eitaa logo
𝐴𝑉𝐼𝑁 𝑀𝐸𝐷𝐼𝐴 | آوین مدیا
1.4هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
2.1هزار ویدیو
76 فایل
❀بـ‌سـ‌م رب ایـ‌سـ‌ٺادھ ھا❀ آوین مدیا ؛ ادامه دهنده مڪتب آوینے.. 🎬🎤 مرجع اختصاصی برای «ایـ‌سـ‌ٺادھ» ها..✌️🌹 مدیر: (تبادل و...) @Dokht_Avini_83 کانال ناشناس: https://eitaa.com/AVINMEDIA_majhool
مشاهده در ایتا
دانلود
اعصاب خورد كننده ترين مرحله ي توليد يه موزيك: شنيدن اون با هدفونها و باندهاي مختلف براي پنجاهمين بار بعد از مَستر شدن آهنگ؛ براي رفع ايراد اونه! مَستِرينگ يا همون مَستِر كردن: آخرين مرحله ي توليد موزيكه و به نوعي آخرين مرحله ي تنظيمه اونه! كه يا توسط خود تنظيم كننده انجام ميشه يا توسط مستر كار! و به زبون ساده تر ؛ قرار دادن هر صدا توي لِوِل و فِركانس مناسبشه كه كيفيت شنيداري موزيك بالا بره و به شنونده صداي استاندارد و مطلوب تحويل بده! 🎼 @istafan
𝐴𝑉𝐼𝑁 𝑀𝐸𝐷𝐼𝐴 | آوین مدیا
#مســـیر_عشـــق_19❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 هرچی گشتم نتونستم جا نماز بابارو پیدا کنم . حد
❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 با صدای بوق ماشین پله هارو دو تا یکی رد کردم و رفتم پایین . متین این روزا همش‌پایگاه بود و کمتر میدیدمش . اما هرطور شده باید باهاش حرف میزدم . تازه اولشه... هنوز مونده تا جواب تک تک چراهای ذهنمو ازش بگیرم . در حالی که نفس نفس میزدم نشستم تو ماشین : _سلام مرفه بی درد👻 +سلام نمکدون ، چه عجب یادی از ما کردی؟ _ نکنه یبارم تو یادی از فقیر فقرا کنی! متین دستشو به نشونه تسلیم بالا آورد و ادامه داد + حرف حساب جواب نداره ، حالا چیکارم داری که انقد عجله داشتی؟ _ هیچ . میخواستم باهات حرف بزنم +در رابطه با....؟ _ خیلی چیزا.. خیلی سوالا.. + نگو که میخوای همرو امروز بپرسی.. _اگه میتونستم می‌پرسیدم . جلوی خونه ویلایی تقریا قدیمی پیاده شدیم _اینجا خونه کیه؟ + مادربزرگم _خب ما واسه چی اومدیم؟ +۴ ساله که بی بی دیگه تو این خونه زندگی نمیکنه.. ۴ ساله که ندیدمش.. این خونه پر از خاطرات بچگیمونه . اون موقع ها که بی بی زنده بود آخرهفته ها همه خاله ها و دایی ها دور هم جمع میشدیم اما بعد رفتن بی بی اینجا به بدترین شکل ممکن تاریک و سوت و کور شد💔 یکی از دایی هام قراره یه مدت اینجا زندگی کنن تا خونشونو از نو بسازن.. ببینم کی وقت میکنم یه روز سر فرصت بیایم یه سروسامونی به اینجا بدیم. _ خدا رحمتش کنه . خونه قدیمی و با نمکیه... یه حوض بزرگ خشک و خالی وسط حیاط بود و دورتادورش رو گلدون های خاکی که گل هاش خشک شده بود و ریخته بود ، دور حوض چیده شده بود. سایه درخت گردوی پیر گوشه حیاط رو ایوون قدیمی خونه افتاده بود و دلگیر ترش کرده بود . روی زمین فرشی از برگ های خشک ، پهن شده بود که با هر قدم در هم خرد میشدن و خش خش صدا میدادن ؛ تار عنکبوت های لای نرده های قدیمی و سقف شیروانی خونه نشون میداد بعد از رفتن بی‌بی فقط همین عنکبوتا به اینجا سر زدن. متین دست به کمر زل زده بود به خونه و با نگاه وارسیش میکرد . بی حرف نشستم لبه خاکی حوض و نگاهی به سرتاپای متین انداختم : _تو تاحالا با دختری رابطه داشتی؟؟؟! متین که حسابی از سوالم جا خورده بود برگشت طرفم و با بهت گفت : + چرا همچین سوالی میپرسی؟؟ _ چون میخوام بدونم چرا شماها از همه لذت ها خودتونو محروم میکنی و تو منگنه میزارین! +الان من بگم اره تو باور میکنی؟ _لابد نکردم که میپرسم +خب نه! _چرا نه؟؟ اینهمه دختر جورواجور ، رنگارنگ!!😄 + حالمو بهم زدی ، اصطلاح بهتر نبود بکار ببری؟😕 _خب باوشه ، حالا جواب سوالمو بده.. + تو چرا وارد اینطور روابط میشی؟؟ _محبت ، آرامش ، لذت از هردو نوعش...!! بالاخره تو نمیخوای از زندگیت لذت ببری؟؟ سنگ که نیستی! یعنی دلتم نمیخواسته با کسی باشی؟؟ + خودت چی فکر میکنی؟؟ منم مثل توام...پسرم...جوونم... ، هر روز تو کوچه خیابون و دانشگاه و مهمونی و همه جا...با کلی آدم برخورد میکنم ؛ به قول خودت با کلی دختر با تیپ و مدل و شکل و پوشش مختلف... اما بستگی داره..تو دنبال لذت های نفسانی و دم دستی کوتاه مدت خودتی یا یه لذت و آرامش ابدی؟ از نگاه خودتم که بخوایم حرف بزنیم طبیعتا زندگی تو مثل من نبود . چند بار با یکی مچ شدی؟ چند بار ولت کرد؟ چند بار حالت خراب شد و تا مرز جنون و آشفتگی پیش رفتی؟ یا بهتره بگم‌چند بار حاضر شدی بخاطر یه آرامش آنی و پوچ غرور و غیرتت رو به این راحتی زیر پا بذاری؟ _ تو خودت داری میگی دلت میخواسته.. حیوونم که نیستی ، آدمی! مگر کور باشی تا بتونی از جلوی یه عروسک آرایش کرده با اون لباس تنگ و نازک به راحتی رد شی!!😏 + سنجیدن که میتونی. خوبیش چقدره بدیش چقدر؟؟؟ _ لذتش همون روزای اول آشناییه ، بعدش شیرینیش دلتو میزنه میخوای همشون باهم بمیرن! اصلا میدونی چیه ، بیشعوری از خودشونه ' چرا میخوان وِل و آواره بگردن که تهش هن بمالن به غرور و اعصاب ما هم خود زر زروشون یه ماه فاز دپ بگیرن بعدم برن پی یکی دیگه!😒 آرامش ابدی کجا بود؟ با هرکیم بخوای یه عمر زندگی کنی نه تو به اون اعتماد داری نه اون به تو . اون لذت ابدی که تو ازش میگی نصیب پسرایی مثل خودتو دخترایی مثل خواهرت میشه نه ما... راست میگفتم! مهسا ول و آواره نبود که گند بزنه به شخصیت خودش ، مورد اعتماد بود.. طوری که تو دانشگاه کسی چپ نگاهش نمیکرد... ادامــہ دارد...🕊 @istafan🎬
𝐴𝑉𝐼𝑁 𝑀𝐸𝐷𝐼𝐴 | آوین مدیا
#مســـیر_عشـــق_20❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 با صدای بوق ماشین پله هارو دو تا یکی رد کردم و
❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 + قصد که نداری عقلتو آکبند ببری اون دنیا؟ همه چی بر میگرده به انتخاب خودت ، انتخابتم برمیگرده به سرشتت ، سرشت هم از عقل میاد ؛ عقلم که خدا به همه داده..! خدا که هیچ آدمی رو گمراه نیافرید . یه عقلم بهش داد . حالا به قول خودت امثال ما میرسن به اون آرامش ابدیه . چرا؟ چون خودشون خواستن . چون خودشون انتخاب کردن ، به خاطر ارامش روحی و جسمی خودشون تو این دنیا و اون دنیا.. یه عده ام لذات کوتاه مدت رو انتخاب کردن با چاشنی آشفتگی و نا آرومی و نابودی تو لجن زار هوس و از همه مهمتر گناه! تو انتخابت دست خودته! میخوای ادامه بده میخوای نده.. ولی خوب فکر کن. _خب خدا وقتی این همه امر و نهی کرده چرا اصلا داده؟؟؟!!😐 +خدا میوه هم داد ولی تو میمونی برسه بعد بخوریش ، نرسیده میخوری که بعد بگی چرا آفرید؟؟ وقتی نمیخوای به خودت سختی بدی و صبر کنی ، دو روز دیگه هم نباید انتظار داشته باشی یه حس ناب و بکر از شریک زندگیت بگیری!! انتظار نداشته باش صادقانه پا به پات راه بیاد ، یه زندگی آروم رو کنترل کنه یا وسط راه جا نزنه!! *جوان های ما راهشان را گم نکرده اند... خودشان را گم کرده اند... فکر میکنند از بدو تولد ، همانطور آفریده شده اند که حالا هستند... کاش کسی بود تا در کنار جبر و دینی و هندسه... این چیز هارا بهشان بگوید.. تا بنشینند و کمی از عالم خلقتشان بخوانند که اینقدر در دنیا دور خودشان نپیچند...* ادامــہ دارد...🕊 @istafan🎬
𝐴𝑉𝐼𝑁 𝑀𝐸𝐷𝐼𝐴 | آوین مدیا
#مســـیر_عشـــق_21❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 + قصد که نداری عقلتو آکبند ببری اون دنیا؟ همه
حالا ڪه تا ایـنجـاے رمـــان رو خــوندید☺️ ؛ انتقاداتتون ، پیشنهاداتتون و....رو بہ صورت ناشنـاس با ما در میــون بزاریــد😉🌹👇👇 https://harfeto.timefriend.net/16608026098857
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرعت اینترنت و حواشی پههههنای باند در ایران :) واقعیت طرح صیانت و اینترنت ملی🤔 براى دانلود كليپ هاى بيشتر به كانالمـــون يه ســرى بزنين دست پُـر مياين بيرون😉👇🏻 🔻 @seyyedoona 🔻 @seyyedoona 🔻 @seyyedoona
سلام ادمین میپذیرد به یک ادمین جهت پست گذاری و یک ادمین جهت تبادلات نیازمندیم در صورت تمایل با ایدی @hzmhz1344 هماهنگ شود
از میان اشک‌ها خندیده می‌آید کسی😄😭 خواب بیداری ما را دیده می‌آید کسی🌖 با ترنم با ترانه با سروش سبز آب💧 از گلوی بیشه خشکیده می‌آید کسی🌫 @istafan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
٢٨روز دیگ ایران نباشیم صلوات💔:)' کربلا-اربعین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپی که خود شهید مجید قربانخانی با آهنگ آخرین قدم حامد زمانی ساخت و برای دوستاش فرستاد هدیه به روح شهید بزرگوار ۱۴ شاخه گل صلوات
دوستان امروز تولد شهید بزرگوار حر مدافع حرم شهید مجید قربانخانی هست پیشنهاد میکنم با این شهید بیشتر آشنا بشید اگر رفیق شهید ندارید پس بسم الله میتونید با سرچ در گوگل با این شهید بیشتر آشنا بشید ، مطمئن باش رفیف شهید داشتن تو زندگیت جوری کمکت میکنه که باورت نمیشه تجربه ثابت کرده رفقا 👌👌👌👌 هدیه به روح مطهرشون ۱۴ شاخه گل صلوات
𝐴𝑉𝐼𝑁 𝑀𝐸𝐷𝐼𝐴 | آوین مدیا
#مســـیر_عشـــق_21❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 + قصد که نداری عقلتو آکبند ببری اون دنیا؟ همه
❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 اگه هوا تاریک نمیشد و شارژ گوشیم تموم نشده بود فکر کنم حالا حالاها خونه بی بی میموندیم. مامان و بابا رفته بودن شهرستان عروسی یکی از فامیلا و قرار بود امشب برگردن. از بچگی پایه اینطور مجالس بودم اما نمیدونم چرا اینبار تنهایی و خلوت رو ترجیح دادم.. گوشی رو زوم به شارژ و با غذا نشستم پای تلویزون. . . ساعت از نیمه شب گذشته بود و بابا اینا هنوز نیومده بودن ؛ دونه های درشت بارون رگباری به شیشه پنجره میکوبید و پشت بندش دلشوره ای از جنس ترس تو دلم فرو میریخت... گوشی رو روشن کردم . صدای پیامک های پی در پی که نشون از تماس های بی پاسخ میداد ، بلند شد. ۱۸ تماس بی پاسخ و ۷ پیام ناخوانده از ماهان داشتم . بلافاصله شماره ماهان و گرفتم اما در دسترس نبود ؛ گوشی مامان هم خاموش بود و این ، بیشتر باعث نگرانیم شده بود ؛ انقدر تماس گرفتم تا بالاخره ماهان جواب داد.. از صدای آشفته و پر از بغضش ترسم دو چندان شد ؛ میخواستم به خودم امیدواری بدم که اتفاقی نیفتاده اما با حرفی که ماهان زد انگار خونه رو سرم خراب شد...! . . نفهمیدم چطور خودمو تا بیمارستان رسوندم . دیدم تار شده بود و سرگردان تو راهروی بیمارستان راه میرفتم پاک گیج شده بودم که باید چیکار کنم.. دنبال پرستاری میگشتم تا شماره اتاق رو ازش بپرسم که ماهان با قیافه خراش برداشته خوتی و چشمهای قرمز جلوم سبز شد... ادامــہ دارد...🕊 @istafan🎬
𝐴𝑉𝐼𝑁 𝑀𝐸𝐷𝐼𝐴 | آوین مدیا
#مســـیر_عشـــق_22❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 اگه هوا تاریک نمیشد و شارژ گوشیم تموم نشده بود
حالا ڪه تا ایـنجـاے رمـــان رو خــوندید☺️ ؛ انتقاداتتون ، پیشنهاداتتون و....رو بہ صورت ناشنـاس با ما در میــون بزاریــد😉🌹👇👇 https://harfeto.timefriend.net/16608026098857
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
𝐴𝑉𝐼𝑁 𝑀𝐸𝐷𝐼𝐴 | آوین مدیا
#مســـیر_عشـــق_22❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 اگه هوا تاریک نمیشد و شارژ گوشیم تموم نشده بود
❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 هیچ نیرویی تو پاهام نبود تا قدمی بردارم که ماهان خودش بی حرف به سمتم اومد.. بازوهاشو گرفتم و تکونش دادم : _ ماهان؟؟ تو.. تو... چرا..؟؟ مامان و بابا کجان ها؟؟؟چه بلایی سرشون اومد؟؟ دِ حرف بزن لعنتی!! + بابا خوبه... مامان... یک..یکم اذیت شد..ه.. صداش می‌لرزید.. خوب میدونست من چقدر به مامان وابسته‌م و منم خوب میدونستم قضیه حاد تر از این حرفاست.. بی رمق دنبال ماهان راه افتادم . قلبم میکوبید به قفسه سینم و اشکم بی مهابا میریخت رو صورتم.. ماهان داشت راه و اشتباه میرفت.. چرا به سمت آی سیو؟؟؟ مگه مامان یکم اذیت نشده بود؟؟ پس چرا آی سیو؟؟ خدا خدا میکردم خواب باشه ، اما دیدن مامان با اون همه دم و دستگاه پشت شیشه ، مثل کابوسی بود که تازه شروع شده.. نشستم رو صندلی و سرمو بین دستام گرفتم. کل بیمارستان دور سرم میچرخید.. حتی تصور اینکه بخوام سر یه تصادف کوفتی مامان رو از دست بدم برام رعب آور بود و صدای زمزمه ماهان که به هق هق تبدیل شده بود ، این ترس رو بیشتر میکرد.. + دکتر گفت ضربه..مغزی شده.. هوشیاریش.. رو پنجه..!!😔 مشتم و کوبیدم تو سرمو با ناله ادامه دادم _ حرف نزن ماهان.. حرف نزن...حرف نزن..حرف نزن...😭 . . تا صبح پلک رو هم نذاشتم و همراه بارون ، باریدم.. آقای راد و خانومش و متین اومدن ملاقات اما به منم اجازه ملاقات نداده بودن چه برسه به اونا... سهم همه از دیدن مامان فقط از پشت شیشه بود و بس! متین نشست کنارم و با پاهاش رو زمین ضرب گرفت.. _ من یکیو میشناسم که محاله بهش رو کنی و دست رد به سینت بزنه.. مریضی لا علاجم درمان میکنه.. اونم مجانی..! اگه نمیشناختمش میگفتم داره مسخرم میکنه.. اما متین خیلی جدی حرف میزد.. نگاه سوالیمو بهش دوختم که ادامه داد : +اسمش حسینه..🖤 همون که هرسال یه ملت به عشقش مشکی می‌پوشن.. نمیدونم متین حرفای تازه ای میزد یا واسه من تازگی داشت.. این حسین همونی بود که تو دنیای من چیزی جز خرافه نبود.. اما حالا........ آره..آره.. امتحانش مجانیه! " قول میدم..... قول میدم اگه زندگیمو بهم برگردونه منم برگردم....." اینبار با فریاد و هق هق حرفمو تکرار کردم.. ادامــہ دارد...🕊 @istafan🎬
𝐴𝑉𝐼𝑁 𝑀𝐸𝐷𝐼𝐴 | آوین مدیا
#مســـیر_عشـــق_23❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 هیچ نیرویی تو پاهام نبود تا قدمی بردارم که ماها
حالا ڪه تا ایـنجـاے رمـــان رو خــوندید☺️ ؛ انتقاداتتون ، پیشنهاداتتون و....رو بہ صورت ناشنـاس با ما در میــون بزاریــد😉🌹👇👇 https://harfeto.timefriend.net/16608026098857
سلام رفقا، شبتون بخیر. با عرض معذرت ، پارت 24 صبح در کانال بارگذاری میشه🌹
𝐴𝑉𝐼𝑁 𝑀𝐸𝐷𝐼𝐴 | آوین مدیا
#مســـیر_عشـــق_23❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 هیچ نیرویی تو پاهام نبود تا قدمی بردارم که ماها
❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 میخواستم خدارو امتحان کنم یا خدا میخواست منو امتحان کنه؟ حتی نمیدونستم چیو میخوام ثابت کنم؟ اینکه اعتقاد یه قشری مثل متین درسته یا من؟ اما دعا کردم...از ته دلم دعا کردم.. من بد قول نیستم. حالا که میگن شفا میدی شفا بده..منم قول میدم خیلی چیزارو بزارم کنار.. . . . ۳ روز از تصادف میگذشت و من هر روز یه پام خونه بود یه پام بیمارستان... بابا بهتر شده بود و فقط پاش تو گچ بود. امروز قرار بود فقط ماهان سری به مامان بزنه اما به محض رسیدم تماس گرفته بود تا منم برم. دل تو دلم نبود، تو این ۳ روز کارم شده بود نذر و نیاز..فکر کنم یکم دیگه طول میکشید خونمونم وقف میکردم 🤦‍♂ ماهان انگار تو بیمارستان آب شده بود و گوشیم جواب نمیداد.. چند تا دکتر و پرستار بالا سر مامان وایساده بودن که با عجله از اتاق بیرون اومدن.. قیافه ها خبر از اتفاق خوشی افتاد.. + متاسفانه هوشیاریشون اومده رو ۳. ما که ارکاری از دستمون بر میومد کردیم ولی متاسفانه رو خوشبختانش که بستگی به معجزه داره با زودی معلوم میشه... با هر کلمه دکتر امیدم فرو می‌پاشید.. هه! خوش خیالی توهم! دروغه! دروغه! همش دروغه! دیدی این حسینم کاری نتونست بکنه؟!😏 همش خرافاته.. خرافااااااااااااات.. هیچ حسینی وجود ندااااااره...نداره..نداره.. عصبانی بودم، داد و فریاد میزدم ، حتی با اومدن حراست هم ساکت نشدم اما مجبورم کردن از بیمارستان برم بیرون.. کنار جدول نشستم و زدم زیر گریه.. ادامــہ دارد...🕊 @istafan🎬
جنگ‌نرم... جنگ‌در‌غربت‌است! @istafan