1⃣ملاک تشخیص مکاشفه رحمانی از شیطانی
کتاب و سنت
کشف و مكاشفه عبارت است از اينكه گاهی انسان در اثر ظرفیت وجودی خودش، چيزهايى را از غیب مشاهده و یا میشنود كه ديگران درك نمىكنند.
با توجه به آیات و روایات دو نوع مکاشفه ممکن است برای انسان رخ دهد که یکی رحمانی و دیگری شیطانی است، لذا یکی از ملاکهای تشخیص مکاشفه رحمانی از شیطانی، تطبیق و هماهنگی آن با کتاب و سنّت است تا در مسیر آیات الهى و سخنان قطعى پیشوایان معصوم باشد.
بهعنوان نمونه یکی از مکاشفات شیطانی، مکاشفهی حسن بصری، یکی از سران سلسله صوفیه است که دلیل شرکت نکردن در جنگ علیه اصحاب جمل را مکاشفهای میداند که منادی به وی میگوید: «... اى حسن! کجا مى روى؟ برگرد که قاتل و مقتول هر دو در دوزخاند که حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: راست گفتى، امّا آن منادى برادرت شیطان بود و در واقع هم راست گفته چرا که قاتلین و مقتولین آن گروه، همه در دوزخ بودند.»[احتجاج، ج1، ص171]
حسن بصری این مکاشفه را که تصریح شده مکاشفهای شیطانی بوده، برای خود حجت دانسته و از امر امام خود سرپیچی کرده است.
📚پینوشت
الإحتجاج على أهل اللجاج، طبرسى، احمد بن على، مصحح، خرسان، محمد باقر، نشر مرتضى، مشهد، چاپ اول، 1403 ق. ج1، ص171.
#نقد_تصوف
#مکاشفه
#رحمانی #شیطانی
#حسن_بصری
2️⃣ملاک تشخیص مکاشفه رحمانی از شیطانی
عقل
یکی از ملاکهای تشخیص مکاشفه رحمانی از شیطانی، عقل است، یعنی
محتواى مکاشفات رحمانی کاملا با عقل انسان سازگاری دارد و عقل انسان این امکان را به او میدهد تا هر چیزی را بسنجد.
در حالی که مکاشفات شیطانی سراسر وهم و خیال است، لذا کسانی که در مکاشفههای خود صداها و یا صحنههای عجیب و غیرعقلائی مشاهده میکنند، همهاش نشأت گرفته از قوه وهم و خیال است که با دستورالعملها و ریاضتهای غیرشرعی برای آنان حاصل میشود وگرنه عقل سالم به هیچ وجه، چنین مکاشفههایی را رحمانی نمیداند.
مانند مکاشفهای که برای یکی از مریدان شیخ صفیالدین اردبیلی واقع شده که به شیخ گفت: « در عالم خواب دیدم سر آستین شیخ از عرش بود تا ثرى (خاک)، شیخ گفت: این را به قدر حوصله تو، به تو نشان دادهاند.»[صفوة الصفا، ص152] ببینید این مکاشفهای که صورت گرفته، اصلا با عقل انسان سازگاری ندارد و از توهمات و خیالپردازیهای این مرید صورت گرفته، پس چیزی جز مکاشفهی شیطانی نمیتواند باشد.
📚پینوشت:
بزاز اردبیلی، درویش بن اسماعیل، صفوه الصفا، مصحح طباطبایی مجد، نشر زریاب، تهران، 1364، ص 152.
#نقد_تصوف