✡ اميرعباس هويدا و بسط نفوذ فرهنگی یک فرقه (٢)
1⃣ #امیرعباس_هویدا علاوه بر اینکه برکشیدهی دو عنصر ماسون شناخته شده یعنی «عبدالله انتظام» و «رجبعلی منصور» بود، خود در راهاندازی چندین #لژ_ماسونی در کشور و گماردن #ماسونها به مناصب حساس نقش اساسی داشت.
2⃣ البته بین #فراماسونری و #بهائیت در ایران یک پیوند تنگاتنگ وجود داشت و عمدهٔ ماسونهای تاثیرگذار یا خود #بهایی بودند یا عقبهٔ اجدادی بهایی داشتند، چرا که اصولاً بهائیت یک فرقهٔ برساختهٔ محافل زرسالار و سلطهطلب و جهان-وطن ماسونی است.
3⃣ دربارهٔ شخصیت جهانوطن، لامذهب و حتی مذهبستیز هویدا، روشنفکرمآبی، عدم تعصب میهنی، لذتطلبی و عیّاشی، شرابخواری افراطی و روابط او با کانونهای جهانوطن #زرسالاری_جهانی، کافیاست همان کتاب «معمای هویدا»ی عباس میلانی را مطالعه کنیم که با همدلی آشکار نویسنده درباره هویدا نوشته شده است.
4⃣ هویدایی که این کتاب همدلانه تصویر میکند، در مدرسه فرانسوی بیروت که خود را میسیون لاییک میخواند، درس خوانده بود، بهعنوان روشنفکر کافهنشین چپی مشهور بود. به کتاب «مائدههای زمینی» #آندره_ژید علاقهٔ وافر داشت که در واقع مانیفست روشنفکران مذهبستیز و سوپراومانیست فرانسوی بود، کتابهایی که میخواند تماماً فرانسه، انگلیسی یا عربی بود و گاهی اوقات در منزل و به اصرار مادر، اشعاری فارسی میخواند.
5⃣ به اروپا بهعنوان آغاز و پایان همه چیز مینگریست، در حلقهٔ همیشه وسیع دوستانش، همواره چند نویسنده و روشنفکر هم بهچشم میخورد که چهرههای شاخص آن #صادق_هدایت و #صادق_چوبک بودند که هر دو از ضدمذهبترین نویسندگان معاصر ایرانی هستند، به ولتر و دیدگاههای او درخصوص مذهب، علاقه و اعتقاد داشت. مذاهب را لکهٔ ننگ میدانست، از مذاهب رسمی نفرت داشت و یک خداناشناس (آتئیست) مطلق بود که موقعی که مشروب میخورد، تندتر به مذهب حمله میکرد.
✍ نویسنده: سهیل صفاری