فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به هر دری زدهام تا به کربلا برسم
فقط اگر نرسیدم مکن فراموشم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠استوری: اين همه جمعه بدون تو ...
🔸با نوای: محمدرضا ناصری
Poyanfar & Mousavi - Safare Eshgh.mp3
7.45M
سفر عشق ...
#یااباعبدالله #شب_جمعه
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
enc_16328305406975415367025.mp3
4.15M
مدیونحسینیم،نورِنُهفلکرو
دوستـداریمچقدراین،دوستمشترڪرو
آروممےڪنہاین،قلبپُرتَرَکرو💔...
#رزق_معنوی
✨﷽.
✨
بیابان هم کہ باشے
حسـ؏ـین آبادت میکند،
درست مثل کربݪا..
💌 💌 💌 💌 💌 💌 💌 💌 💌 💌 💌
مݩ بـے طُ صَغیـڔ
ابـݩ فقیـڔ
ابݩ حَقیـڔݦــ حُـسیـݩ🍃
#امامحسین
مداحی_آنلاین_غفلت_از_یار_گرفتار.mp3
2.64M
🌷یا صاحب الزمان(عج)🌷
🍃غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد
🍃از شما دور شدن زار شدن هم دارد
#امام_زمان (عج)
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#موسسه_شمیم_عفاف
Ali Ghelich - Entekhab (Arabein 98).mp3
17.38M
راهیست، راه عشق که هیچش کناره نیست! آنجا جز آن که سر بسپارند چاره نیست
دعوت گرفته یار و نوشته من الغریب؛ وقت سفر رسیده ببین حری یا حبیب
مردی هنوز چشم به راهِ جواب ماست! یک کربلا؛ مقابل هر انتخاب ماست…
#نوحه
#امام_زمان
____
●••عـــاشِـ❥ ـقـٰانِ حُــسَــ❤ـیْــن••●
راهیست، راه عشق که هیچش کناره نیست! آنجا جز آن که سر بسپارند چاره نیست دعوت گرفته یار و نوشته من ا
امام حسین بطلب دوباره بیایم حرمت😭😭😭
مداحی آنلاین - از کربلا بشنویم - استاد رفیعی.mp3
2.47M
🔹🔹
🔴درخواست لغو اکران فیلم شهر گربهها سیدجوادهاشمی
-https://farsnews.ir/my/c/104580
🔹دوستان انقلابی
لطفا در این درخواست #نهی_از_منکر شرکت کنید و این مطالبه رو نشر حداکثری بدید تا دوستان بیشتری شرکت کنند اجرتون با آقا امام زمان(عج)🌹
🔹🔹
💔
ܝ̣ܝܝܝܩܢ ܙܠܠّܘ ܙܠܝܟܩܝܢ̇ ܙܠܝܟܝ̤ܩܢ
لٰا عِشٖقٌٖ اِلاّ حُسِیْݩ لٰا وَطَݩ اِلّٰا ڪَرْٖبَلاٰ
باتربتتو
کامدلمراگشودهاند . .
آقاارادتمبهشماارثمادریست...
#ازدورسلام
#السلامعلیکیااباعبداللهالحسین 🥀
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#اللهمالرزقناحرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
basm_337499.mp3
1.82M
صلےاللّٰهعلیڪیااباعبداللّٰه ♥
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اماجانمادرتبہباباتبگو
اربعینمنبیامڪربلا
بگومنوبخره
#مطالب_خوب 🌸
من اشتباه کردم😔
شاید برای همین نمیخوای منو💔
آخه گناه کردم…
خیلیا رفتن کربلا و من…فقط نگاه کردم😔
یعنی امسالم به ما نمیرسید یه کربلا…
یعنی راست راستی باور کنم گفتی نیا😭
27.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زندگینامه حجت الاسلام دکتر رفیعی را از زبان خودشان بشنوید...
◽دارای سه فرزند و یک نوه، منبری که طبق توصیه های اخلاقی منبر سعی دارد، اول خودش عمل کند و بعد به دیگران توصیه کند، با وصف مشغله و منبر و دروس، کمک کردن در خانه را عار نمی داند و اهل خانه و خانواده
#دکتر_رفیعی #حجت_الاسلام_رفیعی #دکتر_ناصر_رفیعی #زندگی_نامه #زندگینامه #طلبه #منبری #سخنران #دکترای_علوم_و_حدیث #حجت_الاسلام_دکتر_رفیعی #دست_خط
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری #وضعیت
#استاد_علی_تقوی
🔴 خدامطلوبشاینه:👇🏼
-کسیدرجامعهگناهنکنه‼️
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
به ما بپیوندید👇
•❥🌼━┅┄┄
@ASHEGHAN_315
.:
حتما بخونید
داستان علی گندابی
علی نامی که در محله فعلی که مصلای همدان نام دارد و در گذشته به آن گنداب میگفتند زندگی می کرد! به همین دلیل او را علی گندابی صدا می کردند. علی گندابی چهره ای زیبا بهمراه چشمهای زاغ و موهای بور داشت که یک کلاه پشمی خیلی زیبایی هم سرش میکرد.
لات بود اما یکجور مرام و معرفت ته دلش بود،برای مثال یکروز که تو قهوه خانه نشسته بود و یک تازه عروس به او نگاه میکرد، به خودش گفت علی پس غیرت کجارفته که زن مردم به تو نگاه میکنه؟ بعد کلاهش را درآورد و بعد از ژولیده کردن موهاش از قهوه خونه بیرون رفت.
یک روز آقای شیخ حسنی که از روضه خوان های همدان بود، برای روضه خوانی به یک روستا رفته بود. او تعریف کرده که: رفتم روضه را خواندم آمدم بیام که دیر وقت بود و دروازه های شهر رو بسته بودند و هنگامیکه خواستم به روستا برگردم، یادم افتاد که فردا در نماز جمعه سخنرانی دارم و گفتم اگر بمونم از دست حیوان های درنده در امان نخواهم ماند. زمانیکه خواستم در بزنم، دیدم علی گندابی با رفقاش عرق خورده و داره اربده کشی میکنه. دیگه گفتم خدایا توکل به تو و در زدم که دیدم علی گندابی درو باز کرد، اربده می کشید و قمه دست داشت.
گوشه عبای منو گرفت و کشون کشون برد و گفت: آق شیخ حسن این موقع شب اینجا چیکار میکنی ؟ گفتم: رفته بودم یه چند شبی یه جایی روضه بخونم که گفت: بابا شما هم نوبرشو آوردید، هر 12 ماه سال هی روضه هی روضه. گفتم: علی فرق میکنه و امشب، شب اول محرمه اما تا این رو بهش گفتم علی عرق خورده قمه به دست جا خورد، بطوریکه سرش را به دروازه می زد با خودش می گفت: علی این همه گناه توی ماه محرمم گناه.
به شیخ حسن گفت شیخ به خدا تیکه تیکت میکنم اگه برام همینجا روضه نخونی که شیخ میگه: آخه حسن روضه منبر میخواد . روضه چایی میخواد، مستمع میخواد. گفت: من این حرفاحالیم نیست منبر میخوای باشه من خودم میشم منبرت. چهار دست و پا نشست تو خاک ها بشین رو شونه من روضه بخون، اومدم نشستم رو شونه های علی شروع کردم به روضه خوندن که علی گفت: آهای شیخ این تجهیزات رو بزار زمین منو معطل نکن صاف منو ببر سر خونه آقا ابولفضل عباس و بهش بگو آقا علیت اومده. من هم روضه رو شروع کردم: "ای اهل حرم پیر علمدار نیامد/ سقای حسین نیامد" دیدم یک دفعه دارم بالا و پایین میرم و دیدم علی گندابی از شدت گریه یک گوشه صورتش را گذاشته رو زمینو اشک میریزه.
روضه که تموم شد، علی گندابی گفت: شیخ ازت ممنونم میشم یک کار دیگه هم برام انجام بدی؟ رویت رو بکنی به سمت نجف امیر المومنین به آقا بگی علی قول میده دیگه عرق نخوره. گفتم باشه و رفتیم خونه. فردا که در مسجد بالای منبر رفتم، گفتم : آهای مردم به گوش باشید که علی گندابی توبه کرده. روضه که تموم شد مستقیم به در خونه علی گندابی رفتیم، در که زدیم زنش در رو باز کرد، گفتیم با علی گندابی کار داریم که زنش گفت علی گندابی رفت، دیشب که اومد خونه حال عجیبی داشت گفت باید برم، جایی جز کربلا ندارم یا علی آدم میشه بر میگرده یا دیگه بر نمیگرده.
علی گندابی رفت مدتی مقیم کربلا شد و کم کم که دیگه خالی شده بود رفت نجف اشرف. میرزای شیرازی که به مسجد میومد تا علی رو نمی دید نماز نمیخوند، تاعلی هم خودش رو برسونه. یک روز که با هم تو مسجد نشسته بودن و علی داشته نماز میخونده به میرزای شیرازی خبر میدن که فلان عالم در نجف به رحمت خدا رفته، گفت: باشه همینجا یه قبری بکنید نمازشو میخونم بعد خاکش میکنیم. خبر اومد که قبر حاضره اما مرده زنده شد و قلبش به کار افتاده که میرزا گفت: قبر رو نپوشونید که حتما حکمتی در کاره. نماز دوم شروع کردن تموم که شد گفتن میرزا هر کاری میکنیم علی از سجده بلند نمیشه، اومدن دیدن علی رفته، علی تموم کرده بود .
میرزا گفت: میدونید علی تو سجده چی گفته؟ خدا رو به حق امام علی قسم داد و گفت: خدایا یک قبر زیر قدم زائرای امام علی(ع) خالیه میزاری برم اونجا....