eitaa logo
یا علی مدد حیدر
267 دنبال‌کننده
489 عکس
295 ویدیو
261 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بحثی نیست که عشق به خدمت به شرط استحقاق سمت باشد اما مشکل اینجاست که حضور در صحنه خدمت برای خیلی ها اتفاقی بوده نه استحقاقی! اما اتفاق دوام ندارد و مدعی استحقاق بلا استحقاق هم خدمت نمی آورد👇 روایت حضرت علی علیه السلام: 9630- لَا تَدُلَّنَّ بِحَالَةٍ بَلَغْتَهَا بِغَيْرِ آلَةٍ وَ لَا تَفْخَرَنَّ بِمَرْتِبَةٍ نِلْتَهَا بِغَيْرِ مَنْقَبَةٍ فَإِنَّ مَا يَبْنِيهِ الِاتِّفَاقُ يَهْدِمُهُ الِاسْتِحْقَاقُ ناز مكن بحالتى كه از غیر راهش رسيده ای و فخر نكن به جایگاه و پست و منزلتی که بدون شایستگی به آن رسیدی چرا که آنان که حَسب اتفاق به جایی رسیدند ،استحقاقِ افرادمستحق ، آن اتفاق را از بین می برد (1) لذا باید دنبال افراد مستحق خدمت گشت نه غیر مستحق. با ادعا جایی آباد نشده و نخواهد شد پیامبر اسلام صلوات الله علیه و آله فرمودند: قالَ النبيُ ص‏ لَوْ أُعْطِيَ النَّاسُ بِدَعاوِيهِمْ‏ لَاسْتَحَلَّ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ دِمَاءَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ (2) اگر بحسب ادعای مردم پاداش و منقبتی به کسی داده شود در این صورت ، عده ای ریختن خون و تصرف و خوردن مال دیگران را روا خواهند داشت. امام حسین علیه السلام در دعای عرفه می فرماید: إِلَهِي مَنْ كَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِيَ فَكَيْفَ لَا يَكُونُ مَسَاوِيهِ مَسَاوِيَ وَ مَنْ كَانَتْ حَقَائِقُهُ‏ [حَقَّانِيَّتُهُ‏] دَعَاوِيَ‏ فَكَيْفَ لَا تَكُونُ دَعَاوِيهِ دَعَاوِي‏ (3) خدایا کسی که خوبیهایش بدی هست چرا بدی هایش بد نباشد؟ و کسی که حقائقش ادعاست چرا ادعایش ، ادعا نباشد؟ در انتخاب کاندید اصلح تلاش کنیم دنبال مستحق باشیم نه مدعی قول خدای متعال در داستان حضرت موسی (علی نبیناو آله و علیه السلام ) زمانی که یکی از دختران حضرت شعیب(علی نبیناو آله و علیه السلام ) به پدرش گفت که يا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمين(4) : «پدرم! او ( موسی ع) را به خدمت گیر و اجریش نما چرا که اجیر و مستخدمت ، قوی و امین می باشد لذا شرط کاندیدی که قصد نماینده شدن دارد👇 👈 الْقَوِيُّ :کارشناسی قوی و شجاع باشد 👈الْأَمين : امین و امانتدار نظام اسلامی بر پایه رای مردم(جمهوری اسلامی) باشد 👇نباشیم از کسانی که👇 اشتباهی را که گذشتگان از بنی آدم ، بعد از وفات رسول خدا صلوات الله علیه و آله مرتکب شدند و جامعه بشری را به قهقرا سپردند 👇از زمره کسانی باشیم که👇 این انقلاب را انتخاب کردند و خون خود را نثار آسایش ما قرار دادند (1)عيون الحكم و المواعظ (لليثي م قرن6 هق) ؛ ص395 (2)شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد متوفی656هق ؛ ج‏19 ؛ ص89 (3)إقبال الأعمال لسیدبن طاوس متوفی 644 هق (ط - القديمة) ؛ ج‏1 ؛ ص348 (4) قصص : 28، آیه 26.
شناخت مختصری از زندگانی امام هادی علیه السلام «امام; ابوالحسن علی النقی الهادی» (علیه السلام)پیشوای دهم شیعیان، در نیمه ذی الحّجه سال ۲۱۲هجری در اطراف مدینه در محلی به نام «صریا» به دنیا آمد [۱] . پدرش پیشوای نهم، امام جواد (علیه السلام) و مادرش بانوی گرامی «سمانه» است که کنیزی با فضیلت و تقوا بود. [۲] مشهورترین القاب امام دهم، «نقی» و «هادی» است و به آن حضرت «ابوالحسن الثالث» نیز می‌گویند. [۳] … امام هادی (علیه السلام) در سال ۲۲۰ هجری پس از شهادت پدر گرامیش بر مسند امامت نشست و در این هنگام هشت ساله بود. مدت امامت آن بزرگوار ۳۲ سال و عمر شریفش ۴۱ سال و چند ماه بود و در سال ۲۵۴ در شهر سامرّاء به شهادت رسید و در خانه اش به خاک سپرده شد. [۴] سیره پیشوایان _ مهدی پیشوایی ---------- [۱] طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص ۳۵۵; شیخ مفید، الإرشاد، ص۳۲۷. [۲] همان. [۳] طبرسی، همان، ص ۳۵۵. در اصطلاح راویان شیعه، مقصود از ابوالحسن اول، امام موسی بن جعفر (علیه السلام) و مقصود از ابوالحسن ثانی امام هشتم می‌باشد. [۴] همان.
خلفای معاصر حضرت امام هادی علیه السلام امام هادی علیه السلام در مدت امامت خود با چند تن از خلفای عباسی معاصر بود که به ترتیب زمان عبارتند از: ۱. معتصم، برادر مأمون (۲۱۷تا۲۲۷). [۱] ۲. واثق، پسر معتصم (۲۲۷تا۲۳۲). ۳. متوکل، برادر واثق (۲۳۲تا۲۴۸). ۴. منتصر، پسر متوکل (۶ ماه). ۵. مستعین، پسر عموی منتصر (۲۴۸تا۲۵۲). ۶. معتزّ، پسر دیگر متوکل (۲۵۲تا۲۵۵). امام هادی در زمان خلیفه اخیر [معتز] مسموم گردید و به شهادت رسید و در خانه خود به خاک سپرده شد. سیره پیشوایان _ مهدی پیشوایی ---------- [۱] اعداد داخل پرانتز، دوران حکومت خلفای معاصر امام را نشان می‌دهد.
اوضاع سیاسی اجتماعی عصر امام هادی علیه السلام این دوره از خلافت عباسی ویژگی‌هایی دارد که آن را از دیگر دوره‌ها جدا می‌سازد ذیلاً به برخی از این ویژگی‌ها اشاره می‌کنیم: ۱. زوال هیبت و عظمت خلافت: خلافت، چه در دوره اموی و چه در دوره عباسی، برای خود هیبت و جلالی داشت، ولی در این دوره بر اثر تسلط ترکان و بردگان بر دستگاه خلافت، عظمت آن از بین رفت و خلافت همچون گویی به دست این عناصر افتاد که آن را به هر طرف می‌خواستند پرتاب می‌کردند و خلیفه عملاً یک مقام تشریفاتی بود، ولی درعین حال هرموقع خطری از جانب مخالفان احساس می‌شد، خلفا و اطرافیان و عموم کارمندان دستگاه خلافت، در سرکوبی آن خطر، نظر واحدی داشتند. ۲. خوش گذرانی و هوسرانی درباریان: خلفای عباسی در این دوره به خاطر خلأی که بر دستگاه خلافت حکومت می‌کرد، به شب نشینی و خوش گذرانی ومیگساری می‌پرداختند و دربار خلافت، غرق در فساد و گناه بود. صفحات تاریخ، اخبار شب نشینی‌های افسانه ای آنان را ضبط نموده است. ۳. گسترش ظلم و بیدادگری و خودکامگی: ظلم و جور و نیز غارت بیت المال و صرف آن در عیاشی‌ها و خوشگذرانی ها، جان مردم را به لب آورده بود. ۴. گسترش نهضت‌های علوی: در این مقطع از تاریخ، کوشش دولت عباسی بر این بود که با ایجاد نفرت در جامعه نسبت به علویان، آن‌ها را تار و مار سازد. هرموقع کوچک ترین شبحی از نهضت علویان مشاهده می‌شد، برنامه سرکوبی بی رحمانه آنان آغاز می‌گشت و علت شدت عمل نیز این بود که دستگاه خلافت با تمام اختناق و کنترلی که برقرار ساخته بود، خود را متزلزل و ناپایدار می‌دید و از این نوع نهضت‌ها سخت بیمناک بود. شیوه علویان در این مقطع زمانی این بود که از کسی نامی نبرند و مردم را به رهبری «شخص برگزیده ای از آل محمد» دعوت کنند، زیرا سران نهضت می‌دیدند که امام معصوم آنان، در قلب پادگان نظامی «سامرّاء» تحت مراقبت و مواظبت می‌باشد و دعوت به شخص معین، مایه قطع رشته حیات او می‌گردد. این نهضت‌ها و انقلاب‌ها بازتاب گسترش ظلم و فشار بر جامعه اسلامی در آن عصر بود و نسبت مستقیمی با میزان فشار و اختناق داشت، به عنوان نمونه; در دوران حکومت «منتصر» که تا حدی به خاندان نبوت و امامت علاقه مند بود و در زمان او کسی متعرض شیعیان و خاندان علوی نمی شد، قیامی صورت نگرفت. تواریخ، تنها در فاصله سال ۲۱۹ تا ۲۷۰ قمری، تعداد ۱۸ قیام ضبط کرده اند. این قیام‌ها نوعاً با شکست رو به رو شده و توسط حکومت عباسی سرکوب می‌گشتند. سیره پیشوایان _ مهدی پیشوایی
فعالیت‌های مخفی امام[هادی علیه السلام] آن گونه که جدول مدت حکومت خلفای عباسی نشان می‌دهد، از میان آنان متوکل از همه بیش تر با امام هادی معاصر بوده است; از این رو موضع گیری او را در برابر امام ذیلاً توضیح می‌دهیم: متوکل نسبت به بنی هاشم بدرفتاری و خشونت بسیار روا می‌داشت. او به آنان بدگمان بود و همواره آنان را متهم می‌نمود. وزیر او «عُبیدالله بن یحیی بن خاقان» نیز پیوسته از بنی هاشم نزد متوکل سعایت می‌نمود و او را تشویق به بدرفتاری با آنان می‌کرد. متوکل در خشونت و اجحاف به خاندان علوی گوی سبقت را از تمامی خلفای بنی عباس ربوده بود. [۱] متوکل نسبت به علی (علیه السلام) و خاندانش کینه و عداوت عجیبی داشت و اگر آگاه می‌شد که کسی به آن حضرت علاقه مند است، مال او را مصادره می‌کرد و خود او را به قتل می‌رساند. بر اساس همین ملاحظات بود که حضرت هادی (علیه السلام)، به ویژه در زمان متوکل، فعالیت‌های خود را به صورت سرّی انجام می‌داد و در مناسبات خویش با شیعیان نهایت درجه پنهان کاری را رعایت می‌کرد. مؤید این معنا حادثه ای است که آن را مورخان چنین نقل کرده اند: «محمد بن شرف» می‌گوید: همراه امام هادی (علیه السلام) در مدینه راه می‌رفتم. امام فرمود: آیا تو پسر شرف نیستی؟ عرض کردم: آری. آن گاه خواستم از حضرت پرسشی کنم، امام برمن پیشی گرفت و فرمود: «ما در حال گذر از شاهراهیم و این محل، برای طرح سؤال مناسب نیست»! [۲] این حادثه شدت خفقان حاکم را نشان می‌دهد و میزان پنهان کاری اجباری امام را به خوبی روشن می‌سازد. امام هادی (علیه السلام) در برقراری ارتباط با شیعیان که در شهرها و مناطق گوناگون و دور و نزدیک سکونت داشتند، ناگزیر همین روش را رعایت می‌کرد و وجوه و هدایا و نذور ارسالی از طرف آنان را با نهایت پنهان کاری دریافت می‌کرد. یک نمونه از این قبیل برخورد، در کتب تاریخ و رجال چنین آمده است: «محمد بن داود قمی» و «محمد طلحی» نقل می‌کنند: اموالی از «قم» و اطراف آن که شامل «خمس» و نذور و هدایا و جواهرات بود، برای امام ابوالحسن هادی (علیه السلام) حمل می‌کردیم. در راه، پیک امام در رسید و به ما خبر داد که بازگردیم، زیرا موقعیت برای تحویل این اموال مناسب نیست. ما بازگشتیم و آن چه نزدمان بود، همچنان نگه داشتیم تا آن که پس از مدتی امام دستور داد اموال را بر شترانی که فرستاده بود، بار کنیم وآن‌ها را بدون ساربان به سوی او روانه کنیم. ما اموال را به همین کیفیت حمل کردیم و فرستادیم. بعد از مدتی که به حضور امام رسیدیم، فرمود: به اموالی که فرستاده اید، بنگرید! دیدیم در خانه امام، اموال به همان حال محفوظ است. [۳] گرچه روشن نیست که این جریان در زمان اقامت امام در مدینه اتفاق افتاده یا در سامرّاء (چون در سامرّاء کنترل و مراقبت، شدیدتر بود)، اما در هر حال، نمونه بارزی از ارتباط‌های محرمانه و دور از دید جاسوسان دربار خلافت به شمار می‌رود. همچنین پس از انتقال امام به سامراء که حضرت از طرف حکومت عباسی در محدودیت و تحت نظارت شدید به سر می‌برد، یک بار اموالی از قم برای آن حضرت فرستاده شد و با وجود دستور متوکل به فتح بن خاقان جهت ضبط آن اموال و تلاش فتح در این زمینه، امام شبانه آن را تحویل گرفت و تلاش دستگاه امنیتی دربار عباسی، به جایی نرسید. [۴] سیره پیشوایان _ مهدی پیشوایی ---------- [۱] ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص ۳۹۵. ۲. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص ۵۵. [۲] مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۰، ص ۱۷۶; أربلی، علی بن عیسی، کشف الغمّة، ج۳، ص ۱۷۵. [۳] مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۰، ص ۱۸۵. [۴] طوسی، الأمالی، مؤسسة البعثة، ص ۲۷۶.
جنایات و سخت گیری‌های متوکل در مورد شیعیان متوکل یکی از جنایت کارترین خلفای عباسی بود. او در دشمنی با امیرمؤمنان (علیه السلام) و خاندان و شیعیان او دلی پرکینه داشت و دوران حکومت او برای شیعیان و علویان یکی از سیاه ترین دوران‌ها به شمار می‌رود. از آن جا که همه جنایات او را نمی توان در این بحث فشرده بیان کرد، ناگزیر به برخی از جنایات او نمونهوار اشاره می‌کنیم: ۱. در حکومت او گروهی از علویان زندانی یا تحت تعقیب و متواری شدند که از آن جمله می‌توان از «محمد بن صالح» (از نوادگان امام مجتبی (علیه السلام) ) و «محمدبن جعفر» (یکی از مبلغان حسن بن زید که در طبرستان قیام کرده بود)، نام برد. [۱] ۲. او در سال ۲۳۶ قمری دستور داد آرامگاه سرور شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) و بناهای اطراف آن ویران [۲] و زمین پیرامون آن کشت شود و نیز در اطراف آن پاسگاه‌هایی برقرار ساخت تا از زیارت آن حضرت جلوگیری کند. گویا هیچ یک از مسلمانان حاضر به تخریب قبر امام حسین (علیه السلام) نبوده است، زیرا او این کار را توسط شخصی به نام «دیزج» انجام داد که یهودی الأصل بود. متوکل اعلام کرد: رفتن به زیارت حسین بن علی ممنوع است و اگر کسی به زیارت او برود، مجازات خواهد شد [۳] . او می‌ترسید قبر امام حسین (علیه السلام) پایگاهی برضد او گردد و مبارزات و شهادت آن شهید بزرگوار الهام بخش حرکت و قیام مردم در برابر ستم‌های دربار خلافت شود. اما شیعیان و دوستداران سرور شهیدان در هیچ شرائطی از زیارت آن تربت پاک باز نایستادند و زائران، انواع صدمه‌ها و شکنجه‌ها را تحمل می‌کردند و باز به زیارت می‌رفتند. پس از قتل متوکل دوباره شیعیان با همکاری علویان قبر آن حضرت را بازسازی کردند. [۴] خراب کردن قبر امام حسین (علیه السلام) مسلمانان را به شدت خشمگین ساخت، به طوری که مردم «بغداد» شعارهایی برضد متوکل بر در و دیوارها و مساجد می‌نوشتند و شعرای مبارز و متعهد، با سرودن اشعاری، او را «هجو» می‌کردند. از جمله آن سروده ها، شعری است که ترجمه آن به قرار زیر است: «به خدا قسم اگر بنی امیه، فرزند دختر پیامبرشان را به ستم کشتند، اینک کسانی که از دودمان پدر او هستند (بنی عباس) جنایتی مانند جنایت بنی امیه مرتکب شده اند. این قبر حسین است که به جان خودم سوگند (توسط عباسیان) ویران شده است. بنی عباس متأسفند که در قتل حسین (علیه السلام) شرکت نداشته اند! واینک با تجاوز به تربت حسین و ویران کردن قبر او، به جان استخوان‌های او افتاده اند! ». [۵] ۳. او در زمان خلافت خود بزرگانی از مردم مسلمان و معتقد به اهل بیت را به شهادت رسانید که از جمله آنان «ابن سکّیت»، یار با وفای امام جواد و امام هادی (علیهما السلام) و شاعر و ادیب نام آور شیعی، بود که متوکل به جرم دوستی علی (علیه السلام)، او را به قتل رسانید [۶] روزی متوکل با اشاره به دو فرزند خود، از وی پرسید: این دو فرزند من نزد تو محبوبترند یا «حسن» و «حسین»؟ ابن سکّیت از این سخن و مقایسه بی مورد سخت برآشفت و خونش به جوش آمد و بی درنگ گفت: «به خدا سوگند «قنبر» غلام علی (علیه السلام) در نظر من از تو و دو فرزندت بهتر است! » متوکل که مست قدرت و هوا و هوس بود، فرمان داد زبان او را از پشت سر بیرون کشیدند! [۷] ۴. «خطیب بغدادی» درباره شکنجه و آزار طرفداران خاندان رسالت از سوی متوکل می‌نویسد: متوکل عباسی «نصر بن علی جهضمی» را به علت حدیثی که درباره منقبت و فضیلت علی (علیه السلام) و حضرت فاطمه (علیها السلام) و امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) نقل کرده بود «هزار» تازیانه زد و دست از او برنداشت تا آن که شهادت دادند او از اهل سنت است! [۸] ۵. او به شعرای مزدور و خودفروخته ای همچون «مروان بن ابی الجنوب» مبالغ هنگفتی صله می‌داد تا درباره مشروعیت حکومت بنی عباس و هجو بنی هاشم شعر بسرایند. [۹] ۶. او زمانی که به ایجاد ارتشی نوین موسوم به «شاکریه» دست زد، افرادی را از مناطقی که در بینش ضد علوی مشهور بودند، بهویژه از سوریه، الجزیره، جبل، حجاز، و عنبا استخدام کرد. [۱۰] ۷. او به حاکم مصر دستور داد تا طالبیان را به عراق تبعید کند، حاکم مصر نیز چنین کرد. آن گاه در سال ۲۳۶ آنان را به مدینه منتقل کرد. [۱۱] ۸. او شیعیان را از دستگاه دولت اخراج می‌کرد و موقعیت آنان را در اذهان عمومی خدشه دار می‌ساخت. به عنوان نمونه، می‌توان از برکناری «اسحاق بن ابراهیم» یاد کرد که متوکل او را به جرم شیعه بودن از حکمرانی «سامرّاء» و «سیروان» در استان «جبل» برکنار کرد. افراد دیگری نیز به همین علت موقعیت‌های خود را از دست دادند.
[۱۲] متوکل با اِعمال این شیوه ها، از بروز هرگونه حرکتی از ناحیه شیعیان برضد رژیم خود جلوگیری کرد، لکن موفق نشد فعالیت‌های پنهانی آنان را خاتمه بخشد و چنان که قبلاً گفتیم، گزارش‌های تاریخی، حاکی از آن است که امام هادی (علیه السلام) ارتباط‌های خود را با پیروانش در نهان ادامه می‌داد. ---------- [۱]: ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۳۹۷ ۴۱۸. [۲]: قلقشندی، همان، ج۱، ص ۲۳۱. [۳]: ابوالفرج اصفهانی، همان کتاب، ص ۳۹۵; مسعودی، مروج الذهب، ج۴، ص ۵۱; سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص۳۴۷ و ر. ک: الأمالی، طوسی، ص ۳۲۶ ۳۲۸. [۴]: ابوالفرج اصفهانی، همان کتاب، ص ۳۹۶; و ر. ک: ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص ۵۵. [۵]: بالله ان کانت امیة قد أتت * قتل ابن بنت نبیها مظلوماً فلقد اتاه بنو ابیه بمثله * هذا لعمری قبره مهدوماً أسفوا علی أن لا یکونوا شارکوا *** فی قتله فَتَتَبَّعوه رمیماً (سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص۳۴۷ ; الأمالی، طوسی، ص ۳۲۹ به گفته دکتر شوق ضیف، سراینده این اشعار، علی بن بسام بوده است (الشعر وطوابعه الشعبیة علی مرّ العصور، ص ۱۰۰). [۶]: نام ابن سکیت، یعقوب و نام پدرش إسحاق است. او از علما و دانشمندان و ادیبان نامدار شیعه بوده و در اکثر علوم عصر خود مانند: علوم قرآن، شعر، لغت و ادب، تبحّر داشت و درباره این علوم کتاب‌هایی به رشته تحریر درآورده بود که به گفته بعضی از صاحب نظران بعضی از آن‌ها در نوع خود بی نظیر بوده است (مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الأدب، ج۷، ص ۵۷۰). [۷]: سیوطی، همان کتاب، ص ۳۴۸; مامقانی، تنقیح المقال، ج۳، ص ۵۷۰. [۸]: تاریخ بغداد، ج۱۳، ص ۲۸۹. [۹]: شریف القرشی، باقر، حیاة الإمام الهادی، ص ۲۹۲. [۱۰]: دکتر حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه دکتر سید محمدتقی آیت اللهی، ص ۸۲. [۱۱]: دکتر حسین، همان کتاب، ص ۸۴. [۱۲]: همان. ..... سیره پیشوایان . مهدی پیشوایی
تبعید امام هادی علیه السلام به سامره امام هادی (علیه السلام) در مدینه می‌زیست، و برنامه و روش زندگی او نشان می‌داد که نقطة مقابل حکومت متوکل است، به علاوه در هر فرصتی مردم را از حکومت طاغوتی متوکل بر حذر می‌داشت و با رعایت اهم و مهم، افشاگری می‌کرد، عبدالله بن محمد (فرماندار مدینه) جریان را به متوکل گزارش داد، متوکل برای امام هادی (علیه السلام) نامه محترمانه ای نوشت و در آن نامه او را به سامره دعوت کرد، امام هادی (علیه السلام) همراه یحیی بن هرثمه به سامره روانه شد، و چون به سامره رسید متوکل با آن همه وعده‌ها (و احتراماتی که در نامه کرده بود) یک روز خود را از امام هادی (علیه السلام) پنهان داشت، و آن حضرت را د ر کاروانسرائی که معروف به کاروانسرای گداها بود فرود آوردند و آن روز را در آنجا ماند تا اینکه به دستور متوکّل، آن حضرت را از آنجا به یک خانة انفرادی انتقال داده و تحت نظرنگه داشتند. [۲] ---------- [۲]: تتمّة المنتهی ص۲۳۸-۲۳۹. ....... سوگنامه آل محمد (صلوات الله علیه و آله) . محمد محمدی اشتهاردی(رحمه الله)
ورود امام هادی علیه السلام به سامرا طبق دستور «متوکل» روز ورود به سامرّاء به بهانه این که هنوز محل اقامت امام آماده نیست! حضرت را در محل پستی که به «خان الصعالیک» (کاروان سرای گدایان و مستمندان) معروف بود، وارد کردند و حضرت آن روز را در آن جا به سر برد. البته هدف از این کار تحقیر موذیانه و دیپلمات مآبانه حضرت بود![۱] روز بعد، منزلی برای سکونت امام معیّن کردند که در آن جا استقرار یافت.[۲] امام در این شهر ظاهراً آزاد بود، ولی در حقیقت همانند یک زندانی به سر می‌برد، زیرا موقعیت محل طوری بود که امام همواره تحت نظر بود و رفت و آمدها و ملاقات‌های حضرت توسط مأموران خلیفه کنترل می‌گردید. «یزداد»، طبیب مسیحی و شاگرد «بختیشوع»، با اشاره به انتقال اجباری امام به سامرّاء می‌گفت: اگر شخصی علم غیب می‌داند، تنها اوست. او را به این جا آورده اند تا از گرایش مردم به سوی او جلوگیری کنند، زیرا با وجود وی حکومت خود را در خطر می‌بینند[۳] ترس و وحشت متوکل از نفوذ معنوی امام در میان مردم را می‌توان از انتخاب محل سکونت حضرت فهمید. باری متوکل با همه این مراقبت‌ها بازهم وجود حضرت را برای حکومت خود خطری جدی می‌دانست و می‌ترسید یاران و پیروان امام مخفیانه با او تماس گرفته برای قیام و شورش نقشه ای طرح کنند و برای زمینه سازی جهت این کار، پول و سلاح جمع آوری کرده افرادی را آموزش دهند. اطرافیان خلیفه هم گاهی او را از احتمال شورش امام و یارانش برحذر می‌داشتند، لذا متوکل هرچند وقت یک بار دستور می‌داد خانه امام به دقت مورد بازرسی قرار گیرد و با آن که مأموران هربار با دست خالی برمی گشتند، اما او باز نگران بود واحساس خطر می‌کرد. سیره پیشوایان _ مهدی پیشوایی ---------- [۱] چنان که این معنا از چشم افراد آگاهی ماند «صالح بن سعید» پوشیده نبود. وی می‌گوید: روز ورود امام به سامرّاء به حضرت عرض کردم: این‌ها پیوسته برای خاموش ساختن نور شما تلاش می‌کنند و برای همین شما را در این کاروان سرای پست و محقر فرود آورده اند!... (شیخ مفید، الإرشاد، ص ۳۳۴; علی بن عیسی اربلی، کشف الغمّة، ج۳، ص ۱۷۳). [۲] شیخ مفید، الإرشاد، ص ۳۳۴. [۳] مجلسی، همان کتاب، ج۵۰، ص ۱۶۱.