May 11
موسی بن جعفر علیهما السلام برای همه و نزد همه باب الحوائج هست
نظر برخی از علمای اهل سنت
ما همني أمر فقصدت قبر مُوسَى بْن جعفر فتوسلت به إلا سهل الله تعالى لي ما أحب.
احمد بن جعفر بن حمدان قطیعی گوید از حسن بن ابراهیم(ابو علی خلال) شنیدم می گفت:
در هر ناگواری و سختی که برایم پیش می آمد نزد قبر موسی بن جعفر می رفتم و توسل به ایشان می کردم و خدای متعال ، آنچه را که دوست داشتم را برایم سهل و آسان می کرد.(1)
وكان الشافعي يقول قبر موسى الكاظم الترياق المجرب
شافعی همواره می گفت قبر موسی بن جعفر دارویی مجرب و مشکل گشاست(2)
(1)تاريخ بغداد وذيوله،ط العلمية(1/ 133)
(2)حياة الحيوان الكبرى(1/ 189)
🏴شهادت امام موسی کاظم علیه السلام(۲۵رجب سال۱۸۳هجری قمری) بر جمیع ارادتمندان تسلیت باد.🏴
فهرست
.
دردی که با پول دوا شود نباید با شمشیر دوا شود
شیخ عباس قمی (۱۲۵۴-۱۳۱۹ش) در منتهی الآمال آورده:
شيخ مفيد (متوفی۴۱۳ه ق) وديگران روايت كرده اند كه در مدينه طيبه، مردى بود از اولاد خليفه دوم اهل سنت ، كه پيوسته حضرت امام موسى عليه السلام را اذيت مى كرد، ناسزا به آن جناب مى گفت، وهر وقت كه آن جناب را مى ديد به اميرالمؤمنين عليه السلام دشنام مى داد. تا آنكه روزى برخی از افرادی که نزد آن حضرت بودند عرض كردند كه اجازه دهید ما اين فاجر را بكشيم!
حضرت ايشان را نهى كرد از اين كار نهى شديدى وزجر كرد و از آنان سوال کرد كه آن مرد كجا است؟
عرض كردند در يكى از نواحى مدينه مشغول زراعت است حضرت سوار شد از مدينه به ديدن او رفت
وقتى رسيد كه آن مرد در مزرعه خود بود، حضرت به همان نحوكه سوار بر حمار خود بود داخل مزرعه شد.
آن مرد صدا زد كه زراعت ما را نمال، از آنجا نيا!
حضرت به همان نحوكه مى رفت رفت تا به او رسيد ونشست نزد او، و با او به گشاده رويى وخنده سخن گفت
و از او سؤال كرد: چه مقدار خرج زراعت خود كرده اى؟
گفت: صد اشرفى
فرمود: چه مقدار اميد دارى از آن بهره ببرى؟
گفت: غيب نمى دانم
حضرت فرمود: من گفتم چه اندازه اميد دارى عايدت بشود؟
گفت: اميدوارم كه دويست اشرفى عايد شود
پس حضرت كيسه زرى بيرون آوردند كه در آن سيصد اشرفى بود وبه آن مرحمت كردند وفرمودند اين را بگير وزراعت نيز باقى است و حق تعالى روزى خواهد داد تورا در آنچه اميد دارى
عمرى برخاست وسر آن حضرت را بوسيد واز آن حضرت درخواست كه از تقصيرات اوبگذرد واورا عفو فرمايد، حضرت تبسم نمود وبرگشت.
وپس از آن عمرى را در مسجد ديدند نشسته چون نگاهش به آن حضرت افتاد گفت: (اَللّهُ اَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ) اصحابش به وى گفتند كه قصه توچيست توپيش از اين غير اين مى گفتى؟!
گفت: شنيديد آنچه گفتم باز بشنويد.
پس شروع كرد به آن حضرت دعا كردن، اصحابش با اومخاصمه كردند اونيز، با ايشان مخاصمه كرد
پس حضرت فرمود به كسان خود كه كدام يك بهتر بود، آنچه شما اراده كرده بوديد يا آنچه من اراده كردم !؟ ، همانا من اصلاح كردم امر اورا به مقدار پولى وكفايت كردم شر اورا به آن.
منتهی الآمال ،امام کاظم علیه السلام ، فصل دوم در مکارم اخلاق حضرت، چهارم در حسن خلق آن حضرت است نسبت به عمرى بدكردار
فهرست
.