#هوالعشق❤️
رو به روهم دیگه نشستیم سرم رو پایین انداختم.
دقایق طولانی سکوت بینمون بود تا اینکه محمدجواد شروع کرد...
محمدجواد: فائزه خانوم.
یه سری حرفارو باید بهتون بگم....
محمدجواد: روز اول که توی صحن حرم دیدمتون برام خیلی جالب و مجهول بودید... اولین دختر چادری بود که میدیدم این قدر بی پروا حرف میزنه... این قدر شیطونه... غرورتون... یه دنده بودنتون... باعث شد جذبتون بشم...
ببخشید ها ولی حس میکردم شما دوسم دارید... ولی من اون موقع واقعا نمیدونستم دوستون دارم...
فقط برام جالب بودید...
دوس داشتم باهاتون قدم بزنم...
صداتونو بشنوم...
باهاتون بحث کنم...
ولی خب اینا هیچ کدوم باعث نمیشد که فکر کنم دوستون دارم....
من آدم خجالتی نیستم... ولی تاکید میکنم پرو هم نیستم....
وقتی فهمیدم طرفدار حامد زمانی هستید بیشتر برام جذاب شدید...
اون شب که شمارو با اون وضعیت دیدم خیلی از دست خودم ناراحت شدم که چرا منی که ادعای بچه مذهبی بودن دارم بدون فکر اومدم توی اتاق...
بگذریم...
صبح که رفتم امتحان بدم یه حس عجیب و غریب منو کشید سمت مغازه تا براتون یه تسبیح فیروزه ای گرفتم...
بارها با خودم کلنجار رفتم که بهتون ندم...
چون دلیلی نداشت من به یه نامحرم هدیه بدم... ولی خب آخرش اون حس عجیب و غریبه باعث شد توی دقیقه آخر تسبیح رو بهتون بدم...
بعد اینکه شما رفتید من خیلی فکر کردم... به احساس عجیبم... به موقعیتم... به شرایط... به شما...
ولی هر روز بیشتر سعی کردم به خودم تلقین کنم که عشقم یه عشق واحی و کاذبه پس تصمیم گرفتم کاملا اون حس رو نابود کنم...
نبودن شما و اسرای مامانم برای نامزد کردن من با دخترخالمم بیشتر بهم کمک کرد....
تاجایی که فکرکردم کلا اون حس رو توی وجودم کشتم...
#قسمت_سی_و_چهارم
#خدا_ایستاده_ها_رو_به_پا_هم_نوشته
@istafan
#هوالعشق❤️
داشتم سعی میکردم که شما و خاطراتتون رو فراموش کنم که همه چیز دست به دست هم داد تا یه سفر کرمان بریم و علی هم زنگ زد بهم برای احوال پرسی و وقتی فهمید دعوتمون کرد خونتون...
دوباره دلم آشوب شد...
از رو به رو شدن باهاتون میترسیدم و از طرفی هم علی با بابام هماهنگ کرده بود و نمیتونستم بگم نمیام...
مطمئن بودم اگه بیام و ببینمتون دوباره اون حسی که تو وجودم کشته بودم سرباز میکنه و من اون وقت نمیدونستم چی قراره پیش بیاد.... سر نماز از خدا خواستم یه راهی پیش روم بزار که یهو یه سفر جهادی پیش اومد...
بچه های مسجد محل از طرف بسیج سازندگی میخواستن برن مناطق محروم...
مامان بابا اومدن خونتون و این شد بهانه خوبی چون علی هم دیگه از دستم ناراحت نمیشد...
ما رفتیم برای کمک به یه روستا توی حوالی قم... ولی اونجا همه چیز عوض شد...
توی فکرتون بودم...
خیلی زیاد....
اونجا یه دختر کوچولو بود که هر روز میومد پیش ما و شیرین زبونی میکرد...
وقتی اسمشو پرسیدم گفت... فائزه...
هر روز صدای فائزه و شیطنتاش منو یاد شما مینداخت...
چشماشم.... چشماشم مثل شما بود.... سیاه...
تا اینکه برگشتم قم...
اول با بابا صحبت کردم...
بهم گفتی وقتی دیدی من نیستم حالت بد شده... این خیلی نگرانم میکرد...
اینکه این قدر زیاد دوسم دارید منو نگران میکرد....
درد و دل کردم...
به بابا گفتم همه حسمو بهتون...
بابا با مامانم صحبت کرد....
ولی اونجا بود که قیامت به پا شد و آمد به سرم از آنچه میترسیدم....
#قسمت_سی_و_پنجم
#خدا_ایستاده_ها_رو_به_پا_هم_نوشته
@istafan
اعضای کانال ممنون بابات حمایت هاتون 🌹
متاسفانه چند دو روزه سرور ایتا خرابه
کار نمیکنه تا الان زیاد براتون عکس و فیلم گذاشتیم
تا وقتی که ایتا درست بشه فقط براتون مطلب. از نوشته ها و گفته های حامد زمانی میگذاریم و گرنه دیروز حدود ده تا کنسرت فرستادم ولی فقط دو تاش ارسال شد
پس منتظر باشید تا ایتا درست بشه لطفا لفت هم ندید ☹️
چند جمله با مدیران صدا و سیما و دیگر رسانهها
———
بازهم #دهه_فجر شد و مثل دیگر ایام اینچنینی، صداوسیما و رسانهها یاد ما افتادند!
دوستان! عزیزان!
چطور باید گفت که این سانسور و گزینش مصداق توهینه!
و عین خودخواهی!
موسیقی من مث اکثر دوستانخوانندهی شما؛ تکوجهی نیست!
هموناییکه مواقع اینچنینی ترس حضور دارند!
و نهتنها اعتقادی به این چیزها ندارند، بلکه آشکارا در محافل خصوصی و عمومی مخالفتشون رو ابراز میکنند!
و ازقضا گلِ برنامهها مال اونهاست!!!
چرا از آهنگهای اونها استفاده نمیکنید؟!
-ببخشید! یادمنبود که ندارند!
خب چرا نمیگین بیان بخونند؟!
-؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من نه بلدم از ایرانِ خالی بخونم؛ نه مذهبِ خشک!
ایرانِ من اسلامیه و مذهبم عدالتخواه و ظلمستیز!
و موسیقی من مثل عقیده م تکوجهی نیست!
مذهب و مردم،ایران و انقلاب،سیاست و اجتماع هرکدوم تکه پازلهاییاند که درکنارهم، تصویر کامل اون رو تشکیل میدند!
موسیقی ای که یه سرش مبارزه با ظلم و استکبارخارجیه که میدهد“#مرگ_بر_آمریکا”
و یه سرش مبارزه با ظلم داخلیه که میشه “#هفت_تیر”
از محرم و فاطمیه شروع میشه، از عرفان و اخلاقِ “#بگذرد” میگذره
و درنهایت به “#عشق” در “#الکترون” میرسه!
بخدا قسم! سرسوزنی راضی نیستم تصویر ناقص از من ساخته و منتشر بشه
من همینم! همین شکلی! با همین تفکر!
پس اگر قسمتی از اون رو فقط دوست داشته باشید و نشر بدید بمعنی نفی کل اونه!
پس یا همه!
یا هیچ!
#حامد_زمانی
۲۱بهمن۹۷
@istafan
انقلابی بودن یک هویت است
از آتن تا الجزایر
از آتش تا خط
از کشاورزی تا صنعت
از اکتبر تا بهمن
از کاسترو تا خمینی و از خارا تا آوینی
#هنرمند_انقلابی متفاوت است از #هنرمند_انقلاب_اسلامی
هم هنرمند انقلابی بودن و هم هنرمند انقلاب اسلامی بودن؛ در زیست و جهان بینی وی باید مشهود باشد.
هم در عین و هم در ذهن
برای همین جدای از رفتار و زندگی اش
در کلیه ی آثارش؛ حتی درباره ی زمینیترین موضوعات هم رگه هایی از این جهانبینی را میشود پیدا کرد.
#دکتر_سنگری در فصل اول کتاب #از_نتایج_سحر اینچنین مینویسد:
“چنین شاعری(هنرمندی) اگر سرودههایی(آثاری) داشته باشد که واجد درون مایهٔ پیش گفته شده(شهادت، عدالتخواهی، ظلمستیزی، انساندوستی، معنویتگرایی، ستایشارزشها و چهرههایارزشآفرینالهی-انسانی) نباشد،باز هم شاعر(هنرمند) انقلاباسلامی بشمار میآید و شعر (اثر) او شعر(اثر) انقلاباسلامی است؛مشروط بر اینکه با هویتی که از او شاعر(هنرمند) انقلاباسلامی ساخته است مطلق و کامل فاصله نگرفته باشد..
با این مقدمات، اگر شاعر(هنرمند)انقلاب سرودههایی عاشقانه،عارفانهٔ محض، مطایبه، دوستانهٔ فردی، فلسفی و اجتماعی، طنزآمیز و ...داشته باشد،که در تلقی نخست، شعر(اثر)انقلاب اسلامی نگاشته نشود،شعر(اثر) انقلاباسلامی است و او شاعر(هنرمند)انقلاباسلامی محسوب میشود.
معنی این سخن این است که جغرافیای محتوایی و معنایی شعر(هنر)انقلاباسلامی بسیار گسترده است و همهٔ گونههای شعری(هنری) را در بر میگیرد و شاعر(هنرمند)انقلاب را نباید شاعری(هنرمندی)انگاشت که فقط در وصف انقلاب و ارزشها و باور ها و موضوعات متداول و متعارف انقلاب شعر بگوید(تولیدکند) و به اصطلاح شعر(اثر)او «انقلابی» باشد”
برای تبیین بهتر؛ دو سروده از دو شاعر با قالب و موضوعی یکسان (وصف همسر) را با هم مقایسه میکنیم:
۱- #آیدا_در_آینه از #احمد_شاملو
لبانت
به ظرافت شعر
شهوانی ترین بوسه ها را به شرمی چنان مبدل میکند
که...
۲- #نه_گندم_و_نه_سیب از #قیصر_امین_پور
نه گندم و نه سیب
آدم فریب نام تو را خورد
از بیشمار نام شهیدانت...
.
🔺👈هر دو شعر را کامل بخوانید و نظر و دلیلتان را درباره تفاوت این دو جهانبینی بگویید👉🔺
.
پن:
کلمات داخل پرانتز در متن کتاب دکترسنگری نبوده
#ایستائیسم
#آنتی_سلبریتی
@istafan
🎞جذابیت در سینما، اصالی یا آلی؟
📝"شهید سید مرتضی آوینی"
▪️مفهوم و حدود #جذابیت در سینما به جواب این سوال بازمیگردد که :
« #برای_چه_باید_فیلم_بسازیم؟ »
سینما را هم میتوان به سوی آن #ابتذالی هدایت کرد که پیش از انقلاب به آن
« فیلم فارسی » میگفتند و هم به سوی سینمای «آوانگارد» و هم به جوانبی دیگر.
🔻اگر جذابیت #اصالت پیدا کند و هیچ حدی نیز #وسیله را محدود نکند، آنگاه همان اتفاق میافتد که اکنون در سینمای غرب افتاده است:
فیلمساز کمند خویش را به #غرایز_شهوی و غضبی تماشاگر و هزار ضعف دیگر در وجود او بند میکند تا سد دفاع روانی او را خرد کند و وجودش را به تسخیر کشد.
▪️اگر سینما بخواهد بر ضعفهای روحی بشر ـ عواطف سطحی و مبتذل، تمایل به جلوهفروشی و خودنمایی، تمایل به غلبه و استکبار، تمایل به فرار از مواجهه با دشواریها و واقعیات، تمایل به تسلیم در برابر قدرت، غرایز شهوی، تمایل به اسراف و افراط در تتمع و لذتجویی و … ـ بنا شود، کار به رشد این صفات مذموم در وجود بشر خواهد انجامید و او را از حد اعتدال انسانی خارج خواهد کرد.
🔻اگر جذابیت اصالت پیدا کند، آنگاه، ـ آنچنان که در «دونده» و مخصوصاً در «باشو، غریبهی کوچک» اتفاق افتاده است ـ فیلمها مجموعهای خواهند شد از وقایع، شخصیتها و حرکاتی هیستریک که سعی دارند برای تماشاگر هرگز فرصتی برای #تعقل باقی نگذارند.
▪️هیچ فیلمسازی نمیتواند بدون یک تصویر از مخاطب خود فیلم بسازد و خواهناخواه، روحیات او در کارش ظاهر میشود.
سِحر این نوع فیلمها، بسته به هویت کارگردان، اقشار مختلفی از مردم را دربرمیگیرد.
فیلمساز انتلکتوئل نمیتواند با مردم مخاطبهای داشته باشد و بالعکس، فیلمهای فارسی و هندی و … نوعاً روی خطاب با عوامالناس دارند؛ اگرچه با شیوههایی یکسان، از طریق «تسخیر جادویی روان تماشاگر».
🔻اینجا دیگر اطلاق لفظ «مخاطب» به تماشاگر فیلم محلی ندارد، چراکه آنچه بین فیلم و تماشاگر ـ در این نوع فیلمها ـ میگذرد، دیگر مخاطبه یا همزبانی نیست، بلکه #تسخیر_جادویی_روان و یا به قول یکی از دوستان، هیپنوتیزم است.
📔 آیینه جادو ، #شهید_آوینی
@istafan