علیکم سلام
ایشون به صورت درست نقد نکردند.
و این که شما میفرمایید دیگر نمینویسم هم درست نیست.
بنده که الان خودم متن دیگران رو نقد میکنم، اوایل متنی نوشتن و برای یکی از اقوامم ارسال کردم، ایشون فرمودند این یک جمله اگر تغییر کنه درست تره. بهقدری ناراحت شدم یک لحظه گفتم من دیگه نمینویسم.
این چیزها عادی هست.
یک مثال
نویسندگی مثل ازدواجه، شما الان در دوران نامزدی هستید، بعضی سعی دارند شما رو دلسرد کنند. چون هنوز عاشق نویسندگی نیستید، فقط دوستش دارید، در نتیجه دلکندن ازش براتون کاری نداره.
فکر کنید، من برای چی مینویسم؟ اصلا نوشتن چه سودی داره؟
زمانی که جواب این سوالها رو پیدا کنید، عاشق نویسندگی میشید و دیگر هیچ چیز نمیتونه شما رو دلسرد کنه.
موفق باشید.
سندس:
تعاریف مختلفی از داستان بیان می شود
یکی بر اساس عناصر سازنده تعریف میکنه
مثلاً خانه👈 خانه تشکیل شده از دیوار، در پنجر، این میشه اجزا و عناصر خانه
یکی دیگه بر اساس هدف و کارکرد تعریف میکنه
مثلا👈خانه، هدف کارکردش محل امنیت و آرامش هست
ادوارد مورگان فارستر (رمان نویس)درباره داستان میگه:
نقل وقایع است به ترتیب توالی زمان.
✅اگر بیان وقایع و حادثه نباشد
فقط میشه گزارش و ملالآور میشه.
🌸نکته خیلی مهم 🌸
امروزه بیان داستان به یک نقطهای رسیده که فقط نمیتونه صرفاً توالی زمان رعایت کنه و از این توالی زمان فاصله گرفته.
چطوری؟!
ما ممکنه در داستان مون فلش بک بزنیم، نگارش خود به خود داشته باشیم و سیال ذهن را اجرا کنیم.اینها همه توالی زمان را بر هم می زند.
پس نتیجه می گیریم👈 که داستان تابع هیچ قانونی نیست.
بارد:
داستان جمله ای طولانی است. هم میتونه جمله کوتاه باشه.
🌱 به حجمش نباید نگاه کنیم.
🌱 هرچی که کوتاه بود ضرورتاً داستان کوتاه نیست.
هر کدام قواعد خودشان را دارند. مهم نیست داستان ما کوتاه یا بلند باشه. مهم اینه که اون که ما میخوایم بگیم حتماً باید داستان باشه.
ببینید داستان باید واقع پذیر باشه.
یعنی باید مخاطب قبولش کنه.
مخصوصا در زندگینامه ها که حالا میخوایم یک روال داستانی هم پیش ببریم.
ولی اون تخیل و اغراقی که شما الان گفتید این خارج از زندگینامه میشه.
وارد داستان های تخیلی میشه.داستانی که مخاطب میدونه اغراق آمیزه و دوست داره در اون دنیا وارد بشه
جناب مولوی عزیز میگه ☺️
داستانها آینه زندگی ما هستند. حقیقت خودمون رو نشون میدن.
ما کی هستیم؟ چی هستیم؟
در حقیقت راه و رسم نحوه زندگی کردن رو نشون میده .
نگاه ارسطو هم همینه
🍃ارسطو میگه خطاهای ما،ما رو میرسونه به سقوط.
اگر ما می آییم سرگذشت هامون رو بنویسیم در مخاطب ترس از این حادثه براش تکرار میشه.
😎 یعنی تو ضمیر ناخودآگاهش سرگذشتها رو دیده. باعث میشه که خیلی از کارهای خطا رو انجام ندهند. اینجا معلوم میشه که کار ما چقدر مهمه💪💪
تعریف دیگر درباره داستان
داستان راهی برای مفهوم سازی کیفیت هاست.
یعنی چی🤔؟
یعنی برخی مفاهیم باید به طور عینی باشد.
مثل چی؟
مثل شجاعت، فداکاری و....
ما کیفیت ها را تبدیل به کمیت رفتاری می کنیم.
🌷حالا ما همه اینها را گفتیم که یه تعریف خیلی ساده از داستان داشته باشیم.
داستان یعنی👈 کسی که در جایی کاری را انجام میدهد.😊
عزیزم مثلا ما در قالب یک داستان میخوام مفهوم ایثار یا از خود گذشتگی رو بیان کنیم.
چطوری؟
نمیگیم ایثار کار خوبی است.من ایثار را دوست دارم.ایثار.....
میگیم یکی بود یکی نبود .دونفر بودند...
کسی=شخصیت
جایی =موقعیت
کاری=کنش
🍃طبق این تعریف ساده در حقیقت داستان یک مثلثی است، که یک ضلع شخصیت
یک ضلع موقعیت
یک ضلع کنش
﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
نمایشگاه باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344