✳️ ادامه مناظره افشاگرانه و کوبنده امام حسن علیه السلام با حزب معاویه
🔷ورود مروان به ماجرا
وقتی این مناظرات و مکالمات به گوش مروانبن حکم رسید و شنید معاویه و یارانش به وسیله امام حسن علیه السلام رسوا شدند، نزد آنان رفت. زمانی که به آنجا رسید، آنان در خانه معاویه نزد او بودند.
مروان پرسید، چه توهینی از امام حسن به شما وارد شده!؟ گفتند: هر چه شنیدی صحیح است.
مروان گفت: پس چرا مرا احضار نکردید! به خدا قسم که من حسن و پدر و اهل بیت او را به نحوی فحش میدادم که ورد زبان غلامان و کنیزان شود.
معاویه گفت: این گروه در مورد تو غافلگیر نمیشوند، آنها از سوابق مروان در بد زبانی و فحاشی خبر دارند. مروان به معاویه گفت: پس به دنبال حسن بفرست تا بیاید.
وقتی معاویه به سراغ امام حسن علیه السّلام فرستاد، آن حضرت به فرستاده معاویه فرمود: این شخص عصیان گر از من چه میخواهد؟ به خدا قسم اگر بخواهد زبان درازی کند گوش او را از ننگ و عارهایی که دارد به نحوی خسته میکنم که تا قیام قیامت باقی بمانند.
🔷🔶بازگشت امام حسن علیه السلام به جلسه مناظره
هنگامی که امام برخاست و متوجه آنان شد، دید ایشان در همان حالی که بودند در مجلس معاویه حضور دارند و مروان هم به ایشان اضافه شده است. امام حسن علیه السّلام رفت و نزد معاویه و عمرو بن عاص بر سر تخت نشست و به معاویه فرمود: برای چه به دنبال من فرستادی؟
معاویه گفت: من سراغ تو نفرستادهام بلکه مروان تو را خواسته است.
مروان به امام حسن گفت: تو به مردان قریش فحاشی کردهای!؟
امام فرمود: اکنون چه تصمیمی داری؟
مروان گفت: به خدا قسم من تو و پدر و اهل بیت تو را به نحوی ناسزا و فحش خواهم گفت که ورد زبان غلامان و کنیزان شود.
امام حسن در جوابش فرمود: من به تو و پدرت فحش ندادهام، ولی خداوند عزّ و جلّ تو، پدر و اهل بیت و ذریه تو را #لعنت کرده است و هر کسی را که از صلب پدر تو تا قیام قیامت به وجود بیاید، به زبان پیغمبر خویش #لعنت نموده است.
ای مروان! به خدا قسم نه تو و نه احدی از آن اشخاص که در زمانی که پیامبر خدا ـ صلّی اللّه علیه و آله ـ تو و پدرت را #لعنت میکرد حضور داشتند، منکر این مطلب نخواهید شد. خدا تو را میترساند، ولی به تو جز طغیان و سرکشی چیزی اضافه نخواهد شد. خدا و رسول راست میگویند، چرا که در قرآن آمده است:
«و الشجرة الملعونة فی القرآن و نخوّفهم فما یزیدهم إلا طغیاناً کبیراً» (اسراء / 60)
«و [نیز] آن درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمایش مردم قرار ندادیم و ما آنان را بیم میدهیم، ولی جز بر طغیان بیشتر آنها نمیافزاید.»
ای مروان! تو و ذریه تو از همان #شجره_ملعونی هستید که در قرآن یاد شده.
ناگاه معاویه برجست و دست خود را بر دهان امام حسن نهاد و گفت: ای ابا محمّد! تو که فحاش نبودی!؟
پس از این جریان بود که امام حسن برخاست و لباس خود را تکان داد و از مجلس خارج شد. سپس آن گروه برخاستند و با صورتی سیاه و خشم بسیار و اندوهی شدید از آن مجلس خارج شدند.
منبع: احتجاج طبرسی، ترجمه بهراد جعفری، ج۱، ص ۲۶۹- ۲۷۶/ بحارالانوار ج۴۴، ص۷۰-۷۷.