eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
871 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
154 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سَڔآݕ.مٻم✍🏻
دیگر امسال تصمیمش را گرفته بود. محرم که از راه رسید دفتر یادداشتش را برداشت و نوشت.... - بسم رب الحسین... یکی بود یکی نبود...
امامزاده جعفر یزد. هیئت انصار ولایت یزد. نائب الزیاره همگی هستم‌.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یا فاطمة الزهرا
سلام و ادب امروز با هشتگ‌های ، ، ، ، مونولوگ، دیالوگ، دلنوشته، شعر، خاطره یا داستان بنویسید.
هدایت شده از :)
دیری ست قلمم لب تشنـه مانده و آب می‌خواهد بیا و با جامی سیرابش کن، که دستــانِ تو شفاست!
هدایت شده از مَهِ یاس
سلام و ادب خدمت سلطان ادب
هدایت شده از مَهِ یاس
«صلی الله علی الباکین علی الحسین» سلام خدا بر گریه کنندگان بر حسین (علیه السلام) التماس دعا
قالَ الصّادِقُ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ عليه السلام : كانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِىٍّ نافِذَ البَصيرَةِ، صٌلبَ الإِيمانِ، جاهَدَ مَعَ أبى عَبدِ اللّه ِ وأبلي بَلاءً حَسَناً، ومَضي شَهيداً. ترجمه: عمويمان عبّاس بن على عليه السلام ، تيزبين بود و ايمانى استوار داشت . همراه ابا عبد اللّه عليه السلام جنگيد و آزمونى نيكو داد و به شهادت رسيد. دل و دست تو چشمه کرم است حُرمتت مثل کعبه محترم است شاهدی جز تو کیست در عالم که به باب الحوائجی علم است رویت ای ماه هاشمی رخسار نور "مستوحشینَ فی الظلم" است تا صدای تو در دلم جاری است نغمه های تو "دافعُ النقم" است برق شمشیر شب‌شکاف تو نیز سایه لطف "سابغُ النعم"است جَهد تو در جهاد عاشورا جنگ با کفر و قهر با ستم است تا تویی پاسدار خیمهء وحی اهل بیت رسول را چه غم است؟ چه بگویم که گفت خیر الناس رحم الله عمی العباس ﷽؛اینجابا هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. باهم ساقه می‌زنیم وبرگ می‌دهیم. به زودی به اذن خداانارهای ترش و شیرین وملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344 @ANARLAND
هدایت شده از محبوب
اشکش که در فراتِ کف دستانش چکید، آب روے آب ریخت. مخلوط آب و اشکِ درون مشک، چه تلاش‌ها کرد برای رسیدن به خیمه...
هدایت شده از محبوب
شرمنده شد فرات آن روز، امروز زمزمے شده دور حریمش. حلقه‌وار‌ و گریان و شرمنده.
هدایت شده از fatemeh
ادب تا ابد شرمنده وفای عباس است و فرات از او خجل...