فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توهین #صبا_كمالي را ول کنید صحبت های آقای صانعی را دریابید...
"خدااااا ما دیگه خجالت می کشیم به تو بگیم؛ چقدر بگیم خداااااا مقدمات آزادی حضرت مهندس موسوی و حضرت آیت الله کروبی را فراهم کن"...
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شایعه جدید در فضای مجازی تحت اشغال دشمن
در شبکه های اجتماعی این فیلم با عنوان انتقال دلار از ایران در حال انتشار است
🔸بر اساس گزارش پلیس دبی این محموله دلار متعلق به یک باند جعل اسکناس یک کشور آفریقایی است که به دلیل اختلاف بین اعضای این باند و انتشار فیلمی از اسکناسهای جعلی در فضای مجازی توسط پلیس دبی رصد و اعضای این باند دستگیر میشوند.
🔸 گزارش سایت رسمی پلیس دبی گویای این مطلب است که این محموله هیچ ارتباطی به ایران ندارد.
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
7.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥حاشيههاي پررنگ تر از متن يک اتفاق
🔹وقتي مرگ و زندگي يک دختر بازيچه اين و آن میشود.
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
هدایت شده از عکسنوشته فرهنگ و حجاب
گزیده ای از کتاب من مادر مصطفی
صبح روز شهادت، ساعت هفت و نیم، یک ربع به هشت میخواست از خونه برود بیرون.
طبق عادت هر روز رفت حمام، خیلی به تمیزی اهمیت میداد. به نظرم یکی از اهدافش برای حمام هر روزه، غسل شهادت بود.
وقتی بیدار شدم داشت موهایش را خشک میکرد، رفت طرف کمد و لباس مشکی اش را برداشت. گفتم: آقا مصطفی، مشکی رو یک ماه پوشیدی، الآن برای چی می پوشی؟
سه روز تا اربعین مانده بود. خنده ای کرد و گفت: "دوست دارم. برای امام حسین ع مشکی می پوشم. "
#نهضت_کتاب_خوانی
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
🌄 کسی نگران #دختران_ایران نیست!
سن ۱میلیون و300 هزار مجرد درکشور از حدمتعارف ازدواج گذشته
این آمار درحالیه که تنها 320هزار نفر از مجردان رو مردان مابقی یعنی 980هزار نفر رو زنان مجرد تشکیل میدن!
چرا اصلاحطلبان کودک همسری و #دختر_آبی و حضوردر ورزشگاه رو خوب بلد میکنن ولی اینا رو نه؟
#دروغ_دختر_ابی
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
4_6039358273176470884.mp3
3.22M
🌹میزند آتش به قلبم ماجرای نیزهها...با نوای محمود کریمی
🏴ویژه شهادت امام سجاد(ع)
#امام_سجاد
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_نوزدهم _بہ اینطور صدا کردنش حساسی
✨﷽✨
#داستان_مذهبی
#رمان_عاشقانه_دو_مدافع
════════ ✾💙✾💙✾
#قسمت_بیستم
_بہ نظرم یہ پارکے جایے حرفامون و بزنیم...
باشہ چشم...😊
روبروے یہ پارک وایساد...
واے خداے مـݧ اینجا کہ...اینجا هموݧ پارکیہ کہ بارامیـ😱
_واے خدا چرا اومد اینجا ...دوباره خاطرات لعنتے... دوباره یاد آورے گذشتہ اے کہ ازش متنفرم ...😖
خدایا کمکم کـݧ
از ماشیـݧ🚙 پیاده شد
اما مـݧ از جام تکوݧ نخوردم
چند دیقہ منتظر موند. وقتے دید مـݧ پیاده نمیشم سرشو آورد داخل ماشیـݧ🚙 و گفت:
پیاده نمیشید❓
نگاهش نمیکردم
دوباره تکرار کرد.
خانم محمدے❓
پیاده نمیشید❓
بازم هیچ عکس العملے نشوݧ ندادم😐
_اومد، داخل ماشیـݧ نشست و با نگرانے صدام کرد:
خانم محمدے❓خانم محمدی❓
اسماء خانم❓
سرم و برگردوندم طرفش🙁
بله❓
نگراݧ شدم چرا جواب نمیدید❓
معذرت میخوام متوجہ نشدم
با تعجب نگاهم میکرد.😳
اینجا رو دوست ندارید❓
میخواید بریم جاے دیگہ
سرم و بہ نشونہے ݧه تکوݧ دادم و گفتم:
شما تشریف ببرید مـݧ الاݧ میام البتہ اگہ اشکالے نداشتہ باشہ....
متعجب😳 از ماشیـݧ پیاده شد و گفت:
خواهش میکنم سویچ ماشیـݧ🚙 هم خدمت شما باشہ اومدید بے زحمت درو قفل کنید.
اینو گفت و ازم دور شد.
تو آیینہ ماشیـݧ🚙 نگاه کردم رنگم پریده بود احساس میکردم پاهام شل شده
_اسماء تو باید قوے باشے💪 همہ چے تموم شده رامیـنے دیگہ وجود نداره بہ خودت نگاه کـݧ تو دیگہ اوݧ اسماء سابق و ضعیف نیستے.
_تو اون و خاطراتش و فراموش کردے
تو الاݧ با مردے اومدے اینجا کہ امکاݧ داره همسر آیندت باشہ💞
نباید خودتو ضعیف نشوݧ بدے
نباید متوجہ ایـݧ حالتت بشہ
از ماشیـݧ🚙 پیاده شدم
خدایا خودت کمکم کـݧ
احساس میکردم بدنم یخ کرده
ماشیـݧ و قفل کردم و رفتم داخل پارک
پارک اصلا تغییر نکرده بود
از بغل نیمکتے کہ همیشہ مینشستیم رد شدم.
_قلبم تند تند میزد...💓
یہ دختر و پسر جووݧ اونجا نشستہ بودݧ
بہ دختره پوز خندے زدم😏 و تو دلم گفتم: بیچاره خبر نداره چہ بلایے قراره سرش بیاد داره براے خودش خاطره میسازه، ایـݧ جور عاشقیا❤️ آخر و عاقبت نداره...
_سجادے چند تا نمیکت اون طرفتر نشستہ بود
_تا من و دید بلند شد و اومد سمتم
خوبید خانم محمدے❓
ممنوݧ
اتفاقے افتاده❓
فقط یکم فشارم افتاده
میخواید ببرمتوݧ دکتر❓
احتیاجے نیست
خوب پس اجازه بدید براتوݧ آبمیوه🍹 بگیرم
احتیاجے نیست خوبم
آخہ اینطورے کہ نمیشہ حداقل...
پریدم وسط حرفشو گفتم
آقاے سجادے خوبم بهتره بشینیم
حرفامون و بزنیم.
_بسیار خوب بفرمایید 😊
ذهنم متمرکز نمیشد، آرامش نداشتم
ایـݧ آیہ رو زیر لب تکرار میکردم (الا بذکر الله تطمعن والقلوب)🍃
_کمے آروم شدم و گفتم: خوب آقاے سجادے اگہ سوالے چیزے دارید بفرمایید
_والا چی بگم خانم محمدے مـݧ انتخابم و کردم الاݧ مسئلہ فقط شمایید پس شما هر سوالے دارید بپرسید 😳
ببینید آقاے سجادے: براے مـݧ اول از همہ ایماݧ و اخلاق و صداقت همسرم ملاکہ چوݧ بقیه چیزها در گرو همیـݧ سہ مورده.
با توجہ بہ شناخت کمے کہ ازتوݧ دارم از نظر ایماݧ🍃 کہ قبولتوݧ دارم
در مورد اخلاقم باید بگم کہ فکر میکردم آدم خشـݧ و خشکے باشید یجورایے ازتوݧ میترسیدم...😳
_ولے مثل اینکہ اشتباه میکردم
سجادے خندید😁 و گفت:
چرا ایـݧ فکر و میکردید❓
خوب براے ایـݧ کہ همیشہ من و میدید راهتون و عوض میکردید، چند بارم تصادفا صندلے هاموݧ کنار هم افتاد کہ شما جاتون و عوض کردید.😳
همیشہ سرتوݧ پاییـݧ بود و اصلا با دخترا حرف نمیزدید حتے چند دفعہ چند تا از دختراے دانشگاه ازتوݧ سوال داشتـݧ اما شما جواب ندادید..
_بعدشم اصولا دانشجوهایے کہ تو بسیج دانشگاه هستـݧ یکم بد اخلاقـݧ😖 چند دفعہ دیدم بہ دوستم مریم بخاطر حجابش گیر دادݧ اگر آقاے محسنے دوستتون و میگم، اگہ ایشوݧ نبودݧ مریم و میبردݧ دفتر دانشگاه نمیدونم چے در گوش مأمور حراست گفتن کہ بیخیال شدݧ
سجادے دستش و گذاشت جلوے دهنش تا جلوے خندش و بگیره و تو هموݧ حالت گفت محسنے❓
بلہ دیگہ
_آهاݧ خدا خیرشوݧ بده انشاءالله
مگہ چیہ❓
هیچے، چیزے نیست، انشاءالله بزودے متوجہ میشید دلیل ایــݧ فداکاریارو
اخمهام رفت توهم و گفتم
مث قضیہ اوݧ پلاک❓
خیلے جدے جواب داد...
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ خانم علیآبـــــادی
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI