYf
📚 بحار الانوار، تالیف علامه مجلسی، جلد ۳۰، صفحه ۳۸۵، چاپ دار الرضا
📃 اسکن کتاب:
🌐 https://cutt.ly/shfr2J9
💥 متاسفانه طبق معمول در چاپ احیاء الکتب الاسلامیة، نام ابو بکر و عمر از این روایت حذف و به فلان و فلان تبدیل شده! و بدین شکل کتاب شریف بحار الانوار تحریف شده است.
📚 بحار الانوار، تالیف علامه مجلسی، جلد ۳۰، صفحه ۳۸۵، چاپ احیاء الکتب الاسلامیة
📃 اسکن کتاب:
🌐 https://cutt.ly/vhfr4AW
📃 پوستر:
🌐 https://cutt.ly/FhftqNE
#احادیث_تبری_و_تولی #مطاعن_عمر #مطاعن_ابوبکر #تحریفات #زید_بن_علی #کتاب_تقریب_المعارف #کتاب_بحار_الانوار #ابی_الصلاح_حلبی #علامه_مجلسی
💠 علت برائت از ابی بکر و عمر در کلام امام رضا علیه السلام
🔹 قطب الدین راوندی قدس سره روایت کرده است:
✍️ وقد سئل عن الشيخين فقال عليه السّلام: كانت لنا امّه بارّة خرجت من الدّنيا وهي عليهما غضبى، ونحن لانرضى حتّى ترضى.
🔸 از امام رضا علیه السلام در مورد شیخین - ابو بکر بن ابی قحافه و عمر بن خطاب - سوال شد. آن حضرت فرمودند: ما یک مادر نیکوکار داشتیم که وقتی از دنیا رفت، از آن دو نفر خشمگین بود و ما راضی نمیشویم تا آن حضرت از آن دو نفر راضی شود.
📚 مجموعة نفیسة فی تاریخ الائمة علیهم السلام، القاب الرسول و عترته صلوات الله علیهم، تالیف قطب الدین راوندی، صفحه ۱۸۰، چاپ دار القاری
📃 اسکن کتاب:
🌐 https://bit.ly/3t2rCrc
📃 پوستر:
🌐 https://bit.ly/36ffsBv
📚 ماساة الزهرا سلام الله علیها، تالیف سید جعفر مرتضی العاملی رحمه الله، جلد ۱، صفحه ۲۴۶-۲۴۷، چاپ دار السیرة
📃 اسکن کتاب:
🌐 https://bit.ly/2YeHFE3
🔹 سید نعمت الله جزایری رضوان الله علیه در روایتی مشابه نقل کرده است:
✍️ وروي عن أبي الحسن الرضا (عليه السّلام) أنّه سأله رجل عن الشيخين فقال (عليه السّلام): كانت لنا امّ صالحة خرجت من الدنيا غاضبة عليهما و لم يبلغنا خبر أنّها رضيت عنهما .
🔸 مردی از امام رضا علیه السلام در مورد شیخین - ابو بکر بن ابی قحافه و عمر بن خطاب - پرسید. آن حضرت فرمودند: ما یک مادر نیکوکار داشتیم که وقتی از دنیا رفت، از آن دو نفر خشمگین بود و به ما خبری نرسیده که آن حضرت از آن دو نفر راضی شده باشد.
📚 ریاض الابرار فی مناقب الائمة الاطهار، تالیف سید نعمت الله جزایری، جلد ۲، صفحه ۲۵۹، چاپ موسسه التاریخ العربی
📃 اسکن کتاب:
🌐 https://bit.ly/3iOHlVM
📃 پوستر:
🌐 https://bit.ly/3iTaRK7
🔹 در روایتی دیگر، سید بن طاووس رضوان الله علیه روایت کرده است:
✍️ ومن ذلك ما رواه على بن اسباط رفعه الى الرضا عليه السلام ان رجلا من أولاد البرامكة عرض لعلي بن موسى الرضا عليه السلام فقال له: ما تقول في أبى بكر ؟ قال له: سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله والله أكبر، فالح السائل عليه في كشف الجواب، فقال عليه السلام: كانت لنا أم صالحة ماتت وهى عليهما ساخطة ولم ياتنا بعد موتها خبر أنها رضيت عنهما.
🔸 علی بن اسباط گفت: مردی از اولاد برامکه خدمت حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السلام عرضه داشت: نظر شما در مورد ابو بکر چیست؟ حضرت فرمودند: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر. (پاسخش را ندادند و به ذکر گفتن مشغول شدند) پرسشکننده، اصرار ورزید که حضرت پاسخ بدهند؛ از این رو حضرت امام رضا علیه السلام در پاسخ فرمودند: ما یک مادر نیکوکار داشتیم که وقتی از دنیا رفت، از آن دو نفر خشمگین بود و به ما خبری نرسیده که آن حضرت از آن دو نفر راضی شده باشد.
📚 الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، تالیف سید بن طاووس، صفحه ۲۵۲، چاپ مطبعة خیام
📃 اسکن کتاب:
🌐 https://bit.ly/3iNytzK
📃 پوستر:
🌐 https://bit.ly/3cevGhV
#احادیث_تبری_و_تولی #مطاعن_ابوبکر #مطاعن_عمر #کتاب_القاب_الرسول_و_عترته #کتاب_ماساة_الزهرا_سلام_الله_علیها #کتاب_ریاض_الابرار #کتاب_الطرائف #قطب_الدین_راوندی #سید_مرتضی_عاملی #سید_نعمت_الله_جزایری #سید_بن_طاووس
📝 متن عربی روایت:
✍ احتجاج الحسين بن علي عليهالسلام على عمر بن الخطاب في الإمامة والخلافة: روي أن عمر بن الخطاب كان يخطب الناس على منبر رسول الله صلى الله عليه وآله فذكر في خطبته أنه «أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» فقال له الحسين عليهالسلام من ناحية المسجد: انزل أيها الكذاب عن منبر أبي رسول الله لا [إلى] منبر أبيك! فقال له عمر فمنبر أبيك لعمري يا حسين لا منبر أبي من علمك هذا أبوك علي بن أبي طالب؟ فقال له الحسين عليهالسلام إن أطع أبي فيما أمرني فلعمري إنه لهاد وأنا مهتد به وله في رقاب الناس البيعة على عهد رسول الله نزل بها جبرئيل من عند الله تعالى لا ينكرها إلا جاحد بالكتاب قد عرفها الناس بقلوبهم وأنكروها بألسنتهم وويل للمنكرين حقنا أهل البيت ما ذا يلقاهم به محمد رسول الله صلى الله عليه وآله من إدامة الغضب وشدة العذاب!! فقال عمر يا حسين من أنكر حق أبيك فعليه لعنة الله أمرنا الناس فتأمرنا ولو أمروا أباك لأطعنا. فقال له الحسين يا ابن الخطاب فأي الناس أمرك على نفسه قبل أن تؤمر أبا بكر على نفسك ليؤمرك على الناس بلا حجة من نبي ولا رضى من آل محمد؟ فرضاكم كان لمحمد صلى الله عليه وآله رضى أو رضا أهله كان له سخطا أما والله لو أن للسان مقالا يطول تصديقه وفعلا يعينه المؤمنون لما تخطأت رقاب آل محمد ترقى منبرهم وصرت الحاكم عليهم بكتاب نزل فيهم لا تعرف معجمه ولا تدري تأويله إلا سماع الآذان المخطئ والمصيب عندك سواء فجزاك الله جزاك وسألك عما أحدثت سؤالا حفيا. قال فنزل عمر مغضبا فمشى معه أناس من أصحابه حتى أتى باب أمير المؤمنين عليه السلام فاستأذن عليه فأذن له فدخل فقال : يا أبا الحسن ما لقيت اليوم من ابنك الحسين ـ يجهرنا بصوت في مسجد رسول الله ويحرض علي الطغام وأهل المدينة. فقال له الحسن عليه السلام على مثل الحسين ابن النبي صلى الله عليه وآله يشخب بمن لا حكم له أو يقول بالطغام على أهل دينه أما والله ما نلت إلا بالطغام فلعن الله من حرض الطغام. فقال له أمير المؤمنين عليه السلام مهلا يا أبا محمد فإنك لن تكون قريب الغضب ولا لئيم الحسب ولا فيك عروق من السودان اسمع كلامي ولا تعجل بالكلام. فقال له عمر يا أبا الحسن إنهما ليهمان في أنفسهما بما لا يرى بغير الخلافة. فقال أمير المؤمنين هما أقرب نسبا برسول الله من أن يهما أما فأرضهما يا ابن الخطاب بحقهما يرض عنك من بعدهما قال وما رضاهما يا أبا الحسن؟ قال رضاهما الرجعة عن الخطيئة والتقية عن المعصية بالتوبة. فقال له عمر أدب يا أبا الحسن ابنك أن لا يتعاطى السلاطين الذين هم الحكماء في الأرض. فقال له أمير المؤمنين عليه السلام أنا أؤدب أهل المعاصي على معاصيهم ومن أخاف عليه الزلة والهلكة فأما من والده رسول الله ونحله أدبه فإنه لا ينتقل إلى أدب خير له منه أما فأرضهما يا ابن الخطاب! قال فخرج عمر فاستقبله عثمان بن عفان وعبد الرحمن بن عوف فقال له عبد الرحمن يا أبا حفص ما صنعت فقد طالت بكما الحجة؟ فقال له عمر وهل حجة مع ابن أبي طالب وشبليه؟ فقال له عثمان يا ابن الخطاب هم بنو عبد مناف الأسمنون والناس عجاف. فقال له عمر ما أعد ما صرت إليه فخرا فخرت به بحمقك فقبض عثمان على مجامع ثيابه ثم نبذ به ورده ثم قال له يا ابن الخطاب كأنك تنكر ما أقول فدخل بينهما عبد الرحمن وفرق بينهما وافترق القوم.
#مناظرات_و_احتجاجات_اهل_بیت_و_شیعیان #مطاعن_عمر #کتاب_الاحتجاج
💠 پرچمدار خیبر
💥 فرار ابو بکر و عمر از جنگ خیبر
🔹 شیخ مفید رضوان الله علیه مینویسد:
✍ در جنگ خیبر که از جنگهاى بزرگ اسلامی بوده و پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله با یهودیان به جنگ پرداخت هنگامى که مسلمانان با مرحب برابر شدند و او دلاور بیمانندی بود لرزه بر اندامشان افتاد و ترس و خوف سراسر وجودشان را فرا گرفت. به ویژه که عامر بن اکوع که مردى دلاور و هم سراینده توانا بود به دست مرحب شهادت یافت و رسول خدا هم از کشته شدن او متأثر گردید مسلمانان بیشتر متوحش گردیده حضور پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله آمده و از حشمت و دلاورى مرحب، سخنان مفصلى گفتند پیغمبر اکرم براى دلگرمی آنان پرچم را به ابو بکر داد و او را با عدهای از مسلمانان به جنگ مرحب فرستاد متأسفانه نامبرده تاب مقاومت نیاورده و مرحب را مانند شیر خشمگین دیده که از دو چشمش آتش شرارت شعلهور است بدین ملاحظه فرار کرده و شکست خورد پیغمبر خشمگین شده پرچم را به عمر داد و تأکید کرد که در جنگ با وى پایدارى نماید او هم مانند رفیقش از کار مانده و بدون جنگ پا به فرار گذارد. و چنان که ملاحظه میکنید فرار این دو نفر به زیان اسلام تمام شد و فساد عجیبی که مورد تصدیق همه خردمندانست ایجاد کرد و بالاخره این عمل بر رسول خدا صلی الله علیه و آله گران آمد و جدا کار ناشایست آنها را مورد انکار و نفرت قرار داد و آشکارا در میان اصحاب اعلان کرد فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و رسول او را دوست میدارند و او هم خدا و رسول را دوست میدارد او همواره حمله میکند و هیچ گاه پشت به کارزار نمیدهد و از میدان برنمیگردد تا خدا او را بر دشمنان پیروزی میدهد. فردا به طوری که اطلاع داده بود پرچم را به دست علی علیه السلام داد و او هم چنان که رسول خدا صلی الله علیه و آله میخواست ثبات قدم نشان داد تا بر دشمنان جیره گردیده و این خار بزرگ را از سر راه مسلمانان برداشت. بیانیه رسول خدا صلی الله علیه و آله حاکی است آنها که از جنگ فرار کردند شایسته آن مقام نبودهاند که رسول خدا صلی الله علیه و آله برای علی علیه السلام برقرار ساخته چنانچه بر اثر فرار از صفت کراری و حملهوری و پایداری در کارزار خارج گردیدند. و از آنجا که در جنگ خيبر على علیه السلام پایداری عجیبی به خرج داد و هیچگونه کوتاهی و تقصیری نکرد استفاده میشود در این فضیلت هم مانند فضائل دیگر بی همتا بوده و کسی با وی شرکت نداشته. حسان بن ثابت در این خصوص گوید: علی علیه السلام که روز خیبر به درد چشم سختی دچار شده و خود را از کارزار در راه خدا محروم میدید و در اندیشه بهبودی بود، رسول خدا صلی الله علیه و آله آب دهان مبارک خود را در میان دیدگان او ریخت و برای همیشه چشم سعادت دنیا و آخرتش که روشن بود بیناتر گردید. خدای متعال به طبيب و بیمار هر دو برکت عنایت فرماید. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: امروز پرچم را به شمشیردار دلاوری خواهم داد که دوست خداست و خدای من هم او را دوست میدارد و به كمک او قلعههای محکم یهودیان را میگشاید. پیغمبر صلی الله علیه و آله على علیه السلام را از میان همگان برگزید و او را وزیر و برادر خود خواند.
📚 الارشاد، تألیف شیخ مفید، با ترجمه و شرح فارسی شیخ محمد باقر ساعدی خراسانی، صفحه ۵۷-۵۸، چاپ انتشارات کتاب فروشی اسلامیه
📃 اسکن کتاب:
🌐 http://bit.ly/2P8f7cf
📃 پوستر:
🌐 http://bit.ly/2P8fdR9
#فضائل_اهل_بیت_از_کتب_شیعه #مطاعن_ابوبکر #مطاعن_عمر