‹ آیِھ ›
قال َرسول ُالله :
حُسَیْنٌ مِنِّی وَاَنَا مِنْ حُسَیْنٍ .
#عکاسیِخودمونہ .
‹ آیِھ ›
-
َگَردُنیاشَوَدڪاخے،پُرازدُرّوگُهَرگَردَد
حَیـاطِخانہےِمولا،صَفاےِدیگَرےدارَد .
رحمت بر آن کسی
که به من یاد داد و گفت
وا کن دولب بهنام "جنون" و بگو
حُسیــین ((:
‹ آیِھ ›
چون نامه اعمال مرا پیچیدند ؛ بردند و به میزان عمل سنجیدند !
بیش از همه کس گناه ما بود ولی . . .
مارا به محبت علی بخشیدند .
‹ آیِھ ›
-
در حـِیرتم که شیخ بـَهایی چرا نگفت ؛
ایوان کم است ؛ کل نجـَف را طلا کنید .
فکر میکنی امام حسین ع تنهات میزاره ؟
اونی که دلش برای ِیک اسب انقد مهربونه !
فردای ِقیامت تورو ببینه و بگه نمیشناسم ؟
درحالی که تو عمرتو با گریه براش گذروندی . . .
‹ آیِھ ›
ما در تاريكي دنيا گم شده بوديم ؛ تا با نورِ حسين؏ آشنا شديم :) .
گویی همه عالم ظلمات است و تو نوری ، یااباعبدالله .
[ وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا ]
بهخاطر من صبوری کن ، من دارم نگات میکنم ((:
‹ طور ، ۴۸ ›
[ فَلَا تَعلَمُ نَفس مَا اخفِیَ لَهُم مِن قُرَّةِ اَعیُن
جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعمَلُونَ ]
هیچکس نمیداند که برایش چه قرةالعین
هایی پنهان کردهایم .
ای کاش بدانی که چه حالی دارد ؛
مردی که به پیش چَشم او زنش را بزنند ،
سی سال لب گزیدم و کابوس ِکوچه ها ،
لحظه به لحظه بال و پرم را میشکست .
#مظلومعلی
.گاهی چنان دستت را میگیرم ؛
که محتاج اهل زمین نشوی
[سخن خالق است به تو . . . !]