eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
917 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
151 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
یا فاطمة الزهرا: به گزارش خبرگزاری مهر، فراخوان جشنواره داستان‌کوتاه «داستان خرمشهر» به‌تازگی توسط دبیرخانه این‌جشنواره منتشر شده است. این‌جشنواره، یازدهمین دوره جشنواره یوسف است که به مناسبت چهلمین سالروز آزادسازی خرمشهر برگزار می‌شود و اختتامیه آن سوم خرداد ۱۴۰۱ در شهر خرمشهر برگزار می‌شود. طبق این‌فراخوان حجم آثار ارسالی حداکثر ۵۰۰۰ کلمه باشد. همچنین تألیف و ارسال آثار برای همه گروه های سنی، آزاد است. آثاری که از طریق پست و یا از طریق پست الکترونیک جشنواره در فرمت های doc.docx. وpdf همراه نشانی دقیق پستی و الکترونیک، شماره تلفن ثابت و همراه و شرح حال کوتاهی از نویسنده ارسال شود به بخش مسابقه راه پیدا می‌کنند. آثاری به این‌مسابقه راه پیدا می‌کنند که پیش‌تر منتشر نشده، و یا در سایر مسابقات ارائه نشده باشند. آثار ارسالی مخاطبان برگشت داده نشده و مهلت ارسال اثر به این‌رویداد، ۳۰ بهمن امسال است. جوایز برگزیدگان این‌جشنواره به این‌ترتیب اهدا خواهد شد: - نفر اول ۱۰۰ میلیون ریال به همراه دیپلم افتخارو تندیس جشنواره - نفر دوم ۷۰ میلیون ریال به همراه دیپلم افتخار و تندیس جشنواره - نفر سوم۵۰ میلیون ریال به همراه دیپلم افتخار و تندیس جشنواره - نفر چهارم تا دهم ۱۰ میلیون ریال به همراه لوح تقدیر دبیرخانه جشنواره داستان خرمشهر در خیابان استاد شهید مطهری خیابان میرعماد نبش کوچه یکم پلاک ۴ با کدپستی: ۱۵۸۷۹۱۳۱۱۹ (سازمان ادبیات و تاریخ دفاع مقدس) قرار دارد. پست الکترونیک جشنواره داستان خرمشهر هم به این‌ترتیب است: khoramshahrdastan@gmail.com    
📎لینک خرید کتاب دین، انیمیشن و سبک زندگی (بررسی انیمیشن هایی از ایران، آمریکا، چین، ژاپن، هند و کشورهای اسلامی) بررسی انتقادی مهم ترین رویکردهای فرهنگی، صنعت پویانمایی در غرب و شرق: ketabejamkaran.ir/114183/ 🆔 eitaa.com/farajnezhad110 🆔 instagram.com/dr.farajnezhad
الحمدلله. آقایان و خانم ها امیدورام همگی صحیح و سالم باشید. و هیچ وقت معتل نشوید. چه لفیف چه مفروق. و در پناه رب الارباب سکنجبین تگری بزنید. و تمام باغ اناری های مجرد به زودی زود همسر اختیار کنند. و آنان که بچه ندارند چند دانه بچه تخس به‌شان عطا شود تا روزگارشان خوش شود.🤓 و آنان که پول ندارند روی بنده اصلا حساب نکنند🙄 بروند نماز شب بخوانند و از خدا بخواهند. آنان که اخلاق ندارند که خااااک واقعا که🧐...حتما لیسانس هم دارید؟🤔 آقا اگر اخلاق نداشته باشید فایده ندارد..کلا ریزیت کنید دوباره از اول زندگی رو شروع کنید. منم می‌خوام روی‌خودم کار کنم تا با اخلاق بشوم. شاید خدا خواست و من هم اخلاق حمیده به دست بیاورم. حمیده خیرآبادی هم خدا رحمتش کنه فیلمای خوبی بازی کرد در نقش مادربزرگ....خدا مادربزرگ پدری منو هم رحمت کنه مادر شهید بود❤️🍎🤓
هدایت شده از جشنواره {راز}
هو از گروه های شرکت کننده‌ای که اثر تولید کردن برای این جشنواره خواهشمندم روند نوشتن داستانشان را، اتفاقاتی که در این مسیر برایشان افتاد، تجربه هایی که کسب کردند، نکات مثبت و منفی و در نهایت آنچه از آموختند را برای بنده ارسال کنند تا به عنوان تجربه زیستی در اختیار بقیه قرار بگیرد. @evaghefi با سپاس از همگی شما. امیدوارم قلم هایتان همیشه درخشان باشد‌..
مادر شهید محمد هادی ذولفقاری🌹 به رحمت خدا رفتند😔🏴 شادی روحشون یک حمد و سه قل هوالله قرائت بفرمایید
جان جونز» در تحقیقات دقیق خود بر آثار «داستایُوفسکی»، از پذیرفتن «اَبله» به عنوان برجسته‌ترین اثر این نویسنده خودداری کرده است. از نظر او، این کتاب تنها رمان «داستایُوفسکی» ‌است که از زبان پیچیده و بازی‌های زبانی برخوردار نیست. برخی دیگر از منتقدان شکایت دارند که پرنس خوب «اَبله» زندگی همه را بدتر می‌کند و هیچ چیز به دست نمی‌آورد. دنیا نمی‌داند با او چه کند. به نظر من، «اَبله» مثل دیگر شاهکارهای ادبی گاهی خسته‌کننده، دچار نقصان یا پرکار می‌شود اما اهمیتش به اندازه «برادران کارامازوفِ» کاملا دراماتیک و یا «شیاطینِ» ترسناک و ماهرانه است. در آن دو رمان، مثل «جنایت و مکافات» که ساده‌تر است، «داستایوفسکی» پی‌رنگ و ایده‌های سیاسی و مذهبی را در کنار هم به کار بسته است. در «ابله» او تقلا می‌کند تا داستان و شخصیتی را به چنگ آورد که از فضای گوتیک به زندگی قِدیسان تغییر مسیر می‌دهد.
بازخوانی و اتمام کتاب ابله درباره نویسنده: فیودار میخایلاویچ داستایفسکی متولد 1821 نویسندهٔ مشهور روسی در مسكو بدنیا آمد. فئودور، دومین فرزند از  هفت فرزند خانواده بود. پدرش، پزشک نظامی بازنشسته‌ای بود که از اوکراین به مسکو هجرت کرده بود؛ مسیحی سخت معتقدی که در بیمارستان مارینسکی ِ مسکو بیماران تهیدست را رایگان مداوا می‌کرد. آنها در خانه‌ای محقر از زمین‌های بیمارستان مارینسکی واقع در یکی از پایین‌ترین مناطق شهر در کنار قبرستان مجرمین، تیمارستان و پرورشگاه کودکان سر راهی زندگی می‌کردند. هر چند والدینش به وی سخت می‌گرفتند، ولی او دوست داشت در حیاط بیمارستان-جایی‌ که بیماران آفتاب می‌گرفتند- قدم بزند؛ کنارشان بنشینند و داستان‌هاشان را بشنود. در ۱۸۳۴ همراه با برادرش به مدرسهٔ شبانه‌روزی منتقل شدند و در پانزده‌ سالگی مادرش از دنیا رفت. در همان سال امتحانات ورودی دانشکدهٔ مهندسی نظامی را در سن پترزبورگ با موفقیت پشت سر گذاشت و در تابستان ۱۸۳۹ خبر فوت پدرش به او رسید. در ۱۸۴۳ با درجهٔ افسری از دانشکدهٔ نظامی فارغ‌التحصیل شد و در ادارهٔ مهندسی وزارت جنگ مشغول به كار شد ولی یك سال بعد از كارش استعفا داد و به سراغ نویسندگی رفت. در زمستان ۱۸۴۴–۱۸۴۵ رمان کوتاه “بیچارگان” را نوشت که بدین وسیله وارد محافل نویسندگان رادیکال و ساختارشکن بزرگ در سن پترزبورگ شد و برای خود شهرتی کسب کرد. طی دو سال بعد داستان‌های “همزاد”، “آقای پروخارچین” و “زن صاحبخانه” را نوشت. یک جاسوس پلیس در این محفل رخنه کرد و موضوعات بحث این روشنفکران را به مقامات امنیتی روسیه گزارش داد. پلیس در سال  ۱۸۴۹ او را به جرم براندازی حکومت دستگیر کرد. دادگاه نظامی برای او تقاضای حکم اعدام کرد که در ۱۹ دسامبر مشمول تخفیف شد و به چهار سال زندان در سیبری و سپس خدمت در لباس سرباز ساده تغییر یافت. اما او را تا پای دار بردند و در آنجا حکم بخشش او را خواندند. تجربه شخصی او از قرار گرفتن در آستانه مرگ باعث شد که به تاریخ و آن زمانه مشخص از منظر ویژه‌ای بنگرد. در زمان تبعید و زندان حملات صرع که تا پایان عمر گرفتار آن بود بر او عارض گشت. در سال ۱۸۵۴ از زندان بیرون آمد و با خانمی آشنا می‌شود و چند سال بعد با او ازدواج می‌کند. این دوستی و وصلت بیشتر بر غم‌هایش می‌افزاید و در نوشته‌هایش از آن زن به عنوان موجودی طماع و سطحی و سبک سر یاد می‌کند، ولی زندگی سرشار از ناملایمات و بدبختی او را از نوشتن باز نمی‌دارد. در سال 1859 بالاخره با لغو تبعید او موافقت می‌شود و به سن پترزبورگ باز می‌گردد ولی کماکان تحت نظر پلیس باقی می‌ماند. در این شهر دوباره با محفل‌های ادبی و هنری رابطه برقرار می‌کند. شاهکار او برادران کارامازوف است. جنایت و مکافات و قمار باز است. در سال‌های 1865 فقر مادی به او فشار می‌آورد؛ طلب کارها و رباخواران به او هجوم می‌آورند به طوری که زندگی او به حراج گذاشته می‌شود. رمان «جنایت و مکافات» در سال 1866 منتشر می‌شود و بعضی معتقدند که این نوشته، الهام‌بخش رمان «مسخ» بوده است. «نیچه» فیلسوف بزرگ آلمانی آثار داستایوفسکی را ستایش می کند و بخصوص در مورد این کتاب می گوید"داستایوفسکی تنها کسی است که به من مطالبی از روانشناسی آموخت.
📙کتاب "حاج قاسمی که من می شناسم" روایت رفاقت چهل ساله علی شیرازی با سردار شهید سلیمانی سال ۶۱ در حمدیه‌ی اهواز، شروع دوستی رقم خورد. قاسم سلیمانی فرمانده تیپ ثارالله، سخنران بود و علی شیرازی، روحانی گردان شهید باهنر، شنونده. همانجا عشق حاج‌قاسم به دلش نشست. فروردین ۶۵ دوستی شکل همکاری به خود گرفت و حاج‌قاسم، مسئولیت تبلیغات لشکر را به علی‌شیرازی سپرد. پس از جنگ همراهی ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۳۹۰ به خواست سردار سلیمانی، علی‌شیرازی مسئول نمایندگی ولی‌فقیه در نیروی قدس شد و هشت‌سال از پرفراز و نشیب‌ترین روزهای جبهه مقاومت را با حاج‌قاسم همراه ماند. حجت‌الاسلام و‌المسلمین علی شیرازی در «حاج قاسمی که من می‌شناسم» خاطرات نزدیک به چهل سال رفاقت با شهید حاج‌قاسم سلیمانی را بازگو کرده است. 📍برشی از متن کتاب: «از بیت رهبری می‌‌‌آمدیم بیرون. به سردار سلیمانی گفتم «بیا کاندیدای ریاست‌جمهوری بشو.». گفت «این را که می‌گویم، به مردم بگو. بگو من کاندیدای شهادت‌ام؛ کاندیدای گلوله‌ام؛ نه کاندیدای ریاست‌جمهوری.».!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شوخی رهبر انقلاب با جوان‌هایی که اهل کتاب نیستند! ⭕️ دلم می‌خواد شماها واقعاً کتاب بخوانید! 🆔 @sireh_agha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ | چه کسی مفت‌خور است؟!! ♨️ کار الزاما بیل‌زدن نیست! ✅ تشخیص به اقتضای شرایط 🔶 انسان در هر جایی که هست باید کند. ﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344 @soada_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه کار کرده‌ حضرت‌ ام‌البنین سلام‌الله‌علیها با نیت‌های خودش ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸" بسم الله الرحمن الرحیم " 🔸 رهبر انقلاب: حقایق را روایت کنید و الا دشمن به دروغ روایت می کند. ✅ حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان برگزار می کند: 🔶 رویداد ملی دانشجویی"روایت حقایق" 🔶 📆 زمان: ۲۰ دی‌ماه تا ۲۰ اسفندماه ✅ برای اطلاع بیشتر از محورهای رویداد و قالبهای ارسال آثار به سایت HODAT.IR مراجعه نمایید. 🔰جوایز 1️⃣ جایزه ملی ۱۰۰ میلیون ریالی به گروه برتر به همراه نشان ملی روایت حقایق 2️⃣ هفت جایزه ۳۰ میلیون ریالی و تندیس رویداد به گروه های برگزیده سوم @hozeh_esf
هدایت شده از خاتَم(ص)
یاحق وقتی یک روح بخواهد درون یک کالبد قراربگیرد یا شایدهم بهتر باشد بگوییم : «وقتی یک روح بخواهد کالبدش را بسازد » خیلی طول میکشد... وقتی یک روح بخواهد رمان بنویسد هم خیلی طول می‌کشد...یعنی خیلی طول می‌کشد که خودش را ریز کند، خُرد کند، دقیق کند تا بتواند عکس خودش را با حروف الفبا ترسیم کند... آنقدر باید «یا مصوّر» بگوید...آنقدر باید «یا بدیع» را زمزمه کند تا بلکه یک شعاعی از نور از جلوی پایش کشیده شود تا عرش...تا «المصور» رنگ به رنگ و شکل به شکل برایش تجلی کند... می دانید«المصور» خودش، رمان این عالم را چگونه نوشت؟ باقلم صاحب حراء، از همان زمانِ بی‌زمان که فرمود: « کنت کنز مخفیا فاحببت ان اعرف...»
از جمله قاعده‌های بسیار مهم درست‌نویسی این است که میان نهاد و گزاره‌ها فاصله نیندازیم: حسن که بچه پررو و ناآرامی بود و همیشه در محله‌شان جار و جنجال راه انداخت و ضمناً درسش هم تعریفی نداشت و معلم‌ها از دست او خون دل می‌خوردند، به سوی من آمد و پوزخندی زد. اصل جمله بالا چنین بوده است: حسن به سوی من آمد و پوزخند زد. بقیه جمله که بین نهاد و گزاره آمده، توصیف مستقیم حسن است. شکل درست آن جمله بلند چنین است: حسن به سوی من آمد و پوزخند زد. او بچه پررو و ناآرامی بود. همیشه در محله‌شان جار و جنجال راه می‌انداخت. درسش هم تعریفی نداشت و معلم‌ها از دست او خون دل می‌خوردند.
🔸🔸🔸
4_285563141331356295.mp3
6.7M
جلسه جناب کامران پارسی‌نژاد با موضوع جایگاه داستان و پژوهش. قسمت اول تفاوت داستان‌کوتاه و رمان ﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
4_285563141331356296.mp3
6.79M
جلسه جناب کامران پارسی‌نژاد با موضوع جایگاه داستان و پژوهش. قسمت دوم تفاوت داستان‌کوتاه و رمان ﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
هدایت شده از باغ انار
نور آهای درختان گرامی، انتقاد کنید از من، به صورت ناشناس. از طریق پیوندِ زیر👇 http://unknownchat.b6b.ir/4829 «صندوق انتقادات و پیشنهادات» باغ انار‌‌‌ سعی می‌کنم در حد توان پاسخگو هم باشم. آنچه صلاح نمی‌دانید در پی‌وی بگویید، اینجا بگویید.
هدایت شده از سَڔآݕ.مٻم✍🏻
اگه تونستید برای مادربزرگم نماز وحشت بخونید بانو صادقی بنت محمدحسن